سرویس سیاسی پایگاه 598 -
دکتر حسن نیلی احمد آبادی/ داستان انقلاب اسلامی داستان عجیبی است. در 36 سال گذشته، این انقلاب از مسیر پر پیچ و خمی عبور کرده و با گذشت زمان بر گستره نفوذ آن افزوده شده است. از طرفی فشارهای نظامی، سیاسی و اقتصادی، اهرم تحریم و حتی میز مذاکره نیز نتوانسته است که آن را از مسیر حرکت باز دارد. آمدن و رفتن دولت ها نیز نقشی در تغییر موازنه به نفع و یا ضرر محور مقاومت نداشته است. اگرچه سیاست خارجی دولت جمهوری اسلامی به دقت توسط مسلمانان مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. ولی اینگونه نیست که مواضع محور مقاومت به میزها و میکروفون های دیپلمات ها گره خورده باشد. دیپلمات ها کار خود را می کنند و نیروهای میدانی محور مقاومت نیز مسئولیت های خود را انجام می دهند.
اگرچه تحریم همه آن چیزی است که غرب در برابر انقلاب به میدان آورده است. به عبارت دیگر تحریم آخرین تیر در ترکش غرب در برابر انقلاب اسلامی است. ولی انقلاب اسلامی هنوز کارت های زیادی دارد که زمین نزده است. نگاهی به اوضاع کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس، بخصوص عربستان نشان می دهد که انقلاب اسلامی در یک موقعیت برتر نسبت به غرب قرار دارد. به رغم ادعای مقام های آمریکایی، هنوز هیچ یک از چالش های امنیتی اسرائیل بر طرف نشده است. حزب الله همچون عقابی تیز چنگ مواضع اسرائیلی ها را زیر نظر دارد. پاسخ دندان شکن به شیطنت اخیر اسرائیل توسط نیروهای میدانی حزب الله نشان داد که مقامات تل آویو برای انجام هر حرکتی در آینده باید دو بار فکر کنند.
قدرت انقلاب اسلامی و محور مقاومت در مرحله نخست برخواسته از قدرت نرم پیام رهایی بخش اسلام است. جدیدترین رخداد در گستره مرزهای ژئوپلتیک انقلاب اسلامی موضوع، پیروزی انقلاب اسلامی یمن به رهبری انصار الله است. اهمیت این دست آورد را از واکنش شورای همکاری خلیج فارس و شورای امنیت و واکنش مقامات محور عربی-غربی می توان دریافت. تحولات اخیر یمن، پیروزی محور مقاومت بر تروریست های داعش در عراق و استقرار و تداوم نظام سیاسی با محوریت بشار اسد در سوریه، حکایت از دست آوردهای انقلاب اسلامی در زمانی دارد که به زعم آمریکا و اروپا با مذاکرات هسته ای قدرت ایران را مهار کرده اند!
تمرکز بیش از حد آمریکا و اروپا بر غنی سازی اورانیم نشان میدهد که آنها آدرس را به غلط رفته اند؟! و هنوز گویا حوزه اقتدار انقلاب اسلامی را در شاخص های مادی و سخت افزاری جستجو می کنند. اساسا حوزه اقتدار انقلاب اسلامی حوزه نرم افزاری است و از سنخ اقتدار خون بر شمشیر است. همان شعار روزهای اول انقلاب اسلامی که "خون بر شمشیر پیروز است کارتر کارتر نابود است". تصور آنها این بود که با گروگان کشیدن موضوع هسته ای و با بهره گیری از اهرم تحریم، ایران به پای میز مذاکره آمده و آنها خواستهای خود را یکی بعد از دیگری تحمیل خواهند کرد. ولی گویی داستان برعکس شده است، این ایران است موضوع هسته ای را گروگان گرفته تا یک روی دیگری از سکه تمدن تمایت خواه غرب را آشکار نماید!.
غرب در سایر حوزه ها مجبور به پس گرفتن ادعاهای خود شد. موضوع دمکراسی و حقوق بشر نشان داد که آنها فقط ویترین زیبایی طراحی کرده اند، وقتی پای آزمون واقعی پیش می آید، آنها حتی رسما حاضرند ادعاهای خود در خصوص حقوق بشر و دمکراسی را نادیده بگیرند. مثال در این خصوص فراوان است. نگاهی به موضوع انتقال قدرت در عربستان و رفتار غرب در این خصوص خیلی گویاست. و همچنین در خصوص رفتار تروریست ها با مردم مسلمان و غیر مسلمان و مقایسه واکنش غرب نسبت به رخدادهایی که نسبت به شهروندان اروپایی و غیر اروپایی صورت می گیرد؟! اتفاقاتی که در فلسطین و بخصوص باریکه غزه صورت گرفته و هر روز تکرار می شود، به خوبی تفاوت ویترین و پشت ویترین غربی ها را نشان میدهد.
وزیر خارجه آمریکا اشتباه فکر کرده است که مثلا با پیاده روی با آقای ظریف، مسائل بین انقلاب و نظام سلطه در مسیر حل و فصل قرار می گیرد، جالب است که در حین مذاکرات، آمریکا هر روز یکی از پایگاههای خود در منطقه را از دست رفته و یا در آستانه سقوط می بیند، و کاری از مذاکره با آقای ظریف و یا قهوه و چای خوردن با ایشان نیز ساخته نیست. قضیه مانند "داستان خربرفت و خربرفت" مثنوی معنوی مولاناست. بعد از یک سال و چندین ماه مذاکره، غرب به رهبری آمریکا به جای اینکه مسائل خود با انقلاب اسلامی را حل و فصل شده بیابد، با انبوهی از چالشهای جدید در حوزه ژئوپلتیک غرب آسیا و شمال آفریقا مواجه است.
چالش هایی که قبل از مذاکره با ایران یا وجود نداشت و یا اینکه ظهور و بروز نداشت. اسرائیل ناتوان تر از گذشته در برقراری تعادل امنیتی با حزب الله بسر می برد. رهبری معظم انقلاب به جوانان آمریکا و اروپا نامه می نویسد و پشت صحنه و پشت ویترین غرب را بخصوص در نوع نگاه به اسلام آشکار می نماید. انقلاب اسلامی به جای آنکه تمام قدرت و اقتدار خود را در غنی سازی اورانیم جستجو نماید، در غنی سازی قلب و روح انسان های آزاده در جهان جستجو می نماید.
اگرچه وزیر خارجه ما با وزیر خارجه آمریکا به پیاده روی می روند، ولی انقلاب اسلامی حتی جزئی از سرمایه های خود را نیز در مسیر پیاده روی با جان کری قرار نداده است.
آدرس غلط به نیروهای دشمن:
چند روز قبل از عملیات والفجر 8، بخشی از نیروهای نظامی ایران در شمال آبادان شروع به آتش باری کردند. از طرفی به نیروهای عمل کننده در جنوب آبادان در منطقه فاو گفته شده بود که با حداقل سر صدا سعی کنند از اروند عبور نمایند، و مثلا تا جایی که ممکن است بی سیم ها را روشن ننمایند. تا از این طریق دشمن به راحتی متوجه منطقه دقیق عملیاتی نشده، و نیروهای ایران براحتی بتوانند مواضع خود را در آنسوی اروند در شبه جزیره فاو تثبیت نمایند.
حوزه اصلی تاثیر انقلاب اسلامی غنی سازی روح و دل و افکار عمومی انسان های بیداری است که با پیام انقلاب احساس هم سویی می نمایند. حوزه غنی سازی اورانیم، یک حوزه سخت افزاری است و اگر چه برخواسته از ظرفیتهای انقلاب اسلامی در فتح قله های علم و فنآوری است، که برای فتح آن، هزینه های زیادی از بهترین فرزندان این میهن فدا شده اند، ولی حوزه اصلی اقتدار انقلاب اسلامی نیست. این غرب است که همه چیز خود را در بمب های اتمی و موشکهای بالستیک می داند. که خوشبختانه این قدرت نیز نتوانسته است غرب از چالشهای حتی امنیتی به راحتی عبور دهد. اتفاقاتی که در چند ماه اخیر افتاده است، نوید بخش تحولات عظیمی در عرصه جهانی است. پیاده روی بیست میلیونی اربعین بدون کمترین ضایعه امنیتی در اوج تهدیدات داعش، راهپیمایی چند ده میلیونی مردم ایران در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، اقتدار حزب الله و حماس در مرزهای اسرائیل، پیروزی انقلاب اسلامی در یمن و....
باش تا صبح دولتت بدمد، کین هنوز از نتایج سحر است.
*
دکتر حسن نیلی احمدآبادی، استاد دانشگاه شیراز