کد خبر: ۳۰۰۹۸۶
زمان انتشار: ۱۳:۳۱     ۱۲ اسفند ۱۳۹۳
سوالی که در بحبوحه لغوها و تعطیلی‌های کنسرت‌های اخیر مطرح می‌شود این است که مقصر اصلی این اتفاق‌های ناخوشایند کیست؟ آیا وزارت ارشاد با صدور مجوز‌های حساسیت‌برانگیز، مقصر اصلی است یا گروه‌های مخالف و معترض؟
به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، خبر لغو کنسرت‌های موسیقی در این روزها به خبری عادی تبدیل شده است و اخبار مربوط به لغو و حاشیه‌های پیش‌ آمده پیرامون آن، در صدر اخبار رسانه‌ها قرار گرفته‌اند. در خصوص لغو این کنسرت‌ها معمولا دلایل زیادی عنوان شده و می‌شود. مسولان و نهادهای مختلف هم در این باره اظهارنظرهای گوناگونی کرده‌اند. اما بحث پیرامون کنسرت‌ها و به طور کلی موسیقی، در روزهای گذشته به تریبون‌های نماز جمعه هم کشیده شده و حساسیت‌ها در خصوص این موضوع را دو چندان کرده است.

جرقه و سرآغاز دور جدید تعطیلی کنسرت‌ها از اسفندماه ۹۲ آغاز شد و تا به امروز هم ادامه پیدا کرده است: کنسرت «لیان»، اسفندماه ۹۲ (بوشهر)، کنسرت احسان خواجه‌امیری اسفندماه ۹۲ (منطقه آزاد اروند)، کنسرت گروه «عقیق» اسفندماه ۹۲ (تهران)، کنسرت وحید تاج اردیبهشت‌ماه ۹۳ (یزد)، کنسرت مجید خراطها و امید جهان اردیبهشت ماه ۹۳ (یاسوج)، کنسرت گروه «چارتار» اردیبهشت ماه ۹۳ (اهواز)، کنسرت گروه بادگیر اردیبهشت ۹۳ (بندر لنگه)، کنسرت محسن یگانه مرداد ماه ۹۳ (ارومیه)، کنسرت سیروان خسروی شهریورماه ۹۳ (سنندج)، کنسرت شهرام ناظری مهر ماه ۹۳ (نیشابور)، عماد طالب‌زاده دی‌ماه ۹۳ (اراک)، کنسرت سیروان خسروی دی ماه ۹۳ (بوشهر)، کنسرت لیان دی ماه ۹۳ (شیراز)،‌ کنسرت سیروان خسروی اسفند ماه ۹۳ (اهواز)، کنسرت گروه پیکلاویه اسفند ماه ۹۳ (تهران) و کنسرت علیرضا قربانی اسفندماه ۹۳ (گلبهار)، موج این تعطیلی‌های موسیقایی را به راه انداختند.

پیروز ارجمند رئیس دفتر موسیقی وزارت ارشاد در تاریخ ۱۳/۵/۹۳ در اظهارنظری در خصوص لغو کنسرت‌ها گفته بود: «از زمان استقرار مدیریت جدید در دفتر موسیقی، تعداد کنسرت‌ها ۸ برابر شده اما نکته جالب توجه اینجاست که ۸۰ درصد لغو کنسرت‌ها نه مربوط به وزارت ارشاد است و نه مربوط به گروه‌های فشار، ۸۰ درصد معمولاً خود برگزار کننده‌ها کنسرت‌ها را لغو می‌کنند.»

اما نظر حسین نوش‌آبادی سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این باره با مدیر مرکز دفتر موسیقی وزارت ارشاد متفاوت بود. او در نشست خبری خود گفته بود: «برخی گروه‌ها و جریان‌های تندرو از سر دلسوزی یا بی‌اطلاعی هنجارشکنی می‌کنند و بدون در نظر گرفتن مصالح و منافع کشور دست به اقدامات اخلال‌گرانه می‌زنند»

اما در ادامه وقتی تعداد لغو کنسرت‌ها به صورت تصاعدی بالا رفت، سخن از تفاهم‌نامه‌ای به میان آمد که قرار بود دفتر موسیقی با نیروی انتظامی به امضا برساند. پیروز ارجمند در تاریخ ۲۶/۹/۹۳ و در گفتگو با فارس در این خصوص گفته بود: «ما هیچ‌گاه با نیروی انتظامی اختلافی نداشته‌ایم؛ بلکه به دنبال راهکاری هستیم که بسیاری از مشکلاتی که سد راه برگزاری کنسرت‌ها خصوصا در شهرستان‌ها است را برطرف کنیم. با امضای این تفاهم‌نامه تمام این ضوابط و قواعد مکتوب می‌شود و نقش هر کدام از دستگا‌ه‌ها، سالن‌ها، مدیران برنامه‌ها، کنسرت‌گذاران، دفتر موسیقی و نیروی انتظامی مشخص می‌شود.»

تا به امروز این تفاهمنامه به امضا نرسیده است و اساسا مشخص نیست که موضوع همکاری دفتر موسیقی با نیروی انتظامی عملی خواهد شد یا خیر.

علی جنتی وزیر ارشاد و فرهنگ ارشاد اسلامی هم در تاریخ ۱۰/۱۲/۹۳ در حاشیه همایش اقتصاد هنر ایران در این خصوص گفت: «ترانه ها، آهنگ و شعر این کنسرتها به دقت بررسی شده و اجراها پس از بازبینی مجوز دریافت می کنند. متاسفانه با توجه به سلیقه های مختلفی که در برخی از شهرستان ها وجود دارد گاهی حساسیت های بی جایی از سوی مقامات قضایی و...دیده می شود که این برخوردها ناشی از این است که برخی فکر می کنند این کنسرت ها با ارزش های دینی متعارض باشد. تلاش ما بر این است که این ها توجیه شوند که ما هم به این اندازه نسبت به ارزشهای دینی حساسیت داریم و در این زمینه ها ملاحظات مذهبی می کنیم. وقتی مجوزی صادر می شود باید همه به قانون تن بدهند و این جور نباشد که یک دستگاه رسمی که مجوزی صادر می کند افراد دیگری به صورت قانونی و غیرقانونی بخواهند با این قضیه برخورد کنند.»

اما با نزدیک شدن با روزهای پایانی سال، چند کنسرت دیگر از جمله کنسرت علیرضا قربانی هم لغو شد، تا شاهد اوج‌گیری موج لغو کنسرت‌ها باشیم. در این میان برخی از رسانه‌های غربی هم سعی می‌کنند از آب گل آلود ماهی بگیرند:

بی‌بی‌سی فارسی در گزارشی ادعا کرده است: «در سال های اخیر،‌ شماری از کنسرت های موسیقی در شهرستان های ایران با وجود داشتن مجوز از سوی وزارت ارشاد، به دلایل مختلفی از جمله اعتراضات گروه های تندرو و تصمیم گیری مقام های محلی، پیش از اجرا لغو شده است.»

دویچه وله هم رویکرد بی‌بی‌سی را در این زمینه دنبال می‌کند: «کنسرت‌های موسیقی در شهرهای تهران، بوشهر، شیراز و اصفهان یکی پس از دیگری لغو شده‌اند. دفتر موسیقی وزارت ارشاد مدعی است بسیاری از مشکلات اجراها رفع شده. اما موج لغو کنسرت‌ها همچنان ادامه دارد. لغو و یا اخلال در برنامه‌های فرهنگی از سوی نیروهای تندرو مذهبی در جمهوری اسلامی سابقه طولانی دارد.»

صدای آمریکا در تحلیلی یک جانبه می‌نویسد: «روند لغو کنسرت‌ها، با جنجال تفکیک جنسیتی از سوی اصولگرایان اوج تازه‌ای یافت. دست‌اندرکاران موسیقی می‌گویند مدیران حوزه فرهنگی دولت روحانی نیز با برخورد کجدار و مریز عملا میدان را برای تازش تندروان خالی کرده‌اند.»

اما سوالی که در این بحبوحه لغوها و تعطیلی‌ها مطرح می‌شود این است که مقصر اصلی این اتفاق‌های ناخوشایند کیست؟

آیا وزارت ارشاد با صدور مجوز‌های حساسیت‌برانگیز و کمتر فکر شده، مقصر اصلی است یا برخورد احساسی و بی‌تحقیق و شاید سیاسی برخی از افراد دغدغه‌مند؟ ماجرای لغو کنسرت‌ها را از دو منظر می‌توان بررسی کرد:

۱/ نقش متولیان، برگزار کنندگان و مسئولان

در طول سال گذشته مسولین این وزارت‌خانه همواره عنوان کرده‌اند تعداد مجوزهای اعطا شده به کنسرت‌ها افزایش چشم‌گیری داشته است. اما در این میان این موضوع ناگفته مانده که در طول یک و سال و اندی گذشته به اندازه کل دوره دولت دهم لغو کنسرت‌ها را شاهد بوده‌ایم. صدور مجوزهای فکر نشده در برخی از شهرستان‌های حساس بدون آماده کردن پیش زمینه و بسترسازی لازم قطعا نتیجه‌ای جز این که حساسیت‌ها را برانگیزاند و حواشی جبران‌ناپذیری را به موسیقی تحمیل کند، ندارد.

همواره در میان شهرستان‌هایی که اساسا کنسرت برگزار کردن در آن‌ها با مسایل عدیده‌ای روبه‌رو می‌شود، اسم چند شهر مدام تکرار می‌شود. شهرهایی چون اهواز، مشهد، آبادان، بوشهر که همواره به خاطر وجود حساسیت‌های ویژه عرفی، یک پای اصلی لغو کنسرت‌ها بوده‌اند. اما آیا صدور چندباره مجوز برای هنرمندان و اصرار بر اجرای آن‌ها در این شهرها راه حل مناسبی بوده است؟ تجربه قطعا خلاف این موضوع را ثابت می‌کند. آیا بهتر نیست مشکل را ریشه‌ای حل کنیم؟ آیا نمی‌توان قبل از صدور مجوز کنسرت در این شهرها، ابتدا رایزنی‌هایی با مقامات مسولین و برخی از ائمه محترم جمعه که نسبت به این موضوع حساسیت‌هایی دارند، صورت بگیرد؟ آیا نمی‌توان از سابقه هنرمند و موسیقی سالمی که او ارایه می‌کند سخن گفت و عنوان کرد که تربیون موسیقی‌های بی‌در و پیکر آن‌طرفی از همیشه بلندتر شده و باید از موسیقی وطنی خودمان حمایت کرد؟

باید دقت کرد وقتی حساسیتی در شهری برای برگزاری کنسرت به وجود می‌آید، این حساسیت قابل تسری است و به شهرهای دیگر هم سرایت می‌کند؛ کما این که بارها و بارها این اتفاق افتاده و می‌افتد. شاید بسیاری از مسایل مطروحه را بتوان با اندکی تعقل و تعامل حل کرد. این که ما مدام مجوز صادر کنیم و در این زمینه لجاجت به خرج دهیم، تنها آتش ماجرا را شعله‌ورتر کرده‌ایم و بس.

۲/ نقش منتقدان، معترضان و مخالفان

در برگزاری کنسرت در برخی از شهرستان‌ها همواره افراد دغدغه‌مند بنا بر حساسیت‌های مذهبی که داشته‌اند، نسبت به برگزاری کنسرت در شهرشان معترض بودند. قطعا برخی از حساسیت‌ها که تنها برخواسته‌ از انگیزه‌های دینی است قابل درک است. اما برخوردهای ناصحیح با برخی از هنرمندان موجهی که سال‌ها در چهارچوب قوانین و ضوابط جمهوری اسلامی فعالیت کرده‌اند، چندان مناسب به نظر نمی‌رسد. در این زمینه می‌توان به لغو کنسرت علیرضا قربانی اشاره کرد. قطعا اگر تحقیقی در خصوص این هنرمند و موسیقی که او ارایه می‌دهد، صورت می‌گرفت، شاید مخافان را به جمع‌بندی دیگری می‌رساند.

بهتر است اگر اعتراضی به برگزاری یک کنسرت داریم، اعتراضمان را به نحوی مطرح کنیم تا خوارک رسانه‌های غربی فراهم نشود. این نکته را هم فراموش نکنیم که جوانان مقیم در شهرهای کوچک و شهرستان‌ها، همواره احساس تبعیض کرده‌اند و گمان می‌کنند از برخی برنامه‌ها که در تهران اجرا می‌شود محروم اند. ادامه رفتارهایی از این دست برگزاری کنسرت‌ها را محدود به کلان شهرها می‌کند.

در این زمینه قدری هم باید حقایق را دید. با خودمان روراست باشیم و ببینیم جوانان امروز ما به کدام موسیقی گوش می‌کنند. به صدای ضبط‌ ماشین‌ها دقت کنیم و ببینیم که اعمال برخی از محدودیت‌ها، چگونه جای پای موسیقی‌های آن‌طرفی و ناسلام را در کشور خودمان سفت کرده است.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۱
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها