به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، «ایلاسیا شباز»دختر مالکوم ایکس در یادداشتی درباره انکه اگر پدرش زنده بود، چه فکری و چه نظری درباره اعتراضات اخیر به نژادپرستی در آمریکا داشت، مطلب نوشت.
دختر مالکوم ایکس در روزنامه «نیویورک تایمز» در مطلبی تحت عنوان «مالکوم ایکس چه فکر میکرد؟»، نوشت: « 50 سال قبل مالکوم ایکس پدرم در حال سخنرانی در شهر نیویورک ترور شد. من همیشه به او فکر میکنم اما طی یک سال اخیر با توجه به ازسرگرفته شدن روح فعالیت فعالان حقوق مدنی به دنبال حوادث ناگوار در فرگوسن و دیگر مناطق آمریکا به او بیشتر فکر میکنم. او درباره این موضوع چه میگفت؟
مردم هنوز به مالکوم به عنوان مدلی برای فعالیت پرسروصدا نگاه میکنند. آنها اکنون از فقدان چنین صدای برجسته و طنین اندازی در دیالوگ کنونی درباره نژاد گلایه میکنند اما شاید آنها برخی از کارهای انتقادی را که او احتمالا درباره استراتژیهای مورد نظر جهت فعالیتهای امروزی میگفت، دوست نداشته باشند.
قطعا پدرم با جنبش به رهبری جوانان در سراسر کشور و خارج از کشور در پاسخ به وحشیگری نهادینه و بنیادی دلگرم میشد اما او قطعا اولین کسی میبود که میگفت شعارها اقدام و عمل نیستند. این شعارها چیزی نیست بلکه تنها شکایت علیه سیستمی است که اهمیتی به آنها نمیدهد. او در سخنرانیهایش تنها فقط از ناعدالتی فریاد نمیزد او خواستار عدالت هم میشد و اقداماتی برای رسیدن به آن ترسیم میکرد
او برای اقدام هوشمندانه برای رفع کردن و پیشدستی کردن بر عواقب اجتناب ناپذیر سیستمیک ناعدالتی مشورت میداد. وقتی او درباره «صندوق رای یا گلوله» حرف زد، آمریکا نشست و این موضوع را مورد بررسی قرار داد که اگر حق مشارکت در سیستم را ندهد، شهروندان سیاه پوست هیچ گفتمان دیگری جز جنگیدن نخواهند داشت. خشم سرکوب شده در طولانی مدت که در آستانه جوشیده شدن در جوامع سیاه بود سبب اعتباربخشی به این هشدار شد و وقتی قوانین رای و مقررات مربوط به آن تغییر کرد، این به خاطر ترس آمریکاییهای سفیدپوست از آنچه که میتوانست در صورت عدم اقدام انها بیافتد، انجام شد.
وی با انتقاد از شعارهای منتقدان به تبعیض نژادی در آمریکا از قبیل «دستها بالا شلیک نکنید» و «جان سیاهها هم ارزش دارد» نوشت: «پدرم با این شعارها موافقت میکرد اما این را هم میگفت که ماموران یونیفرم پوش پلیس که مخالف این قضیه هستند تنها یا یک هشتگ و پیام قانع نمیشوند».
او در ادامه انتقاد کرد: «از همه مهمتر، او از نبود فعالیت پایا و هدفمند گریه میکرد. امروز وقتی مردم میگویند چگونه باید با نژادپرستی مبارزه کرد "تهدیدات" مطرح شده توخالی است. ما به مرحله بی علاقگی رسیدهایم و همه به راحتی از فعالیت منحرف میشوند.
دختر مالکوم نوشت: «پدرم هرگز بدون ارائه پیشنهاد انتقاد نمیکرد. اول او معترضان جوان امروزی را برای توجه به تاریخ فعالیت و اقدامات مردم سوق میداد. معترضان امروز طوری اقدام میکنند که انگار از نقطه شروع آغاز میکنند. این عدم ارتباط و جدایی را نمیتوان نادیده گرفت این نشانهای از شکست ما برای درس دادن به این نسل درباره تاریخ سیاهان و روش کارکرد سیستم اقتصادی و اجتماعی است».
فعال حقوق سیاهان نوشت: «او(پدرم) همچنین ضمن آنکه به رسمیت میشناخت مسائل خاصی از قبیل خشونت و وحشیگری پلیس در این 50 سال تغییر نکرده،بسیایر از مسائل عوض شده است».
ایکس همچنین نوشت: «در آخر آنکه او هرگز مرد تنهایی که اقدام به فعالیت میکرد، نبود. مالکوم خشم سیاهان را با سخنرانی خود ایجاد نکرد بلکه او سازماندهی کرد و ان را مسیریابی کرد. یک قهرمان مدرن راه حل جادویی به ما نخواهد داد. موضوع مهم ایجاد تغییری در تودههای آماده و مردم خشمگین است».
او در پایان هم تصریح کرد: «ما با مرگ اریک گارنر، مایکل براون،ترایون مارتین و تامیر رایس به خود لرزیدیم لرزیدیم اما به اندازه کافی بیقرار نشدیم. ما باید آن فقدانها و ازدست دادن افراد را مفهوم سازی کرده و همسایگانمان را آنچنان به واسطه آنچه اتفاق افتاده به شدت پرشان و مضطرب کنیم تا حدی که آنها هم برای تغییر سیستم الهام بگیرند».