به گزارش سرویس نقد رسانه پایگاه 598، سریال گذر از رنج ها بعد از 37 قسمت به پایان رسید این سریال داستان زندگی زنی به نام دنیا را از لحظه تولد تا مرگ روایت می کند. این سریال درام (تاریخی) است که در آن به حوادث و تحولات ایران در حدفاصل سال های 1335 تا 1369 توجه بیشتری شده است. قهرمان قصه یک زن است که با سختی های زندگی و روزگار مبارزه می کند. این سریال همچنین به ماجراهای خوانین و رعایا پرداخته است و اینکه چه اتفاقاتی باعث شد اگاهی مردم نسبت به مسائل جامعه بیشتر شود.
سریال «گذر از رنجها» ساختهی فریدون حسنپور در 37 قسمت ۴۵ دقیقهای به روی آنتن شبکه یک رفت و با استقبال قابل توجهی از سوی مخاطبان روبه رو شد. این سریال مطمئنا نکات ریز و درشت زیادی دارد که فیلمنامه برجسته ترین انهاست. گذر از رنجها یک سریال قصه گو است و این موضوع یکی از دلایلی است که از همان روزهای ابتدایی سبب شد مخاطبان زیادی را با خود همراه کند و آنها را پای تلویزیون بکشاند و جذابیتهای بصری و داستانی این اثر باعث شد در کمترین زمان ممکن مخاطب را درگیر کند .
برخلاف نظر کارگردان این سریال ضرباهنگ این سریال در چند قسمت ابتدایی مطلوب و حتی شاید کمی هم تند بود، اما با ورود دنیا به منزل مهندس ، کند و آهسته شد و هر چه داستان جلوتر می رفت بیننیده بیشتر به این حس می رسید که اگر یک قسمت را هم نبیند چیزی را از دست نخواهد داد. داستان های فرعی زیادی نیز در سریال وجود داشت که فقط تعدادی از آن در پیشبرد داستان اثر داشت و مابقی داستانک ها بودند برای تزئین فیلمنامه. از نکات دیگر این اثر که احتمالا متأثر از سال های سکونت کارگردان این مجموعه در مناطق شمالی می باشد، پرداختن بیش از حد به لوکیشن و مناظر زیبای شمال بود که این اثر را به کارت پستالی زیبا تبدیل نموده بود، موضوعی که بی شک مهمترین تاثیر آن غافل شدن گاه و بیگاه مخاطب از خط اصلی داستان می باشد.
نکته مهم دیگر فیلمنامه، خط سیر آن می باشد. داستان به صورت کلاسیک و در واقع خطی پیش می رود، اتفاقی که صرفا ویژگی فیلمنامه است و به خوب یا بد بودن آن ارتباطی ندارد.
پیرامون محتوای فیلمنامه نیز نظرات متناقض زیادی وجود دارد. عده ای فیلمنامه گذر از رنج ها را درخشان توصیف کرده اند و مهمترین نقطه قوت این فیلم را فیلمنامه آن می دانند. از نظر پرداختن به جزئیات در یک فیلمنامه خوب شاید سریال وضعیت سفید مثال جالبی باشد، مجموعه ای که وقایع آن مربوط به جنگ تحمیلی می باشد و داستان نکات ریز و درشت آن دوران از مسائل سیاسی تا مسائل اجتماعی و فرهنگی و حتی ورزشی را در دل خود قرار داده است.
نکاتی که مطرح شدنشان باعث ایجاد حس نوستالژی در مخاطب می شود و در جهت پیشبرد داستان و خسته نکردن بیننده ازداستان اصلی، نقش حیاتی دارد. اتفاقی که به مرور زمان به برگ برنده فیلم تبدیل شد. اما در مقام مقایسه، سریال گذر از رنج ها به وقایع تاریخ آن دوران تا حدود زیادی کم توجه است.
فیلم گذر از رنج ها داستان زندگی دنیا را به همراه چند داستان فرعی دیگر نمایش می دهد؛ اما مسائل اجتماعی و سیاسی زمان خود را به خوبی به تصویر نمی کشد. مسائلی که خواه ناخواه قسمتی از محتوای اثر هستند اما به شکل مطلوبی به نمایش در نمی آیند و در قسمت های پخش شده از سریال بیش از چند دیالوگ دراین باره گفته نمی شود.
برای مثال تنها ظلمی که از خان آن منطقه نشان داد ، مبارزه او با قلم و سواد رعیت بود و چند دیالوگ دیگر که بیشتر به مسائل مالی اشاره داشت.
در یکی از مهمترین دیالوگهای این سریال که بین دنیا و بهنام (قسمت 27) در مورد فلسفه انقلاب اسلامی سر می گیرد بدون اشاره به دغدغه های اصلی مردم و رهبر این انقلاب ، امام خمینی (ره) که حفظ ارزش های اسلامی و بهبود وضعیت معیشت مردم بود ، فقط آن را منحصر به مسائل اقتصادی مردم می کند و می گوید :
مشکل حکومت ما اینه که فکر می کنه شکم سیرها را باید سیر کنه تا با کمک آن ها ملکت رو نگهداره ، یادش رفته تو کشورها پابرهنه ها و گرسنه ها انقلاب می کنند .
بهنام – بنگاه دار: این مملکت 50 سال پیش تا حالا عوض نشده ؟
دنیا: دنیا عوض شده، هرکی خدمت می کنه وظیفه شه، از پول ملت چندرغازشم برای ملت خرج بکنه این هنره ؟ شما می دانید چقدر از دنیا عقب افتادیم ، تقصیر من وشماست !!؟ تقصیر ملته !!؟ نه ! دولت باید جواب بده ، حاکم باید جواب بده .
در یکی دیگر از دیالگوهای مهم (قسمت 26) ، جواد نیکنام (فرد انقلابی و دوست حمید ) که قرار بود دلیل پخش اعلامیه های امام را به شهرهای کوچکتر بیان کند ، به جای بیان فلسفه انقلاب بحث از آزادی مطبوعات می کند !
جواد نیکنام : آدم کشتن نشانه ترسه وگرنه در فضای آزادی بیان و دموکراسی همه از هم انتقاد می کنند کسی ناراحت نمی شه آزادی بیان جلوی جرم و فساد را می گیره همین مطبوعات توی همه جای دنیا از رئیس جمهورش ترس نداره تا یکی بخواد دزدی بکنه این مطبوعاته که رسواش می کنند مطبوعات چشم جامعه اند، زدند چشم رو کورش کردند . الان مطبوعاتی نداریم که کورش بکنند .همش از ترسه که میرن اونور دنیا و دکتر شریعتی رو شهیدش می کنند .اینجوری فکر می کنند انقلاب رو می کشند ، نمی دونند که آبیاریش می کنند .
و از نکات جالب این دیالوگ شباهتش به صحبت های دکتر روحانی، در مراسم اختتامیه جشنواره مطبوعات است که گفتند: بزرگترین قدرتی که می تواند در این زمینه (مبارزه با فساد) به میدان بیاید رسانه ها هستند. نام افراد مفسد و ویژه خوار باید بر سر زبان و بیان خبرنگاران ما قرار بگیرد. اگر مطبوعات به صحنه بیایند و رسانه ها همه به صحنه بیایند، نه اینکه با مفسد می شود مبارزه کرد، می شود جلوی فساد را گرفت.
و چقدر خلاف درتقابل است حرف این فرد انقلابی در این سریال با پخش روزانه تظاهرات های مردم از صدا و سیمای رژیم پهلوی ! که هر وقت حمید تلویزیون راروشن می کرد، در حال پخش تظاهرات های مردم علیه شاه بود ، همراه با شعارهایی که مردم علیه شاه سرمی دادند.
بازداشت حمید توسط سواک نیز از جمله بخش هایی از این سریال است که در عکس واقعیت خارجی، به تطهیر ساواک می پردازد. در حالی که دوستان حمید نگران از شکنجه او توسط ساواک بودند، حمید را که بدون دستبند و چشم بند به اتاق زیبای بازجویی! بردند، درحالی که متهم به اتهام پناه دادن یک تروریست (دوست انقلابی اش) و باتوجه به تذکری که قبلا به اوداده بودند فقط یک سیلی می خورد آنهم نه برای اعتراف گیری بلکه به خاطر دفاع از دوستش و در نهایت هم پس از آنکه در سلول انفرادیش که از تمیزی و راحتی چیزی کم نداشت حالش بد می شود با تعلیق بدون حقوق به خانه برمی گردد .
اتاق بازجویی
سلول انفرادی
این سریال ازنظر سیر زمانی نیز دارای اشکالاتی بود همانند 15 سال زندگی خان پس از سکته مغزی ؛ درحالی که در این داستان خیلی از شخصیت های جوان تر از خان به مرگ طبیعی مردند ولی درنهایت نیز خان نه به مرگ طبیعی بلکه با آمپول هوای مهندس کشته شد.
در حقیقت بیان دیالوگ های شعارگونه بدون تصویر سازی ، در کنار تصاویر کارت پستالی مناطق شمالی کشور و اصرار بیش از حد به شعر در قسمت های پایانی، ما را به این نتیجه می رساند که در این فیلمنامه بیش از هر چیز به شاعرانه بودن اثر توجه شده است و در این راه پرداختن به واقعیت های آن دوره زمانی به اولویت های دوم فیلمساز تبدیل شده است.
مخاطب امروز نیاز به دیدن جزئیاتی ورای داستان ظاهری دارد؛ و اینجاست که پرداختن مؤثر و غیرمستقیم به جزئیات اجتماعی و سیاسی آن زمان می توانست پاسخ خوبی به تماشاگر باشد.
انتخاب نام دنیا که با زیرکی برای شخصیت اول داستان انتخاب شده است. قرار بود از همه رنج ها گذر کند و به نماد جامعه آن زمان تبدیل شود . اینجا غفلت صاحب اثر از درست مطرح کردن حقایق آن روز جامعه بیشتر نمایان می شود. هنگامی که رنج های مردم را پیش از انقلاب به خوبی تصویر نکنیم مطمئنا گذر از رنج هم در ذهن مخاطب به خوبی به تصویر در نمی آید.