از دستفروشان کنار مترو گرفته تا قالی شویان پارو به دست و نظافتچی های منازل همه و همه بیانگر پایان فصل سرما و آغاز فصل بهار است. اما مسئله جالب اینجاست که به روزهای پایان سال که نزدیک که می شویم عده ای به دنبال کسب درآمد بیشتر هستند.
این روزها از کنار میدان های بزرگ که رد شوی تعداد زیادی از کارجویان شهرستانی را برای کسب درآمد بهتر برای خانواده میبینی، که همه اینها تقریباً بیانگر پایان زمستان و آغاز بهار است. فصل بهار هنوز در تقویم پا نگذاشته اما دغدغه های آن برای مردم نمایان شده است.
به گزارش پایگاه 598 به نقل از تسنیم ؛ برای گفتوگو با برخی از این کارگران به پل چوبی رفتیم. تعداد زیادی از کارگران از شهرستان آمده تا نزدیک شب عید بتوانند سهمی از سفره شب عید داشته باشند. به سراغ یکی از این کارگران کم سن و سال رفتم و با وی گفتگویی داشتم از وی پرسیدم از کجا به تهران آمدی؟ جواب میدهد از ایلام.
چهره اش نشان می دهد که چقدر خسته و از شغلش ناراضی است. مرتضی ادامه میدهد: یک هفته است که هر روز از صبح اینجا نشسته و برخی روزها برای نظافت منازل به چندین منزل رفته و برخی روزها نرفته ام. مردم فکر میکنند بازار کارگران نظافتچی شب عید سکه است. اما در واقعیت چنین نیست.
وقتی از او میخواهم دستمزد روزانه اش را بگوید, با لحنی ناراضی میگوید: از صبح تا بعدازظهر تنها 50هزار تومان دستمزد میگیرم. از ایلام به اینجا آمده ام شاید شب عیدی بتوانم جیب پرپول به شهرم باز گردم اما با توجه به اوضاع کساد بازار بعید میدانم موفق شوم.
کنار دستش همکار دیگری نشسته که از او میپرسم شما هم برای کار به تهران آمده اید بیان میکند: بله،در ایلام بیکار بودم و دوستان هم محلی ام پیشنهاد دادند که به تهران بیایم و شب عیدی در تهران مردم پول پارو میکنند.
روزانه 40 تومان میگیرم و تمام کارها از امور شست و شوی دیوار تا تمیز کردن حیاط و جابجایی اسباب و اثاثیه نیز انجام میدهم. در ایلام کارگر ساختمانی هستم اما از آنجایی که بیکاری در این حرفه زیاد است مجبورم برای تأمین خرج و هزینه های شب عید دست به کارگری و نظافت بزنم.
*کارگران ساختمانی خدماتی شدند
کمی آن طرف تر مردی دو زانو روی بلوار کنار خیابان نشسته و بقچه ی کوچکی جلوی زانوهایش است. مسن است و چهره ای رنگ پریده و غبار آلود دارد . از او سوال می کنم که آیا از شهرستان آمده؟ می گوید: محل زندگی ام ورامین است. در طول سال هم به اینجا می آیم. مینشینم منتظر تا شاید ماشینی ترمز کند.
وی ادامه میدهد: نه مزد خوبی داریم نه بیمه ، از پاداش و عیدی هم که خبری نیست ، اگر بلایی سرمان بیاید معلوم نیست سرنوشت همسر و فرزندمان می شود. روی داربست رفتن و کار کردن در بلندی آسان نیست ، اما کارگران فصلی چاره ای جز این ندارند که با وجود همه سختی ها تن به کاری بدهند تا بتوانند امرار معاش کنند.
پیرمرد تأکید می کند : این ماجرای هر روز کارگرانی است که کنار جدول خیابان و میدان اصلی شهر نشسته اند و منتظر نیش ترمز خودرو و رهگذری هستند که تقاضای کارگر کند، رقابتشان در ظاهر به زوربازویی است که دارند و به ازای آن نان سفرههایشان را تأمین می کنند. اما در شب عید این ماجرا شدید تر میشود و رقابت بین افراد برای مشغول شدن بیشتربیشتر میشود.
تا این جای صحبت متوجه شدیم که بیکاری کارگران فصلی در کنار سایر مشکلاتشان مسئله مهمی است که سعی میکنند در روزهای پایانی سال خلأ آن را با دستفروشی و کارگری در منازل جبران کنند.
*عملکردی بر نظارت موسسات خدماتی نظافتی هست؟
اما شرکت های خدمات نظافت هم از بازار شب عید بی بهره نیستند. به یکی از این شرکت های خدماتی تماس میگیرم. اپراتور یا منشی شرکت پاسخگوست. از او می پرسم برای کار منزل وضعیت به چه صورت است. بیان میکند: کارگر زن با مرد تفاوت دارد.اما کارگر ساده برای 8ساعت در روز 50 هزار تومان و کارگرماهر برای کار در منزل 65 هزار تومان باید پرداخت شود که 40 درصد آن سهم شرکت است چرا که هزینه جای خواب و غذا بر عهده شرکت است.
شرکت دیگر هم درباره نیروی خدماتی میگوید: برای 8ساعت کار در منزل 70هزار تومان است که اگر بخواهیم دیوار شویی کنیم این میزان افزایش مییابد.
اما به راستی چه نهادی بر نحوه عملکرد کیفی این موسسات نظارت دارد؟ آیا پرداخت 40 درصد حق الزحمه به نیروی کار درست است یا خیر؟