به بهانه صدور پروانه فیلم "سوختن" انصاریان، با او سری به سوژه فیلم "هدیه" زدیم و همراه نقش اول فیلم "کلاف" راهی کوچه و پس کوچههای غیاثی و دوران کودکی او شدیم.
* شنیدیم که مجوز فیلم سوختن را گرفتی؟
- چه زود با خبر شدید (خنده) روز دوشنبه ظهر پروانه فیلم سوختن را گرفتیم و احتمالا بیستم یا بیست و پنجم عید (فروردین) این فیلم میآید توی بازار. چکامه چمنماه، سمانه پاکدل، مجید واشقانی، فرناز زوفا و خود من بازیگران این فیلم هستیم که البته بهرنگ توفیق هم کارگردان سوختن است.
* تکلیف هدیه چه شد؟
- هدیه هم مراحل خودش را طی میکند و چون یکی، دو ماه بعد از سوختن به بازار میآید بهتر است که در زمان خودش در مورد آن صحبت کنیم.
* داستان هدیه و سوختن را میتوانی در چند خط بگویی؟
- سوختن داستان مردی است که پس از ده سال از زندان آزاد میشود و یکسری داستانها و اتفاقها برایش میافتد. برای این فیلم از حنیف عمرانزاده هم در یکی، دو سکانس استفاده کردیم که اتفاقا خیلی خوب هم بازی کرد. به هر حال حنیف از دوستان خوب من است که وقتی از او خواستم در این فیلم بازی کند، قبول کرد و در نقش یک فوتبالیست وارد ماجرا شد. اما داستان هدیه فرق میکند - از آن فیلمهای شریف است که کمتر پیدا میشود. داستان مرد زحمتکشی است که به خاطر همسر و مادرش دست به هر کاری میزند. یک جور ادای دین به پدر و مادرهاست.
* اتفاقا دیدم که در صفحه اینستاگرامت هم از پدرت یاد کرده بودی.
- من هر چه دارم از پدرم است و همیشه مدیون او هستم. هیچ وقت یادم نمیرود که قبل از طلوع آفتاب میرفت و بعد از غروب بر میگشت. وقتی میرسید خانه تازه با ما سرگرم میشد و به من و محمد (برادرم) دیکته میگفت. بعضی وقتها آنقدر خسته بود که در حین دیکته گفتن خوابش میبرد و من و محمد چون شرایط او را درک نمیکردیم خندهمان میگرفت. حتی بعضی وقتها که او خوابش میرفت من و محمد به خودمان دیکته میگفتیم... باورکن به خاطر او بود که من با فوتبال و حتی سینما آشنا شدم.
* چطور؟
- ما برای روز جمعه برنامه خاصی داشتیم. حتی توی سردترین صبحهای سال و گرمترینها... وقتی هوا خیلی سرد بود با خودمان پتو میبردیم و اگرهم گرم بود، آب روی سر و خودمان میریختیم. چون حمام خانه ما خیلی کوچک بود و فقط یک نفر به زور توی آن جا میشد، من، بابا و محمد صبح زود میرفتیم حمام میدان غیاثی. کارتون صبح رو میدیدیم و ساعت یازده میرفتیم سینماهای خیابان لالهزار. بعد از فیلم ناهار چلوکباب میخوردیم و یک راست میرفتیم استادیوم آزادی. این روال تمام جمعههای ما بود و ما عاشق جمعههایی بودیم که تمام ساعتهایش با پدر سپری میشد.
* ماجرای خریدهای شب عید هم حتما این روزها حسابی توی ذهنت هست؟
- ما هم مثل اکثر بچههای آن دوره و آنهایی که نزدیکمان بودند خرید شب عید میکردیم. همان ماجرای لباسهای بزرگتر و کفشهایی که توش پنبه میچپاندیم! بابا هر چه داشت برای ما گذاشت و همیشه تلاش کرد تا بهترین غذا، لباس، رستوران، ساندویچ، مدرسه و تفریح را داشته باشیم. اصیل بودن به ریش نیست، به ریشه است و پدر من ریشه داشت و همیشه یک لقمه نان حلال سر سفرهمان داشتیم.
* کلا تو و برادرت با حاج اسماعیل خیلی رفیق بودید.
- آنقدر که مامانم را میپیچاندیم! (خنده) یک روز من و محمد در زمان مدرسه رفتیم سینمای میدان شهدا که فیلم "عقابها" را ببینیم تا نشستیم، بابام هم آمد توی سالن. زدم به محمد و گفتم که داداش، بابا آمد توی سالن! محمد که دو سال از من بزرگتر بود باورش نمیشد و وقتی بابا را دید کلی ترسید ولی آن خدا بیامرز آمد سمت ما و تا گفتیم که برای فیلم آمدهایم و کلاس نداشتیم کنار ما نشست و با هم فیلم را دیدیم. جالب اینکه آن روز خود بابا هم سرش خلوت بود و پیچیده بود توی سینما (خنده) وقتی فیلم تمام شد دور میدان شهدا ساندویچ خوردیم و رفتیم خانه ... در ضمن قرار شد که چیزی به مامان نگوییم!
* و حالا برای سال 94 با مادرت و محمد پای سفره هفت سین مینشینی؟
- عید و نو شدن را همیشه دوست دارم و از بچگی عاشق عید بودم. البته همیشه یکسری داستانها داشتیم و مامانم قبل از مهمانی برای ما یک کلاس میگذاشت... همیشه میگفت که توی مهمانی موز نخورید! آن زمان موز کم بود و مامانم ملاحظه میکرد... من و محمد هم همیشه صحبتها را گوش میکردیم و تا میرسیدیم خانه طرف، اول میزدیم توی گوش موزها (خنده) آخرش هم میخواستیم خداحافظی کنیم، یک مشت آجیل میریختیم توی جیبمان (خنده) یادش بخیر...
* وضعیت پرسپولیس را چطور میبینی؟
- فعلا که برای بازیهای لیگ پرسپولیس شانسی ندارد و اوضاع خوب نیست ولی توی آسیا قضیه فرق میکند.
* در مورد مدافعان پرسپولیس چه نظری داری؟
- همهشان خوب هستند و انشاءا... توی آسیا بتوانند از جایگاه و اعتبار این تیم دفاع کنند.
* تو پرسپولیس را چطور میبینی؟
- پرسپولیس یکسری تغییرات داشته و خدا را شکر که توی آسیا نتیجه گرفته. خدا کند که پرسپولیس جزو چهار تا تیم آسیا باشد تا مردم و هواداران پرسپولیس شاد بشوند.