به گزارش پایگاه 598 به نقل از وطن امروز، در بيش از يک سالي که از سوم آذر 92 ميگذرد همواره يکي از مهمترين نقدهاي
منتقدان توافق نامتوازن ژنو اين بوده است که ضمن اين توافق نهتنها بر
روند پرشتاب پيشرفتهاي روزافزون هستهاي کشور سد نهاده شد و مانعي بزرگ بر
سر راه کشف افقهاي تازهتري از اين فناوري استراتژيک ايجاد شد، حتي همين
دستاوردهاي بالفعل موجود نيز که به بهاي گزاف خون دانشمندان شهيد هستهاي و
ايستادگي مثالزدني ملت مقاوم ايران در برابر تحريمهاي ناجوانمردانه نظام
سلطه حاصل شده است، متوقف و بلکه به عقب برگردانده شد.
امري که بارها و
بارها مورد استناد طرف آمريکايي نيز واقع شده و آن را بسان دستاوردي شگرف
سر دست گرفتهاند و به دنيا بويژه مقامات رژيم منحوس صهيونيستي نشان
دادهاند و با افتخار اعلام داشتهاند براي نخستينبار ظرف يک دهه گذشته
برنامه هستهاي جمهوري اسلامي را متوقف کردهاند، چيزي که چه بسا حتي در
سايه حمله نظامي نيز محقق و ممکن نميشد!
دولت اما گذشته از آنکه همواره
منکر اين مورد بوده است و قاطعانه تأکيد کرده ضمن اين توافق از حقوق ملت
چشم نپوشيده، منتقدان را با انواع و اقسام اتهامها و اهانتها نواخته و
حتي آنان را به همنوايي با دشمن نيز متهم ساخته است! البته بدون اينکه حتي
در يک مورد با ارائه استدلالي روشن و منطقي به نقدهاي موجود پاسخي بدهد.
دولت حتي تا امروز از انتشار محتواي توافق نيز امتناع کرده است که همين امر
در شرايطي که دشمنترين دشمنان اين ملت در جريان جزء به جزء مفاد توافق
هستند، به اندازه کافي پيام دارد براي آنان که ميانديشند!
در اين مجال
البته بناي پرداختن به استدلالهاي منتقدان را نداريم- که در اين باره
بسيار گفته و نوشته شده است- موضوع يادداشت حاضر اشاره به نکته مهمي است که
اخيراً از جانب شخص رئيسجمهور عنوان شد و ناخواسته مهر تاييدي بر انتقادي
زد که در ابتداي مطلب به آن اشاره داشتيم؛ چهارشنبه گذشته آقاي روحاني در
جلسه هيأت دولت علاوه بر واکنش به ياوهسراييهاي نتانياهو، همزمان با دور
nاُم مذاکرات هستهاي براي 1+5 هم خط و نشان کشيد و گفت: «1+5 بهخوبي
ميداند دو گزينه پيش رو دارد؛ يا بايد با جمهوري اسلامي ايران در چارچوب
منطق و مقررات بينالمللي به توافق و تفاهم برسد که اين کار هر چه سريعتر
انجام بگيرد به نفع همه خواهد بود يا اينکه دنبال انکار واقعيت باشد که در
آن شرايط نيز ناگزير بايد پيشرفت سريعتر برنامه صلحآميز هستهاي ايران را
شاهد باشد».
در علم منطق و در مبحث قضايا از قضيهاي بحث ميشود با
عنوان قضيه «منفصله حقيقيه»؛ اين قضيه از اقسام قضاياي شرطي است که در آن
به جدايي و عناد و انفصال دو يا چند نسبت از حيث اجتماع و ارتفاع حکم شده
است که اين نسبتها نه همزمان با هم رفع ميشوند و نه همزمان با هم جمع
ميشوند، گريزي از گزينش يکي از طرفين نيست.
با اين توضيح اگرچه منطقاً
تعارضي بين دو گزينهاي که آقاي روحاني مطرح کرده وجود ندارد و کاملاً
ممکن است توافقي شکل بگيرد که ضمن آن همه حق و حقوق هستهاي ملت و از جمله
بديهيترين آنها يعني پيشرفت هستهاي مصون و محفوظ بماند اما در عالم واقع و
ناظر به اطلاعات موجود از مذاکراتي که در جريان است و بويژه دوراهياي که
آقاي رئيسجمهور پيش روي طرفهاي مذاکره قرار داده است، ناروا و گزاف
نخواهد بود که هشدار ايشان را با اندکي تسامح در قالب يک قضيه «منفصله
حقيقيه» ارزيابي و تحليل کنيم! (چرا که ضرورت قضايا، ضرورتي ذاتي و منطقي
است و در همه زمانها و همه شرايط برقرار، اما اينجا سخن بر سر «امر واقع»
است و الزامات وقوعي آن). به عبارت سادهتر آقاي روحاني با بيان دوگانه يا
«توافق» يا «پيشرفت»، ناخواسته به اين حقيقت مورد تأکيد منتقدان اذعان کرده
است که از توافقي که دولت همه همّ و پتانسيل خود را بر سر آن نهاده است،
نبايد چندان توسعه و شکوفايي فناوري راهبردي هستهاي را چشم داشت، و گويي
بين «توافق» و «پيشرفت هستهاي» نوعي تنافر وجود دارد که گزينش يکي مستلزم
نفي ديگري است! («انتفاي» دو طرف نيز ناشدني است، اگرچه باز «نه» به لحاظ
منطقي؛ به عبارت بهتر نه اينکه «ضرورتي منطقي» عدم نفي همزمان «توافق» و
«پيشرفت» را ايجاب کند، بلکه همچنان که در خصوص «اجتماع» آنها نيز گفته شد،
اين ادعا ناظر به واقع است و رفع همزمان هر دو طرف در عالم واقع و بر
مبناي شرايط موجود نفي ميشود. امري که به نظر ميرسد بداهت آن مسلّم، و
بينياز از توضيح باشد).
بيان ايشان به وضوح حاوي هشداري به طرف مقابل
است که در صورت «عدم توافق» بايد نظارهگر «پيشرفت سريعتر برنامه صلحآميز
هستهاي ايران» بهمثابه پيامد احياناً نامطلوب(!) «عدم توافق» باشد.
در
واقع «پيشرفت سريعتر برنامه صلحآميز هستهاي ايران» بهعنوان گزينهاي
در برابر «توافق» مطرح ميشود که قرار است بهمثابه ابزاري براي تهديد عمل
کرده و نقش اهرم فشاري را داشته باشد که طرف مقابل را به پذيرش گزينه نخست،
يعني «توافق»، ترغيب و بلکه وادار کند!
به اين ترتيب ناگفته پيداست که
نظر به اين عبارت، ايشان نميتواند مدعي آن شود که توافقي شکل خواهد داد که
«پيشرفت» جزو اصول مسلم و مصرح در آن باشد! چه؛ در اين صورت تهديد طرف
مقابل به گزينه ديگر اين دوگانه، عملاً فاقد توجيه عقلاني بوده و اساساً
محلي از اعراب نخواهد داشت!
با اين حساب در بهترين و خوشبينانهترين
حالت دولت يا بايد هشدار صريح ابتدايي رئيسجمهور به 1+5 را تاييد کند و
البته به نتايجي که طبيعتاً بر آن مترتب است نيز گردن بنهد! يا بايد بر
ادعاي ثانويه ايشان پاي فشارد و از هشدار نخست، عدول کند!
سيدهآزاده امامي