به گزارش پایگاه 598 به نقل از تسنیم، پسرعموی همسر آیتالله هاشمی رفسنجانی، عضو مؤسس حزب کارگزاران
سازندگی، رئیس نهاد ریاست جمهوری در دوران سازندگی و چندین مسئولیت دیگر
باعث شد نام "حسین مرعشی" در سپهر سیاسی کشور مطرح شود، کسی که خودش
میگوید: "من از سن ۲۰ سالگی وارد کار اجرایی شدم و در سمتهای مختلف تجربه
آموختم". با این حال وی حیات سیاسی خودش را وابسته به آیتالله
هاشمیرفسنجانی میداند و تأکید میکند: "اگر زمانی گفتم من از آقای
هاشمیرفسنجانی مستقل هستم، آن روز، روز پایان زندگی سیاسی من است."
حسین
مرعشی را با شوخ طبعی هم میشناسند، تا جایی که وقتی شخصی در مجلس کار
اشتباهی انجام میدهد همه انگشت اتهام خود را به سوی حسین مرعشی دراز
میکنند و در همین رابطه آقای رئیسی هم میگوید:"این کار غیر از تو از هیچ
کس دیگری بر نمیآید." البته از نظر مرعشی بدون شوخی نمیتوان زندگی کرد و
زندگی یک شوخی بزرگ است.
پس از مدتها پیگیری ساعت ۱۰ بامداد روز
شنبهای بود که به دفترش در ستارخان رفتیم؛ سازمان عمران کرمان که از زیر
مجموعههای موسسه مولیالموحدین است. ۲ ساعت و ۳۰ دقیقه گفتوگوی ما طول
کشید و مرعشی به سئوالات ما در مورد تغییر و تحولات حزب کارگزاران سازندگی،
ارتباطش با دولت، اطاق فکر معاون اول رئیس جمهور، شورای مشورتی
اصلاحطلبان، برنامه انتخاباتی حزب کارگزاران سازندگی، دلیل غیبت
کارگزارانیها در همایش شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و جایگاه عارف در
اصلاحطلبان پاسخ داد.
مرعشی از تشکیل اطاق
فکری توسط معاون اول رئیس جمهور خبر داد و گفت: آقای جهانگیری یک اتاق فکر
دارند که هفتهای ۲ ساعت به آنجا میروم و کمک میکنم، به صورت پراکنده نیز
به بعضی از وزارتخانهها مشورت میدهم.
وی با بیان اینکه
فعالیتهای اتاق فکر عمدتاً اقتصادی است، اظهار داشت: آقای جهانگیری تعدادی
از دوستان را دعوت میکنند، من را هم دعوت میکند، البته به نظر من آقای
جهانگیری بیشتر دنبال این بودند که رابطه ما با دولت برقرار باشد، یعنی یک
سر پل ایجاد کردند. من در آنجا خدمت مهمی نمیتوانم انجام دهم ولی میروم و
کمک میکنم.
عضو حزب کارگزاران سازندگی با بیان اینکه بحثهای اتاق
فکر کارشناسی است و جنبه سیاسی ندارد، اظهار داشت: کارشناسان سازمان
برنامه و بودجه هستند که از قدیمیهای سازمان برنامه هستند، از قدیمیهای
صنعت هستند، از بانکها هستند، یعنی کسانی که به کارهای بانکی مسلط بودند.
۷-۸ نفر در این اطاق فکر دور هم جمع میشوند و مطالبی که به ذهنشان میآید
را مطرح میکنند و به صورت یک دستور جلسه مشخص وجود دارد.
مرعشی با
بیان اینکه شهرام جزایری هیچ ارتباطی با موسسه مولیالموحدین ندارد، گفت:
ارتباطی با مؤسسه نداشت. مؤسسه یک پروژهای در قالب شرکت عمران علوی هفت
باغ داشت که یکی از افتخارات مؤسسه هم محسوب میشود. این پروژه ساخت یک
اتوبان چند منظوره بین کرمان و ماهان است. آقای جزایری زمین خریده بودند،
مثل بقیه که آمدند زمین خریدند، ایشان هم زمین خریده بود. یک مدتی ما را
زیر سئوال برده بودند که این زمینها چیست؟! بعد رسیدگی کردند. ما آگهی
عمومی برای اراضی داده بودیم و آقای جزایری هم مثل بقیه مردم زمین خریده
بودند.
وی همچنین در مورد برنامه مصوب حزب کارگزاران برای ورود به
انتخابات مجلس خبر داد و اظهار داشت: برنامه مصوب ما در کارگزاران این است
که برای انتخابات مجلس در ائتلاف اصلاحطلبان حرکت کنیم و دستورالعملها و
سیاستها نیز تدوین شد و به شعب استانی ابلاغ شده است. برای انتخابات
آینده در ائتلاف اصلاحطلبان ۳ سطح تصمیمگیری پیشبینی شده است.
عضو
حزب کارگزاران سازندگی همچنین در مورد تشکیل مجمع اصلاحطلبان در
شهرستانها نیز گفت: ما در مجمع اصلاحطلبان هر شهرستان پیشبینیمان این
است که تمام نمایندگان احزاب و گروههای ملی و محلی حضور داشته باشند،
نمایندگان ادوار مجلس که اصلاحطلب یا میانهرو بودند باید باشند، مدیران
مؤثر ادوار گذشته اعم از فرماندار، بخشدار، مدیران آموزش و پرورش و
دستگاههایی که مؤثر هستند باید باشند. همه فعالان سیاسی و اجتماعی حوزه
انتخابیه هم باید باشند، یعنی یک جمع کاملی است.
مرعشی در مورد
استراتژی اصلاحطلبان برای ورود به انتخابات مجلس نیز تصریح کرد: ما با
رعایت حساسیتها و خط قرمزهای نظام در انتخابات فعال خواهیم بود، یعنی
دنبال عناصر و نیروهایی خواهیم بود (هم ما و هم جبهه اصلاحات) که مقبولیتی
در مردم و نظام داشته باشند، یعنی بنا نداریم با فرمانی برویم که حتما
کاندیداهایمان رد صلاحیت شوند و بعد به اختلاف نظر با دستگاههای نظارتی و
اینها کشیده شویم؛ با این فرمان نمیخواهیم کار کنیم. حالا اگر بعدا باز
آنها جلو بیایند و همین مقدار هم عرصه را به ما تنگ بگیرند یا نگیرند به
آنها مربوط است، ما تصمیمان را پیشاپیش گرفتهایم که مدل انتخابات ۹۲ را
انجام بدهیم.
وی همچنین در مورد طرح ائتلاف هاشمی، ناطقنوری، خاتمی
و روحانی نیز اظهار داشت: ائتلاف اصلاً مدنظر نبود، ممکن است نظر شخصی
آقای کرباسچی باشد ولی هیچگاه در این سطح مطرح نبوده است. آقای ناطقنوری
حتما باید به صحنه سیاسی کشور برگردد، حیف است، یک تجربه گرانقدری در
اختیار ایشان است، جایگاهی دارد، موقعیتی دارد. به نظر من آقای علی
لاریجانی یک ذخیرهای برای جناح اصولگرا است. آقای لاریجانی، آقای
ناطقنوری و بقیه شخصیتها میتوانند جناح اصولگرا را منسجم کنند.
عضو
حزب کارگزاران سازندگی همچنین در مورد فعالیت دولت برای انتخابات مجلس نیز
گفت: قاعدتاً آقای نوبخت در قالب حزب اعتدال و توسعه ورود میکنند. اخیراً
هم آقای نوبخت از موضع سازمان برنامه به ستادهای آقای روحانی در استانها،
به عنوان اعضای شورای توسعه ابلاغ کردند.
مرعشی اضافه کرد: البته
از موضع سازمان برنامه که قاعدتاً کار سیاسی نمیتوانند انجام دهند و
نمیخواهند انجام دهند، چون آقای نوبخت هم آدم منضبطی است. به این معناست
که آقای نوبخت علایقی دارند و قاعدتاً با اصلاحطلبان کار خواهند کرد، چون
آنها انتخاب دیگری جز اصلاحطلبان ندارند. اصولگرایان که خودشان هنوز از
درون به انسجام نرسیدهاند و بعد هم هیچگاه به اعتدال و توسعه و اینها
نزدیک نخواهند شد.
وی همچنین در پاسخ به سئوالی مبنی بر اینکه بحثی
مطرح شده بود مبنی بر اینکه قرار است آقای یونسی برای انتخابات مجلس ارتباط
بین اصلاحطلبان و دولت باشد، آیا چنین بحثی هم مطرح نشده بود؟ گفت:
مرعشی: خیر، ما همین دیشب با هم بودیم، اصلاً چنین بحثهایی با هم نداریم.
عضو
حزب کارگزاران سازندگی در مورد اختلاف شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و حزب
کارگزاران نیز گفت: دوستانی که در شورای هماهنگی هستند، گاهی اوقات خودشان
میخواهند لباس حزبی مستقل را بپوشند، ما به آنها تذکر میدهیم که این کار
صحیح نیست. چون شورای هماهنگی ظرفیت یک حزب را ندارد و فقط نقش هماهنگی را
دارد. قبلاً ۱۸ حزب اصلاحطلب بودند که الان به ۲۰ حزب رسیدهاند و در
آینده هم ممکن است چند گروه دیگر اضافه شوند ولی شورای هماهنگی یک نقش
هماهنگی بین احزاب دارد. شورای هماهنگی ظرفیت و مأموریتش ایجاد هماهنگی است
و خودش نمیتواند یک حزب مستقل داشته باشد. یک جا پایشان را فراتر
میگذارند، خب ماهم تذکر میدهیم.
مرعشی همچنین در مورد عدم حضور در
همایش شورای هماهنگی جبهه اصلاحات نیز گفت: من در آن روز چابهار بودم، از
قبل برای سفر چابهار برنامهریزی داشتم و نتوانستم شرکت کنم. از آقای
کرباسچی هم اطلاع ندارم که چرا نرفتهاند ولی مشکل خاصی نداشتیم.
عضو
حزب کارگزاران سازندگی در پاسخ به سئوالی مبنی بر اینکه آقای محمد هاشمی
میگوید اگر حزب بخواهد با این سبک و روش ادامه بدهد عاقبتی مانند عاقبت
مشارکت خواهد داشت، نظر شما در این رابطه چیست؟ گفت: انتظار بود آقای هاشمی
بمانند و جلوی چنین سرنوشتی را بگیرند، انتظار نبود که بروند. کسی که
میرود نمیتواند بگوید این سرنوشت باشد یا نباشد، بالاخره رها کرده است.
وی
با بیان اینکه کارگزاران با شرایط امروز یارگیری میکند، گفت: همه چیز
تغییر کرده است و اصلاً خصوصیت سیاست همین است. سیاست یک امر ایستا نیست،
یک امر پویا است و در حال حرکت است. کارگزاران هم طبیعتاً در مقطعی با
سیاستها و شعارهایی شروع کرد و از نظر من خوب هم ادامه داد، روی اصول خودش
هم ایستاد، الان هم روی اصول خودش ایستاده است ولی متناسب با شرایط امروز
ایران یارگیری جدید میکند.
مرعشی اضافه کرد: خیانت عدم صداقت و
بیوفایی است. من اصلا معتقد نیستم سیاست یک پدیده بی پدر مادر است،
اتفاقاً من سیاست را کاملاً اخلاقمدار میدانم، یعنی سیاستی که اخلاق در
آن نباشد را من حداقل ترجیح میدهم در آن نباشم. سیاست حتما میتواند
اخلاقمدار باشد ولی معنایش این نیست که سیاست شفافیت است.
عضو حزب
کارگزاران سازندگی در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا آقای قوچانی و آقای
کرباسچی اختلاف پیدا کردند که آقای قوچانی از ماهنامه مهرنامه و هفتهنامه
صدا استعفا داد، گفت: خیر، قوچانی فکر میکرد با روزنامه مردم امروز میدان
بزرگی نسبت به مهرنامه برای او باز خواهد شد؛ البته اگر میتوانستند ادامه
بدهند واقعاً هم وسیعتر بود و بهنظر من اگر میتوانستند ادامه دهند، در
۳-۴ ماه آینده روزنامه اول ایران میشدند، زیرا گرایش به آنها در جامعه
زیاد بود.
وی افزود: البته طبیعی است که منظور من از پیشرفت روزنامه
مردم امروز در حوزه جریان ماست، زیرا قطعاً ما برای مخاطبان کیهان
نمینویسیم و کیهان هم برای مخاطبان ما نمینویسد و هر کسی سعی دارد در
حوزه خود فعالیت کند.
عضو حزب کارگزاران سازندگی با بیان اینکه
اختلاف قوچانی و کرباسچی بحث حرفهای بود، وگرنه اختلاف سلیقهای بین آنها
نیست، اظهار داشت: آقای قوچانی احساس میکرد در روزنامه مردم امروز میدان
وسیعتری برای کار حرفهایاش باز میشود، به همین دلیل با آقای عطریانفر و
ستاری بهدنبال تشکیل روزنامه مردم امروز رفتند ولی برداشت آقای کرباسچی
اینگونه نبود و فکر میکرد در مهرنامه بادوامتر میتوان کار کرد؛ از این
رو، بحث حرفهای بود و اختلاف سلیقهای نبود.
وی همچنین در مورد
جدایی عارف از خاتمی نیز گفت: اگر قرار باشد روزی کسانی آقای عارف را به
این سمت هدایت کنند که آقای عارف بگوید من یکی و آقای خاتمی هم یکی، از
اطراف آقای عارف خواهند رفت. آقای عارف آدم هوشمندی است و هرگز این حرف را
در عرصه سیاسی ایران نخواهد زد. آن روزی که آقای عارف بگوید من یکی و آقای
خاتمی هم یکی از نظر سیاسی کارش تمام است و اگر روزی خدایی نکرده، آقای
عارف بخواهد تسلیم یک چنین سیاستی بشود از نظر من آن روز به لحاظ سیاسی
پرونده آقای عارف بسته میشود.
مرعشی در مورد واکنش عارف به عدم
رهبری خاتمی در جریان اصلاحات نیز اظهار داشت: آقای خاتمی اصلاحات را
بنیانگذاری کرده است. اگر آقای عارف چنین حرفی زدهاند هم کتمان واقعیت
کردهاند و هم به خودشان و به ما کم لطفی کردهاند.
عضو ارشد حزب
کارگزاران سازندگی در مورد تاسیس حزب ندای ایرانیان نیز گفت: ما از هر کار
تشکیلاتی که افراد را منسجم کند و به سیاست عمق بدهد استقبال میکنیم ولی
فکر میکنم این تکثرها قدرت ما را افزایش نمیدهد. مادامی که دور هم جمع
میشویم و اجتماعاتمان را بزرگتر میکنیم قویتر میشویم و مادامی که جدا
بشویم ضعیفتر میشویم. من توصیهام به دوستانی که دارند این کار را
میکنند را توصیه میکنم هماهنگی و اتحادشان ر ا با بقیه اصلاحطلبان حفظ
کنند.
مشاهده میشود که اصلاحطلبان رفتارهای دوگانهای در ارتباط
با آقای هاشمی رفسنجانی دارند. در شرایط کنونی هم که اصلاحطلبان ارتباط
نزدیک با آقای هاشمی رفسنجانی دارند ولی اصلاحطلبان در عمل به صورت گزینشی
از آقای هاشمی حمایت میکنند. در برههای خیلی محکم پشت سر آقای هاشمی
میآیند؛ مثلاً انتخابات ریاست جمهوری یازدهم ولی در مورد مسئله دانشگاه
آزاد از آقای هاشمی به آن صورت حمایت نمیکنند. به نظر شما دلیل این رفتار
اصلاحطلبان چیست؟ گفت: یک بخش آن ناشی از عدم شناخت است، یک بخشی از آن
ناشی از آن است که افراد شاید انتظار داشته باشند آقای هاشمی به میل آنها
حرف بزند ولی وقتی توقعشان برآورده نمیشود مخالفت میکنند.مشروح گفتوگوی خبرگزاری تسنیم با حسین مرعشی را در زیر میخوانید:
آقای
مهندس مرعشی از اینکه فرصتی را در اختیار ما گذاشتید تا بتوانیم از
اظهارات و نظرات شما بهرهمند شویم کمال تشکر را داریم. گفتوگو را در مورد
فعالیتهای این روزهای شما شروع کنیم. در حال حاضر به چه کارهایی مشغول
هستید؟ بنده یک سمت رسمی دارم، رئیس مدیران خیابانی ایران
هستم (خنده)؛ یک بار دیوان محاسبات زنگ زده بود و میخواست یک حکمی به من
ابلاغ کند، خانم منشی شعبه گفت سِمَت شما الان چیست؟ من هم گفتم رئیس
مدیران خیابانی ایران، خانم منشی هم با دقت یادداشت کرد و به من ابلاغ کرد.
(با خنده) من هوشمندی منشیهای دستگاههای مختلف را سنجش میکنم.
الان
زندگیام را سه بخش کردم؛ یکششم وقتم را برای کارهای شخصی و خانوادگی
میگذارم. مزرعهای دارم که روزهای سهشنبه به آنجا میروم و کارهای
کشاورزی را کنترل میکنم.
در کرمان؟خیر، در ساوه است، یک باغ داریم که برای خودم و خانوادهام است؛ یکششم وقتم برای خودم و خانوادهام است.
در
بخشی از کارهای سیاسی هم کمک میکنم، هم در حزب و هم در خارج از حزب
فعالیتهای سیاسی دارم که به طور متوسط یکششم از وقتم را میگیرد. بقیه
وقتم آزاد است که عمدتاً صرف کمک به برنامههایی میشود که در جهت توسعه
کشور است، اعم از اینکه در مجموعه گروه خودمان یا خارج از گروه خودمان
باشد.
این کار ناشی از علاقه شخصی بنده به توسعه است، وقتی وارد یک
موضوعی میشوم که میتوانم دربارهاش ایدهپردازی کنم یا آیندهای را
تصویر کنم، خیلی شارژ میشوم و فکر میکنم بخشی از مسئولیتهای بنده در
مقابل جامعه است.
من از سن ۲۰ سالگی که وارد کار اجرایی شدم و در
سمتهای مختلف تجربه آموختم که این تجربه متعلق به خود من نیست و متعلق به
جامعه هست و باید حتما از آن استفاده کنم، یعنی این تجربه، تجربهای است که
من بابت آن حقوق دریافت کردهام و وقت کافی را گرفتم، یعنی ۲۷ سال در
سیستمهای اداری مختلف بودم و این تجربه را باید در اختیار بقیه بگذارم.
گاهی
اوقات دوستان به دفترم میآیند و مشورت میکنند، گاهی اوقات هم از من دعوت
میکنند و من به استانی یا دانشگاهی یا جاهای مختلف میروم. این کارها وقت
خیلی زیادی از من می گیرد و خیلی برایم شیرین و مطبوع است، زیرا با علایق
شخصی و تجربیاتم سازگار و هماهنگ است. فکر میکنم این کار برای دوستانی که
در سن و موقعیت من هستند میتواند یک راهنمایی باشد که حتما لازم نیست
انسان در سمت دولتی و مقامات حکومتی باشد.
دو نفر همیشه در این
موضوع برای من الهامبخش بودند؛ آقای عطاء احمدی که الان مرد ۸۵ سالهای
است، یک دوچرخه دارد که به آن هلکوپتر میگوید و با یک پیراهن در طول
سالهای بعد از انقلاب در کرمان بیش از اداره آموزش و پرورش مدرسه ساخته
است و سمتی هم ندارد. یک نفر دیگر هم آقای موسویبجنوردی است که از مبارزین
قبل از انقلاب است و در جوانی علیه شاه دست به اسلحه برد، حزب ملل اسلامی
را تاسیس کرد، بعد از انقلاب هم جزو موسسین سپاه بود، یک دوره هم نماینده
مجلس بود ولی تشخیصش این بود که در حکومت هم نباشد میتواند کار کند و این
دایرهالمعارف بزرگ اسلامی را راه انداخته است و قطعاً همسنگ مراکز مهم
دولتی مانند کتابخانه ملی و مرکز اسناد که پول سنگینی میگیرند برای ایران
کار کرده است.
در یک دوره طولانی جمع زیادی از اساتید، بزرگان ادب و
فرهنگ را که ممکن بود جای دیگر از آنها استفادهای نشود، جمع کرد و اخیرا
۳۰ جلد کتاب درباره تاریخ ایران از ایشان زیر چاپ است.
من فکر
میکنم در ایران بعد از انقلاب بیش از اندازه متکی به دولت بار آمدیم، یعنی
همه افراد صفر و صدی شدند؛ یا در مجلس، دولت و نهادهای حکومتی هستند که
هستند یا نیستند و هیچگونه فعالیتی ندارند و این خیلی زننده است. من فکر
میکنم بین صفر تا صد طیف زیادی از اعداد وجود دارد که انسانها بدون اینکه
سِمت رسمی داشته باشند، میتوانند به نظام، مملکت و مردم کمک کنند، من
الان مشغول این کار هستم.
*** تشکیل اتاق فکر در دولت توسط جهانگیری
در راستای همین مسئولیتهایی که برای خودتان تعریف کردید، آیا به دولت آقای روحانی هم مشورت میدهید؟آقای
جهانگیری یک اتاق فکر دارند که هفتهای ۲ ساعت به آنجا میروم و کمک
میکنم، به صورت پراکنده نیز به بعضی از وزارتخانهها مشورت میدهم.
*** جهانگیری دنبال این بود که رابطه ما با دولت برقرار باشد
اطاق فکر آقای جهانگیری در حوزه اقتصادی است؟بله،
عمدتاً اقتصادی است. آقای جهانگیری تعدادی از دوستان را دعوت میکنند، من
را هم دعوت میکند، البته به نظر من آقای جهانگیری بیشتر دنبال این بودند
که رابطه ما با دولت برقرار باشد، یعنی یک سر پل ایجاد کردند. من در آنجا
خدمت مهمی نمیتوانم انجام دهم ولی میروم و کمک میکنم.
فقط مشورتی است؟به هرحال گاهی اوقات سئوال میکنند، گاهی اوقات ما چیزی به ذهنمان میرسد به ایشان می گوییم؛ در همین حد.
با توجه به آشنایی و ارتباط دیرینهای که با رئیس جمهور دارید، تاکنون نامهای، تذکری یا پیشنهادی به آقای روحانی دادهاید؟وقتی کسی از من چیزی نخواهد، حرفی نمیزنم؛ ما اینجا نشستیم و آمادهایم اگر کسی سئوالی دارد، بپرسد.
در اتاق فکر آقای جهانگیری شخصیتهای سیاسی از گروههای مختلف حضور دارند؟ خیر،
بیشتر بحث کارشناسی است و جنبه سیاسی ندارد. کارشناسان سازمان برنامه و
بودجه هستند که از قدیمیهای سازمان برنامه هستند، از قدیمیهای صنعت
هستند، از بانکها هستند، یعنی کسانی که به کارهای بانکی مسلط بودند. ۷-۸
نفر در این اطاق فکر دور هم جمع میشوند و مطالبی که به ذهنشان میآید را
مطرح میکنند و به صورت یک دستور جلسه مشخص وجود دارد.
اینجایی با شما مصاحبه میکنیم کجاست؟ اینجا به چه کاری مشغول هستید؟اینجا
سازمان عمران کرمان است. ببینید ما یک موسسه مولیالموحدین داریم که در
کرمان است، البته با آن تعاونی اعتباری مولیالموحدین که به بانک تبدیل شد
فرق میکند. آن تعاونی اعتباری مولیالموحدین در مشهد بود که به بانک ایران
زمین تبدیل شد. موسسه مولیالموحدین، موسسه غیر انتفاعی، غیرسیاسی و
غیردولتی است و دارای هیئت امنا است. این موسسه را زمانی که من استاندار
بودم تشکیل دادیم.
ماهانایر و ... از خدمات همین موسسه است...ماهانایر،
کرمان خودرو، همین سازمان عمران کرمان و ... از زیرمجموعههای مؤسسه
مولیالموحدین است. در این مؤسسه چند نکته است؛ یکی اینکه در این موسسه،
خیریه به معنی امدادی آن نیست؛ کار امدادی هم میکنیم، حتی ما به اندازه
همه خیریههایی که در کرمان کار امدادی کردهاند برای معلولین کار کردهایم
و الان آنجا مراکز متعددی داریم که اداره میشود ولی این کارها اساس نیست،
اساس کار مؤسسه توسعه است.
تشخیص ما این بوده که توسعه مهمترین امر
خیری است که میتوان به آن پرداخت، زیرا خودش شغل و درآمد درست میکند،
این یک نکته در مؤسسه است. نکته دوم این است که ما مطلقاً از کمکهای دولت و
نهادهای عمومی استفاده نکردیم، یعنی از هیچ جایی هیچ پولی نگرفتهایم. دوم
اینکه مطلقاً از مردم هم کمک نمیگیریم، یعنی خیریهای هستیم که اگر کسی
بخواهد به ما پول بدهد، نمیگیریم.
یک جمع ۱۰-۱۱ نفره هستند که سعی
کردند ابتکارات شخصیشان را به کار بگیرند، برای اقتصاد خلق مزیت کنند و
نمیخواستند شخصی این کار را کنند و زندگی شخصیشان از این موسسه جدا کردند
و مطلقاً حق برداشت ندارند. این جمع ابتکارات شخصی خود را در قالب این
موسسه و شرکتهای وابستهاش صرف کردهاند و خدمت میکنند؛ مثلاً در این
مؤسسه تاکنون در مجموع برای ۱۲ هزار نفر شغل درست شده است.
۱۰-۱۱ نفر چه کسانی هستند؟ همان دوستان قدیمی شما در استانداری کرمان؟خیر،
به تدریج هم اضافه شدهاند. مثلا من هستم، آقای مراد علیزاده، آقای کریمی
استاندار اسبق کرمان که نماینده هم بودند، آقای عربنژاد مدیر عامل
ماهان...
آقای کرباسچی هم هستند؟خیر، همه
کرمانی هستند و کسی از تهران نیست. آقای دکتر فدایی رئیس دانشگاه کرمان،
رئیس سابق دانشگاه کرمان، آقای غضنفری، آقای پهلوانزاده، آقای کریمی، آقای
شاهبخش و مرحوم سجادی که مدیرعامل کرمان خودرو بود. موسسه مجموعاً در
کنترل و نظارت نیروی انتظامی است.
مثلاً ماموریت شرکت کرمان خودرو
توسعه صنعت در بم است، چون بم نقطه حساسی در نقطه جنوب شرقی است و تصمیم
گرفتیم شهر صنعتی مهمی شود، بنابراین در آنجا ارگ جدید و کرمان خودرو را
ساختیم. الان هم ۶هزار نفر در کارخانجات صنعتی کار میکنند. سازمان عمران
که الان در خدمتتان هستیم مأموریت اولش منطقه ویژه اقتصادی سیرجان بوده
است.
زیر مجموعه همان موسسه مولیالموحدین است؟بله.
هدف ماهان هم توسعه صنعت هوایی ایران بوده است که الان، هم به لحاظ کمی و
هم به لحاظ کیفی برترین شرکت هواپیمایی ایران است. امیدواریم گامهای خیلی
بلندی هم بردارد. ویژگی ماهان این است که هرچه پول در میآورد به عنوان سود
سهام به موسسه نمیدهد، بلکه دوباره هواپیمای جدید میخرد و ناوگانش را
توسعه میدهد، یعنی به طور مرتب اینها مشغول توسعه هستند.
*** شهرام جزایری ارتباطی با مؤسسه مولیالموحدین ندارد
آقای
یدالله موحد دادستان وقت کرمان در تیرماه سال ۹۰ در نشست خبریای از
ارتباط شهرام جزایری با موسسه مولیالموحدین میگوید. شهرام جزایری چه
ارتباطی با مؤسسه مولیالموحدین داشت؟ارتباطی با مؤسسه
نداشت. مؤسسه یک پروژهای در قالب شرکت عمران علوی هفت باغ داشت که یکی از
افتخارات مؤسسه هم محسوب میشود. این پروژه ساخت یک اتوبان چند منظوره بین
کرمان و ماهان است. آقای جزایری زمین خریده بودند، مثل بقیه که آمدند زمین
خریدند، ایشان هم زمین خریده بود. یک مدتی ما را زیر سئوال برده بودند که
این زمینها چیست؟! بعد رسیدگی کردند. ما آگهی عمومی برای اراضی داده بودیم
و آقای جزایری هم مثل بقیه مردم زمین خریده بودند.
ببینید در هفت
باغ مدل کار اینگونه بود که ما آمدیم یک طرح تهیه کردیم که در آن طرح ۲۷
کیلومتر اتوبان بین کرمان و ماهان ساخته شود و این اتوبان را با دولت توافق
کردیم که اراضی دو سمت اتوبان، یعنی دو نوار ۷۰ متری را دولت به شرکت
عمران علوی بدهد تا در مقابل شرکت اتوبان بسازد.
ما اراضی را پیش
فروش کردیم. آن زمان تبلیغات سنگینی هم کردیم که فروش رفت. در آن ماجرا
آقای جزایری مثل بقیه زمین خرید. همه کسانی که زمین خریدند سود کردند. آن
زمان ما هر قطعهای از زمین را ۳ میلیون تومان فروختیم که الان حدود ۳۰۰
میلیون تومان ارزش افزوده دارد و همه نفع بردند.
پیمانکارها آمدند
کار کردند، شغل درست شد، یک عده زمین خریدند و رستوران زدند، یک عده ویلا
ساختند و الان بیابان آباد شده و همه هم سود کردند. به هر حال میخواهم
بگویم هر کسی میتوانست زمین بخرد و محدودیت یا سقفی برای خرید نداشت و
آقای جزایری هم مثل بقیه زمین خریده بودند. آقای دادستان و بازرسی همه این
مسائل را در کرمان رسیدگی کردند و خوشبختانه همانطور که طراحی شده بود، هیچ
تخلفی از هیچ قانون و مقرراتی وجود نداشت.
آقای جزایری هیچگونه ارتباط سازمانی یا کاری با موسسه مولیالموحدین نداشت؟خیر،
اصلاً گروه آقای جزایری جداست. جزایری هم بالاخره زندان هم رفت ولی الان
در مقابل دزدانی که پیدا شدهاند، آفتابه دزد است. ( با خنده)
آقای
مهندس این شوخ طبعی شما در بعضی جاها کار دستتان داده بود؛ یک بار برای
شما در مجلس ششم دردسرساز شده بود، آنزمانی که شخصی زنگ زده بود به آقای
حسین کروبی و لیست دوم حقوقدانان پیشنهادی قوه قضائیه از سوی آیتالله
شاهرودی را گفته بود که بعدش آیتالله شاهرودی زنگ میزنند به رئیس مجلس و
میگویند: من اصلاً چنین لیستی را ندادم. پرونده این موضوع هنوز مفتوح است؟هنوز
هم مفتوح است. هر وقت معلوم شد کندی را چه کسی کشته است معلوم میشود تلفن
را چه کسی زده است (با خنده)؛ ببینید مشکل اینجاست که یک عده سرکار
میروند، استعداد سرکار رفتن دارند، بعد من باید جواب بدهم که چرا سرکار
گذاشتم؟! خب آقا شما چرا سرکار رفتی؟! (با خنده)
اتفاقاً آن کار را شما انجام نداده بودید و فقط گفته بودند آقای مرعشی زیاد شوخی میکند، برای همین احتمالاً کار ایشان است...بله.
آقای رئیسی میگفت این کار غیر از تو از هیچ کس دیگری بر نمیآید (با
خنده). این چه حرفی است! این هم جرم ما شده بود. اصلاً بدون شوخی نمیشود
زندگی کرد، زندگی یک شوخی بزرگ است.
*** ابلاغ دستورالعمل حزب کارگزاران برای انتخابات مجلس
آقای
مهندس مرعشی بحث را در رابطه با حزب کارگزاران سازندگی ادامه دهیم. حزب
کارگزاران چه برنامهای برای ورود به انتخابات مجلس دارید؟ آقای کرباسچی
قبلاً در ارگان رسمی حزب از ائتلاف هاشمیرفسنجانی، ناطقنوری، خاتمی و
روحانی صحبت کرده بود اما آقای محمد هاشمی در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم
میگوید چنین بحثی مطرح نبود و لزومی هم ندارد. با این حال حزب کارگزاران
سازندگی چه برنامهای برای ورود به انتخابات مجلس دهم دارد؟برنامه
مصوب ما در کارگزاران این است که برای انتخابات مجلس در ائتلاف
اصلاحطلبان حرکت کنیم و دستورالعملها و سیاستها نیز تدوین شد و به شعب
استانی ابلاغ شده است. برای انتخابات آینده در ائتلاف اصلاحطلبان ۳ سطح
تصمیمگیری پیشبینی شده است.
یک سطح، سطح ملی است که در این سطح
راهبردها و سیاستها تعیین میشود، در سطح استانها هماهنگی و داوری و در
سطح حوزه انتخابیه تصمیمگیریها تعیین میشود. کارگزاران کاندیداهای خودش
را به مجمع اصلاحطلبان حوزه انتخابیه معرفی میکند، در درون جبهه اصلاحات
نیز تلاش خواهد کرد تا سهم بیشتری را در کرسیهای مجلس داشته باشد.
*** تشکیل مجمع اصلاحطلبان برای انتخابات مجلس در شهرستانها
مجمع اصلاحطلبان همان شورای مشورتی است؟ما
در مجمع اصلاحطلبان هر شهرستان پیشبینیمان این است که تمام نمایندگان
احزاب و گروههای ملی و محلی حضور داشته باشند، نمایندگان ادوار مجلس که
اصلاحطلب یا میانهرو بودند باید باشند، مدیران مؤثر ادوار گذشته اعم از
فرماندار، بخشدار، مدیران آموزش و پرورش و دستگاههایی که مؤثر هستند باید
باشند. همه فعالان سیاسی و اجتماعی حوزه انتخابیه هم باید باشند، یعنی یک
جمع کاملی است.
کارگزاران کاندیداهای خود را به آن مجمع میبرد ولی
نهایتاً کاندیدای کارگزاران کاندیدایی خواهد بود که از آن مجمع بیرون
میآید، حالا ممکن است برای حزب ما باشد یا نباشد، زیرا اصل بر ائتلاف است.
این موارد در بخش سازوکار قضیه است.
*** مدل انتخابات ۹۲ را در انتخابات مجلس انجام میدهیم
در
بخش استراتژیها، ما با رعایت حساسیتها و خط قرمزهای نظام در انتخابات
فعال خواهیم بود، یعنی دنبال عناصر و نیروهایی خواهیم بود (هم ما و هم جبهه
اصلاحات) که مقبولیتی در مردم و نظام داشته باشند، یعنی بنا نداریم با
فرمانی برویم که حتما کاندیداهایمان رد صلاحیت شوند و بعد به اختلاف نظر با
دستگاههای نظارتی و اینها کشیده شویم؛ با این فرمان نمیخواهیم کار
کنیم. حالا اگر بعدا باز آنها جلو بیایند و همین مقدار هم عرصه را به ما
تنگ بگیرند یا نگیرند به آنها مربوط است، ما تصمیمان را پیشاپیش گرفتهایم
که مدل انتخابات ۹۲ را انجام بدهیم.
یعنی کسی که منویات اصلاح طلبان را پوشش می دهد؟هم
منویات را پوشش دهد و هم مقبولیتی در نظام داشته باشد. ببینید ما در
انتخایات ۹۲ در محدوده ای که نظام جمهوری اسلامی امکان بازی را به ما داد
بازی کردیم. نیامدیم بگوییم اگر آقای خاتمی نیاید نمیآییم یا اگر آقای
هاشمی بیاید و رد صلاحیت شود، نمیآییم. با این فرمان نرفتیم.
با
این فرمان رفتیم که شما میگویید چه کسانی خوب هستند؟! ما در همین دایرهای
که شما میگویید خوب هستند بازی میکنیم، شما بگذارید بازی با قواعد خودش
انجام شود و این کار را بدون اینکه با آقای جنتی یا نهادهای دیگر بنشینیم و
گفتوگو کنیم، عملی کردیم. یعنی تجربهای شد که میشود با چهارچوبهایی که
نظام تعریف میکند سیاستورزی را ادامه داد.
در انتخابات مجلس
آینده هم ما با همین فرمان جلو میریم، یعنی با تجربهای که از سال ۹۲
داریم حرکت خواهیم کرد؛ این بخش اول قضیه است و الان هم روی همین موضوع
تاکید داریم.
علاقه ما این است که رقیب ما، جناح اصولگرا هم متحد و
منسجم وارد صحنه شوند. روی این مسئله اصرار داریم و در این مورد چند نکته
وجود دارد؛ اول اینکه میگوییم نیرومند بودن ما به نیرومند بودن رقیب است.
اگر رقیب ما نیرومند باشد ما نیرومند خواهیم شد. اگر رقیب ما به هر دلیل
دچار تشتت و ضعف داشته باشد، برای ما هم طبیعتاً پیام خوبی ندارد.
نکته
دوم این است که تجربه ۸ سال گذشته، یعنی تجربه انتخابات ۸۴ تکرار نشود.
آنچه که ۸ سال بر کشور گذشت را بخواهیم بررسی کنیم و به هر گوشهاش دست
بزنیم، میتوانیم متوجه خسارتهای وارد بر مملکت شویم و میخواهیم از آن
تجربه میخواهیم کشور درس گرفته باشد.
در ۸۴ چه اتفاقی افتاد؟ در ۸۴
اتفاق این شد که هم جناح اصلاحطلب و هم جناح اصولگرا در درون خودشان
اختلاف پیدا کردند. بالاخره آقای قالیباف، آقای محسن رضایی و آقای لاریجانی
بودند. حالا اگر آقای احمدینژاد را هم بگوییم، چون آقای احمدینژاد
اصولگرا بود ولی کاندیدای اصولگرا نبود، اصولگرای منفرد بود.
آقای احمدینژاد خودش میگوید من اصولگرا نیستم...نه،
ایشان به مزاح میگفتند من اصولگرا نیستم (خنده) اصولگراتر از احمدینژاد
که ما نداشتیم. احمدینژاد از قدیم در جبهه اصولگراها دستهبندی میشد،
اینکه بعد از قدرت پیدا کردن زیر همه چیز زد یک بحث جداست.
پس ۴ تا
کاندیدای اصولگراها بود، این طرف آقای مهر علیزاده، آقای کروبی و آقای
معین. حالا آقای هاشمی را در آن مقطع اصلاحطلب در نظر نگیریم. عرضم این
بود که وقتی آن اختلاف و تشتت سیاسی در سال ۸۴ اتفاق افتاد همه ضرر کردند.
اینکه چه کسی بیشتر ضرر کرد و چه کسی کمتر ضرر کرد را میشود ارزیابی کرد
ولی به نظر من رهبری ضرر کرد، نظام ضرر کرد، جناح اصولگرا ضرر کرد، جناح
اصلاحطلبان هم ضرر کردند و مردم هم ضرر کردند.
یک وقت در صحبتهایم
این را گفتم، گفتم ببینید شما اگر در سال ۸۴ جای خداوند بودید در این جمع
متشتت جز انتخاب احمدینژاد تصمیم میگرفتید شخص دیگری را رئیس جمهور کنید؟
وقتی هیچ کس به هیچ کس رحم نمیکند، هیچ کس به ملت و نظام رحم نمیکند،
هیچ کس از خون شهدا پاسداری نمیکند و همه برای رقابتهای فردی به جان هم
میافتند، شما جای خدا باشید کسی را بر اینها حاکم نمیکنید که اینها را
ادب کند؟!
واقعا احمدینژاد بدون اینکه شأنش را داشته باشد در یک
جایگاهی نشست که همه را زیر سوال برد. خدا به کشور به کشور رحم کرد، کشور
یک اصالتهایی داشت که او نتوانست کار اصلیش را انجام دهد. از نظر من کار
اصلی که احمدینژاد دنبالش بود نفر اول شدن ایران بود. اصلاً احمدینژاد
دنبال رئیس جمهوری با یک دوره و دو دوره و رفتن نشستن در خانه نبود.
اگر
احمدینژاد موفق شده بود و با سرمایهگذاریهایی که کرده بود و با
سرمایهگذاریهایی که کرده بود، جواب گرفته بود قطعاً به این زودی کنار
نمیرفت، سرمایهگذاری او پول بود، احمدینژاد معجزه پول را میفهمید.
اصلاً اینکه دنبال یارانهها رفت، ربطی به کار اقتصاد نداشت، همه
میدانستند این کار از نظر اقتصادی غلط است.
اخیراً آقای سلیمانی،
امام جمعه زاهدان را دیدم. آقای سلیمانی به من گفت به آقای احمدینژاد گفتم
اینکه مستقیم به مردم پول بدهید کار غلطی است، گفت آقای سلیمانی آنقدر پول
داریم، بگذارید به مردم بدهیم، چرا مخالف هستید؟!
پیشبینی مشایی
در سال اول این شده بود که پایان دوره آقای احمدینژاد وضع کشور طوری خواهد
شد که مردم به خیابانها میآیند و میگویند آقای احمدینژاد یک دوره دیگر
بماند. وقتی این اتفاق نیفتاد گفت ما مدل مدودف با پوتین را اجرا میکنیم؛
اینکه احمدینژاد میگفت میخواهم به جای ۴۵ هزار تومان، ۲۰۰ هزار تومان
به هر نفر بدهم، در حالی که میدانست پولش نیست ولی دلش میخواست یک کاری
کند که روزی که قرار است شورای نگهبان مشایی را رد صلاحیت کند ملت به
خیابانها بیایند و اعتراض کنند ولی اصلاً باورش نمیشد کسی نیاید.
یا
آن ۱۱ روز که در خانه نشست، دنبال این بود که تکلیفش را با رهبری مشخص
کند. من خیلی صریح میگویم که حتی امکاناتی که به سپاه داد فقط فکر میکرد
در دعوای آخر بین خودش با رهبری، سپاه حداقل مردد شود، فکر نمیکرد که سپاه
ریشهاش متفاوت است، امکانات را ممکن است استفاده کند ولی ماموریت اصلیاش
را که از دست نمیدهد. بالاخره پیوند بین ولایت و سپاه قویتر از آن بود
که به خاطر احمدینژاد سست شود. او دنبال این کارهای بیهوده بود.
مگر
کشور میتواند انتخابات نداشته باشد؟ حتما باید کشور انتخابات داشته باشد،
خب ما باید یک کاری کنیم که هر کس و هر جناحی برنده شد، کشور، نظام و مردم
برنده باشند. این چه زمانی اتفاق میافتد؟ وقتی دو جناح نیرومند در صحنه
باشند، آن وقت وقتی کار دست هر کسی افتاد چهارچوبها و اصول کشور به هم
نمیخورد و نمیخواهد همه چیز را از اول کارشناسی کنیم و روی کاغذ بیاوریم.
بالاخره
بحث کردیم و نتیجه یک انقلاب بزرگ، نظامی شده است که یک قانون اساسی دارد،
نمیشود از اول قانون اساسی را نوشت، نمیشود هر ۷-۸ سال از اول نهادها و
ساختارها را عوض کرد، بالاخره باید چهارچوبها حفظ شود تا رقابتها،
رقابتهای سازندهای شود.
لذا تکلیف ما روشن است. من خیلی خیلی
امیدوارم که اصولگراها هم ضرورت و هم حساسیت کار را درک کنند و به اختلافات
داخلی خود ان پایان دهند و آنها هم منسجم وارد شوند، همانطور که جبهه
اصلاحطلبان منسجم وارد خواهند شد. یک رقابت سازندهای در کشور وجود داشته
باشد تا یک مجلس نیرومند بتواند شکل بگیرد.
*** ائتلاف هاشمی، خاتمی، ناطق و روحانی اصلاً مطرح نبود/کرباسچی نظر خودش را گفته بودپس بحث ائتلاف آقای هاشمی، ناطق نوری، خاتمی و روحانی از دستور کار حزب کارگزاران خارج شده است؟ائتلاف
اصلاً مدنظر نبود، ممکن است نظر شخصی آقای کرباسچی باشد ولی هیچگاه در
این سطح مطرح نبوده است. آقای ناطقنوری حتما باید به صحنه سیاسی کشور
برگردد، حیف است، یک تجربه گرانقدری در اختیار ایشان است، جایگاهی دارد،
موقعیتی دارد. به نظر من آقای علی لاریجانی یک ذخیرهای برای جناح اصولگرا
است. آقای لاریجانی، آقای ناطقنوری و بقیه شخصیتها میتوانند جناح
اصولگرا را منسجم کنند.
جبهه پایداری هم ممکن است با اصولگرایان
همراه شود یا نشود که قاعدتا با آنها نمیرود. به نظر من بدنه وسیع جناح
اصولگرایان میتواند منسجم شود و آقای ناطقنوری و ... میتوانند نقش تعیین
کنندهای را ایفا کنند. خواهش ما همیشه از آقای ناطق این بوده است که
ایشان چنین نقشی را ایفا کنند.
حزب کارگزاران برای انتخابات مجلس با آقای ناطقنوری صحبت کردند؟پراکنده
صحبت شده است ولی چه دوستان میانهای که با ایشان صحبت کردهاند و چه
دوستان اصلاحطلبی که با ایشان صحبت کردهاند، آقای ناطقنوری یک رنجشهایی
از فضای سیاسی دارند که هنوز تصمیم نگرفتهاند.
کارگزاران به صورت حزبی با آقای ناطقنوری صحبت نکرده است؟حزب به صورت سیستماتیک صحبت نکرده است، افراد خودشان صحبت کردهاند.
برای انتخابات مجلس با آقای روحانی هم صحبت نکردید؟ما
به آقای روحانی موضوع را گفتیم که انتظارمان از دولت برگزاری یک انتخابات
رقابتی و پر شور و سالم است و هیچ انتظار دیگری از دولت نداریم.
***ابلاغیه نوبخت به ستادهای روحانی در استانها در مورد انتخابات مجلس
ائتلاف دولت با کارگزاران را به آقای روحانی در میان نگذاشتید؟خیر،
هنوز هیچ بحثی در این سطح با دوستان دولت نشده است. هنوز هم دولت نشان
نداده که میخواهد به انتخابات مجلس ورود کند یا خیر. قاعدتاً آقای نوبخت
در قالب حزب اعتدال و توسعه ورود میکنند. اخیراً هم آقای نوبخت از موضع
سازمان برنامه به ستادهای آقای روحانی در استانها، به عنوان اعضای شورای
توسعه ابلاغ کردند.
البته از موضع سازمان برنامه که قاعدتاً کار
سیاسی نمیتوانند انجام دهند و نمیخواهند انجام دهند، چون آقای نوبخت هم
آدم منضبطی است. به این معناست که آقای نوبخت علایقی دارند و قاعدتاً با
اصلاحطلبان کار خواهند کرد، چون آنها انتخاب دیگری جز اصلاحطلبان
ندارند. اصولگرایان که خودشان هنوز از درون به انسجام نرسیدهاند و بعد هم
هیچگاه به اعتدال و توسعه و اینها نزدیک نخواهند شد.
همانطور
که گفتید فعالیتهایی از سوی اعضای دولت برای انتخابات مجلس مشاهده شده
است که آقای منتجبنیا هم واکنش نشان میدهند و میگوید اگر دولت بخواهد
لیست مستقل برای انتخابات مجلس بدهد یا فعالیت مستقلی داشته باشد قطعاً
حمایت اصلاحطلبان را نخواهد داشت؛ از این رو گفته میشود که دولت هم
میخواهد برای انتخابات مجلس تحرکاتی را داشته باشد...ما
حتما سبد خودمان را از سبد یاران دولت، جدا فرض نمیکنیم. خود دولت که حق
ندارد لیست بدهد ولی ما خودمان را از یاران دولت که حامیان آقای روحانی در
شهرستانها در قالب ستادها بودند، جدا فرض نمیکنیم، اکثر نیروهایشان
نیروی اصلاحطلب یا میانهرو بودند.
حال اگر دولت بخواهند ساز جدا بزنند کارگزاران چه برنامهای خواهد داشت؟من بعید میدانم چنین سیاستی تعقیب شود.
برخی
میگویند آقای موسویلاری به عنوان نماینده شورای مشورتی با آقای یونسی
دیدار کرده و درخواست کرده که دولت هم نماینده خود را در این شورا معرفی
کند، آیا چنین دیداری صورت گرفته است؟آقای یونسی و آقای
موسویلاری از هم جدا نیستند، دائم با هم در ارتباط هستند، یعنی از هم
جدایی ندارند. عرض کردم بدنه نیروهای ستادهای آقای روحانی در استانها و
شهرستانها بدنه اصلاحطلبی است. وقتی ما میگوییم در حوزه انتخابیه
تصمیمات گرفته شود، آنجا هیچ کسی نیروی مستقلی از خودش ندارد، یعنی هیچ
حزبی از احزاب اصلاحطلب یا میانهرو تیم مستقلی آنجا ندارند، یعنی بچههای
ستاد آقای روحانی جزو آن مجمع هستند و جدا تلقی نمیشوند.
ببینید
در ستاد آقای روحانی یک چیز خیلی روشن است که وقتی اینها یک اجتماع در
وزارت کشور در سالگرد ۲۴ خرداد تشکیل دادند، آن اجتماع را که ما دعوت
نکردیم، ستادهای آقای روحانی اشخاص را برای اجتماع دعوت کردند.
اگر
قرار بود آنجا ما جمعی را دعوت کنیم، شعارهای نرمتر و ملایمتر داده میشد
ولی شعارها آنجا تند بود که حالا من نمیخواهم آن شعارها را تکرار کنم.
بدنه ستادهای آقای روحانی جدای از اصلاحطلبان در استانها و شهرستانها
نیست و قابل تفکیک نیستند.
بحثی مطرح شده بود مبنی بر اینکه
قرار است آقای یونسی برای انتخابات مجلس ارتباط بین اصلاحطلبان و دولت
باشد، آیا چنین بحثی هم مطرح نشده بود؟خیر، ما همین دیشب
با هم بودیم، اصلاً چنین بحثهایی با هم نداریم. این موضوع خیلی روشن است.
در سطوح بالا ممکن است آقای روحانی با آقای خاتمی، آقای خاتمی با آقای
عارف، آقای عارف با آقای حسن خمینی متفاوت باشند ولی وقتی ما به حوزه
انتخابیه میریم، آنجا اصلاً جدایی نیست، یعنی نیروهایی که آقای عارف
بخواهد را نگاه کنید، نیروهایی که آقای نوبخت بخواهد را هم نگاه کنید،
نیروهایی که ما در کارگزاران بخواهیم را هم نگاه کنید، در شهرستانها همه
یکی هستند. آنجا بین اصولگرایان و اصلاحطلبان صفبندیها جدی است ولی در
دورن جبهه اصلاحات و میانهروها خیلی قابل تفکیک نیستند.
آقای
مرعشی بحث را در رابطه با شورای هماهنگی جبهه اصلاحات پیگیری کنیم. با
توجه به اظهارنظرهایی که صورت میگیرد نشان میدهد که حزب کارگزاران
سازندگی اختلافاتی با شورای هماهنگی دارند. اختلاف حزب کارگزاران با شورای
هماهنگی در چیست؟ببینید ما در کارگزاران اختلافی نداریم.
شورای هماهنگی یک ظرفیت هماهنگی دارد. شورای هماهنگی را خودمان تشکیل
دادیم، یعنی همه گروهها با هم نشستیم یک متن را امضا کردیم و وقتی
میخواهیم مواضع مشترکی را با هم اتخاذ کنیم، گروهها مینشینند و با هم
تصمیمگیری میکنند.
دوستانی که در شورای هماهنگی هستند، گاهی اوقات
خودشان میخواهند لباس حزبی مستقل را بپوشند، ما به آنها تذکر میدهیم که
این کار صحیح نیست. چون شورای هماهنگی ظرفیت یک حزب را ندارد و فقط نقش
هماهنگی را دارد. قبلاً ۱۸ حزب اصلاحطلب بودند که الان به ۲۰ حزب
رسیدهاند و در آینده هم ممکن است چند گروه دیگر اضافه شوند ولی شورای
هماهنگی یک نقش هماهنگی بین احزاب دارد.
*** شورای هماهنگی جبهه اصلاحات پایش را فراتر بگذارد، ما تذکر میدهیم
۱۸ حزب بودند که ۱۶ حزب شدند، زیرا سازمان مجاهدین و مشارکت منحل شدند... خیر،
حالا آنها هنوز قبول نکردند حذف کنند (با خنده)، ولی ۲ حزب جدید اخیراً به
آنها اضافه شدهاند. حالا فرقی نمیکند ۱۸ یا ۲۰ حزب، اصل این است که
شورای هماهنگی ظرفیت و مأموریتش ایجاد هماهنگی است و خودش نمیتواند یک حزب
مستقل داشته باشد. یک جا پایشان را فراتر میگذارند، خب ماهم تذکر
میدهیم.
آقای کرباسچی قبلا ً گفته بودند ما در جریان کامل
شورای هماهنگی نیستیم و حتی میگوید کارگزاران بعد از سال ۸۸ نمایندهای در
شورای هماهنگی ندارد... البته الان اصلاح شد، آقای طاهرنژاد از طرف کارگزاران در شورای هماهنگی هستند...
آقای
حکیمیپور میگوید با حزب کارگزاران اختلافی داشتیم و دلیلش این بود که
نماینده کارگزاران اطلاعات را نادرست به دبیرکل منتقل کرده بود ولی این
اختلاف حل شده است. با این حال اگر اختلافی وجود ندارد چرا هیچ یک از اعضای
حزب کارگزاران در همایش شورای هماهنگی جبهه اصلاحات شرکت نکردند؟آقای خانجانی، طباطبایی و آقایی بودند...
*** دلیل غیبت مرعشی در همایش شورای هماهنگی اصلاحات
بالاخره هیچ یک از چهرههای شاخص مثل شما حضور نداشتند...من آن روز چابهار بودم.
حتی
برگزارکنندگان در چارت برنامهای که داده بودند، برای سخنرانی آقای
کرباسچی وقت گذاشته بودند ولی آقای کرباسچی نیامدند. آیا از همان مواردی
بود که میخواستید به شورای هماهنگی تذکر دهید؟خیر، ما با
سمینار موافق بودیم و سهمیهمان را هم پر کرده بودیم. من اتفاقا خیلی دلم
میخواست باشم ولی از قبل برای سفر چابهار برنامهریزی داشتم و نتوانستم
شرکت کنم. از آقای کرباسچی هم اطلاع ندارم که چرا نرفتهاند ولی مشکل خاصی
نداشتیم، اگر مشکلی بود آقای هاشمی پیام نمیدادند...
*** کسی که از حزب کارگزاران رفت نمیتواند در مورد سرنوشت حزب بگوید
یکی
دیگر از بحثهایی که در رابطه با کارگزاران مطرح است همین تغییر و
تحولهای اخیر است که آقای هاشمی هم استعفا دادند. آقای هاشمی میگوید اگر
حزب بخواهد با این سبک و روش ادامه بدهد عاقبتی مانند عاقبت مشارکت خواهد
داشت...انتظار بود آقای هاشمی بمانند و جلوی چنین سرنوشتی
را بگیرند، انتظار نبود که بروند. کسی که میرود نمیتواند بگوید این
سرنوشت باشد یا نباشد، بالاخره رها کرده است. ببینید اینکه در کارگزاران
تغییراتی اتفاق افتاده است، همه چیز در ایران تغییر کرده است و فقط
کارگزاران نیست که تغییر کرده است. اتفاقا چند شب پیش این سئوال را
دانشجویان در اراک از من پرسیدند، گفتم مگر شما دانشجویان تغییر
نکردهاید؟!
در زمان آقای هاشمی وقتی ما کارگزاران را تشکیل دادیم،
آقای مهاجرانی یک یادداشتی مبنی بر مذاکره مستقیم با آمریکا نوشتند، آنوقت
ما سالها باید جواب میدادیم که چرا آقای مهاجرانی مذاکره مستقیم با
آمریکا را مطرح کرده است. الان آقای کری و آقای ظریف ماهی دو بار همدیگر را
میبینند و مستقیم مذاکره میکنند.
خب! ببینید دنیا تغییر کرده
است، خود دانشجویان آن زمان رادیکال بودند و به ما میگفتند چرا میخواهید
با آمریکاییها مذاکره کنید ولی الان میگویند چرا الان با آمریکا رابطه
نداریم. الان تیپ دانشجویان اصلاحطلب اینگونه فکر میکنند.
*** کارگزاران با شرایط امروز یارگیری میکند
همه
چیز تغییر کرده است و اصلاً خصوصیت سیاست همین است. سیاست یک امر ایستا
نیست، یک امر پویا است و در حال حرکت است. کارگزاران هم طبیعتاً در مقطعی
با سیاستها و شعارهایی شروع کرد و از نظر من خوب هم ادامه داد، روی اصول
خودش هم ایستاد، الان هم روی اصول خودش ایستاده است ولی متناسب با شرایط
امروز ایران یارگیری جدید میکند.
*** خیانت در سیاست عدم صداقت و بیوفایی است
با این حال شما در عالم سیاست چه چیزی را خیانت میدانید؟خیانت
عدم صداقت و بیوفایی است. من اصلا معتقد نیستم سیاست یک پدیده بی پدر
مادر است، اتفاقاً من سیاست را کاملاً اخلاقمدار میدانم، یعنی سیاستی که
اخلاق در آن نباشد را من حداقل ترجیح میدهم در آن نباشم. سیاست حتما
میتواند اخلاقمدار باشد ولی معنایش این نیست که سیاست شفافیت است.
سیاست
اصلاً با شفافیت سازگار نیست. سیاست لایهها و پیچیدگیهایی دارد. این
پیچیدگیها به معنی عدم صداقت یا مکر، فریب و کار غیر اخلاقی نیست، تدبیر
است. سیاست ما در همه خدمتها است، همه مفاسد و مصالح کشور به سیاست بستگی
دارد. چنین امر مهمی نمیتواند با اخلاق و فضیلتهای انسانی سازگار نباشد.
با توجه به صحبتهای شما افرادی که یکدیگر را قبول ندارد میتوانند در یک مجموعه زیر یک سقف سیاست با هم جمع شوند؟خیر،
به هرحال ببینید حزبی خوب است که دارای انسجام فکری باشد. آن جبهههایی که
حالت موقت دارند، میتوانند به خاطر اهداف مشترکی در یک مقاطعی تشکیل
بدهند ولی یک حزب قاعدتاً به لحاظ اصول فکریش باید یک اصول فکری منسجمی را
داشته باشد. میتواند با احزاب دیگری که متفاوت فکر میکنند برای هدف مشترک
ائتلاف تشکیل بدهند و این از نظر من اشکالی ندارد.
در درون
حزب چطور؟ مثلا مشارکت در آن دوران دولت اصلاحات حتی از رئیس جمهوری که
مورد تأییدش بود و به نوعی خود را از او میدانست عبور کرد...ببینید اگر بخواهیم آسیبشناسی یا نقد کنید، مفصل میشود که باید خودشان هم باشند تا در حضور خودشان بحث کنیم.
البته بحثهای ما بیشتر ناظر به کارگزاران است...ببینید،
اصول کارگزاران مشخص است. ما در کارگزاران که از اول هم نوشتیم ، اولاً یک
حزب هستیم که خودمان را در چهارچوب نظام تعریف میکنیم و اساساً حزبی
نیستیم که دنبال تغییرات ساختارشکنانهای باشیم. مفهوم حرف من این نیست که
دیگران هستند، چنین اتهامی را نمیخواهم متوجه دیگران کنم، ما به عنوان
کارگزاران چهارچوبهای قانون اساسی و نظام را قبول داشتیم و داریم و فکر
میکنیم که برای پایداری همین نظام باید اصلاحاتی در نظام انجام بگیرد، نه
اینکه معکوسش در جهت ضداصلاحات حرکت کنیم.
*** کارگزاران قاطع است که عزت کشور به سپاه بستگی دارد
مثلاً
ما قاطع هستیم که عزت کشور به سپاه بستگی دارد ولی سپاه اگر عزتش حفظ شود
نباید در سیاست دخالت کند و معتقدیم که سپاه در انقلاب تاسیس شده، در جنگ
رشد کرده و الان بازوی نظام و کشور و ملت است و نباید وجهالمصالحه دعوای
سیاسی شود. این برای ما در کارگزاران یک سیاست است.
حتما ما معتقدیم
که اگر امروز هم قراربود قانون اساسی را بنویسیم و میگفتند میخواهیم ۶
فقیه را بگذاریم تا بر انتخابات نظارت کنند، ما با دریافتی که از امر فقیه
داشتیم، میگفتیم خیلی امر خوبی است ولی اگر قرار شد که در دعوای بین من و
آقای باهنر، بیدلیل و با در نظر نگرفتن واقعیتهای موجود طرف ایشان را
بگیرند، صحیح نیست چراکه داور باید داوری و حکمیت صالحهی خود را بکند...
همان
بحث کارگزاران را پیگیری کنیم تا از بحث منحرف نشویم. با توجه به تغییر و
تحولی که در کارگزاران اتفاق افتاده است، آیا امکان دارد کارگزاران هم به
سمت تندرویهایی شبیه مشارکت برود؟ مثلاً همین بحثی که آقای قوچانی در
روزنامه مردم امروز تیتر کردند و سبب توقیف روزنامه شد...خیر. من در کارگزاران هیچ رگهای از تندروی نمیبینم..
تندرویهای شبیه مشارکت...حالا به طور کلی من تندروی را نمیبینم، در کارگزاران نُرم معقولی از سیاستورزی در چهارچوبهای نظام، پر رنگ و جدی است.
آقای
مرعشی اگر قرار باشد شخصی مانند آقای قوچانی تندرویهایی شبیه اقداماتش در
روزنامه آسمان و مردم امروز داشته باشد، مشی کارگزاران چه خواهد بود؟ آیا
همچنان او را در شورای مرکزی نگاه میدارد؟ما سعی میکنیم نصیحتشان کنیم و به راه راست هدایتشان کنیم (با خنده) ما قدرت به راه راست هدایت کردن، داریم.
*** اختلاف قوچانی و کرباسچی
آیا آقای قوچانی و آقای کرباسچی اختلاف پیدا کردند که آقای قوچانی از ماهنامه مهرنامه و هفتهنامه صدا استعفا داد؟خیر،
قوچانی فکر میکرد با روزنامه مردم امروز میدان بزرگی نسبت به مهرنامه
برای او باز خواهد شد؛ البته اگر میتوانستند ادامه بدهند واقعاً هم
وسیعتر بود و بهنظر من اگر میتوانستند ادامه دهند، در ۳-۴ ماه آینده
روزنامه اول ایران میشدند، زیرا گرایش به آنها در جامعه زیاد بود.
البته
طبیعی است که منظور من از پیشرفت روزنامه مردم امروز در حوزه جریان ماست،
زیرا قطعاً ما برای مخاطبان کیهان نمینویسیم و کیهان هم برای مخاطبان ما
نمینویسد و هر کسی سعی دارد در حوزه خود فعالیت کند.
اختلاف قوچانی
و کرباسچی بحث حرفهای بود، وگرنه اختلاف سلیقهای بین آنها نیست. آقای
قوچانی احساس میکرد در روزنامه مردم امروز میدان وسیعتری برای کار
حرفهایاش باز میشود، به همین دلیل با آقای عطریانفر و ستاری بهدنبال
تشکیل روزنامه مردم امروز رفتند ولی برداشت آقای کرباسچی اینگونه نبود و
فکر میکرد در مهرنامه بادوامتر میتوان کار کرد؛ از این رو، بحث حرفهای
بود و اختلاف سلیقهای نبود.
آقای مرعشی شما در
شورای مشورتی اصلاحطلبان نیز حضور دارید و عضو کمیته انتخابات شورا هستید،
جلسات کمیته انتخابات همچنان به صورت هفتگی برگزار میشود؟جلسات شورای مشورتی در حضور آقای خاتمی به صورت ماهانه تشکیل میشود ولی جلسات کمیته انتخابات به صورت هفتگی تشکیل میشود.
در همان بنیاد باران؟خیر، در دفتر آقای خاتمی تشکیل میشود.
شورای
مشورتی آقای خاتمی را میتوان در ۳ برهه بحث کرد. یکی برهه قبل از
انتخابات ریاست جمهوری است. یک برهه بعد از انتخابات تا زمانی که به صورت
سیستماتیک شکل بگیرد و کمیتهبندی شود که آقای رهامی و آقای موسویلاری
مسئولان کمیتهها شدند. در این ۳ برهه ما ۳ نظر آقای عارف را داریم. آقای
عارف در هر ۳ برهه میگوید من در شورای مشورتی شرکت نکردم. آقای عارف در
آخرین اظهارنظر هم به خبرگزاری تسنیم میگوید در شورای مشورتی شرکت نمیکنم
و خودم شورای مشورتی دارم. آیا شورای مشورتی از آقای عارف دعوت کرده است؟نمیدانم، چون آقای خاتمی دعوت میکنند، ما مدعو هستیم و من دعوت کننده نیستم.
پیشنهادی دادهاید که آقای عارف هم دعوت کنند؟ببینید
آقای دکتر عارف شخصیت علمی و اجتماعی معتبر اصلاحطلبان هستند و آدم
سالم، صادق و باهوشی است. قطعا آقای عارف خوب میداند و متوجه این نکته هست
که سرمایه سیاسیاش متعلق به آقای خاتمی است.
سرمایه علمی آقای
عارف برای خودشان است، قبل از اینکه وارد سیستم آقای خاتمی بشود یک
دانشگاهی معتبر بودند و در دوران آقای هاشمی رئیس دانشگاه تهران بودند ولی
در عرصه سیاسی آقای عارف همه سرمایهاش متعلق به آقای خاتمی است، یعنی آقای
خاتمی بود که ایشان را به عنوان وزیر پست و تلگراف پیشنهاد داد و بعد هم
به سازمان برنامه آورد بعد هم ایشان را معاون اول رئیس جمهور گذاشت.
یک
جمعی از دوستان از بیرون اصلاحطلبان ممکن است علاقهمند باشند آقای عارف
مسیری جدا از مسیر آقای خاتمی را طی کند. من شخصاً اینجا چند نکته را
میخواهم تاکید کنم؛ یکی اینکه اولاً آقای عارف مجموعه "امید ایرانیان" را
تشکیل دادند که این به نظر من کار بسیار مثبت و خوبی است.
نفس اینکه
شخصیتهایی مثل آقای عارف که سالها معاون اول رئیس جمهور بودند، بیایند و
تشکیل نهادهای اجتماعی و سیاسی بدهند به نظر من یک گام به جلو و مثبت است
ولی حتما آقای عارف با توجه به هوشمندی که دارد، زیر بار این مسئله نخواهد
رفت که بگوید من یکی آقای خاتمی هم یکی.
آقای عارف در حال حاضر میگوید من شورای مشورتی "خودم" را دارم...اشکالی
ندارد، شورای مشورتی خودشان را هم داشته باشند ولی الان جمعی که دور آقای
عارف هستند، همه قریب به اتفاق وضعشان اینگونه است که اگر قرار باشد روزی
کسانی آقای عارف را به این سمت هدایت کنند که آقای عارف بگوید من یکی و
آقای خاتمی هم یکی، از اطراف آقای عارف خواهند رفت.
با این شرایط در انتخابات هم ریزش رأی خواهد داشت...ببینید
اصلا آقای عارف خیلی هوشمند است. بارها این را تاکید کرده است که من در
مجموعه اصلاحطلبان هستم، آقای خاتمی را قبول دارد، تمام سرمایه سیاسیاش
آقای خاتمی است.
*** هیچ گروهی از عارف نمیپذیرد که رهبر سیاسی باشد
من
الان خودم به صورت مستقل میتوانم نسبت به آقای روحانی، حتی نسبت به آقای
خاتمی ادعا کنم، نه اینکه ادعای خاصی داشته باشم ولی بالاخره میتوانم
بگویم من مستقل از آقایان هستم اما وقتی آمدم گفتم من از آقای
هاشمیرفسنجانی هم مستقل هستم، آن روز، روز پایان زندگی سیاسی من است. آقای
عارف آدم هوشمندی است و هرگز این حرف را در عرصه سیاسی ایران نخواهد زد.
آن روزی که آقای عارف بگوید من یکی و آقای خاتمی هم یکی از نظر سیاسی کارش
تمام است.
این خیلی روشن است، چون آقای عارف همه سرمایه سیاسیاش از
آقای خاتمی است و من شخصا برداشتم این است که آقای عارف این هوشمندی را
دارد که این خطای سیاسی را نکند، زیرا هیچ گروهی از آقای عارف نخواهد
پذیرفت که رهبر سیاسیاش باشد.
مثلا کارگزاران یا احزابی که از نظر
شما منحل هستند یا بقیه احزابی که هستند، غیر از اعتمادملی، همه گروههای
۱۶گانه یا ۱۸ گانه، به راحتی میپذیرند که آقا ی خاتمی رهبرشان باشد ولی
هیچکدام در مورد رهبری آقای عارف اصلا چنین نگاهی ندارند. همه میگویند
آقای عارف مثل بقیه برادر ماست و یک گروه در کنار ما. همانطور که مثلا کسی
نمیگوید من یا آقای کرباسچی میتواند رهبر اصلاحات باشد.
*** عارف از خاتمی جدا شود پروندهاش به لحاظ سیاسی بسته میشود
ما
یک حزبی از مجموعه اصلاح طلب هستیم، آقای عارف هم حزبی از مجموعه
اصلاحطلب است. اگر روزی خدایی نکرده، آقای عارف بخواهد تسلیم یک چنین
سیاستی بشود از نظر من آن روز به لحاظ سیاسی پرونده آقای عارف بسته
میشود. همانطور که یادتان باشد، قیاس نیست، آقای احمدینژاد روزی که سعی
کرد بگوید من یکی و آقای خامنهای یکی، پرونده سیاسیاش بسته شد.
شما
در رابطه با رهبری جریان اصلاحات صحبت کرده بودید و گفته بودید آقای خاتمی
رهبر جریان اصلاحات است، آقای عارف چند روز بعد میگوید جریان اصلاحات
رهبر ندارد.مرعشی: اگر این حرف را آقای عارف گفته باشد،
به نظر من کم لطفی کردهاند. یعنی من فکر میکنم آقای خاتمی فراتر از رهبری
اصلاحات، بنیانگذار اصلاحات هستند. همانطور که آقای هاشمیرفسنجانی
بنیانگذار افکار سازندگی ایران هستند. یعنی کسی نمیتواند بگوید من
میخواهم سازندگی ایران را پیگیری کنم ولی این سازندگی منهای آقای هاشمی
باشد؛ نمیشود!
*** عارف کتمان واقعیت کرده است
شما
هر جای ایران که پا بگذارید به هر موضوعی از موضوعات ایران که بپردازید،
آثاری از نقش و حضور آقای هاشمی میبینید. درمترو، پتروشیمی، صنعت خودرو،
سدسازی، آبیاری مدرن، در دانشگاهها و هرجایی که قدم بزنید آقای هاشمی هست و
حضور دارد. آقای خاتمی اصلاحات را بنیانگذاری کرده است. اگر آقای عارف
چنین حرفی زدهاند هم کتمان واقعیت کردهاند و هم به خودشان و به ما کم
لطفی کردهاند.
با توجه به اینکه شورای مشورتی زیر نظر آقای
خاتمی اداره میشود و شما در این شورا حضور دارید، نظر شورای مشورتی در
مورد حزب ندای ایرانیان چیست؟ آیا نظری از آقای خاتمی در این باره
شنیدهاید؟در شورای مشورتی این موضوع مورد بحث قرار
نگرفته است. بعضی از اعضای ندا هم آنجا هستند، البته نه در سمت عضو ندا،
بلکه در سمت فردیشان. چون آنجا هر کسی هست به سمت فردی است و هیچ کسی آنجا
به سِمت حزبی نیست. این جزو سیاستهای آقای خاتمی است.
*** تکثرهایی مانند تشکیل حزب ندا قدرت ما را افزایش نمیدهد
در
آنجا هم مخالفینی از ندا هستند و هم خود ندا ولی هیچ وقت بحث نشده است که
من ببینم نظر آنها چیست ولی خودم بارها نظرم را گفتهام. ما از هر کار
تشکیلاتی که افراد را منسجم کند و به سیاست عمق بدهد استقبال میکنیم ولی
فکر میکنم این تکثر ها قدرت ما را افزایش نمیدهد.
مادامی که دور
هم جمع میشویم و اجتماعاتمان را بزرگتر میکنیم قویتر میشویم و مادامی
که جدا بشویم ضعیفتر میشویم. من توصیهام به دوستانی که دارند این کار را
میکنند را توصیه میکنم هماهنگی و اتحادشان ر ا با بقیه اصلاحطلبان حفظ
کنند.
آقای خرازی در رابطه با انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۴
مطرح کردهاند و میگویند در عالم سیاست هر چیزی محتمل است و ممکن است من
نیز کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شوم یا اینکه از ارائه لیست ندای
ایرانیان برای انتخابات مجلس شورای اسلامی صحبت کرده بودند، نظر شما در
رابطه با فعالیتهای انتخاباتی حزب ندای ایرانیان چیست؟به
نظر من حتما دوستان ندا توجه کنند که در هیچ حزبی، حالا ندا که تازه تاسیس
است، هیچ حزب با سابقهای هم نمیتواند در انتخابات لیستی بدهد که برنده
شود. ببینید هیچ حزبی، نه در جبهه اصلاحطلبی و نه در جبهه اصولگرایی
نداریم که بتواند حرف قاطع بزند ولی جبههها حتما نیرومندند.
اگر
هر حزبی در قالب حزب خودش برود و در حزب خودش اثرگذار باشد و جبهه را با
خودش همراه کند، برنده است ولی اگر بخواهد خارج از جبهه کسی جدا شود، موفق
نخواهد شد. در جبهه هر حزبی استدلال بهتری داشته باشد، آدمهای قویتری
معرفی کند و کار تشکیلاتی بیشتری کند اثرگذاریاش بیشتر است.
خیلیها
نسبت به حزب ندای ایرانیان انتقاد داشتند از جمله اینکه آقای رهامی گفته
بود ما نهایتا اگر بخواهیم حمایت کنیم، حمایت ما مشروط است. یا شخصیتهای
مختلف اصلاحات در رابطه با حزب ندای ایرانی انتقادهایی داشتند...من
آن انتقادها را قبول ندارم، من معتقد هستم اگر یک جمعی میخواهند دور هم
جمع شوند و کار بکنند ما نمیتوانیم به آنها بگوییم این کار را نکنید،
حقشان است ولی من میگویم جبهه را باید به رسمیت بشناسید. هر کسی که از
گله جبهه خودش جدا بشود گرگ آنها را میخورد (با خنده) به آقایان دوستان
پایداری هم همین را میگویم؛ گرگ آنها را میخورد.
*** انصاری برای حزب اتحاد ملت ایران لیست داده است
آقای مهندس نظرتان درباره حزب اتحاد ملت چیست؟هنوز مجوز نگرفتند. من شنیدهام آقای انصاری یک لیستی دادهاند. اگر تشکیل شد بعد ببینیم چیست.
برنامه کمیته انتخاباتی شورای مشورتی اصلاحطلبان برای انتخابات مجلس دهم به چه صورت خواهد بود؟ تاکنون بحث و بررسی داشتید؟آن بحثهایی که اول گفتم، کار همان کمیته است و مصوب شورای مشورتی بود و کارگزاران هم همان را قبول کرده است.
آیا تاکنون با شخصیتهای خاصی برای سرلیستی صحبت کردید؟اصلاً هنوز وارد لیست نشدیم. لیست در حوزههای انتخاباتی بسته میشود.
برای لیست تهران به طور خاص صحبت نکردید؟خیر.
با سایر احزاب و جریانات اصلاحطلب صحبتی داشتید؟همه در شورا هستند، همه حضرات هستند.
آقای
مرعشی! مشاهده میشود که اصلاحطلبان رفتارهای دوگانهای در ارتباط با
آقای هاشمی رفسنجانی دارند. با توجه به اینکه از شخصیتهای نزدیک به آقای
رفسنجانی هستید میپرسم. در دورهای آقای هاشمی توسط اصلاحطلبان عالیجناب
سرخپوش بود، الان هم میگویند عالیجناب سبز پوش شد یا اینکه عالیجناب سرخ
پوش نبود.در شرایط کنونی هم که اصلاحطلبان
ارتباط نزدیک با آقای هاشمی رفسنجانی دارند ولی اصلاحطلبان در عمل به صورت
گزینشی از آقای هاشمی حمایت میکنند. در برههای خیلی محکم پشت سر آقای
هاشمی میآیند؛ مثلاً انتخابات ریاست جمهوری یازدهم ولی در مورد مسئله
دانشگاه آزاد از آقای هاشمی به آن صورت حمایت نمیکنند. به نظر شما دلیل
این رفتار اصلاحطلبان چیست؟باید چکار میکردند؟! یعنی به آقای میرزاده کمک میکردند؟
بالاخره رسانهها و شخصیتهای اصلاحطلب حمایت شاخصی از میرزاده نداشتند...ببینید
الان اصلاحطلبان قانع شدهاند که آقای هاشمی یک شخصیت معتدل و مفید برای
کشور است و از نظر من این اقناع خیلی ارزشمند است. همانطور که حتی تیپهایی
مثل آقای توکلی و ... در حوادث و بحثهای اخیری که شده بود در دفاع از
شخصیت انقلابی آقای هاشمی تردید نمیکنند.
واقعیتش این است که آقای
هاشمی یک شخصیت مستقلی از جریانات اصلاحطلب و اصولگرای کشور است. آقای
هاشمی نسبت به نظام و انقلاب یک حس کاملاً واقعی دارد و از انحرافات و
اشتباهات خیلی رنج میبرد وقتی میبیند در کشور اتفاقی میافتد و کشور دچار
خسارت میشود.
هنوز هم به نظر من این ظرفیت در چپ و راست وجود دارد
که نسبت به آقای هاشمی زاویه پیدا کنند. این هم ناشی از شخصیت آقای هاشمی
است. آقای هاشمی اهل مصالحهای که منافع کشور و نظام را تحت تاثیر قرار
بدهد، نیست. آقای هاشمی در جایی که منفعت و مصلحت کشور ایجاب میکند اهل
مصالحه با همه هست.
دریافت خودم این است که یک بخشی از مخالفتها با
آقای هاشمی ناشی از عدم شناخت بوده و هست. یعنی هنوز هم به نظر من آقای
هاشمی را خیلیها نشناختهاند. مثلاً بیجهت مواردی را مطرح میکنند و
هنوز هم برخی اصولگرایان به آن میپردازند و میگویند آقای هاشمی شهرت پیدا
کرده است به اینکه اهل اسراف بوده یا اهل بیتوجهی به بیتالمال بود ولی
من در تشکیلات بودم و میدانم چه بود.
یک داستانی برایتان تعریف
کنم. رئیس جمهور یک کشور آفریقایی که حالا اسمش را به خاطر احترام به آن
کشور نبرم، کشور بزرگی هم هست، کشور ۷۰-۸۰ میلیونی آفریقایی است که به دعوت
آقای هاشمی به ایران آمد. وقتی به ایران آمد، ۳ روز هم مهمان آقای هاشمی
بود. ۳ خواسته از آقای هاشمی داشت؛ ۲۰۰هزار دلار برای تعمیر نمازخانه محوطه
ریاست جمهوریاش پول میخواست، ۵ میلیون دلار هم برای ساختن یک مسجد در
شهرش میخواست و ۱۰ میلیون دلار برای آسفالت تنها جادهای که از فرودگاه به
پایتخت وصل میشد که جادهاش خاکی بود، میخواست.
آقای هاشمی از
ایشان پذیرایی کرد، تعارفشان هم کرد و احوالشان را هم پرسید. وقتی
میخواست برود ما بلیطش را آپگرید کردیم که به پاریس برود ولی آقای هاشمی
هیچکدام از خواستههایش را نپذیرفت که کمکش کند.
من دلم برایش سوخت،
گفتم حاجآقا این بنده خدا این همه راه آمده، شما اجازه بدهید این ۲۰۰
هزار دلاری که برای تعمیر مسجدش میخواهد من به سفیر بدهم. آقای هاشمی
گفتند من موافق نیستم. من گفتم من با مسئولیت خودم انجام میدهم. به
سفیرمان گفتیم رفت ۲۰۰ هزار دلار برای مسجدش هزینه کرد، بعد اسنادش را به
ریاست جمهوری فرستاد.
یک روز به تشریفات دستور دادم صنایع دستی را
بیاورید و نمایشگاه کوچکی درست کنید تا وقتی رئیس جمهوری به ایران میآید
به او هدیه بدهیم، بعد به آقای هاشمی انتخاب کنید و ثابتش کنید تا هر دفعه
لازم نباشد که خرید کنیم؛ یک نمایشگاهی با متوسط قیمت ۳۰ هزار تومان درست
کردیم.
آقای هاشمی گفت قیمت اینها چند است؟ گفتیم به طور متوسط ۳۰
هزار تومان است. آقای هاشمی گفت زیاد است.۳۰ هزار تومان هدیه بدهیم؟! گفتم
حاجآقا نمیشود یک تیکه آهن پاره بدهیم، گفت همین که مینویسیم هدیه رئیس
جمهور ایران کفایت میکند، جنسش مهم نیست. میخواهم بگویم آقای هاشمی در
هزینه کردن خیلی آدم سختگیری بود.
ما روزنامه ایران را راه
میانداختیم، پولش را ما از حساب ۲۲۲ که در اختیار رئیس جمهور بود
میدادیم. برای راهاندازی روزنامه ایران ۴۰۰-۵۰۰ میلیون دادیم، بعد آقای
هاشمی نوشت به صورت قرض داده شود پس از سودده شدن روزنامه برگردد. واقعا
اینها جزء ظلمهای تاریخ است که ما افرادی را بدون اینکه بشناسیم
دربارهشان قضاوت میکنیم.
من مسئول بودم، کمیتهای را تشکیل دادیم،
آییننامهها مربوط به اعطای نشانههای دولتی زمان من نوشته شد. آیین نامه
را نوشتیم و به دولت بردیم. اولین نشانهها دوره دفتر من به افراد داده
شد. ما به یک نفر از اعضای دولت آقای هاشمی "نشان" ندادیم. به آقای کرباسچی
میخواستیم بدهیم که نظری از جایی آمد که که متوقف کنید و ما هم متوقف
کردیم. آقای خاتمی هم به اعضای دولتش "نشان" نداد.
در دولت آقای
احمدی نژاد به همه افراد "نشان" دادند. هیچکس در این مملکت نیست بپرسد این
اسراف است. این شد مظهر ساده زیستی؟ به تمام وزرا و تمام معاونین حتی
وزیری که ۶ ماه در کابینه بود، "نشان" با ۷۵ سکه به هر نفر دادهاند. بعد
این میشود مظهر ساده زیستی و آقای هاشمی با آن عظمتشان مظهر اشرافیگری
یا اسراف میشود؟! یک بخشی از این مخالفتها به خاطر عدم شناخت است.
چند
وقت پیش کاری پیش آمد و من به همراه آقای صفدر حسینی و آقای یونسی به منزل
آقای هاشمی رفتیم. وقتی از آنجا آمدیم آقای صفدرحسینی گفت منزل آقای هاشمی
همین بود؟! این مبلها چه بود حسین! برو به حاجخانم غر بزن بگو مبلهای
ایشان را عوض کنند.
ببینید میخواهم بگویم واقعیتها با آن چیزی که
گفته میشود متفاوت است. یک بخش آن ناشی از عدم شناخت است، یک بخشی از آن
ناشی از آن است که افراد شاید انتظار داشته باشند آقای هاشمی به میل آنها
حرف بزند. واقعا شما فکر میکنیم یک کسی که ۶۰ سال در مبارزه استخوان خورد
کرده است باید به خوشایند من و دیگری حرف بزنند.
من الان حسین مرعشی
در سن ۵۶ سالگی حاضرم به خوشایند این استانداری و آن استانداری، این
سیاستمدار و آن سیاستمدار حرف بزنم؟! آنچه که میدانم میگویم. مثلاً آقای
عارف میخواهد خوشش بیاید، میخواهد خوشش نیاید، میخواهد آقای خاتمی خوشش
بیاید یا خوشش نیاید.
من آنچه که تشخیص میدهم میگویم. اصلا توجه
ندارم که آقای روحانی از این حرف من میرنجد یا نمیرنجد. من در سن ۵۶
سالگی حاضر نیستم به خوشایند اینها حرف بزنم، بعد آنها توقع دارند آقای
هاشمی رفسنجانی در سن ۸۰ سالگی خوشایند آنها صحبت کند؟!
منظور شما اصلاحطلبان است؟هر
کسی فرقی نمیکند. من یک وقتی با آقای باهنر و دوستان اصولگرا صحبت
میکردم، گفتم این توقع شما از آقای هاشمی که میگویید تکلیف آقای هاشمی با
ما روشن نیست، باید با ما هماهنگ باشد، اشتباه است. این نشناختن آقای
هاشمی است.
آقای هاشمی با امام هم اینطور رفتار نمیکرد، یعنی با
امام هم جدل میکرد. بعد شما توقع دارید آقای هاشمی بیاید با شما هماهنگ
باشد و تبعیت کند؟! شما اگر استدلال دارید بگویید، ایشان استدلال را گوش
میکند، آدم دگمی هم نیست، تأثیر میپذیرد ولی اینکه انتظار داشته باشند
آقای هاشمی به تبع آنها حرف بزند، انتظار بیجاست.
من نمیخواهم
بگویم راجع به آقای هاشمی اینگونه است، راجع به آقای ناطق هم همینطور است.
ببینید آقای ناطق آدم با شخصیتی است ولی قرار نیست که آقای ناطق با تشخیص
آقای خاتمی یا تشخیص من عمل کند. تشخیص خودش را عمل میکند. تشخیصشان
متفاوت است. با وجود تفاوت قابل احترام است چون بزرگ است و درست فکر
میکند.
*** وقتی توقع اصلاحطلبان برآورده نمیشود با آیتالله هاشمی مخالفت میکنند
البته
صحبت ما در مورد اصلاحطلبان است و قطعاً اصولگرایان از آقای هاشمی توقع
ندارند که حرف آنها را بزند ولی آن چیزی که از حرفهای شما برداشت میشود،
اصلاحطلبان هر جا منافعشان باشد به سمت آقای هاشمی میروند و وقتی وقتی
منعفتی نداشته باشند از آقای هاشمی فاصله میگیرند.من خودم شخصاً فکر میکنم که بخش مهمی از آن ناشی از عدم شناخت است.
شما گفتید وقتی آقای هاشمی توقع آنها را برآورده نمیکند با ایشان مخالفت میکنند...بله. توقعشان هم هست. البته ترکیبی است.
آقای
مهندس وضعیت نفت نیز این روزها در پیچ و تاب روابط بینالملل گره خورده
است و به نوعی عربستان و آمریکا توطئه نفتی علیه ایران را کلید زدند. آقای
محمد هاشمی هم اخیراً گفتند در رابطه با موضوع عربستان و نفت دیگر با اشاره
آقای هاشمیرفسنجانی هم مشکلات ما حل نمیشود.ببینید اصل
موضوع نفت اقتصادی است. اصل موضوع اینجاست که در قضیه نفت، عراق و آمریکا
بازار را خراب کردند. اینکه حالا ما توقع داریم عربستان یک میلیون بشکه
سهمیهاش را پایین بیاورد، خب ما توقع داریم. این اختلاف نظر بین ایران و
عربستان از زمان شاه تا الان ادامه دارد. عربستان همیشه دنبال حجم بازار
است و ما دنبال قیمت هستیم. این اختلاف جدیدی بین ما و عربستان نیست.
واقعیت
بازار هم این است که نفت شنی یا اویل آمریکا به تولید ۴ میلیون بشکه رسیده
است. آمریکا دنبال یک برنامهای بوده و برنامهاش را هم محقق کرده است و
در تولید نفت خودکفا شده است، یعنی الان واردات ندارد، خودش را کاملاً از
نفت خاورمیانه بینیاز کرده است و خودش صادر کننده نفت شده است.
عراق
هم مرتب دارد تولیدش را بالا میبرد. این ۲ مسئله بازار را خراب کرده و
الان کاملا بازار با مازاد عرضه مواجه است. میدانید کاهش قیمت نفت یک رشد
اقتصادی را به دنبال خواهد داشت و آن رشد اقتصادی البته در اروپا، چین و
هند با تأخیر آغاز میشود، بعد با رشد اقتصادی تقاضا بالا میرود و مجدد
قیمت نفت میتواند به مقدار حقیقی خود میرسد.
حالا دعوا سر این است
که ۴۰ دلار یا ۵۰ دلار میشود، یعنی بیشتر از این مورد بحث نیست. نفت ۱۰۰
دلاری فعلا تمام شد. این امر، امر اقتصادی است. عربستان هم اگر بخواهد وارد
شود تغییری نمیکند که البته وارد هم نمیشود و این اتفاق نمیافتد.
یک
موضوع هنوز برای ما مفهوم نیست و شناخته نشده است این است که قیمت تمام
شده "شیلاویل" در آمریکا چند است؟ قبلا میگفتند قیمت آن ۷۵-۸۰ دلار است،
اخیراً گفته شده که با افزایش تکنولوژی به ۳۵ دلار رسیده است. اگر به ۳۵
دلار رسیده باشد، نفت برای یک دوره طولانی روی ۴۰ تا ۵۰ دلار ثابت خواهد
بود.
اینکه دولت چکار باید بکند؟ ۳تا کار دولت باید انجام بدهد. یک
مسئله همان بحث هستهای است که در دستور کار دولت هم هست و باید بتوانیم
صادرات را افزایش دهیم، ما الان یک میلیون بشکه را نمیتوانیم صادر کنیم و
این برای خودش یک عدد بزرگی است.
دوم این است که چون حدود ۲۰ میلیار
دلار از درآمدهای ارزی کشور کاهش پیدا میکند، خودبهخود تقاضای دلار از
عرضه دلار پیشی میگیرد. در سالهای اخیر همیشه عرضه دلار از تقاضا بیشتر
بوده است. در سال آینده تقاضا بیشتر از عرضه میشود.
به نظر من دولت
نباید درمورد تثبیت نرخ ارز، ۲۷۰۰ تومان دولتی یا ۳۵۰۰ تومان بازار اصرار
داشته باشد. دولت و مجلس باید با هم یک هماهنگی کنند و ۱۰ درصدی قیمت ارز
را تغییر بدهند که این موجب یک تراکمی نشود، مثل دوره آقای احمدینژاد یک
که مرتبه دلار ۳ برابر شود.
اگر دلار را به تدریج اصلاح نکنید، یک
جایی کار دست مملکت میدهد. این هم باعث میشود تقاضا برای دلار پایین
بیاید و هم تولید داخلی حمایت میشود و هم کمک میکند بودجه دولت تامین
شود.
گام بعدی آن هم روی کاهش یارانه است، در نقاط نسبتا متوسط به
بالا، یارانه هیچ توجیهی ندارد و باید یک راه حلی پیدا کنند تا آن را کاهش
بدهند و گام آخر هم باید بتوانند در هزینههای جاریشان یک مقدار صرفهجویی
کنند. در هزینههای عمرانی هم میشود مدل سرمایهگذاری را عوض کرد، یعنی
به جای اینکه دولت مستقیما مدرسه و بیمارستان بسازد، دولت میتواند ساختن
بیمارستانها و مدارس و مراکز خدماتی مختلف را به بخش خصوصی واگذار کند ،
پول عمرانی را مابه تفاوت سود بگذارد، یعنی ما مردم را باید وارد صحنه
ساختوساز بیشتری کنیم.
آقای مرعشی قبلاً گفته بودید میخواهید برای انتخابات مجلس کاندیدا میشوید؟خیر، نگفته بودم.
مصاحبهای از شما منتشر شده بود؛ باز از آن شوخیهایتان بود؟خیر،
بد منتشر شد. گفت شما در انتخابات حضور پیدا میکنید؟ من منظورم حزبم بود
که گفتم بله ولی فکر کردند من شخصی میخواهم حضور پیدا کنم. کار من دیگر از
انتخابات گذشته است، پستی که هر ۴ سال یکبار عوض میشود به درد نمیخورد
(با خنده)
در مصاحبهای هم گفته بودید که تفکرات آیتالله مصباح یزدی تفکرات داعشی است، بر اساس چه مؤلفههایی این نظر را داده بودید؟من این را نگفتم.
مصاحبهای از شما منتشر شده است... من چنین چیزی نگفته بودم. مصاحبهام هست متنش را بخوانید. متنش این نیست.
پس مطلبی که منعکس شده اشتباه است؟امیدواریم که هیچکس در ایران داعشی نباشد.
آقای
مرعشی دولت یازدهم در طول عمر فعالیت خود همه سرمایه خود را بر روی
مذاکرات هستهای گذاشته است، روند مذاکرات هستهای را چگونه ارزیابی
میکنید؟ با توجه به اینکه دوباره زمان توافق تمدید شده است آیا توافق خوب
صورت میگیرد؟ البته همچنان کنگره آمریکا با توافق مخالف است.اولا
خودم شخصا فکر میکنم در کنار مسئله هستهای ما باید از عزتی که امروز
ایران در منطقه دارد، صحبت کنیم، یعنی هم در لبنان، هم در عراق و هم در
سوریه، ایران عزتی پیدا کرده است که ناشی از تدابیر مقام معظم رهبری است.
من
میخواهم از مجموعه اقداماتی که چنین عزتی را برای جمهوری اسلامی به
ارمغان آورده است تجلیل کنم. هر چند ممکن بود در روشها و اقدامات تاکتیکی
اختلاف نظر هم وجود داشته باشد.
به نظر من این شوکتی که الان برای
نظام به وجود آمده است، میتواند در مذاکرات هستهای کامل شود و این را
صرفاً نتیجه اقدامات آقای روحانی نمیدانم. من فکر میکنم موفقیت قابل
دستیافتنی در مذاکرات هستهای موجب استحکام و اقتدار و عزت نظام جمهوری
اسلامی میشود و نتیجه رهبریهای خردمندانه آقای خامنهای به عنوان رهبر
معظم انقلاب و در کنارش اقدامات کارشناسی دولت است.
ما اصلاحطلبان
در مجموع موفقیت آینده را موفقیت صرف دولت نمیدانیم و فکر میکنیم هدایت و
ایستادگی رهبری در آنچه که در آستانه دستیابی به آن هستیم نقش تعیین
کنندهای را دارد.
آمریکایی که امروز آقای اوباما نامههایش را
مستقیم به رهبری مینویسد با آمریکایی که در زمان آقای بوش میگفت ایران
محور شرارت است با آمریکایی که در زمان آقای کلینتون میگفت نظام ایران به
دو بخش انتخابی و انتصابی تقسیم میشود و ما بخش انتخابی را قبول داریم و
بخش انتصابی را قبول نداریم، کاملاً متفاوت است.
یعنی آمریکاییها
کاملاً نسبت به ایران واقعبین شدند و امروز هم اگر کنگره ۲ ماه عقبنشینی
میکند و طرحهایش را عقب میاندازد، این برای عزتی است که ایران در منطقه
دارد و ما این عزت را باید تثبیت کنیم. در حق نظام جمهوری اسلامی ایران
جفاست که بعضی از دوستان محصول کار سیاسی نظام را که به چنین نقطهای رسیده
است راحت لگد بزنند و بروند و باید حتما به بار بنشیند.
این یک
ماموریت بزرگ است، از نظر من انقلابی است، محصول تدابیر رهبری است، محصول
شجاعت آقای روحانی است و محصول کارشناسی دقیق آقای ظریف است و به نظر من
برای کشور مبارک است و ما پیشاپیش این موفقیتها را تبریک میگوییم.
به نظر شما توافق صورت میگیرد؟نمیخواهم بگویم، بالاخره مسئله وارد مرحله پیچیدهای شده است ولی با فرض موفقیت من این موفقیت را موفقیت ملی و انقلابی میبینم.
آقای مرعشی از اینکه این فرصت را در اختیار ما قرار دادید سپاسگزاریم.مرعشی: خواهش میکنم. موفق باشید.