کد خبر: ۲۹۸۴۷
زمان انتشار: ۲۰:۱۵     ۱۹ آذر ۱۳۹۰
شکل گیری، رشد، صعود و افول تمدن‌ها که ادیان الهی و اندیشمندان بر آن تاکید دارند، واقعیتی است که نیازبه اثبات ندارد. تمدن غرب که پس از رخداد رنسانس برپایه ماتریالیسم و اومانیسم شکل گرفت، ‌ وقوع انقلاب علمی و صنعتی را سبب شد که سیطره غرب برای مدتی نسبتاً طولانی بر جهان به دنبال داشت.

آنچه در قرن بیستم و به ویژه پس از جنگ جهانی دوم تحت عنوان نظام سوسیالیستی قد علم کرد و با سقوط شوروی نیز به حاشیه رفت، پیش از آنکه رقیبی در مقابل غرب باشد خود شاخه‌ای از این جریان به اصطلاح مدرن بود. این جریان در قرن هجدهم و نوزدهم در فرانسه و بعد آلمان توسط اشخاصی چون کارل مارکس پرورش یافت و با انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در روسیه و بعد در چین و برخی کشورهای دیگر حاکم شد اما از مبانی فرهنگی و تمدنی غرب جدا نبود. چنانکه امروزه نیز وقتی سخن از ارتقا جایگاه غول‌های اقتصادی آسیا اعم از چین، هند و ژاپن در کنار اتحادیه اروپا و در مقابل آمریکا به میان می‌آید منظور تقابل‌های فرهنگ و تمدنی نیست. از منظر اسلامی این روند تنها رقابتی درون تمدنی محسوب می‌شود، ‌ تمدنی که بر پایه هایی چون سکولاریسم و ماتریالیسم و به لحاظ معرفت شناختی «پوزیتیویسم» بنیان نهاده شده است. از آغاز این قرن اندیشمندانی نظیر اشپنگلر و دیگران از افول تمدن غرب سخن گفته اند وهم اکنون نشانه‌های آشکار آن به چشم می‌آید. نکته حائز اهمیت دراین افول که مسلم با زایش تمدن یا تمدن‌های دیگری همراه خواهد بود، ‌ بیداری موج اسلامی در جهان و رخدادهای متعددی است که ایده شکل گیری تمدن اسلامی با فروپاشی تمدن غرب را طرح، ‌ تقویت وبه باور رسانده است. با پذیرش حتمی بودن زوال تمدن غرب، ‌ برپایی تمدن اسلامی که در گذشته تاریخ نیز تجربه شده است نیازمند بستر سازی مناسبی است. بدیهی است مادامی که بیداری اسلامی به اهداف خود دست نیافته باشد، ‌ سیطره تمدن غرب بر جهان حفظ خواهد شد.

دربرپایی تمدن اسلامی لازم است، ‌ موج بیداری اسلامی بیش ازآنکه به فکر افول تمدن واضمحلال غرب با همه ضعف‌هایش باشد، ضمن بهره‌مندی از قابلیت‌ها و قوت‌های درونی خود و ضعف‌های جریان مقابل، در اندیشه فراهم کردن سازوکار مناسب برای بازآفرینی تمدن اسلامی جهت ساماندهی جامعه بشری و تأمین سعادت حقیقی انسان باشد. اما مسأله مهم در این میان این است که ما مسلمانان به عنوان امت وسط و شاهد که حسب تعالیم قرآنی وظیفه هدایت جامعه بشری به سوی حق و حقیقت و برقراری قسط و عدل در سراسر گیتی را برعهده داریم در شرایط کنونی چه باید بکنیم؟ واقعیت این است که با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران نهضت بیداری جهان اسلام جهش بزرگی را در مسیر خود تجربه کرد لکن تا رسیدن به نقطه آرمانی که همانا تشکیل حکومت جهانی و برقراری قسط و عدل اسلامی در سراسر جهان است فاصله زیادی داریم و باید با تبیین اهداف بلندمدت، ‌ میان مدت و کوتاه مدت و برنامه ریزی و اقدام برای تحقق اهداف در راستای آن آرمان گام برداریم. پرداختن به این مهم مجال بیشتری می طلبد اما در این مقال می‌کوشم برخی موارد کلیدی را که در این مسیر از اهمیت خاصی برخوردارند به اجمال توضیح داده و بحث و بررسی‌های تفصیلی را به فرصتی دیگر واگذارم.

بهره گیری از حجت درون وبرون
وحی الهی در قالب قرآن کریم و عقل بشر به عنوان رسول باطنی مهم‌ترین منابع شناخت از منظر دین می‌باشند که بی تردید غفلت از آنها از مهم‌ترین عوامل انحطاط مسلمین در قرون گذشته بوده است. ما باید با به کارگیری این دو مرجع ارزشمند بار دیگر صادقانه و به دور از هیجانات و احساسات زودگذر جایگاه خود را در جهان معاصر بازکاوی کنیم و نقاط قوت و ضعف مسلمانان و جریان مقابل را شناسایی کنیم چه اینکه گام‌های بعدی بدون این شناخت میسر نخواهد بود. قطعاً چنانکه بسیاری از بزرگان بیان کرده‌اند وجوه مثبت زیادی در تمدن بالفعل غرب وجود دارد که نه تنها منافاتی با آموزه‌های اسلامی ندارد، بلکه مورد تأکید دین مبین نیز قرار داشته است. نظم، ‌ تلاش مستمر، ‌ علم آموزی در سطح اعلی، ‌ نوع دوستی و خدمت به خلق و تولید انبوه و صرفه‌جویی در مصرف از جمله آنهاست.

اعتصمام به حبل الله
همبستگی و وحدت اسلامی که بر اساس آموزه‌های قرآنی در قانون اساسی جمهوری اسلامی از جمله در اصل یازدهم مورد تأکید قرار گرفته است و حضرت امام ( رحمت الله علیه ) و مقام معظم رهبری با تعابیر متنوع بر آن اصرار ورزیده‌اند، اصل مهمی است که جز با سعه صدر دینی و پرهیز از تنگ نظری‌ها و تعصبات بی مبنا تحقق نخواهد یافت و بدون آن اعتلای جهان اسلام و سرافرازی مسلمین میسر نمی شود، ‌از این‌رو علما و نخبگان مسلمان مسؤولیت مضاعفی در خصوص پیگیری این اصل مهم برعهده دارند. همچنین بحث اتحاد ملی به ویژه در میان احزاب و گروه‌های سیاسی از اهمیت فوق العاده‌ای برخوردار است که با قدری تساهل و پذیرفتن اختلاف‌های سلیقه‌ای و ارزش قائل شدن برای نقدهای درون گفتمانی و اصل امر به معروف و نهی از منکر کاملاً متصور می باشد.

عدالت اقتصادی‌‌
اگر چه اقتصاد در نگاه اسلامی وسیله‌ای است در راستای پیشبرد اهداف عالی جامعه بشری و سعادت انسان‌ها اما ابزاری است لازم که بدون آن تحقق آرمان‌های دینی امکان‌پذیر نخواهد بود. بی‌تردید تلاش‌های فرهنگی برای ارائه الگوی صحیح تولید و مصرف و ترویج روحیه انفاق و ایثار و درک صحیح افراد از دنیا و نسبت آن با جهان آخرت، نقش اساسی در اصلاح وضعیت اقتصادی جامعه خواهد داشت. مع‌الوصف تأمین بهینه خوراک، ‌ پوشاک و مسکن مردم چنانکه در اصل سوم قانون اساسی آمده است از وظایف اساسی نظام اسلامی است. بدیهی است عدل و قسط که به تعبیری هدف ارسال رسل و حکومت اسلامی است منحصر در عدالت اقتصادی آن هم از نوع توزیعی نیست و این نوع از عدالت تنها شرط « لازم » است و نه کافی.

رشد علمی
در خصوص اهمیت علم آموزی در اسلام و لزوم تولید و توسعه علم در کشور بسیار سخن گفته شده است،‌ با این وجود در مقام عمل هنوز دانشمندان خود را چنانکه شایسته است ارج نمی نهیم و به کرات مشاهده شده که آنها را به حاشیه رانده یا زیردست کسانی قرار می دهیم که به هیج وجه از صلاحیت لازم برخوردار نیستند. ‌ اصلاح این روند و رعایت توصیه‌های دینی و فارغ شدن از هواهای سیاسی ما را قادر خواهد ساخت کثیری از عالمان و اندیشمندان توانای مسلمان و ایرانی و حتی غیرمسلمان را به بلاد آورده و از قابلیت‌های آنها برای کمک به پیشرفت حقیقی جامعه بشری استفاده کنیم. علاوه بر این بهادادن مضاعف به محافل علمی و حفظ احترام اندیشه و قلم محققان داخلی به دور از تعصبات کور بستر مناسبی را در جهت تسریع تحول جهان اسلام فراهم می سازد.

تقویت بنیه دفاعی
هیاهوهای تبلیغاتی مغربیان گاهی ما را از پیگیری کامل دستورهای صریح اسلام در عرصه حکومتی بازداشته است، ‌ خداوند در قرآن می فرماید: ‌ « واعدولَهُم مَااستَطَعتُم مِن قُوّه وَ مِن رباط الخَیل تُرهبودن به عَدوالله و عَدوکم و آخرین مِن دونهم لاتَعلَمونَهم الله یَعلَمُهم...... » و بر این اساس مسلمین می‌بایست در حد امکان از پیشرفته ترین تجهیزات نظامی و آمادگی دفاعی گسترده برخوردار باشند. این مهم می تواند به گونه‌ای دنبال شود که خود به پیشرفت علمی و اقتصادی کشور کمک کند چنانکه بسیاری از پیشرفت‌های علمی معاصر همچون اختراع هواپیما، ‌ رایانه، ‌ اینترنت و موبایل در ارتش آمریکا صورت پذیرفته است. نهادهای نظامی با برنامه ریزی صحیح از ظرفیت بالایی برای جذب جوانان و حل معضل بیکاری برخوردارند. نهایت اینکه هر چند با افزایش نارضایتی مردم، ‌ مشکلات اخلاقی، ‌ ورشکستگی‌های مکرر اقتصادی و... نشانه‌های افول غرب و به ویژه آمریکا بیش از پیش آشکار شده است اما در بخش اسلامی نیز با وجود ظرفیت‌های بالا در مقام فعلیت همچنان مشکلات عدیده‌ای وجود دارد و ما باید بدون فوت وقت و براساس آموزه‌های وحیانی برای رفع معضلات موجود و رسیدن به آرمان‌ها گام برداریم، ‌ در این رابطه در آینده بیشتر سخن خواهیم گفت.

توجه به تجربیات تاریخی‌
تاریخ گواه روشنی بر بسیاری از پیروزی‌ها وشکست‌هاست. تعمق برحوادث ووقایع تاریخی ضمن بهره‌مند‌کردن ما از تجربیات گذشتگان در نیل به پیروزی و موفقیت، ‌ ما را دربرابر خسارت‌های جبران ناپذیری که گذشتگان دچار آن شده‌اند، ‌بیمه خواهد کرد. تجربیات گذشته می تواند چون چراغی راه آینده را برای ما روشن کند. توجه به روند شکل‌گیری نظام اسلامی درآغازاسلام و فراگیر شدن آوای توحید می تواند ما را با الزامات محقق شدن تمدن اسلامی و پیمودن گام‌های استوار در تحقق آن آشنا کند.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها