به گزارش پایگاه 598 به نقل از سلامت
نيوز، از زوال عقل زياد گفتهاند و شنيدهايم. مجموعهاي از بيماريهاي
«هولناک» که از همه معروفترش آلزايمر است. چرا هولناک؟ درکش خيلي سخت
نيست. کافي است فردي را تصور کنيم که بويژه در دوران سالمندي با همه مشکلات
ديگري که دارد آرامآرام حافظه و نيز قدرت تشخيص و شناخت کلمات، مفاهيم،
آدمهاي ديگر و حتي بدتر از همه قدرت تشخيص و شناخت خودش يا به زبان
دقيقتر هويتش را از دست ميدهد.
همين قدرت تخريب است که
بيماريهاي زوال عقل را در کانون توجه دانشمندان و متخصصان بسياري قرار
داده که بخش مهمي از پژوهشهايشان صرف يافتن علل و نشانههاي اين بيماري
است. دليلش هم روشن است: امکان بهتر پيشگيري و البته درمان زودهنگام و
بموقع آنها. خوشبختانه در اين زمينه تاکنون قدمهاي موثري برداشته شده که
هرچند هنوز نخستين قدمهاي لازم به شمار ميرود، ظاهرا نتايج جالب و
حرفهاي فراواني براي شنيدن دارد؛ بويژه اينکه برخي از اين نتايج کمي عجيب
به نظر ميرسد.
مطالعه جديدي که اخيرا منتشر شده، نشان ميدهد بروز
افسردگي بايد يکي از نخستين عوارض ابتلا به زوال عقل باشد. پژوهشگران در
اين مطالعه گسترده، حدود 2400 فرد سالم بزرگسال را ـ که سن همه آنها بيشتر
از 50 سال بود ـ انتخاب کردند و از آنان خواستند اطلاعات مربوط به سلامت
جسم و روانشان را در مدتي معين و طولاني گزارش کنند. پس از هفت سال، اين
پژوهشگران به بررسي دادههاي حاصل از اين گزارشها پرداختند تا دريابند
چگونه علائم زوال عقل در بسياري از افراد بروز کرده است.
يافتههاي
نهايي اين دانشمندان ميگويد در آغاز مطالعه تعداد مبتلايان به افسردگي در
ميان افرادي که طي اين هفت سال به زوال عقل مبتلا شده بودند، دو برابر بيش
از ديگر شرکتکنندگان بوده است. متاسفانه ما هنوز علت دقيق اين ارتباط را
نميدانيم. هرچند دانشمندان توضيحاتي براي اين ارتباط دارند، نسبت به آنها
مرددند و تاکيد ميکنند پژوهشهاي گسترده و فراوان ديگري لازم است تا
بتوانيم پاسخهاي دقيقتر و مطمئنتري به پرسشهاي بسيارما بدهيم. علت اين
همه ترديد آن است که در واقع، بسياري از افرادي که طي اين هفت سال به زوال
عقل مبتلا نشدند نيز در آغاز راه به افسردگي مبتلا بودند. به عبارت
دقيقتر، مطابق دادههاي اين پژوهش 15 درصد افرادي که به زوال عقل مبتلا
نشده بودند در آغاز راه به افسردگي مبتلا بودند.
بله، کاملا درست است. نتايج کمي گيجکننده است. بالاخره افسردگي نقش مهمي دارد يا ندارد؟ متخصصان با توجه به نتايج پژوهش اخير و
البته
شرايط عمومي زندگي توصيه ميکنند اگر فردي احساس ميکند افسرده است حتما
بايد آن را جدي بگيرد؛ زيرا حتي اگر به زوال عقل منجر نشود، قطعا بر کيفيت
زندگي در دوران سالمندي بسيار موثر خواهد بود. در عين حال بيش از حد هم
نگران زوال عقل نباشد، زيرا هرگز چنين نيست که همه مبتلايان به افسردگي در
آينده به زوال عقل نيز مبتلا شوند. شايد از نظر بسياري افسردگي نشانه چندان
عجيبي براي ابتلا به زوال عقل نباشد، اما بعضي نشانهها واقعا عجيب است.
در ادامه تعدادي از آنها را خواهيد ديد.
تغييرات مهم ذائقه
مطابق
يافتههاي يک پژوهش ژاپني، تغييرات اساسي در ذائقه ممکن است از نشانههاي
نخستين بروز زوال عقل باشد. منظور از تغييرات اساسي آن است که مثلا فردي
تاکنون به خوراکي خاصي چندان توجه نشان نميداده يا آن را يک خوراکي معمولي
در ميان ديگر خوراکيها به حساب ميآورده؛ اما ناگهان احساس ميکند ميل و
اشتهاي بسيار شديدي به خوردن آن پيدا کرده است. پژوهشگران ژاپني بويژه در
مورد افرادي که ناگهان ذائقهشان شديدا به سمت مواد غذايي شيرين متمايل شده
است بيشتر هشدار ميدهند. اين محققان ميگويند احتمالا علت اصلي تغيير
ذائقه تغييراتي است که در بخشهايي از مغز رخ ميدهد که جوانههاي چشايي و
لذت خوردن را کنترل ميکنند. بنا به برخي گزارشها اين تغييرات ممکن است
چنان شديد باشد که ميل شديد به خوردن خوراکيهاي مانده يا فاسد را در
مبتلايان پديد آورد.
هنجارشکنيهاي بيسابقه
سر زدن
رفتارهاي مجرمانه يا هنجارشکنانه از فردي که سابقه اين رفتارها را نداشته
است، ممکن است يکي ديگر از اولين نشانههاي عجيب زوال عقل باشد؛ بويژه آن
دسته از بيماريها که به بخش پيشاني مغز مرتبط است. يکي از پژوهشها در
اين زمينه نشان ميدهد هنجارشکني يکي از نشانههاي اوليه زوال عقل در 14
درصد افرادي بوده است که زوال عقلشان با بخش پيشاني مغز ارتباط داشته است.
اين بيماري در واقع به بخشي از مغز شما حمله ميکند که کارش کمک به تشخيص
سنتها و قواعد اجتماعي و احساس مسئوليت نسبت به آنهاست.
ناتواني در درک نيش و کنايه
مطالعهاي
از دانشگاه کاليفرنيا، سانفرانسيسکو، نشان ميدهد ناتواني در تشخيص دروغ و
طعنه و سخناني از اين دست ممکن است يکي ديگر از علائم اوليه ابتلا به زوال
عقل باشد. پژوهشگران ميگويند اين بيماري بخشي از مغز را هدف ميگيرد که
کارش تشخيص و تفسير اطلاعات کلامي «سطح بالاتر» است.
رفتارهاي تکراري بيمارگونه
مطالعهاي
از دانشگاه کاليفرنيا، لسآنجلس، نشان داده است بروز کارهايي مانند انبار
کردن و رفتارهاي «تکراري» بيمارگونه ديگر نيز ممکن است با زوال عقل مرتبط
باشد. براي مثال، فردي که هرروز روزنامهاي ميخرد و بيآن که هرگز آن را
بخواند روي روزنامههاي ديگرش انبار ميکند و اين مجموعه که طي مدتي
گردآورده شده برايش بسيار مهم است، شايد در معرض ابتلا به زوال عقل قرار
داشته باشد.