وی ادامه داد: تنها علتی که نمیشد آن را علنی کرد شائبه این بود که سیاست کنترل جمعیت با اعتقادات مذهبی ما تناقض داشته باشد. قبل از انقلاب در مراکز بهداری قرصهای جلوگیری از بارداری توزیع میشد ولی در آن دولتی که من بودم رئیس بهداری وقت درباره وجود این قرصها شکایت کردند و من آنها را جمع کردم.
وی افزود: آن زمان نامهای به آیتالله خامنهای که رئیسجمهور بودند نوشتم و شرایطم را تشریح کردم. آقای هاشمی نیز رئیس مجلس بود و آیتالله موسوی اردبیل رئیس قوه قضاییه. آنها جواب کتبی به من ندادند و به همین منظور به صورت جداگانه خدمت آنها رفتم.
وزیر اسبق بهداشت ادامه داد: روزی در خودروی آیتالله خامنهای رئیسجمهور وقت که برای افتتاح شعبه انستیتو پاستور عازم بودند نشستم و موضوع را برایشان تشریح کردم. در تمام طول مسیر راجع به این مطلب صحبت میکردیم و ایشان با اصل قضیه به شدت مخالفت کردند. صحبت ایشان این بود که بدون مشورت روحانیت کاری انجام نشود و شعار زمان شاه که دو فرزند کافی است را زنده نکنیم و این جوابها از نظر من منفی بود.
وی افزود: بعد از آن تصمیم گرفتم نزد آقای منتظری که قائم مقام رهبری بودند بروم. آن زمان مرحوم دکتر وحید دستجردی رئیس هلالاحمر بود و با آیتالله منتظری در حوزه بودند و روابط خانوادگی داشتند. وقتی وارد اتاق آقای منتظری شدیم دور تا دور ایشان افرادی مینشستند و سؤالهایشان را میپرسیدند ایشان همین قدر که فکر میکردند طرف مقابل پاسخ خود را میگرفت به محض اینکه بنده اسم تنظیم خانواده را گفتم ایشان گفتند که ادامه نده اما چون با دکتر وحید رفته بودیم نشستیم و بعد از ناهار نیز با ایشان صحبت کردم.
مرندی گفت: آقای منتظری همان جواب آیتالله موسوی اردبیل را دادند زیرا هر دو در خطبههای نماز جمعه در مورد افزایش جمعیت صحبت میکردند که بایستی همیشه مردم را برای امر افزایش جمعیت تشویق میکردند.
این نماینده مجلس اظهار داشت: آقای منتظری گرفتند اگر فکر کردهای من راجع به تنظیم خانواده نظری میدهم کور خواندهای بنابراین آنجا چیزی عایدم نشد و تصمیم گرفتم نامهای خدمت امام (ره) بنویسم و تمام مسائل را شرح دهم البته سعی کردم که نامه طولانی نباشد تا در حوصله ایشان باشد.
وی ادامه داد: من آن زمان احساس تکلیفی کرده و نگران آینده کشور بودم. اتفاقی که آن زمان در حال وقوع بود معلوم نبود که آخرش چه میشود و ممکن بود عدهای جوان بیکار و بزهکار پیدا کنیم که اگر دین و ایمان محکمی نداشته باشند معلوم نبود چه بلایی سر کشور میآمد.
رئیس فرهنگستان علوم پزشکی تصریح کرد: آن زمان نامهای خدمت حضرت امام (ره) نوشتم و دو موضوع جمعیت و بچههایی که دچار عقبماندگی ذهنی هستند و برای خانوادههایشان مشکل ایجاد میکنند را مطرح کردم؛ با اینکه اصلاً انتظار جواب مثبت نداشتم اما پاسخ ایشان مثبت بود. شاید این کم ظرفیتی من را نشان میداد و وقتی امام خمینی پاسخ مثبت دادند این جواب را به کسی نگفتم زیرا فکر میکردم ایشان نباید چنین پاسخی میدادند.آن زمان مسئولان درباره تصمیماتشان با امام مشورت میکردند و ایشان پاسخ به چندین نامه را یک جا میداد.
وی افزود: در آن زمان ایشان فرمودند که مطلب جمعیت مطلب مهمی است و باید به آن پرداخته شود و توصیه ایشان این بود که در رسانهها و دانشگاهها راجع به کنترل جمعیت بحث شود. در واقع این چراغ سبزی بود چرا که حضرت امام (ره) حرف آخر را باید میزدند و یادم نمیآید کسی مخالفتی کرده باشد بعد از آن رسانهها به طور گسترده شروع به پرداختن به این موضوع کردند. دانشگاهیان نیز زودتر از این بحث را شروع کرده بودند و بحث جمعیت جای خود را باز کرده بود.
این نماینده مجلس ادامه داد: آن زمان نامهای به دولت وقت نوشتیم و خواستههای خود را در مورد تنظیم خانواده بیان کردیم، بعد از آن دوران کار من در سال 68 به پایان رسید و وزیر بعدی آمده بود. این لایحه به مجلس رفت و پس از تصویب شورای نگهبان تأیید شد.
مرندی گفت: خلاصه کلام اینکه مسئله جمعیت به علت مشکلاتی بود که در کشور وجود داشت. در دولتی که این بحث را مطرح کردند آنچنان وزرا آراء منفی در پاسخ به من گفتند که من فکر نمیکردم غیر از خودم کسی رأی مثبت دهد اما اکثریت آنها با وجود مخالفت بیانی رأی مثبت دادند. همه آنها مشکل را درک میکردند منتهی نگرانی همه از این بود که نکند مسئله جمعیت خلاف شرع باشد.
وزیر اسبق بهداشت تصریح کرد: اکنون مطالعات جمعیت نشان میدهد که کاهش رشد جمعیت بلافاصله از همان زمان شروع شده بود. این لایحه برای قانونی شدن باید به کمیسیونهای مختلف مجلس میرفت و پس از بحث و بررسی تصویب و در نهایت به تأیید شورای نگهبان میرسید. بنابراین این مدت حدود 3 سال زمان میبرد هرچند مطالعات نشان میدهد که به محض آنکه مردم متوجه شدند که موضوع جمعیت خلاف شرع نیست کنترل آن آغاز شده بود هر چند که جمعیتشناسان معتقدند کنترلجمعیتزودتر از آن نیز شروع شده بود.
وی در پاسخ به سؤالی درباره مخالفتهای آیتالله خامنهای اظهار داشت: ایشان دلیلی برای اینکه بخواهند همه دلایل را به من بگویند نداشتند. من مسائل را مطرح میکردم و بیشتر شرح میدادم. آیتالله خامنهای نگران بودند که کاری انجام نشود که با شرع مقدس مغایر باشد و زنده شدن شعارهای زمان شاه برجستهترین علت مخالفت ایشان بود.
مرندی افزود: به نظر من اتفاقی که افتاد نشاندهنده پویایی فقه شیعه است.چیزی که کاتولیکها راه آن را برای همیشه بستهاند. وقتی سازمان ملل جایزه جمعیت را به من میداد خبرنگاران زیادی دنبال این بودند که من از خودم قهرمان بسازم. من در پاسخ به آنها گفتم که به نظر من این موضوع به روحانیت شیعه برمیگردد که با فقه پویا در زمانهای مختلف بهترین تصمیم را اتخاذ میکند.
این نماینده مجلس گفت: مقام معظم رهبری اکنون فرمودهاند که کندی رشد جمعیت کشور ما را به شدت تهدید میکند و بنده با اینکه آن زمان مسئول جمعیت نبودم اما چون در شروع این موضوع نقش داشتم احساس گناه میکنم؛ با اینکه جمعیتشناس نیستم اما ناراحتم که چرا آن رصدی که ایشان فرمودند را انجام ندادم و با اینکه امام مشکل شرعی برای این قضیه نمیدیدند اما احساس گناهش در من وجود دارد.
ویدرباره اظهارنظر دانشگاهیان در مسئله جمعیت اظهار داشت: اول انقلاب مردم حزب اللهیتر بودند و مانند اکنون نبود که گستاخیها آن قدر زیاد شود که عکس امام را پاره کنند.
مرندی ادامه داد: پس از اینکه امام دستور این مسئله را دادند تعداد زیادی از روحانیون از اقصی نقاط کشور این را به عنوان نکتهای مثبت از حضرت امام(ره) تلقی کردند و هیچکس مخالفتی نکرد. بعد از آن بلافاصله سمینارها شروع شد و آن قدر نظر مثبت در این رابطه وجود داشت که کمتر کسی را میدیدی که نظر منفی داشته باشد. شاید چون نظر خودم مثبت بود منفیها را نمیدیدم اما تا آنجا که به خاطر دارم بحث منفی در این رابطه وجود نداشت.
وزیر اسبق بهداشت تصریح کرد: آن زمان دانشگاهیان سمینار میگذاشتند و موافقان را دعوت میکردند بنابراین همه مشکلات را دیده بودند و میخواستند حل شود. وقتی که حضرت امام (ره) مطلبی را میگفتند کسی عکس فرمایش نظر نمیداد.
وی افزود: یادم میآید که در زمانی حضرت آقا رهبر شدند دوباره وزیر شدم؛ آقای مقدم که در بیت مقام معظم رهبری مسئول روابط مردمی هستند 2 بار در زمانهای متفاوت به من گفتند که مخالفت کنترل جمعیت هستند. به دلیل اینکه این موضوع برای من نگرانکننده بود و نمیخواستم کار خلاف شرع انجام دهم هر دو بار به سرعت خدمت حضرت آقا رفتم و بهایشان گفتم کهبندهسکته قلبی کردهام و پایم لب گور است و معلوم نیست تا کی زنده بمانم؛ اگر ذرهای از این موضوع دلچرکین هستید بگویید که آن را منتفی کنیم. خدا میداند که ایشان گفتند تو کار خودت را بکن.
مرندی گفت: دکتر سیمفروش یکی از ارولوژیستهایمشهور که بسیار متدین است با بستن لولههای خانمها و آقایان مخالف بود و آن را خلاف شرع میدانست. او در مصاحبههای مختلف درباره این موضوع صحبت کرده بود و یک بار حضرت آقا به من فرمودند که به فلانی بگوید شما از نظر پزشکی مطالب را بگوو مسائل شرعی را به عهده ما بگذار.
وی ادامه داد: آن زمان که حضرت امام (ره) با بحث جمعیت موافقت کردند تنها کسی که بیشترین بحث را با ایشان داشتیم حضرتآقا بودند و میخواستند که حتماً با روحانیت مشورتشودتا شعارهایزمان شاه تکرار نشود. مادامی که من مسئول جمعیت بودم نیز اجازه ندادند شعارهای آن زمان زنده شود.
رئیس فرهنگستان علوم پزشکی اظهار داشت: حضرت آقا نیز در فرمایشات خود گفتهاند که این کار در زمان خودش کار خوبی بود مسئله جمعیت هدف برنامه اول توسعه بود و قرار نبود متوقف شود. آن زمان که ما آمار میدادیم مرکز آمار ایران میگفت وزارت بهداشت نباید آمار بدهد.
مرندی ادامه داد: من در حدی که عقلم میرسید این کار را انجام دادم هنوز هم احساس عذاب وجدان میکنم شاید اصلاً نباید وارد مسئله کنترل جمعیت میشدم. درباره جایزه جمعیت سازمان ملل هم باید بگویم من جوایز متعددی را بردهام؛ شاید از بدشانسی به من جایزه دادند.
وی در پاسخ به سؤالی درباره موضعگیری مقابل دولت قبلی در بحث افزایش جمعیت گفت: دکتراحمدینژاد بنا را گذاشت که به هر نوزادی که به دنیا میآید یک سکه بدهد؛ علت مخالفت من این بود که معتقد بودم این کار محرومان را تشویق میکند که با وجود فقر بچهدار شوند و فقر بنگلادشی و آفریقایی را ترویج میدهد. ما باید دنبال این باشیم که جوانهای تحصیلکردهمان ازدواج کنند تا بچه بیاورند.
مرندی افزود: به محض اینکه از بیت رهبری به من زنگ زدند که مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در بحث جمعیت نفوذ لازم را ندارد و قرار شد با پزشکان مجلس و بنده صحبت کنند همان روز با دکتر شهریاری رئیس کمیسیون بهداشت مجلس صحبت کردم و این بحث را مطرح نمودم بنابراین طرحی را آماده کردیم و خودم نیز در آن جلسات شرکت کردم.
وی ادامه داد: در مورد ملاقات با صدام نیز آن زمان دکتر ولایتی از من خواست که به بغداد بروم. آن شب وقتی با همسرم موضوع را مطرح کردم و گفتم که کربلای دیگری نصیبم شده است همسرم گفت باید در این سفر به صدام دست بدهی و آن زمان من متوجه موضوع شدم بنابراین فردای آن روز به دکتر ولایتی گفتم که به بغداد نمیروم.
او نیز موضوع را باآقای هاشمی مطرح کرد و آقای هاشمی به بنده گفت که بالاخره باید کسی این کار را انجام دهد. دفعه قبل که به عراق رفته بودم حضرت آقا اجازه دادند تا همسرم را با خود ببرم. آقای محمدیگلپایگانی به بنده گفت که آقا دوست ندارد هیچ وزیر همسرش را با خود به سفر ببرد و تو اولین کسی هستی که همسرت را با خود میبری. دفعه دومی که برای ملاقات با صدام به عراق رفتم آقا فرمودند همسر و پسرت را با خودت ببر.
وی افزود: بنده به دلیل مشکلات قلبی شبها موقع اذان با همسرم قدم میزدیم. آن زمان خانهمان سه راه طالقانی بود. شبی تاریک احساس کردم صدایی میآید. از همسرم پرسیدم و او تأیید کرد صدای خانمی بود که نزدیک من آمد و گفت چرا به عراق رفتی و با صدام دست دادی.
وزیر اسبق بهداشت در حالی که نمیتوانست احساسات خود را کنترل کندو برای دقایقی بغض گلویش را فرا گرفته بود ادامه داد: آن زن به من گفت که همسرش را در جریان انقلاب از دست داده است و فرزندش پدرش را هرگز ندیده است به هر حال او عدم رضایت خود را اعلام کرد و من از او عذرخواهی کردم. فردا به دفتر خود رفتم و رئیس دفترم گفت که افراد زیادی با سفر شما به عراق مخالف بودند منتهی نمیخواستیم شما را ناراحت کنیم.
وی ادامه داد: در بحث کنترل جمعیت حدود 11 ساعت با آقای قرائتی طی چندین جلسه صحبت کردم و او کمتر از سایرین به این مسئله راضی شد اما بالاخره توانستم رضایت او را نیز جلب کنم.به نظر خودم آن زمان کار درستی کرده بودم اما میگویم کاش این موضوع به ذهنم نمیرسید و دنبالش نمیرفتم. من آدم رکی هستم و چون فکر میکنم کارم درست است دنبال آن میروم یکی از این کارها جمعیت بود.
مرندی افزود: هنوز هم احساس گناه میکنم؛ درباره صحبتهای دکتر احمدینژاد هم باز هم همان نگرانی را دارم و معتقدم اگر به محرومان فشار بیاوریم که بچههای بیشتر بیاورند آنها با فقر و فلاکت بزرگ میشوند اکنون بچههایی داریم که نمیتوانند در مقاطع راهنمایی و دبیرستان تحصیل کنند. اینها محرومانی هستند که در زبالهها دنبال چیزی میگردند. ما که نمیدانیم این بچهها بعداً چه سرنوشتی بر سرشان میآید. من نقطه نظر خودم را میگویم و معنیاش این نیست که قطعاً درست است.
وی درباره اهمیتی که حضرت آقا به نظر کارشناسان میدهند، اظهار داشت: در یکی از ماههای رمضان خدمت آقا بودیم. یکی از عزیزان میگفت با توجه به ازدیاد شیر خشک بهتر است مادران روزه بگیرند. حضرت آقا فرمودند که من به توصیه دکتر مرندی اعلام می کنم که 6 ماه اول شیر مادر کاملترین غذا برای کودک است ضمن اینکه مادرش در این زمان نباید روزه بگیرد. مقام معظم رهبری ضمن اینکه به مسائل شرعی توجه میکنند به نظر کارشناسان اهمیت میدهند.
رئیس فرهنگستان علوم پزشکی گفت: یکی از دلایل مهمی که جمعیتشناسان میگویند سرعت کاهش جمعیت در ایران اتفاق افتاده سواد زنان است؛37 درصدزنان ایران سال 57 باسواد بودند و سال 85 حدود 90 درصد آنها سواد داشتند. شاخصهای بهداشتی که من به آن افتخار میکنم به خاطر کارهایی است که نظام کرده است هر چند که سواد زنان منجر شده است که دیر ازدواج کنند؛ دیر بچهدار شوند و کم بچه بیاورند اما منظورم این است که یکی از دلایل کاهش جمعیت سواد زنان است.
وی افزود: اوایل انقلاب مرگ و میر بچهها ناشی از اسهال و علت آن نیز عدم آب آشامیدنی مناسب بود. مسئول بهداری آن موقع مسئول آب آشامیدنی نبود و این کار به عهده وزارت جهاد کشاورزی یا نیرو بود. آن زمان وقتی میخواستیم خانههای بهداشت را تأسیس کنیم یخچال را با قاطر میبردیم. جمهوری اسلامی برای کشور آب، برق، راهها و سواد زنان را مهیا کرده است.
وی در پاسخ به سؤالی درباره رصد مستمری که مقام معظم رهبری در سیاستهای ابلاغی افزایش جمعیت به آن اشاره فرمودند گفت: این پویایی فقه شیعه را میرساند و ممکن است در آینده به بحث کنترل جمعیت باز گردیم.
مرندی درباره بحث کمی و کیفی بودن افزایش جمعیت نیز اظهار داشت: ما میتوانیمفرهنگ انقلاب را که بعد از جنگ طور دیگری شد پیاده و ساده زیستی را تشویق کنیم. اکنون 12 میلیون جوان در سن ازدواج قرار دارند که میتوانند 6 میلیون زوج را تشکیل دهند؛ این افراد اگر در سالهای اول و دوم بچهدار شوند و آن بچهها بچهدار شوند میتوانیم در بحث جمعیت با رشد مواجه باشیم.
رئیس فرهنگستان علوم پزشکی در پاسخ به تمهیدات موجود برایرشد کیفی افزایش جمعیت اظهار داشت: ما باید بدانیم که چگونه فرزندانمان را تربیت کنیم. باید کاری کنیم که نخبگان ازدواج کنند. از زمانی که نطفه منعقد میشود فقط به فکر رشد جسمانی کودک نباشیم. به نظر من اهمیت پیشدبستانی از دبستان و دبیرستان بیشتر است. باید به مسئله تحصیل و کیفیت زندگی فرزندانمان اهمیت دهیم. ما در این خصوص سلامت معنوی را آغاز کردهایم و هدفمان این است که خانوادهها را با این موضوع آشنا کنیم تا بتوانند معنویت را از زمان طفولیت به فرزندان خود آموزش دهند.
وی خاطر نشان کرد: فقط تعداد
فرزندان نیست بلکه آموزش و پروش، شغل و رفاه فرزندان را نیز باید در نظر بگیریم تا
این جمعیت سربار جامعه نباشند. من نگرانم که نکند فرمایش حضرت آقا زمین بماند زیرا
2 سال است که این طرح زمین مانده است.