باشگاه خبرنگاران؛ سدیریها یکی از بانفوذترین شاخههای اصلی خاندان سعود به شمار میروند.
او
از اولین حامیان و یاوران "ملک عبدالعزیز" بود و ابن سعود با دختر وی که
"حصه"نام داشت ازدواج کرد. حاصل این پیوند زناشویی، چند دختر و هفت پسر بود
که به 7 شاهزاده سدیری مشهور شدند.
وی در ادامه افزود:
گروه
مسلط شده در عربستان از پادشاه تا پسرش که رئیس دیوان دربار و وزیر دفاع
شده و محمدبن هایف که جانشین ولیعهد شده به نفع خط تندرو هستند و در آینده
احتمالا شرایط بدی در منطقه ایجاد میکند.
این کارشناس
مسائل خاورمیانه تصریح کرد:
در زمانی که ملک عبدالله پادشاه عربستان بود
اجازه نمیدادند راه حلهای سیاسی در خصوص تحولات منطقه گرفته شود و مانع
از نزدیکی با جمهوری اسلامی ایران میشدند و همچنین مانع تحول مثبت در
منطقه بودند. موسوی در ادامه افزود: شاید آنها نمیخواستند این
امتیازات را به ملک عبدالله بدهند و مانعتراشیشان در این جهت بود. شاید
الان که قدرت را در دست دارند، بازنگری کنند، از این رو احتمال باز شدن
روزنه نسبت به مسائل به وجود آید اما شرایط فعلی تا امروز نشان میدهد که
این تندروها مسلط شدند.
وی با اشاره به این که
حکومت جدید عربستان را کرکسهای ریاض مینامم و حکومت قبلی کبوترهای عربستان بودند
که کنار زده شدند، گفت: پسر عبدالله "متعب" و"خالد التویجری" حالت قبلی را
ندارند و با وجود این که وزیر گارد ملی است اما شرایط خوبی ندارد و مقرن
که ولیعهد شده چهره نسبتاً ملایمی است که در سیستم باقی مانده و بعید است
که آن را در آینده نگه دارند و جانشینش "محمدبن نایف" را گذاشتهاند تا
زمانی که تمایل داشتند آن را جایگزین کنند.
این کارشناس مسائل خاورمیانه اظهار داشت:
گروه
حکومت جدید عربستان تقریباً طرفدار تکفیریها هستند و پیوند مستحکمی با
گروههای تندرو دارند و برخلاف "ملک عبدالله" که یک حالت خاصی داشت و تلاش
میکرد وهابیهای تندرو را محدود کند اما ملک سلمان این طور نیست لذا شرایط
خوبی در منطقه ایجاد نخواهد شد، زیرا به تندروهایشان ادامه خواهند داد. "یمن"
واقع در منطقه خاورمیانه و جنوب غربی آسیا و در جنوب شبه جزیره عربستان،
به پایتختی صنعا با وسعتی بالغ بر 527٬968 کیلومتر مربع است، تا قبل
از سال 1990 میلادی کشوری دو تکه بود به نامهای جمهوری عربی یمن (یمن
شمالی) و جمهوری دموکراتیک یمن (یمن جنوبی) که در سال 1990 در پیمانی این 2
کشور با هم متحد شدند و جمهوری یمن به وجود آمد. اما در سال 1994 جنگ
خونینی بین دو طرف رخ داد، که سرانجام شمالیها بر جنوبیها چیره شدند و
اتحاد پابرجا ماند.
این کشور 23 میلیون نفری از شمال به عربستان
سعودی، از جنوب به بابالمندب، از مغرب به ساحل دریای سرخ و از شرق به
سلطنت عمان و خلیج فارس متصل است که همین موقعیت جغرافیایی اعتبار
ژئوپلتیکی خاصی به این کشور بخشیده است.
باب
المندب یکی از چند تنگه مهم دنیا به شمار میرود که هر قدرتی بر آن مسلط
شود، خواهد توانست بخشی از امنیت عبور و مرور دریایی دنیا را در دست
بگیرد. یمن از سال 2011 دستخوش تحولات بیداری اسلامی قرار گرفت.
موسوی با اشاره به این که
امکان دارد حکومت جدید عربستان نسبت به چند مسأله بازنگری کند، افزود: در صورتی که شرایط و تحولات یمن به ضرر عربستان تمام شود.
در
موضوع یمن آمریکا پشت آنها را خالی کرده و موضعگیریهای آمریکا با
فرانسه، عربستان و اسرائیل همخوانی ندارد، زیرا آنها تحرکات حوثیها را به
عنوان کودتا معرفی نکردند. وی تأکید کرد:
آمریکاییها اعلام کردند همکاریهای امنیتیشان با سیستم فعلی یمن ادامه خواهد داشت و همچنین سفارتشان را تعطیل نکردند و
در جهت مبارزه با القاعده موضعگیریهای متفاوتی برگزیدند که با موضعگیری
عربستان سعودی که خواهان قطع هرگونه همکاری است و تحرکات حوثیها را به
عنوان کودتا علیه مشروعیت دولت فعلی مینامد.
این کارشناس مسائل خاورمیانه بیان کرد:
عربستانیها
در مسئله یمن، ایران را متهم کردهاند که ایران عامل تحولات یمن است اما
آمریکاییها اعلام میکنند که سندی در این خصوص وجود ندارد و این نشان میدهد که شرایط خاصی ایجاد شده و این به نفع عربستان نیست و در آینده عربستان تنها خواهد شد.
موسوی در رابطه با تأثیرات تحولات یمن نسبت به عربستان اظهار داشت:
شرایط فعلی برای عربستان خوب نیست و سعی میکند بحث جنوب و شمال یمن را جدا کند،
زیرا از سمت شمال کاملاً مأیوس شدهاند و اگر مأرب را تا چند روز آینده که
منطقه گازی و نفتی است، از دست دهند و با توجه به این که پایگاه سردمداران
عربستان در آن منطقه محصور شده و حملات شدید حوثیها به این منطقه نهایتاً
منجر به جدایی این منطقه خواهد شد.
وی افزود:
با
جدایی مأرب، حوثیها کل شمال یمن را از دست سعودیها ساقط میکنند و
برخلاف حاکمیت عربستان در آن جا مستقر میشود و این خطر جدیای برای
عربستان است، زیرا هممرز با عربستان است، البته در بحث جنوب تلاش
میکند بابالمندب دریای سرخ را نگه دارند تا دست حوثیها نیفتد و همچنین
بتوانند پایگاهی در جنوب یمن مستقر کنند تا فشارهای شمال یمن را خنثی کنند و
حوثیها را در محاصره قرار دهند، حتی اگر مستقل شوند تا سیستمی در شمال
یمن ایجاد کنند، این یک برگه فشار است.
موسوی در این رابطه تصریح کرد:
بحث
تحولات عراق، سوریه، لبنان به نفع عربستان نیست و شاید این برگههای فشار،
دولتمردان فعلی عربستان را وادار به بازنگری نسبت به مسائل و تحولات منطقه
کند و حضور وزیر امور خارجه کشورمان در عربستان ممکن است باب گفت و
گو را باز کند و در آینده پیشنهاداتی در رابطه با منافعشان در یمن، عراق،
سوریه، لبنان بدهند و این اقدام ممکن است آرامش نسبی در منطقه ایجاد کند.
این کارشناس مسائل خاورمیانه گفت:
اگر
عربستانیها قصد برقراری رابطه با ایران را داشته باشند، میتوانند
منافعشان را با جمهوری اسلامی ایران تعریف کنند، از این رو وضعیت جدیدی
در منطقه برقرار میشود و هم منافع آنها و هم منافع دیگران تأمین
میشود اما اگر بخواهند راه قبلی را ادامه دهند آن را انتحاری است و نه
جامعه بینالمللی با آنها موافق است و نه برگههایی برایشان باقی میماند
و شرایط بحرانی برای خودشان ایجاد میکنند زیرا سیاستهای خصمانهای در
منطقه داشتهاند.
وی با اشاره به این که ملک سلمان شرایط جسمانی
خوبی ندارد و پسرش همه کاره است، گفت: پسر ملک سلمان رئیس دربار و مشاور
ارشد و وزیر دفاع است و "محمدبن نایف" به عنوان جانشین ولیعهد انتخاب شد که
اگر ولیعهد ساز دیگری زد، بتوانند سریعاً آن را تغییر دهند زیرا محمد بن
نایف با سلمان هماهنگ است و جز
خانواده سدیریها است و در حال حاضر این خانواده بر عربستان تسلط پیدا کرده است و
خانواده شِمِّریها قبیله ملک عبدالله در حاشیه قرار گرفتهاند.
موسوی اظهار داشت:
خانواده سدیریها معروف
به تندروی و تکفیری هستند که گفت و گو و دیپلماتیک را نمیفهمند و روش
آنها سر بریدن، ترور، بمبگذاری و انتحاری است و این خانواده در عربستان
پایگاه دارد و تقریباً تمام وهابیها حاکم در عربستان با آنها در ارتباط
هستند و برخلاف قبیله عبدالله هستند. این کارشناس
مسائل خاورمیانه با بیان این که پسر عبدالله همچنان رئیس گارد ملی است اما
تقریباً در حاشیه قرار گرفته، گفت: آمریکا ظاهراً مانند قبل نیست، زیرا کاخ
سفید به نفع گفت و گو پیش میرود و نمیخواهد کاری در منطقه انجام دهد که
گفت و گوها ضربه ببینند و همچنین اولویتهای آمریکا در منطقه تغییر کرده به
صورتی که در برخورد با سوریه به طور جدی وارد نشده است.
موسوی در این رابطه تأکید کرد:
همپیمانان
آمریکا در منطقه نگران از برخورد آمریکا در خصوص سوریه هستند و کشورهای
فرانسه، اسرائیل، عربستان از این موضوع ناراضی هستند که آمریکا چرا نسبت به
این موضوع برخورد سردی دارد و جدی وارد این موضوع نمیشود. آمریکا
نسبت به جنوب شرق اوکراین تمایل نشان داده و منافعی را برای خودش تعریف
کرده و با مسائل کشورهای عراق، یمن و سوریه خود را مرتبط نمیداند، لذا این
نگرانی برای عربستان ایجاد شده و عربستانیها نقش آمریکا را از طریق
همپیمانی با فرانسه و اسرائیل تعریف میکند.
آمریکا
و عربستان سعودی دو بازیگر اصلی فرامنطقهای و منطقهای در خاورمیانه
محسوب میشوند و بخش عمدهای از پارامترها و متغیرهای استراتژیک منطقهای
به واسطه نوع عملکرد و بازیگری و همچنین نحوه تعامل آنها در محیط منطقهای
شکل میگیرد. روابط این دو کشور طی دهههای گذشته و از آغاز شکلگیری
عربستان سعودی روابطی استراتژیک و مستحکم بوده است که بسیاری از تحلیلگران
از آن به عنوان معادله نفت در برابر امنیت یاد کردهاند. این روابط
تا زمان حوادث یازده سپتامبر درسال2001، با روندی کموبیش مشابه ادامه
داشت، اما مجموعه تحولات بعد از یازده سپتامبر از جمله طرح خاورمیانه بزرگ،
مبارزه با تروریسم و جنگ عراق از سوی دولت آمریکا باعث تغییراتی در روابط
آمریکا و عربستان سعودی شد.
در
فضای اولیه بعد از یازده سپتامبر، روابط دیرینه و استراتژیک آمریکا و
عربستان سعودی به سردی گرایید، اما مجموعه تحولات و روندهای منطقهای، ظهور
واقعیتهای جدید درخاورمیانه و عدم موفقیت آمریکا در پیشبرد سیاستهای خود
در سطح منطقه، باعث شد که این دو کشور بار دیگر به بازسازی و تحکیم روابط
استراتژیک خود بپردازند. اکنون آمریکا بر اصلاحات و دموکراسیسازی
در عربستان سعودی تأکید کمتری دارد و این تغییر در طرح خاورمیانه بزرگ
آمریکا، با توجه به واقعیتهای جدید قابل فهم است.
در مقطعی آمریکا
میکوشید جایگاه سنتی عربستان سعودی را در سیاست خارجی خود به عنوان متحدی
استراتژیک در خاورمیانه و نقش آن را در عرصه سیاست منطقهای ترمیم میکرد.
از سوی دیگر در تلاش بود اعتماد سعودیها را نسبت به نقش خود در آینده
امنیتی منطقه، به عنوان اصلیترین قدرت تعیینکننده، جلب نماید. سعودیها
نیز در پی بازسازی و تحکیم روابط خود با آمریکا به ویژه در عرصه امنیتی،
دفاعی و افزایش نقش منطقهای خود تحت حمایتهای آمریکا هستند!.
در
این شرایط با وجود این که دو کشور در خصوص طرح کلی منطقه خاورمیانه و
مسایل مختلف آن دارای اهداف مشابهی هستند، اما راهبردها و رویههای آنها در
قبال این مسایل، با توجه به جایگاه و ویژگیهای هرکدام از آنها، غالباً
متفاوت است. البته در حال حاضر به نظر میرسد روابط دو کشور رو به سردی
رود.
.
وی
با بیان این که عربستان مستقیماً امیدی به آمریکا ندارد و میدانند هر
چقدر با طرفهای دیگر همپیمانی کنند، جایگاه آمریکا را نمیتوانند پر کنند افزود:
به همین دلیل شاید در سیاستهایشان بازنگری ایجاد کنند تا یک اقتدار و
آرامشی در منطقه در سیاستهایشان دنبال کنند و تنها راه برایشان راه گفت و
گو با جمهوری اسلامی ایران است.
این کارشناس مسائل خاورمیانه
اظهار داشت: پیامهایی که از طرف ایران برای فوت ملک عبدالله رفته، شاید
روزنه جدیدی در این رابطه باز کند و این فرصت تکرارشدنی نیست، زیرا
محمدجواد ظریف در یک سال گذشته به خاطر موضعگیریهای تند و خصمانه سعود
فیصل نتوانست به عربستان سفر کند.
موسوی خاطرنشان کرد:
ایران
و عربستان میتوانند منافعشان را تعریف کنند تا اختلافات مدیریت شود
البته جمهوری اسلامی ایران کارش را به طور مداوم انجام میدهد و شرایط بدی
در اطراف عربستان وجود دارد و تأثیرات نامطلوبی بر عربستان خواهد گذاشت و عربستان در حال حاضر در محاصره خط مقاومت منطقه قرار گرفته و اگر بخواهد این راه را خصمانه ادامه دهد، بازنده اول خواهد بود.