هدف
بدترین روش خرج کردن پول وام این است که آن را صرف کارهایی از جنس مسافرت و کالاهای مصرفی کنید یا برای چند کار کوچک مصرف کنید؛ نمونهاش خرید لپتاپ است. برنامهریزی برای خرید کالایی بادوام یا کارهایی که سرمایهگذاری برای آینده بهحساب میآید عاقلانهترین کار است. خرید خانه و راهاندازی کسب و کار از این جنس است و کاری مثل خرید ماشین شخصی، بینابین بهحساب میآید و بستگی به شرایط دارد. اما برای مستأجر جماعت، گرفتن وام به هر میزان و با هر قسط و سودی تقریبا ضروری است. شما با گرفتن وام میتوانید قرارداد رهن ببندید و به جای دادن اجاره، قسط بدهید. با این روش، در دراز مدت پول چندانی از دست نمیدهید.
میزان
نگاهی به گذشته، حال و آینده جیبتان بیندازید تا وامی که میگیرید از دهانه جیبتان بزرگتر نباشد. برای این موضوع، فرمول قطعی نمیشود داد اما بیایید یک منطق تجربی را بررسی کنیم. اگر وامی بگیریدکه از مجموع درآمد قطعی (حقوق ثابت و درآمدهای متفرقه احتمالی) یک سال شما بیشتر باشد،دست به ریسک زدهاید. مثلا اگر درآمد معمولتان یک میلیون تومان درماه است، به وامی در حدود 12میلیون تومان فکر کنید. اقساط چنین وامی بسته به شرایط بانک میتواند بین 300 تا 500هزار تومان باشد که یک سوم درآمد شما یا حداکثر نیمی از آن است. از آنجا که پس دادن وام فرایندی فرسایشی است، بعد از یک سال شیرینی خرج کردن آن پول میلیونی از یادتان میرود و طعم قطرههای تلخ قسط به کامتان میماند. با منطقی که در ابتدای مطلبگفتیم، باید هزینهکرد وام بهگونهای باشد که یا از نیمه دوره اقساط به بعد، اقساط از سود معامله حاصل از وام تأمین شود، یا ارزش افزوده ناشی از هزینه کردن وام قابل توجه باشد. برای مورد اول، مثال این است که شما کسب و کاری با آن راه انداختهاید و برای مورد دوم هم مثال این است که شما به کمک وام خانهای خریدهاید که پس از اتمام اقساط، ارزش آن دوبرابر شده است.
ضمانت
بانک روی چه حسابی باید به شما اعتماد کند؟ بانک حتی این احتمال را درنظر میگیرد که ممکن است این معامله را یک حادثه ناگوار به هم بزند و آن وقت- دور از جانتان- از مرده که نمیشود قسط گرفت. درست به همین دلایل پیدا کردن کسی که به بانک ضمانت بازپرداخت وام را بدهد، سخت است. بانک برای اینکه کسی ضامن شما بشود، شرایطی دارد. ضامن میتواند کارمند رسمی با فیش حقوقی باشد و بتواند از امور مالی ادارهاش گواهی کسر حقوق بیاورد؛ ضمن اینکه حقوق پایهاش از میزان هر قسط شما کمتر نباشد. یک نوع دیگر ضامن از نظر بانک، کسی است که جواز کسب معتبر با دسته چک معتبرتری دارد. مشکل هم جایی دوچندان میشود که بیشتر- بهویژه در مؤسسههای مالی- لااقل 2نفر ضامن میخواهند. برای دریافت وام، معادل بازپرداخت نهایی آن سفته هم باید بدهید؛ چیزی که فقط از بانک ملی میشود تهیه کرد. البته این ضامنهای انسانی برای وامهای زیر 10میلیون تومان است. از اینجا به بالا، ضامن باید کالایی با ارزش مادی بیشتر از مبلغ وام داشته باشد، به همین دلیل باید سند یک ملکی به عنوان ضمانت گذاشته شود که درصورت لزوم مشتریخورش خوب باشد، در طرح شهرداری نباشد و بدهی مالیاتی هم نداشته باشد؛ ضمن اینکه در مدتی که سند در رهن بانک است به خرج مشتری باید به نفع بانک بیمه شود. غیر از همه اینها، ممکن است برای وام با مبلغ بالا، وام شما را بیمه کنند! دقیقترش اینکه برای دوره بازپرداخت، شما را بیمه عمر میکنند. بهطور مثال از یک وام 30میلیون تومانی 550هزار تومان بهعنوان بیمه کسر میکنند. با این تعریف که اگر برای شما مشکلی از جنس مرگ پیش آمد، به جای ضامنها، بیمه بازپرداخت وام را متقبل شود.
بانک و مشتری بدحساب
پس دادن قسطهای وامی که گرفتهاید نیاز به یک برنامهریزی ساده اما منظم دارد. بانکها سررسید اقساط را با تاریخ دریافت وام تعیین میکنند. یعنی اگر سیزدهمماه اصل وام را دریافت کرده باشید، تا اطلاع ثانوی این عدد 13گریبان شما را رها نمیکند. اما مهمتر اینکه، آخر یا اول برج، بهترین زمان برای حساب و کتاب است و ممکن است تا روز فرضی سیزدهم کلی مورد اضطراری پیش بیاید و پولهای نداشته را خرج کرده باشید؛ روالی که اگر در نخستین فرصت جبرانش نکنید، با دردسر برگههای عقب افتاده قسط مواجه میشوید؛ برگههایی که به 3تا که برسند، هر لحظه ممکن است آبرویتان را به باد بدهند. بسته به سعه صدر بانکها که در مورد مؤسسههای مالی کمتر است، آنها اول بهخودتان زنگ میزنند و تهدید میکنند که اگر در نخستین فرصت با جیب پر خدمتشان نرسید، خودشان خدمتتان میرسند و به کسی که به بانک ضمانتتان را کرده زنگ میزنند و در نخستین فرصت از راههای قانونی پولشان را میگیرند. در این شرایط، حتی گاهی بدون اطلاع ضامنی که کارمند دولت است و برای ضمانت گواهی کسر حقوق به بانک داده، از طریق مکاتبه با امور مالی ادارهشان از حقوق او معادل قسط عقب افتاده برداشت میکنند و شما میمانید و شرمندگی و بدحسابی.
شرع و خرید و فروش وام
واگذار کردن امتیاز وام به دیگران قبل از گرفتن آن و گرفتن پولی بهازای آن اشکالی ندارد. مشابه کاری که مدتهاست در مورد امتیاز وام 18میلیونی بانک مسکن انجام میشود و حتی خود این بانک این کار را مدیریت میکند. شما میتوانید امتیازتان را به کس دیگری بفروشید تا او براساس مقررات بانکی وام بگیرد و مسئولیتش را هم بپذیرد. اما بعد از اینکه کسی وام را گرفت، نمیتواند آن را برای کاری غیر از دلیلی که وام گرفته (مثلا خرید خودرو) مصرف کند یا به یکی دیگر بفروشد. دلیلش هم این است که وامهای بانکی غالبا قرضالحسنه نیستند بلکه معامله بانکی هستند که در آن بانک برای راهافتادن کار شما در زمینه خاصی با مشتری همراهی میکند، به همین دلیل این معامله را باید طبق همان قرارداد اولیه انجام داد.
سود بانکی بر چه اساسی است؟
وقتی راست و دروغ، بانکی به شما میگوید سود وامش 12درصد است، یعنی چه؟ برای حل این مسئله یک مثال واقعی میزنیم. شما یک وام 7میلیونی با سود 12درصد و مدت زمان بازپرداخت 48ماه میگیرید، با این حساب، مبلغ اقساط ماهانه شما 184/336تومان و جمع پرداختهای 48ماههتان 88/848/166 تومان میشود؛ یعنی حدود یک میلیون و 850 هزار تومان بیشتر از مبلغ وام پس دادهاید. در موارد مشابه، اگر میخواهید از حساب و کتابها سردر بیاورید، سری به این لینک Http://bmi.ir/fa/lown.aspx در وب سایت بانک ملی ایران بزنید تا برای حالتهای مختلف و براساس نوع قراردادتان با بانک مبلغ قسط، پرداخت نهایی و سود وام را بهصورت هوشمند برایتان محاسبه کند.