به گزارش پایگاه 598، اینکه حمید درخشان از حاج سعید حدادیان، این مداح اهل بیت خواسته بود برای موفقیت سرخپوشان در دیدار با پدیده دعا کند از نکات جالب بازی هفته گذشته سرخپوشان در رقابتهای لیگ برتر بود به خصوص که ظاهرا این دعا مورد استجابت قرار گرفت و با حضور حاج سعید در ورزشگاه ثامن مشهد، پرسپولیس بالاخره بعد از پنج شکست متوالی طعم پیروزی را هم چشید.
پیرامون حواشی این قضیه با حاج سعید حدادیان گفتگو کردیم که حاصل مصاحبه ما با این مداح پرسپولیسی پیش روی شماست...
* حاج سعید! انگار پرسپولیس برای پیروزی در جریان بازی فقط دعای شما را کم داشت که این اتفاق در دیدار با پدیده رقم خورد!
- من مدعی نیستم که با دعای من پرسپولیس در دیدار با پدیده پیروز شد چرا که به صرف دعا هیچ موفقیتی حاصل نمیشود اما واقعا معتقدم وقتی انسان از ته دل خواستهای داشته باشد و برای رسیدن به این خواسته از ته دل دعا کند و نهایت تلاش و کوشش خود را به کار گیرد خدا هم از لطف خودش مضایقه نمیکند و زمینه ساز استجابت این دعا میشود.
* چطور شد برای دیدن بازی پرسپولیس به استادیوم رفتید؟
- راستش من هر پنجشنبه برای مراسم دعا به مشهد مقدس میروم. پنجشنبه گذشته هم سعادتی بود یک مقدار زودتر به مشهد بروم و مدت بیشتری را در این شهر مقدس سپری کنم. وقتی خانوادهام در جریان خواهش محمود خوردبین و درخشان برای دعا کردن جهت موفقیت پرسپولیس قرار گرفتند به من پیشنهاد دادند از بازی این تیم هم دیدن کنم البته من به دلیل مشغله کاری نیمه اول این بازی را از دست دادم اما نیمه دوم را به طور کامل تماشا کردم.
* اولین بار بود که برای تماشای بازی به ورزشگاه میرفتید؟
- نه یک دفعه دیگر هم برای تماشای بازی به ورزشگاه رفته بودم که از این اتفاق خاطره بدی دارم و باعث شد تا مدتها حتی فکر حضور در ورزشگاه هم در مخیلهام نگنجند.
* چه خاطرهای؟
- در آن بازی بازیکنی به اشتباه توپ را به اوت زد و فرصت گلزنی را از دست داد و این اتفاق ناخودآگاهی همانا و سیل فحاشی علیه بازیکن همانا. راستش مانده بودم کجا نشستهام و اصلا در اینجا چه میکنم. خلاصه بلافاصله ورزشگاه را ترک کردم.
* درخشان کی از شما خواست برای موفقیت پرسپولیس دعا کنید؟
- یکی دو روز قبل از بازی با پدیده درخشان با من تماس گرفت و خلاصه وضعیت پرسپولیس را برایم شرح داد و از من خواست دعا کنم تیم از بن بست که در آن گرفتار شده رهایی یابد. من هم با توجه به علاقهای که به پرسپولیس داشتم و رفاقتی که با درخشان داشتم این خواسته را پذیرفتم.
* تا چه حد با خصوصیتهای اخلاقی درخشان آشنا هستید؟
- چطور مگه؟!
* درخشان قبل از بازی با پدیده گفته بود احتمالا تیمش طلسم شده...
- راستش نه من به این حرفها اعتقادی دارم و نه توقع دارم درخشان این مسائل را باور کند. او یک بچه مسلمان است که باید از خرافات و مسائلی از این دست دوری کند. طلسم دیگر چیست؟! هر طلسمی با تلاش و همت از بین میرود.
* یعنی اصلا به این مسائل اعتقاد ندارید؟
- اصلاً. من به دعا و پاقدم اعتقاد دارم اما به طلسم و جادو نه. ببینید در جریان بازی معروف ایران و استرالیا وقتی کار گره خورده و نزدیک بود با نتیجه دو بر صفر و بازنده زمین را ترک کنیم ابراهیم تهامی که یک بچه سید دوست داشتنی بود وارد زمین شد. حضور تهامی برای تیمملی ما پاقدم خوب داشت و همزمان با ورودش دوبار دروازه حریف را باز کردیم یا در همان بازی وقتی پدر خداداد عزیزی مصاحبه کرد گفت در آن لحظات سخت برای موفقیت پسرش و تیمملی در حرم امام رضا (ع) مشغول دعا بوده است مگر میتوان منکر این قضیه شد یا تصور میکنید در آن دیدار چند میلیون ایرانی دست به دعا برداشتند و برای موفقیت تیمملی کشورمان دعا کردند. واقعا میشود گفت این دعاها بیتاثیر است؟
* از کی به پرسپولیس علاقهمند شدید؟
- علاقه من به پرسپولیس زمانی شکل گرفت که این تیم به معنای واقعی کلمه زلزله بود و در هر بازی با اختلاف حریفانش را پشت سر میگذاشت. البته بچه محل بودن با حمید استیلی، خاکپور و بسیاری از پرسپولیسیها هم در این تعلق خاطر بی تاثیر نبود.
* پس شما بچه محل امیر قلعهنویی هم بودید، چرا استقلالی نشدید؟
- با امیرخان دوست هستم اما استقلالی نیستم. حتم بدانید اگر روزی بازی روزگار به گونه ای رقم بخورد که قلعهنویی سرمربی پرسپولیس شود دیگر از ته دل برای موفقیت این تیم کمتر دعا می کنم!
* در خانه شما بساط کری بر سر استقلال و پرسپولیس به راه است؟
- تقریبا مثل اکثر خانهها. به هر حال من دو تا دختر دارم که آنها استقلالی هستند. آنها خیلی سر به سرم میگذارند، به خصوص در این فصل که پرسپولیس نتایج خوبی نگرفته هر روز به خاطر نتایج پرسپولیس از دخترهایم متلک میشنوم.
* مثلا چه می گویند؟
- چه باید بگویند؟ میگویند بعد از پنج تا باخت پیروزی چه حسی دارد؟ امیدوار نباش این روند ادامه پیدا کند و...
* ظاهرا شما با محمد مایلیکهن و علی دایی هم رفاقت نزدیکی دارید؟
- بله این دوستان جزو رفقای خوب من هستند.
* در ماجرای منازعه کلامی بین مایلی کهن و دایی سعی نکردید وساطت کنید؟
- راستش در آن مقطع زمانی این دو آنقدر عصبانی بودند که بهتر دیدم در این مورد وساطت خاصی نکنم. فقط در تماس تلفنی با دایی و مایلیکهن به هر دو طرف توصیه کردم در موقع عصبانیت تصمیم نگیرند اما ظاهرا این توصیهها هم فایدهای نداشت و اتفاقی که نباید روی میداد رقم خورد.
* صحبت از حضور برانکو در راس کادر فنی پرسپولیس است چقدر موافق این تغییر و تحول هستید؟
- راستش شاید تصور کنید به خاطر رفاقت با درخشان قصد دارم این انتصاب را زیر سئوال ببرم اما واقعیت مطلب این است که برانکو در حال حاضر شناخت درستی از پرسپولیس ندارد که بتواند این تیم را متحول کند. بعد هم بر این باورم تا زمانی که میتوانیم از ظرفیت نیروهای ایرانی استفاده کنیم و با هموطنان خودمان به موفقیت برسیم دست دراز کردن به سمت اجنبی پذیرفته نیست. آیا واقعا ما پول استفاده از مربیان خارجی و فرهنگ استفاده کردن از آنها را به خوبی فرا گرفتهایم که چشم بسته سراغ مربیان خارجی میرویم؟ حالا اجازه دهید من یک سئوال از شما بپرسم؟
* بفرمایید؟
- مگر مربیان خارجی همه ویچ و میچ هستند که خیلی اوقات سراغ آنها میرویم.
* این ویچ و میچها ارزانتر از بقیه مربیان هستند.
- پس قبول دارید که به خاطر ارزان بودن ویچها چشم بسته سراغ آنها میرویم؟! آیا مربیای که از روی اجبار و به خاطر شرایط مالی باشگاه انتخاب میشود یک کار کارشناسی شده و مورد تایید است؟ اینجاست که میگویم تا میتوانیم باید از ظرفیت نیروهای داخلی استفاده کنیم و سراغ این ویچ و میچها نرویم.
* راستی در جریان دیدار پرسپولیس و پدیده حمید درخشان یک کاغذ دستش بود که گاهی اوقات با نگاه کردن روی آن یک سری کلمات را زمزمه میکرد این دعا را شما به سرمربی پرسپولیس داده بودید؟
- این فضای فوتبال فضای عجیبی است. خیلی زود آدم را به حواشی آلوده میکند. من میگویم به جادو اعتقادی ندارم شما میگویید به درخشان دعا دادهاید؟
* منظورمان از آن نوع دعاها نیست؟
- خلاصه منظور شما هر نوع دعایی که باشد من دعایی به سرمربی پرسپولیس نداده بودم که در جریان بازی زمزمه کند و تیمش پیروز میدان شود.
* اگر حرف خاصی مانده بفرمایید؟
- این مصاحبه را یک جوری تنظیم نکنی که باعث دلخوری دوستان شود. من از این موضوع خاطره خوبی ندارم.
* چه طور؟
- یادم هست وقتی پرسپولیس در دوران مدیریت غمخوار در بن بست گرفتار شده بود و خوب نتیجه نمیگرفت من در یک مصاحبه ناخواسته گفتم کاش پرسپولیس غمخوار نداشت. منظور من از لغت غمخوار هوادارانی بودند که غم نتایج این تیم را میخوردند اما دوستان همکار شما تیتر زدند کاش پرسپولیس غمخوار نداشت. یادم هست بعد از این مصاحبه کلی شرمنده اکبر غمخوار مدیرعامل وقت پرسپولیس شدم که از دوستان خوب من بود.
* قبول دارید در این اظهار نظر کمی شیطنت هم در کار بوده؟
- نه بابا چه شیطنتی؟ جدا ناخواسته گفتم و این حرف ناخواسته باعث شد شرمنده شوم.
* ممنون به خاطر مصاحبه با ما.
- خواهش می کنم.