فرمانده گمنام مقاومت که در جریان درگیریبا نظامیان رژیم جعلی صهیونیستی در سال 2006 پسر خود را از دست داد، شخصیت شناخته شدهای برای مردم لبنان نبود و هویت نامشخصی داشت، اما اطلاعات منتشر شده از وی بعد از شهادتش نشان داد که از هنگام تأسیس حزبالله در سال 1982 و قبل از آنکه نام حزبالله برای این جنبش انتخاب شود در حزبالله فعالیت میکرد.
شهید اللقیس در رشته مهندسی رایانه در دانشگاه آمریکایی بیروت تحصیل کرد و از اوایل دهه 80 قرن بیستم وقتی سید حسن نصرالله یکی از مسئولان حزب در بعلبک بود، رابطه تنگاتنگی با سید داشت.
در خانوادهای ثروتمند در بعلبک به دنیا آمد، مدتی در جنبش امل بود تا اینکه به حزبالله ملحق شد. یکی از دوستانش گفت: اللقیس بسیار رازنگهدار بود، من که از 31 سال قبل او را میشناختم، تا کنون نمیدانستم مسئولیتش در حزبالله چیست؟
یکی از دوستانش گفت، کسی نمیدانست او از فرماندهان مهم حزبالله است، همسایگان فقط میدانستند او در حزبالله فعالیت دارد، او فرزندانش را در بیروت شخصاً به مدرسه میرساند، در بعلبک به تواضع، سخاوتمندی و کمک به فقرا شهرت داشت.
وی همواره در صحنههای نبرد در بعلبک و ضاحیه حضور داشت، این فرمانده حزبالله تناسب کامل بین فعالیتهای جهادی خود و نقش اجتماعیاش بهعنوان سرپرست خانوادهای متشکل از 7 فرزند ایجاد کرده بود، به همین علت است که خانوادهاش همواره با خاطرات او زندگی میکنند. وی با وجود مشغلهای که داشت هرگز توجه به خانوادهاش را از یاد نمیبرد و در اعیاد مختلف به عموها و داییهایش نیز سر میزد و همواره با آنها دید و بازدید داشت.
اللقیس تا پیش از شهادتش بارها در معرض ترور قرار گرفت و این نشان از اهمیت جایگاه وی در جنبش مقاومت حزبالله دارد، چنانکه اطلاعات موجود تأکید میکند که شهید حسان در ژوئیه 2006 میلادی و طی جنگ «وعده صادق» یکی از هواپیماهای بدون سرنشین رژیم صهیونیستی را هدف گرفته و ساقط کرده بود. شهید اللقیس رئیس بخش فنآوری و تسلیحات و ارتباطات از راه دور حزبالله بوده و نقش مهمی در تعمیر و ترمیم سیستم ارتباطات راه دور این حزب پس از آسیبهای وارده از سوی رژیم صهیونیستی در طول جنگ 33روزه ایفا میکرد.
جزئیات شهادت فرمانده ارشد حزبالله
حاج حسان اللقیس از فرماندهان حزبالله لبنان نیمهشب سهشنبه 12 آذرماه 1392 توسط عوامل رژیم صهیونیستی و با سلاح مجهز به صداخفهکن در برابر منزلش در «سن تریز» جنوب بیروت نزدیک به منطقه ضاحیه هدف گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.
سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی ــ موساد ــ برای اولین بار در تاریخ جنایتهای ننگین خود، مسئولیت ترور حاج حسان القیس را بهطور رسمی بهعهده گرفت. فرماندهان امنیتی حزبالله میدانستند اللقیس پس از ترور عماد مغنیه هدف بعدی موساد است، با این حال وی اجازه نداد برایش محافظ گذاشته شود، او بدون راننده یا محافظ تنها در بیروت یا بعلبک تردد میکرد و مانند مغنیه گاهی از تاکسی استفاده مینمود.
وی در شب حادثه در حال بازگشت به منزلش بود که با 5 گلوله 9میلیمتری که از مسافت نزدیک شلیک شد، به شهادت رسید. اطلاعات نشان میدهد که 3 نفر در ترور حسان القیس دست داشتند که در پارکینگ منزل وی در کمین این فرمانده حزبالله بودند که وی را با سلاحهای مجهز به صداخفهکن ترور کردند.
ران سلومون خبرنگار اسرائیلی در این رابطه مینویسد: مسیر اللقیس در شب ترورش از بئر حسن (جایی که خانههای مهمان کردن ایرانیها در بیروت در آنجاست) تا آپارتمانش بیشتر از ده دقیقه طول نکشید. در پارکینگ مجتمع باز ماند و ماشین وارد پارکینگ زیرزمینی مجتمع شد. بهمحض اینکه ماشین را پارک کرد و در را برای بیرون آمدن باز کرد، چهار گلوله شلیک شد و با رد شدن از شیشه به سر و سینهاش خورد. دو گلوله دیگر هم به دیوار خورد. یکی از قاتلین در ماشین را باز کرد و سه گلوله در سر اللقیس خالی کرد.
حالا قاتلین فقط ده دقیقه وقت داشتند تا ماشین و لباسهای وی را برای پیدا کردن کاغذهایی و یا رایانه یا کیف یا تلفن بگردند و بعد بهسمت ماشینی که برای فرار در انتظارشان بود بگریزند و از آنجا بهسراغ یکی از این سه گزینه رفتهاند: یک فرودگاه دورافتاده، یا به ساحل، یا به یکی از خانههای امن در بیروت برای مخفی شدن.
شهادت القیس زمانی اتفاق افتاد که بهنوشته روزنامه صهیونیستی هاآرتص 30 سال جهاد را پشت سر گذاشته و همه نیرو و توان خود را مصروف تضعیف امنیتی و نظامی رژیم اسرائیل کرده بود. اینکه یک رزمنده پس از حدود 30 سال به شهادت میرسد، نشانه 30 سال خون دل خوردن دشمن برای پیدا کردن اللقیس بوده است و این در جای خود یک موفقیت بزرگ اطلاعاتی و حفاظتی به حساب میآید.
تنها یک روز پس از ترور شهید اللقیس، روزنامه المستقبل وابسته به جریان 14 مارس که به عربستان وابستگی آشکار دارد، نوشت: «حسان اللقیس، یکی از نیروهای مؤثر حزبالله در نبرد القصیر بوده است» کاملاً واضح است که المستقبل از اقدام صهیونیستها استقبال و آن را نشانه نوعی همگرایی عربی ــ اسرائیلی ارزیابی کرده است.
گزارش مجله صهیونیستی از اللقیس
مجله نظامی ــ امنیتی صهیونیستی «اسرائیل دیفنس» مدتی پس از ترور اللقیس در گزارشی مفصل مطالب جالبی از این شهید مقاومت منتشر کرد، در این گزارش تحقیقی طولانی که توسط «ران سولمون» برای اسرائیل دیفنس تهیه شده، آمده است که اللقیس فقط یکی از مسئولان حزبالله نبود بلکه از دوستان نزدیک سید حسن نصرالله به شمار میآمد که دوستیشان به زمانی که هر دو در بعبلک آموزش دینی میدیدند، بازمیگشت.
بهادعای این گزارش از اواسط دهه نود میلادی، اللقیس مشغول بهبود بخشیدن به تواناییهای جنگی حزبالله خصوصاً در بخش موشکی بود و همچنین مسئول آوردن آن از سوریه. وی به پیشرفت بخش دریایی قدرت حزبالله هم توجه داشت. گذشته از اینها به پیشرفت دادن بخشهای دیگر نظامی حزبالله هم مشغول بود، از جمله واحدهای ضدزرهی، شبکه ارتباطی اختصاصی حزبالله و سیستم مراقبت و رصد وسایل دیدهبانی. او مسئول ایجاد سیستم تونلها و سنگرهای طبیعی حزبالله در جنوب لبنان نیز به شمار میرفت. در سالهای آخر هم اللقیس مشغول بهبود بخشیدن سیستم جنگ سایبری حزبالله بود.
بهنوشته این گزارش در سال آخر زندگیاش، حسن اللقیس مسیر خانهاش در بعلبک تا آپارتمانش در ضاحیه جنوبی بیروت را با یک ماشین چروکی زیتونی متعلق به دستگاه امنیتی حزبالله رانندگی میکرد. ولی این ماشین بهخلاف ماشینهای امنیتی که غالباً بدون پلاک [عادی] هستند، پلاکی با شماره 258251 داشت. البته در بیروت، او از آپارتمانش تا دفتر کارش را با ماشین کرایهای طی میکرد.
شخصیت حسان اللقیس از زبان دخترش
نور دختر بزرگ شهید در مصاحبهای در بیان خاطرات خود از این شهید میگوید: حاج حسان هرگز در مورد موقعیت خود در حزبالله حتی با خانواده کوچک خود صحبت نمیکرد، نور میگوید: با وجود اینکه ما اهمیت کارش را از تلاشهای سابق برای ترور وی و مناسبات گسترده و دوستی و نزدیکی پدر با سیدحسن نصرالله که از زمان پیوستن به حزبالله لبنان تاکنون ادامه داشت، میدانستیم و میدیدیم که وی بارها به جمهوری اسلامی ایران سفر کرده و چندین بار با امام سیدعلی خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران دیدار داشت و با حسین دهقان وزیر دفاع ایران و سردار علی فدوی فرمانده نیروهای دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رفاقت داشت، اما بزرگی مسئولیت وی را تنها بعد از شهادتش شناختیم، بهویژه اینکه سیدحسن نصرالله شخصاً عملیات کفن کردن وی را انجام داد و یک شب قبل از دفن کنار پیکر وی باقی ماند.
نور میگوید که حاج حسان قبل از شهادت همواره مجلههای جنگی و نظامی خارجی را مطالعه میکرد و تمامی تحولات اسرائیل را دنبال میکرد. وی از دوستی شهید حاج عماد مغنیه با پدر خود میگوید و میگوید که در سال 2007 وقتی که یکی از دختران اللقیس از دنیا رفت، حاج عماد برای عرض تسلیت به خانه آنها رفت و به همسر شهید اللقیس یک نسخه قرآن کریم هدیه داد. این نشان از عمق روابط میان دو فرمانده حزبالله داشت.
ماجرای جالب دیدار با امام خامنهای
شخصیت حاج حسان بسیار ویژه بود، وی علاوه بر اینکه مطالعات علوم کامپیوتر را در دانشگاه آمریکایی لبنان خوانده بود، بدون حضور در مدارس تخصصی زبان فارسی و تنها از طریق سفرهای خود به ایران بهخوبی میتوانست فارسی صحبت کند، وی حتی لهجههای مختلف فارسی و گویش مخصوص تهران پایتخت ایران را نیز بلد بود.
یکی از عناصر مقاومت بعد از شهادت وی به خانواده شهید گفت که حاج حسان یک ماه قبل از شهادت به ایران سفر کرده و با امام سید علی خامنهای دیدار داشت. وی در این دیدار از ایشان خواست تا برای او دعا کند تا خداوند شهادت را نصیب او گرداند. امام خامنهای صورت او را بوسید و پاسخ داد: برای شما از خداوند عاقبت به خیری را میخواهم.
حمید داودآبادی نویسنده ایرانی در تشریح برخی جزئیات دیدار هیئتی از حزبالله لبنان بهریاست سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله با امام خامنهای که بعد از جنگ جولای 2006 صورت گرفت، مینویسد که هیئت همراه نصرالله شامل عماد مغنیه و حسان اللقیس و دیگر شخصیتهای مقاومت اسلامی بود.
در آن روز سید حسن نصرالله از ابوعلی (کنیه حسان اللقیس) خواست تا وی سخنگوی هیئت شود. وی مشروح عملیات مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی طی 33 روز را گزارش کرد. ناگهان امام خامنهای از اللقیس پرسید: آیا تو ایرانی هستی؟ اللقیس جواب داد: نخیر، من لبنانیام. امام خامنهای گفت: اما زبان فارسی را بهخوبی صحبت میکنی. اللقیس پاسخ داد: بهعلت تردد دائم به جمهوری اسلامی ایران یاد گرفتهام. در این زمان امام خامنهای عکاس ویژه خود را خواست و از او خواست تا یک عکس یادگاری با حاج حسان بگیرد.
امام خامنهای همچنین مانند خانوادههای شهدای ایرانی توجه ویژهای به خانواده آن شهید مقاومت دارند و همواره از اوضاع آنها پرسوجو میکنند.