به گزارش پایگاه 598 به نقل از خبرگزاری شبستان- سرویس اندیشه: "دروغ تنها یک مورد در اسلام جایز شمرده شده است و آن هم زمانی که فتنه ای در حال وقوع باشد که دروغ گفتن آن را کاهش داده یا پیشگیری کند. اما این امر نیز محدودیت دارد و این گونه نیست که برای انجام هر کاری و هر هدفی بتوان از دروغ مصلحتی استفاده کرد." این سخنان گوشه ای از صحبت های حجت الاسلام والمسلمین مهدی اسماعیلی، استاد حوزه و پژوهشگر حدیث است که در خصوص دروغ و تاثیرات آن بر سبک زندگی با شبستان در میان گذاشته است؛ مشروح گفتگوی ما را با این پژوهشگر می خوانید:
چگونه سخنی دروغ تلقی می شود و فردی که دچار این عارضه می شود، آیا ممکن است سبک زندگی او تغییر پیدا کند و در حقیقت چه آثار بر زندگی او مترتب می شود؟
دروغ یعنی حقیقتی را وارونه جلوه دادن و ضد حقیقت را به زبان جاری کردن؛ دروغ به طور طبیعی حالت دوگانگی به حرکات، رفتار، گفتار و کلام فرد می دهد و فرد دروغگو شخصیتی دوگانه دارد.
این شخصیت دو گانه چطور تعریف می شود؟
نخست شخصیتی که بر اساس فطرت باید باشد یعنی آنچه حقیقت است را بیان کند اما به دلیل گفتن دروغ این شخصیت را پنهان کرده و بر آن سرپوش می گذارد و دوم شخصیتی که پس از گفتن دروغ از خود می سازد یعنی چهره ای غیرمعقول و غیرقابل اعتماد.
به این ترتیب چه آثار فردی و اجتماعی را باید در زندگی این گونه افراد شاهد باشیم؟
از نظر فردی قطعا انسان دروغگو حالت انزوا بر او عارض شده و تنها خواهد شد به دلیل آن که وقتی او حقیقتی را وارونه ابراز می کند، روزی فرا می رسد که آن امر غیرواقعی برملا شده و خودنمایی می کند و به این ترتیب فردی که متوسل به این ابزار شده، رسوا و شخصیت او نزد دیگران پست و نازل تلقی می شود. بر همین اساس هیچ فرد و گروهی به او اعتماد نکرده و دیگر نمی توان به عنوان فردی مطمئن بر او تکیه کرد و در حقیقت گفتار و رفتار و کردار او غیرقابل باور خواهد شد.
در میان خانواده نیز نزدیک ترین افراد از این فرد جدا و دور شده و حتی اگر حرف راست و درست و حقیقی را هم بر زبان جاری کند، اطرافیان به دلیل شناختی که از او کسب کرده اند، سخن صحیح او را نیز باور نمی کنند و همیشه به دیده شک به او می نگرند. این مساله موجب می شود حالت اضطراب در پذیرش نگاه دیگران به خود در فرد دروغگو ایجاد شود. ضمن آن که فرد دروغگو موقعیت اجتماعی خود را نیز در میان جامعه از دست داده و از او سلب اعتماد می شود و در جمع جایگاهی نخواهد داشت.
در واقع این رذیله با ورود فرد به اجتماع، به دیگران و محیط جامعه سرایت کرده و زمانی که تک تک افراد جامعه به این بیماری آلوده شوند، دیگر هیچ فردی نمی تواند به دیگری اعتماد کند و به جایی می رسند که با درس آموزی از دروغ، اهداف خویش را پیش برده و از این حیله استفاده می کنند که این امر بسیار خطرناک است به دلیل آن که موجب می شود وقتی در جامعه ای صدق و راستی از بین برود، هیچ چیزی در جای خود دیگر قرار نمی گیرد.
بنابراین، از دروغ در آموزه های دینی ما به خطا و گناه و رذیله اخلاقی یاد و تعبیر می شود که جزو بدترین رذایل و از گناهان کبیره شمرده شده است: امام حسن عسگری (ع) می فرماید: الکذب مفتاح کل رذیله؛ دروغ کلید همه بدی ها و زشتی هاست.
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نیز می فرمایند: از دروغ گفتن خودداری کنید؛ زیرا انسان را روسیاه می کند. (مستدرک الوسائل، ج۲/ص ۱۰۰)
علاوه بر این، دروغ از مصادیق بارز ظلم است (آل عمران، آیه ۹۴؛ انعام، آیات ۲۱ و ۹۳ و ...) که عقل عملی آن را قبیح و زشت می داند و حکم می کند تا به عنوان یک نباید اخلاقی و ضدارزشی و ضدهنجاری از آن پرهیز شود؛ زیرا دروغ آثار زیانباری (غافر، آیه ۲۸) را متوجه شخص و جامعه می سازد که از جمله آنها نفاق (توبه، آیه ۷۷)، محرومیت از هدایت به سوی رشد و کمال فرد و اجتماعی (غافر، آیه ۲۸؛ زمر، آیه ۳)، محرومیت از رستگاری (یونس، آیه ۶۹؛ نحل، آیه ۱۱۶)، محرومیت از درک آیات و نشانه های حقانیت خداوند و راه درست انسان شدن (جاثیه، آیات ۷ و ۸)، روسیاهی در دنیا و آخرت (زمر، آیه ۶۰) و خواری و ذلت در میان مردم است.
بنابراین، دروغ موجب سقوط از مسیر کمال و قرار گرفتن در مرحله ای پایین تر از انسانیت می شود به دلیل آن که انسان تربیت شده در مکتب وحی، از زشتی ها دوری می کند و به دروغ که یکی از رذایل است نزدیک نمی شود.
دروغ مصلحتی چطور؟ گاه افراد با توسل به این اصطلاح برای دروغ های خود توجیه و به اصطلاح کلاه شرعی می سازند؛ دروغ مصلحتی آیا اساسا عینیت و حقیقت شرعی دارد؟
دروغ تنها یک مورد در اسلام جایز شمرده شده است و آن هم زمانی که فتنه ای در حال وقوع باشد که دروغ گفتن آن را کاهش داده یا پیشگیری کند. اما این امر نیز محدودیت دارد و این گونه نیست که برای انجام هر کاری و هر هدفی بتوان از دروغ مصلحتی استفاده کرد. در حقیقت تنها برای جلوگیری از خطری بزرگ و فتنه یا ضایع شدن حقی می توان دروغ گفت.
گاه در مواقعی فرد از جانب دیگران در خصوص مسائلی مورد سوال قرار می گیرد که قصد پاسخ دادن به آن سوال را ندارد و در حقیقت برایش مطلوب نیست به سوال مخاطب پاسخ دهد؛ مثلا خانه ای خریداری کرده و مایل نیست قیمت و بهای خرید خانه را برای دیگران بازگو کند و اتفاقا از او درباره قیمت خانه سوال می شود. تکلیف اینجا چیست؟ اگر فرد چیزی جز حقیقت بگوید که دروغ محسوب می شود و اگر هم نخواهد بگوید که امکانش نیست؛ آیا می توان اینجا هم دروغ گفت؟
خیر نمی توان در این موارد نیز دروغ گفت. ببینید قرار گرفتن در چنین موقعیت هایی، زیرکی فرد سوال شونده را می طلبد. به این صورت که باید ذهن فرد سوال شونده را از صحنه سوال خارج و فراری داد و متزلزل کرد و به جای دیگری سوق داد. به این ترتیب یا فرد متوجه می شود که ما دوست نداریم به سوال او پاسخ دهیم یا دیگر فراموش می کند که مساله ای پرسیده بود. بنابراین با زیرکی، فرد باید مباحث دیگری را به میان کشد و به اصطلاح ذهن سوال شونده را قاپ بزند. این امر نیاز به لطافت و ظرافتی دارد که فرد می تواند با تمرین کردن آن را به دست آورد. این بهترین راه برای فرار از دروغ است.
به طور کلی دروغ چه آثار و پیامدهای دنیوی و اخروی می تواند برای فرد دروغگو داشته باشد؟
ببینید وقتی دروغ در قرآن به عنوان مساله ای مبغوض و نفرین شده مطرح می شود، طبیعی است که فرد دروغگو به دلیل ارتکاب این گناه کبیره (که به اعتقاد برخی بزرگان قابل بخشش نیز نیست مگر در صورتی که فرد توبه کند) گرفتاری های سختی دچار خواهد شد.
لذا نباید غافل بود تا رذیله و ضد ارزشی که در فرهنگ قرآن و اهل بیت علیهم السلام، مذمت بسیار شده، در زندگی به کار گرفته شود. به خصوص شخصیت های داری منصب و مقام اعم از علمی، سیاسی، فرهنگی، پزشکی و ... باید تلاش کنند دروغ نگویند به دلیل آنکه منشا زشتی هایی بسیاری در جامعه می شوند. همچنین، رسانه ها نیز باید متوجه موقعیت ظریف و خطیر خود باشند و برای جلب توجه فرد یا گروهی یا جلب نظر مردم، دست به وارونه کردن حقیقت نزنند. از همه مهم تر اینکه ما در کشوری زندگی می کنیم که نام اسلام را با خود یدک می کشد، بنابراین، در تمامی سطوح جامعه باید مراقب بود که دروغ جاری نشود.