حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان نوشت:
الف- از مجموعه بيانات و
مواضع امام راحل ما-رضوان الله تعالي عليه- بر مي آيد كه آن حضرت در چالش
با قدرت هاي استكباري به بهره گيري از تاكتيك «ضربه اول» اعتقاد داشته اند و
بر اين باور بوده اند كه هرگاه دشمن با هدف اعلام شده تجاوز به حقوق ملت و
يا حاكميت ملي، آرايش حمله - نظامي يا اقتصادي- مي گيرد و از مرز تهديدهاي
توخالي و رجزخواني هاي رواني و تبليغاتي فراتر مي رود، مؤثرترين راهكار آن
است كه ما ضربه اول را به دشمن وارد كنيم و منتظر نمانيم تا در مقابل ضربه
و حمله آفندي دشمن دست به پدافند بزنيم. اشاره به چند نمونه از مواضع حضرت
امام(ره) مي تواند پشتوانه اين برداشت از نگاه آن بزرگوار باشد.
حضرت
امام(ره) در نقل خاطره اي از شهيد مدرس به دادخواهي تعدادي از روستائيان
اشاره مي فرمايند كه از سوي عوامل مزدور يكي از خان ها مورد ضرب و شتم قرار
گرفته و از مرحوم مدرس خواسته بودند براي شكايت از خان و عوامل او به آنها
كمك كند و شهيد مدرس در پاسخ آنان گفته بود «بزنيد كه بروند از شما شكايت
كنند نه آن كه بخوريد و برويد شكايت كنيد» (صحيفه امام(ره) جلد 8 صفحه
138).
در سال هاي پاياني جنگ تحميلي پس از آن كه ارتش عراق علي رغم
حمايت هاي آشكار مالي، سياسي و تسليحاتي آمريكا و اروپا، از حركت باز مانده
و زمين گير شده بود، آمريكايي ها به بهانه حفظ امنيت كشتيراني در خليج
فارس و پيشگيري از توقف يا خدشه در جريان صدور نفت، اعلام كردند كه ناوهاي
جنگي خود را به منطقه مي فرستند و پنهان نمي كردند كه براي حمايت از ارتش
زمين گير شده صدام و مقابله با ايران عازم منطقه هستند. بعد از اين ماجرا
تعدادي از مسئولان اداره كننده جنگ، طرحي براي مقابله با حمله احتمالي دشمن
تهيه كرده و به منظور توضيح آن و راهنمايي گرفتن از حضرت امام(ره) نزد
ايشان رفتند. امام راحل(ره) فرمودند؛ اگر به من باشد، بلافاصله پس از ورود
اولين ناو آمريكا به خليج فارس، آن را به موشك بسته و غرق مي كنم (نقل به
مضمون).
بعد از انتشار كتاب موهن «آيات شيطاني» كه مقدمه اهانت هاي
بعدي به ساحت مقدس اسلام و رسول خدا(ص) بود، حضرت امام(ره) با صدور حكم
تاريخي و معروف خود، قتل سلمان رشدي را واجب دانسته و كساني كه در اين راه
كشته مي شوند را شهيد اعلام فرمودند. يعني سر «مار» را بلافاصله پس از خروج
از سوراخ به سنگ كوبيدند.
نمونه هايي از اين دست در مواضع رهبر
معظم انقلاب نيز به فراواني ديده مي شود كه دستور از سرگيري فعاليت كارخانه
UCF اصفهان بعد از اجلاس لندن و پس از آن كه معلوم شد دشمن در پي فرصت
سوزي و محروم كردن ايران اسلامي از فن آوري صلح آميز هسته اي است و نيز، از
سرگيري تمامي فعاليت هاي به تعليق درآمده هسته اي و گسترش پرشتاب آن و بي
اعتنايي حضرت آقا به تهديدهاي پي درپي آمريكا و متحدانش كه متأسفانه
خودباختگي برخي از مسئولان را نيز در پي داشت و... از اين دست مواضع است و
اين قصه سر دراز دارد.
ب- اكنون به چند نمونه از آماري كه در پي خواهد آمد و فقط اندكي از بسيارهاست، توجه كنيد؛
1- تنگه هرمز تنها راه آبي هشت كشوري است كه در مجاورت آبهاي خليج فارس قرار دارند.
2- به طور متوسط در هر ده دقيقه يك كشتي غول پيكر از اين آبراه عبور مي كند.
3- بيش از 40 درصد نفت مورد نياز دنيا از خليج فارس تأمين مي شود.
4-
صدور نزديك به 90 درصد نفت خليج فارس از تنگه هرمز صورت مي پذيرد و كشتي
هاي اقيانوس پيماي حامل نفت ناچار به عبور از اين تنگه استراتژيك هستند.
5- تسليحات نظامي خريداري شده كشورهاي حاشيه خليج فارس از آمريكا و ساير كشورهاي اروپايي با عبور از تنگه هرمز به مقصد مي رسد.
6-
آژانس اطلاعات انرژي آمريكا پيش بيني كرده است كه حجم صادرات نفت از تنگه
هرمز تا سال 2020- يعني 8 سال ديگر- به 30 تا 35 ميليون بشكه در روز افزايش
خواهد يافت.
7- تنگه هرمز علاوه بر اهميت حياتي آن در تامين انرژي
مورد نياز دنيا و مخصوصا آمريكا و اتحاديه اروپا، در مبادلات تسليحاتي و
تجاري ميان آمريكا و متحدان منطقه اي آن، نيز نقش تعيين كننده اي دارد.
ارائه
فقط يك فهرست از عواملي كه تنگه هرمز را به يكي از بااهميت ترين و
استراتژيك ترين آبراه هاي دنيا تبديل كرده است نيز، مثنوي هفتاد من كاغذ
خواهد بود و به همين اندازه بسنده مي كنيم.
ج- استيصال آمريكا و
متحدانش در برابر انقلاب هاي اسلامي منطقه، سقوط پي درپي ديكتاتورهاي دست
نشانده، بحران مالي و اقتصادي بي نظير و شكننده، جنبش ضد نظام سرمايه داري و
فراگير وال استريت، سقوط پرشتاب رژيم صهيونيستي روي قوس نزولي همراه با
درك اين واقعيت از سوي استراتژيست هاي آمريكايي و اروپايي كه موج بلند و
تاريخ ساز تحولات كنوني جهان از ايران اسلامي الگو گرفته است، آنان را به
طرح توطئه هاي زنجيره اي عليه جمهوري اسلامي ايران كشانده است كه تحريم
نفتي ايران، تازه ترين نمونه آن است و طي چند هفته اخير در مذاكرات مشترك و
استراتژيك آمريكا و اتحاديه اروپا كليد خورده و به جريان افتاده است.
در
اين باره گفتني است كه آخرين گزارش ها از وحشت دشمن نسبت به عواقب شكننده
تحريم نفت ايران براي آمريكا، اتحاديه اروپا و ساير كشورهاي صنعتي متحد غرب
حكايت مي كند و از اين روي طرح ياد شده بعد از تصويب سنا در مجلس
نمايندگان آمريكا متوقف شده است و در اجلاس دسامبر وزراي خارجه اتحاديه
اروپا و متعاقب آن در اجلاس اخير سران اين اتحاديه در بروكسل مسكوت مانده
است ولي دشمن بايد بداند همه مهره هاي اين شطرنج را در اختيار ندارد و
ايران اسلامي از يك سو با استناد به كنوانسيون هاي 1958 ژنو و 1982
جامائيكا، كه موضوع آن نظام حقوقي آبراه هاي بين المللي و حق عبور كشتي
هاست، حق دارد و مي تواند در صورت محروم شدن از صدور نفت خود، تنگه هرمز را
به روي تمامي كشتي هاي نفتكش و حتي كشتي هاي حامل كالاهاي تجاري يا
تسليحاتي ببندد.
ضمن آن كه در حالت ياد شده، چنانچه ايران از صدور
نفت خود محروم شود، دليلي ندارد كه ديگران از تنگه اي كه در آبهاي سرزميني
كشورمان قرار دارد، اجازه صدور نفت آنهم براي دشمنان تابلودار و متخاصم
ايران اسلامي را داشته باشند.
د- كنوانسيون 1958 ژنو(مواد 14 تا 23)
و كنوانسيون 1982 جامائيكا(مواد 17 تا 37) خود را به موضوع درياي ساحلي و
حق عبور كشتي ها اختصاص داده اند كه به برخي از آنها اشاره مي شود.
1-
در ماده 14 كنوانسيون 1958 ژنو آمده است «كشتي هاي تمامي كشورها اعم از
كشورهاي ساحلي يا غير آن، مي توانند در درياي ساحلي از حق عبور و مرور بي
ضرر برخوردار باشند».
2- در بند 4 از همان ماده آمده است «عبور و مرور تا جايي بي ضرر خواهد بود كه به آرامش، نظم يا امنيت كشور ساحلي آسيب نرساند».
3-
در بند يك از ماده 16 كنوانسيون 1958 ژنو آمده است «كشور ساحلي مي تواند
اقدامات لازم را براي جلوگيري از عبور و مروري كه بي ضرر نيست، به عمل
آورد».
4- در بند 3 از ماده 16 تصريح شده است «كشور ساحلي مي تواند
بي آن كه تبعيضي ميان كشتي هاي خارجي قائل شود(حتي) عبور و مرور بي ضرر
كشتي هاي خارجي را نيز به خاطر حفظ امنيت خود، موقتا متوقف كند».
5- در مواد 17 تا 23 كنوانسيون 1982 جامائيكا نيز مواد مورد اشاره در كنوانسيون 1958 ژنو با تغييراتي جزيي در عبارات تكرار شده است.
هـ-
همانگونه كه ملاحظه مي شود، اولا؛ فقط عبور كشتي هايي از تنگه هرمز مجاز
خواهد بود كه براي «امنيت، نظم، آسايش و حقوق ملي» جمهوري اسلامي ايران «بي
ضرر» تشخيص داده شود. و بند 4 از ماده 14 و بند يك از ماده 16 كنوانسيون
1958 ژنو، تشخيص بي ضرر بودن عبور كشتي ها از تنگه هرمز را برعهده كشور
ساحلي- ايران اسلامي- گذارده است و...
اكنون بايد گفت؛ در صورتي كه
صدور نفت ايران از سوي آمريكا و كشورهاي اروپايي و يا ساير متحدان آسيايي
آنها نظير ژاپن، تحريم شود، آيا عبور كشتي هاي حامل نفت براي كشورهاي ياد
شده كه در حالت مورد اشاره، دشمن تلقي مي شوند «عبور بي ضرر»! خواهد بود؟
بديهي است كه پاسخ اين سؤال منفي است و ايران اسلامي حق دارد و مي تواند با
جلوگيري از عبور اين كشتي ها مانع توانمندي دشمن در تهديد امنيت ملي خود
شود.
عبور كشتي هايي كه از مبدأ كشورهاي تحريم كننده به مقصد ساير
كشورهاي خليج فارس، تسليحات نظامي حمل مي كنند نيز به طريق اولي و مطابق
همان مواد از كنوانسيون هاي ژنو و جامائيكا، مخل و در تعارض با امنيت ملي
كشورمان تلقي شده و بستن تنگه هرمز به روي اين كشتي ها حق مسلم و قانوني
ايران اسلامي خواهد بود.
و- و بالاخره، بند 4 از ماده 16 كنوانسيون
1958 ژنو، ضمن به رسميت شمردن حق كشور ساحلي- در اينجا، ايران اسلامي- براي
پيشگيري از عبور كشتي هايي كه عبور آنها بي ضرر تشخيص داده نمي شود، تصريح
مي كند كه در صورت اتخاذ اين تصميم از سوي كشور ساحلي، لازم است تصميم ياد
شده از قبل به اطلاع عموم- منظور عرصه بين المللي است- برسد و سؤال اين
است كه چرا جمهوري اسلامي ايران تاكنون از اين حق مسلم خود استفاده نكرده و
حالا كه توطئه تحريم نفتي كشورمان در جريان است چرا با استناد به بند 4
ماده 16، از هم اكنون تصميم خود براي بستن تنگه هرمز به روي كشتي هاي متعلق
به كشورهاي تحريم كننده را اعلام نمي كنيم؟ گفتني است برخي شواهد و قرائن
از تصميم ايران به بستن تنگه هرمز در شرايط ياد شده حكايت مي كند كه در اين
صورت، بايستي اين تصميم - مطابق بند 4 ماده 16- پيشاپيش و از هم اكنون در
سطح بين المللي اعلام شود.