به گزارش پایگاه 598 به نقل از جوان آنلاين: پیروزی حزب سیریزا در انتخابات پارلمانی یونان اتفاق غیرمنتظرهای نبود. حدود یک ماه قبل و از زمان انحلال پارلمان معلوم بود که این حزب پیروز انتخابات زودهنگام خواهد بود چون مردم یونان دیگر از احزاب سنتی و سیاستهای اقتصادی آنها خسته شده اند. حالا سیریزا با 36.3 درصد آراء و کسب 149 کرسی پارلمان پیروز انتخابات شده است و آلکسیس سیپراس، رهبر سیریزا، هم با مراسم کاخ ریاست جمهوری نخست وزیر یونان. به این ترتیب، یونان صاحب نخست وزیری جدید شده که با تمام نخست وزیرهای گذشته این کشور تفاوت اساسی دارد و در رأس ائتلافی قصد تشکیل کابینهای دارد که اگر نگویم در نوع خود بینظیر، حداقل کمنظیر است.
ویژگی خاص
نکته قابل توجه در خاص بودن سیپراس، حزب او و ائتلافی است که تشکیل داده است. سیپراس 40 ساله جوانترین نخست وزیر یونان طی یک صد و پنجاه سال گذشته این کشور است که مثل دیگر سیاستمدران یونانی یا اروپایی کراوات نمیزند و پوششی مشابه آنها ندارد. این فرق ظاهری او با منش سیاسیاش همخوانی دارد زیرا او و حزبش جزو احزاب چپگرای رادیکال شناخته میشوند. حداقل از ابتدای دهه 90 به این سو حزبی چپگرا نتوانسته قدرت را در میان کشورهای اروپایی به دست بگیرد و به قدرت رسیدن سوسیالیستها در کشورهای اروپایی به معنای رسیدن چپها به قدرت نبوده زیرا نسخه سوسیالیستها میان راست و چپ تعریف میشود.
بنابر این، هم ویژگیهای شخص سیپراس و هم حزب او در دولت جدید یونان اتفاقی است خاص در عرصه اروپایی که چندان با دست به دست شدن دولتهای اروپایی در سالهای گذشته منطبق نیست. سیریزا برای تشکیل کابینه دو کرسی در پارلمان کم داشت و به این دلیل، نیاز به ائتلاف با حزب دیگری داشت و با توجه به موضعگیری دیگر احزاب چارهای نداشت جز ائتلاف با حزبی با هویت راست رادیکال؛ حزب یونانیهای مستقل. ائتلاف دو حزب با دو هویت به طور کامل متضاد از دیگر ویژگیهای خاص دولت جدید یونان است که مشابه آن در دیگر دولتهای ائتلافی اروپا دیده نشده اما روشن است که سیپراس برای این ائتلاف دلیل موجه دارد و طرف ائتلافی او هم به همین جهت حاضر شده در تشکیل کابینه مشارکت کند.
گفتوگو با اتحادیه
سیریزا و یونانیهای مستقل در اصول سیاسی بسیاری اختلاف نظر اساسی دارند؛ اصولی مثل مسئله مهاجران و بیگانههراسی، سیاستهای رفاه عمومی و یا گرایش ملیگرایانه بر سر جدال با کشور مقدونیه. با این وجود، یک چیز است که بین این دو حزب با تمام اختلافهای اصولی پیوند زده و آن مخالفت با سیاست ریاضتی است که باعث شده شعار هر دو جنگ با ریاضت اقتصادی باشد. هر دو حزب قصد برچیدن برنامه ریاضتی را دارند و خود سیپراس در تبلیغات انتخاباتی وعدههایی داده که دلالت بر این قصد دارند و امروز از پایان پنج سال درد و تحقیر برای مردم یونان میگوید. وعدهها و شعارهای او همان چیزهایی هستند که هواداران و رایدهندگان انتظار برآورده شدنشان را دارند اما باید دید که سیپراس تا چه مقدار امکان برآورده کردن وعدههایش را دارد.
قبل از هر چیز باید گفت که سیپیراس تا اینجای کار هم در اعلام سیاستهایش از خود نرمش نشان داده است. او دو سال قبل سرسختانه شعار خروج یونان از حوزه یورو را میداد اما امروز لحن خود را تغییر داده و دیگر آن شعار را نمیدهد بلکه از مذاکره با طلبکاران اروپایی میگوید تا در مورد بدهیهای یونان تجدید نظر کنند. منظور او تروئیکای اروپایی متشکل از بانک مرکزی اتحادیه اروپا، صندوق بینالمللی پول و کمیسیون اروپا است که طرف اصلی مذاکرات با یونان از ابتدای بحران بودهاند و تا حالا قریب به 320 میلیارد یورو با این کشور قرض دادهاند تا از بحران خارج شود. تروئیکا این کمک را با نام بسته نجات اقتصادی به یونان دادند به این شرط که یونان سیاست ریاضت اقتصادی را در پیش بگیرد.
شرط تروئیکا به یونان صورت مسئلهای ساده دارد که میتوان آن را به این صورت بیان کرد: دولتی که بدهی بالا دارد باید به خود سختی بدهد و کمتر خرج کند. از این جهت است که شرط تروئیکا سیاست ریاضتی نامیده شد و دولت یونان مجبور شد در تبعیت از تروئیکا هزینههای خود را کاهش بدهد که اخراج گسترده نیروهای کار، حذف بخشهای مهمی از خدمات اجتماعی، کاهش سطح دستمزدها و حقوق بازنشستگی تا حد 35 درصد را در پی داشت. این سیاستها به روشنی فشار سنگینی بر طبقات مختلف جامعه یونان وارد کرده و با وجود تمام فشارها، باعث رشد و رونق اقتصادی نشده چرا که آمارها نشان میدهد رشد اقتصادی یونان در سال 2013 نسبت به آغاز بحران در 2009 کاهش 22 درصدی داشته و یک چهارم از حجم اقتصادی این کشور را کوچکتر شده است.
برنامه سیپراس رئوس مشخصی دارد که مهمترین آنها عبارتند از: مذاکره با طلبکاران خارجی برای بخشش حداقل 60 درصد بدهی، افزایش دستمزدها به زمان قبل از سیاست ریاضتی، اصلاح قانون کار و مشکل کردن فسخ قرارداد کار، بازگرداندن کارمندان قربانی سیاست ریاضتی به سر کار، مالیات بیشتر از ثروتمندان و افزایش خدمات اجتماعی. معلوم نیست تروئیکا و طلبکاران خارجی با بخشش بدهی مورد نظر او موافقت کنند چنان که اظهارات اخیر مقامهای سیاسی و اقتصادی اروپایی چنین چیزی را نشان میدهد جدای از این که برنامههای او آشکارا در تضاد با شرط و شروط تروئیکا هستند. بنابر این، سیپراس برای تحقق وعدههای خود راه دشواری در پیش دارد اما نکته روشن این است که او حاضر به ادامه سیاست ریاضتی نخواهد شد و به هر صورت سعی میکند این برنامه را از سر مردم یونان برداشته حتی اگر این که بخشی از وعدههای خود را عملی کند.
نگاه اروپایی
معلوم است که پیروزی سیریزا باب میل تروئیکا، طلبکاران خارجی یونان و به خصوص آلمان نباشد که نقش اصلی در تحمیل سیاست ریاضتی به یونان داشت هر چند که مقامهای این کشور سعی دارند ناخشنودی خود را پنهان کنند. ناخشنودی این طیف مصادف شده با استقبال جناحهای ضد اتحادیه اروپا مثل مارین لوپن، رهبر جبهه ملی فرانسه، که پیروزی سیریزا را سیلی وحشتناک دموکراتیک یونان به صورت اتحادیه اروپا میداند. جناح دیگر خشنود آن دست احزاب مشابه سیریزا در اروپا هستند که وضعیتی مثل آن دارند و شاید مهمترین آنها پودموس در اسپانیا باشد.
اسپانیا هم مثل یونان درگیر بحران و سیاست ریاضتی است و مردم آن باز مثل یونان ناراضی از وضعیت پیشآمده. از میان این نارضایتی حزب پودموس به معنای «ما میتوانیم» سر برآورد و تنها بعد 5 ماه از تاسیس توانست 8 درصد از انتخابات اروپایی در اسپانیا را به دست آورد. این یک پیروزی بزرگ برای پودموس بود که باعث شده این حزب مبدل به دومین قدرت سیاسی کشور شود و امیدهای بسیاری برای انتخابات پارلمانی ماه دسامبر 2015 داشته باشد. حالا پودموس به سیریزا نگاه میکند که اگر در چانهزنی با اتحادیه موفقیتی داشته باشد، از آن الگو بگیرد تا در آن انتخابات مبدل به اولین قدرت حزبی اسپانیا بشود؛ نتیجهای که چندان هم دور از دسترس نیست.