به گزارش پایگاه 598 به نقل از «تابناک»؛ در اين سال جنگ و کشتار در منطقه به اوج خود رسيد. گروه هاي
تروريستي در سوريه و عراق جولان مي دادند. اوضاع يمن با بي ثباتي روبرو شد.
پادشاه عربستان فوت کرد. امريکايي ها به بهانه جنگ عليه داعش؛ ائتلاف
تشکيل دادند و به عراق حمله هوايي مي کردند.
حتي رژيم صهيونيستي در
حملات هوايي به جنوب سوريه، 6 رزمنده اين حزب و يک فرمانده ايراني به شهادت
رساند. در اين حمله جهاد عماد مغنيه، فرزند عماد مغنيه و سردار الله دادي
به شهادت رسيدند.
بعد از آن بود که حزبالله اعلام کرد به اين اقدام
صهيونيستها پاسخ خواهد داد و اولين اقدام ، با حمله به کاروان نظاميان
صهيونيستي در اراضي در عملياتي منحصر به فرد و در کميني حسابشده و دقيق،
يک کاروان ارتش رژيم صهيونيستي را منطقه «مزارع اشغالي شبعا» در شمال
فلسطين اشغالي هدف قرار داد.
در همين راستا تابناک در گفت و گويي با
حسين شيخ الاسلام کارشناس مسائل بين الملل و مشاور بين الملل رئيس مجلس
شوراي اسلامي به تحولات يک سال اخير منطقه و سياست خارجي جمهوري اسلامي
پرداخته است.
يکي از مهمترين موضوعات در سياست خارجي جمهوري اسلامي
ايران، بحث مقاومت اسلامي است. به نظر شما در امسال چه تحولاتي در اين
منطقه رخ داد و سياست ايران در اين منطقه چگونه بود؟
در سياست ايران
در قبال موضوع مقاومت تغيير محسوسي در دولت هاي مختلف نداشتيم. به عبارتي
ديگر هر دولتي که سرکار آمده است، بلاشک سياست ما در پشتيباني از حزب الله،
و مقاومت را در دستور کار قرار داده است. سياست جمهوري اسلامي ايران
مقابله با جبهه استکبار، صهيونيسم و شاهنشاهي هاي منطقه بوده و هست. در
مقابل جمهوري اسلامي از مردم سالاري ديني و مقاومت حمايت کرده است. تاريخ
نشان داده است که راهبرد مقاومت درست است و به هدف که همان حمايت از
مستضعفان است، رسيده است. رهبري جناح مقاومت با ايران بوده است به خاطر
مواضع جمهوري اسلامي در مقابل استکبار جهاني و صهيونيسم. دولت يازدهم همان
سياست هاي دولت هاي قبلي را دنبال کرده است. الان چهار سال است که که سياست
ما در سوريه در مقابل استکبار و در مقابل خطي که مي خواهد مقاومت را بشکند
مي باشد و ايران ايستاديگي کرده است. دو سال اين در دولت دهم و دو سال در
دولت يازدهم بوده است. ولي راهبرد حمايتي ما تغيير نکرده است. حتي تاکتيک
ها و سياست هاي کوتاه مدت در اين قضيه نيز تغيير نکرده است. چرا که درستي
اين سياست تا به حال ثابت شده است. در يک طرف همه استکبار در عالي ترين
سطحش براي ساقط کردن حکومت سوريه موضع گرفتند. به عبارت ديگر سران غرب در
عالي ترين سطوح به دنبال ساقط کردن حکومت سوريه بودند. اين در حالي است که
حکومت هاي پادشاهي عربي هم همين سياست را در مقابل سوري ها به کار بردند .
در واقع ائتلاف غربي- عربي و عبري با هم صدايي اعلام کردند که بايد بشار
برود و هرگونه جناياتي را در اين راه انجام دادند. در اين راه همه حقوق و
قوانين بشري را زيرپا گذاشتند. يک تروريسم وحشيانه براي رسيدن به اهدافشان
ايجاد کردند که الان دامن گير خودشان نيز شده است.
اما ايران مي گفت
سرنوشت سوريه را بايد مردم سوريه مشخص کنند. اين اصل قانون اساسي کشور
ماست که ما اجازه نداريم که در امور داخلي ديگر ملت ها دخالت کنيم. قانون
اساسي نگفته است ديگر دولت ها يا ديگر کشورها. قانون اساسي مي گويد ديگر
ملت ها به اين معنا که جمهوري اسلامي حق تعييين سرنوشت براي ملت ها مي
شناسد. ملت سوريه نيز بر همين اساس بايد سرنوشت خودش را تعيين کند.
بنابراين راهبرد غرب در سوريه به نتيجه نرسيد. اين راهبرد جمهوري اسلامي
ايران بود که در حال پيروزي است که ملت سوريه بايد سرنوشت خود را تعيين
کند.
در محور مقاومت نيز همه خبيث ها عالم جمع شدند که دوباره غزه
کوبيده شود تا خلع سلاح شود. همه جبهه غرب اين موضع را گرفتند اما اين
اتفاق نيفتاد. بلکه رهبري فرمودند که آنهايي که فلسطين را دوست دارند نه
تنها غزه نبايد خلع سلاح شود؛ بلکه کرانه باختري نيز بايد مسلح شود. الان
هم مي بينيم که با همه جنايت هايي که غرب انجام داده است، نتوانستند به
اهدافشان در فلسطين دست پيدا نمايند.
در همين زمينه ما شاهد بوديم
بعد از حمله صهيونيست ها به فرمانده هان حزب الله و ايران در منطقه قنيطره و
بعد از شهادت سردار الله دادي اعلام شد که پيام هايي از سوي صهيونيست ها
به ايران داده شد. اين پيام ها چگونه به ايران رسيد؟
تروريسم اولين
بار توسط رژيم صهيونيستي بکار گرفته شد. بعد هم اين را استمرار داده است.
مثلا رسما اعلام مي کند که فلان رهبر حماس را مي زند و مي زند و در اينجاست
که هيچ کس هم واکنش نشان نمي دهد.اين اولين بار نيست که ما به صورت غير
مستقيم با صهيونيست ها درگير شديم. البته ايران در هيچ جا مستقيماً با
صهيونيست ها درگير نشده است. ما وقتي روش هايي داريم که با هزينه کمتر مشت
محکمي به صهيونيست ها بنوازيم؛ چه دليلي دارد که يک کار پرهزينه انجام
بدهيم. چقدر عمليات مزارع شبعا قشنگ، زيبا، دقيق و حساب شده بود که
صهيونيست ها به شدت متحير شده بودند. صهيونيست ها حمله کردند به منطقه
قنطيره و سردار ما را به شهادت رساندند. در حالي که منطقه قنيطره جنگ ممنوع
بود. اما صهيونيست ها اين منطقه را به جبه النصره داده اند. بعد از اينکه
مقاومت جواب جنايت صهيونيست ها در قنيطره را داد. صهيونيست ها شروع به موشک
پراکني کردند و در اين موشک باران يکي از اعضاي سازمان ملل کشته شد. در
اين ميان بود که سازمان ملل نگران شد و از همه طرف ها خواستند که خويشتن
دار باشند. بنابراين شايد پيام اسرائيلي ها مبني بر عدم تمايل به گسترش
درگيري ها از اين راه به ايران رسيده باشد.
در مورد موضوع داعش بعضي
از خبرها حاکي از آن است که رهبري از مالکي خواسته است که از قدرت کنار
گيري کند؟ايا شما اين خبر را تاييد مي کنيد؟
من اين موضوع را نمي
توانم تاييد کنم. در آن زمان ميان ايران و عراق پيام هاي شفاهي زيادي رد و
بدل شد. هيئت هاي زيادي از عراق به ايران آمدند و از سوي ايران نيز هيئت
هاي فرواني رفتند که نهايتا منجر به کنارگيري اقاي مالکي شد.اما بعيد است
از سوي رهبري پيامي براي کناره گيري مالکي ارسال شده باشد.
در حال حاضر در موضوع عراق، ايران چه نوع همکاري با امريکايي ها دارد؟
ما
همکاري نظامي با امريکايي ها نداريم. امريکايي ها تروريسم را ايجاد و
تقويت کردند. هدف اين تروريسم ايجاد جنگ شيعه و سني و تقسيم منطقه بوده
است. امريکايي ها اين راهبرد را عوض نکردند. فرقي که حاصل شده؛ اين است که
تروريست ها بعد از اشغال موصل ديگر نيازي به سلاح و پول خارجي نداشتند و از
امکانات موصل استفاده کردند و به اندازه کافي اسلحه و پول از اين منطقه به
دست آوردند. در اين زمان بود که داعشي ها از ظرفيت ضد امريکايي منطقه براي
جذب نيرو استفاده کرد. يعني داعش وقتي اسلحه و پول به دست آورد مي خواست
ادعاهاي ديگري مطرح کند. در اين زمان بود که امريکايي ها از ايران درخواست
کمک کردند. ما وقتي به صلاح ملت هاي ديگر و منافع خود بدانيم با امريکا و
يا هرکس ديگري به غير از رژيم صهيونيستي مذاکره مي کنيم. وقتي امريکايي ها
مي خواستند از عراق خارج شدند و نگران موضوع خروج نيروها بودند ما با
امريکايي ها گفت و گو کرديم. چون خروج امريکا از عراق را به نفع سياست هاي
کلي نظام و مردم عراق مي دانستم. فرق جمهوري اسلامي ايران با ديگران اين ست
که ما يک حکومت مکتب محور هستيم. ما يک حکومتي هستيم که اصول داريم. اين
اصول را قانون اساسي و دين ما مشخص کرده است. در اين شرايط بر اساس اصول ما
با اشغال گري مخالفيم و وقتي آنها مي خواستند کشور عراق خارج شوند ما
استقبال کرديم چرا که به نفع مردم عراق و امنيت منطقه بود.
هنگامي
که امريکايي ها نتوانستند قرارداد امنيتي را به ملت عراق تحميل کنند؛ ديگر
نمي توانستند در عراق بمانند.چرا که سرباز امريکايي جايي که کاپيتالاسيون
نداشته باشند نمي توانند حضور داشته باشد. در اين شرايط ايران به شرط اينکه
از عراق خارج شود مذاکره کرد؛ البته در اين مذاکرات دعوا هم کرديم. ولي
مهم اين بود که ايران به نفع ملت عراق و نفع سياست هاي کلي خودمان با
امريکايي ها مذاکره کرديم. در واقع ايران هيچگاه از مذاکره نترسيده است چرا
که اصول و حرف براي گفتن داريم.
چه شد که غرب عليه داعش موضع گرفت؟
داعش دو اقدام کرد که خط قرمز غربي ها را رد کرد. 1- اينکه سر يک خبرنگار امريکايي را بريد.2- حمله به کردستان عراق
مردم
امريکا گفتند ايراني ها 40 فرمانده ايراني را که دست داعشي ها بود را آزاد
کرد؛ اما امريکا با اين همه سيستم هاي اطلاعاتي نتوانست يک خبرنگار را
آزاد کند. در اين وضعيت بود که امريکايي ها تصميم به ائتلاف عليه داعش
گرفت.