سرويس حوزه و مراجع 598؛ ذكر و ياد خداوند نقش اساسي
در زندگي بشر ايفا مي كند. كسي كه به ذكر قولي و عملي مشغول است، هرگز از
خداوند غافل نيست. لذا خداوند همواره در محضر اوست و او خود را در محضر
خداوند مي يابد. پس به سبب حضور هميشگي در محضر خداوند نه تنها از شر و بدي
در امان است، بلكه همه كمالات براي او فراهم مي آيد؛ زيرا در محضر خداوند
بودن، جز كمال يابي نيست؛ چرا كه انساني كه در محضر خداوند است در مقام قرب
الهي قرار گرفته است و تقرب و قرب در فرهنگ قرآني زماني تحقق مي يابد كه
انسان، صفات الهي را در خود مي يابد و خود را مظهر خداوندي مي بيند.
بنابراين،
ذكر خداوند به معناي تقرب و متاله شدن است. كسي كه متاله است، از سوي
خداوند ماذون به خلافت الهي است. پس نه تنها هر شر و بدي را از خود دور و
خير و خوبي را نصيب و بهره خود مي كند، بلكه در مقام مظهر ربوبيت الهي، از
ديگران نيز مي تواند بلائي را دور و خير و نيكي را نزديك كند و آنان را از
خير خود بهره مند سازد.
البلاء للولاء
آنچه از مصيبت و بلا به ظاهر
به متاله مي رسد، در حقيقت خير است كه با ظاهر مصيبت و بلا به چشم مي آيد؛
از اين رو انسان كامل و متاله (خدايي) شده، از بلا نمي گريزد و از آن حزن
به دل راه نمي دهد و خوفي از آن در دل ندارد. اين كه گفته شده البلاء
للولاء يكي از معاني آن اين است كه بلا براي اهل ولايت همانند نمك زندگي
عمل مي كند و طعام و غذاي جان اهل ولايت را مزه و طعم الهي مي بخشد و او را
براي دريافت مقامات برتر و صفات كامل تر آماده مي سازد. بلا براي او در
حقيقت همانند ابزاري براي سعه صدر و انشراح قلب عمل مي كند. ذكر الهي
كاركردهاي بسياري در زندگي انسان دارد. از جمله اين كه موجب آرامش و
اطمينان قلب و آرامش روحي و رواني انسان مي شود. (رعد، آيه 28) بنابراين،
هرگز حزن و اندوهي از گذشته و حذف و ترسي از آينده ندارد و در يك آرامش و
اطمينان شگفتي به سر مي برد.
همچنين، كساني كه اهل ذكر هستند، خداوند
نيز به ياد ايشان است. (بقره، آيه 152) اين ياد خداوند به معناي آن است كه
هرگز چيزي جز خداوند در دل هاي ايشان جا نمي گيرد، پس چيزي به معناي خوف و
حزن ندارند و هرگز احساس تنهايي نمي كنند و همواره در محضر خداوند هستند و
خداوند ايشان را در محضر خود مي پذيرد و از آنان محافظت مي كند.
بصيرت اهل ذكر
از
نظر قرآن اهل ذكر اهل بصيرت هستند. البته اهل تقوا نيز به سبب همين
تقواپيشگي خودشان حتي اگر به هر دليلي چون غفلتي در دام فتنه ها و وسوسه ها
و فريب هاي شيطان گرفتار شوند و ابليس دمي كوتاه آنها را مس كند، به سبب
همين تقواپيشگي، خداوند آنها را به تذكر مي كشاند واهل تقوا به سبب تذكر
الهي، از دام فتنه ها و فريب ها مي رهند و حقيقت را چنان كه هست مشاهده مي
كنند. (اعراف، آيه 201)
به سخن ديگر، اهل تقوا به عنايت الهي از غفلت
بيرون مي آيند و تذكر الهي در جانشان نفوذ مي كند و به سبب ذكرالله اهل
بصيرت مي شوند و هرگز در دام فريب و وسوسه و فتنه گرفتار نمي آيند، زيرا
حقيقت همواره مشهود آنان است و چيزي جز حقيقت را نمي بينند، چرا كه پرده ها
از پيش چشمانشان فرو افتاده است.
اهل ذكر همواره در امنيت كامل از
ابليس و وسوسه هاي او هستند؛ هر چند كه ديگران حتي اهل تقوا اين گونه
نيستند؛ چرا كه اهل تقوا ممكن است كه دچار غفلت شوند و ابليس ايشان را مس
كند، ولي اهل ذكر همواره در مقام شهود قرار دارند و در محضر الهي و از عين
الهي به مسايل مي نگرند و خداوند چشم و گوش و دست ايشان است؛ چنان كه در
مرحله اي آنان عين الله و يدالله و سمع الله بودند. پس خداوند براي اهل
ذكر، چشم و گوش و دست است: عبدي يتقرب الي بالنوافل حتي أحبه، فاذا أحببته
كنت بصره الذي يبصر به و سمعه الذي يسمع به ويده التي يبطش بها. (حديث
قدسي) در اين صورت هرگز چيزي بر او پنهان يا بيرون از قدرت و دسترسي او
نخواهد بود.
اينان در حقيقت همان اولياي الهي هستند كه در مقام متاله و
ربوبيت ظهور و تجلي يافته اند. در حديث ديگر در وصف ايشان آمده است: «الا
ان لله شراباً لأوليائه، اذا شربوا سكروا، و اذا سكروا طربوا، و اذا طربوا
طابوا، و اذا طابوا ذابوا، و اذا ذابوا خلصوا، و اذا خلصوا طلبوا، و اذا
طلبوا وجدوا، و اذا وجدوا و صلوا، واذا وصلوا اتصلوا، و اذا اتصلوا لافرق
بينهم و بين حبيبهم؛ لافرق بينك و بينهم الا أنهم عبادك، فتقها و رتقها
بيدك».
بنابراين، ايشان در مقام مظهريت به فتق و رتق امور مي پردازند و
همان خلفاي الهي و ربانيون هستند. خداوند از بندگان خويش مي خواهد تا به
اين مقام برسند. لذا فرمان مي دهد: كونوا ربانيين، رباني باشيد. (آل عمران،
آيه 79)
نقش ذكر الله در زندگي
در روايات نيز به نقش ذكر الهي در
زندگي اشاره شده است. از جمله اينكه ذكر الهي موجب زنده شدن دل ها مي شود.
از اميرمومنان علي(ع) روايت است كه فرمود: «في الذكر حياه القلوب» (تصنيف
غررالحكم و در رالكلم ص 189)
ذكر الهي موجب مي شود تا ذاكر نام پاكي در
ميان مردم داشته باشد و همگي به پاكي از او ياد كنند: من اشتغل بذكر الله
طيب الله ذكره، (تصنيف غررالحكم و در رالكلم ص188)، يكي از بهترين حالت هاي
انسان اين است كه ديگران از او به خوبي ياد كنند، از مهمترين آثار ذكر خدا
اين است كه خداوند كاري مي كند كه ديگران به خوبي اين فرد را ياد كنند و
نام او را به پاكي ببرند.
در روايت نقل شده كه ذاكر خداوند هرگز به آتش
صاعقه هلاك نمي شود: امام صادق(ع) مي فرمايد: «الصاعقه نصيب المومن و
الكافر و لاتصيب ذاكراً»، (بحار ج 65 ص 376)، صاعقه نصيب مومن و كافر مي
شود، اما به ذاكر خدا اصابت نمي كند.
آنچه گفته شد تنها گوشه اي از نقش
و آثار ذكر الهي در زندگي بشر است. باشد كه با ذكر الهي همواره هدف از
زندگي يعني خدايي و رباني شدن را در نظر داشته باشيم و بدان سمت و سو حركت
كنيم.
منبع: كيهان