به گزارش پایگاه 598 به نقل از جام نيوز؛ دوستان سرمربي که بيانيه را تنظيم کردهاند به يک نکته عجيب
اشاره کردهاند؛ اينکه نتايج تيمملي را با نتايج تيمهاي باشگاهي مقايسه
کردهاند!
سرمربي استقلال روز گذشته بيانيهاي در پاسخ به حرفهاي اخير
کروش منتشر کرد. اين بيانيه همانطور که پيشبيني ميشد، تند نبود اما از
نظر منتقدان، به واقعيت رفتاري او هم شباهتي نداشت.
سرمربي استقلال تلاش
کرد رفتار کروش را در برخوردهايش، نقد کند و آنها را زير سؤال ببرد، دريغ
از اينکه سه نويسنده بيانيهاش، به يک نکته کليدي توجه نداشتند؛ آيا او
خودش اين منطق را رعايت ميکند؟ آيا او که از ديکتاتوري در فضاي تيمملي
حرف ميزند، مردم و هواداران را با يک تناقض بزرگ روبهرو نساخته؟ اينکه
فضاي استقلال براي انتقاد از خودش به مراتب بسيار تنگتر و محدودتر از
تيمملي است. سرمربي استقلال گفت کارلوس کروش چگونه به خود اجازه ميدهد
تفکري ديکتاتورگونه داشته باشد و از خبرگزاريها بخواهد صداي مخالف را
منتشر نکنند؟! دو نکته در اين جمله نهفته است. اول؛ «خبرگزاريها»؟ يا
تنها يک خبرگزاري؟ جمع بستن دوستان سرمربي، دور از واقعيت است.
دوم
اينکه تفکر ديکتاتورگونه يعني چه؟ اگر به رفتار با بازيکنان، طرفداران و
آسايش آنها اشاره شده، در عوض هواداران استقلال معتقدند فضاي استقلال به
مراتب ديکتاتورگونهتر از تيم ملي است. اين را از فراري شدن تيموريان و
علاقه بيکزاده به جدايي ميشد فهميد يا برخورد بوقچيها با هواداران
معترض در ورزشگاه. اگر منظور فضاي ديکتاتورگونه مقابل انتقادهاست، حداقل
سرمربي آبيها نبايد چنين حرفي بزند. 9 هفته استقلال بدترين نتايج را گرفت،
آيا صداي مخالفتي شنيده شد؟ جالب اينجاست که صداي موافق هم شنيده ميشد!
چه چيزي تلختر از اينکه وقتي ببازيد و ضعيف باشيد، عدهاي پيدا شوند که از
شما تعريف کنند؟ اين ظلم به کيست؟ به شخص شما نيست؟ استقلال ميباخت و
عدهاي بودند که کادر فني و شخص سرمربي را از اشتباه مبرا ميدانستند و
مدام تقصير را گردن اين و آن ميانداختند و شيريني هم پخش ميکردند... اين،
گونهاي از ديکتاتوري نيست؟ دو فصل است استقلال نتايج بدي ميگيرد. سال
گذشته در جام حذفي به تيمي باخت که به ليگ دسته يک رفت؛ مس کرمان. در ليگ
هم پنجم شد اما صداي انتقادي شنيده شد؟ اين عجيب نيست؟ پس تکليف فضاي
ديکتاتورگونه هم که مشخص است، همان موقع که ورود رسانهها به محل تمرينات
را ممنوع کردند!
دوستان سرمربي که بيانيه را تنظيم کردهاند به يک نکته
عجيب اشاره کردهاند؛ اينکه نتايج تيمملي را با نتايج تيمهاي باشگاهي
مقايسه کردهاند! آخر چطور ممکن است نتيجه بازي ايران و آرژانتين، ايران و
نيجريه، ايران و بوسني، ايران و سه کشور عربي که براي شکستمان همه کار
کرده بودند، با نتايج بازيهاي استقلال و تيمهاي ليگي مقايسه شود؟ و اما
به بحث مهم ديگري ميرسيم؛ لاپوشاني کردن شکست در جام ملتها. اين بسيار
عجيب است فردي که به گواه مصاحبههايش، تمام شکستها را گردن بازيکنان،
داور، زمين و... مياندازد و سالي يک بار پاي خودش را به شکست باز ميکند،
چنين جملهاي به کروش بگويد! دوستان قلعهنويي در اين قسمت جوري خود و
سرمربي را گول زدهاند که مخاطب فقط ميتواند به دوربين زل بزند. نويسندگان
بيانيه يادشان رفته سرمربي استقلال بعد از 7 سال هنوز ميگويد تيمملي در
سال 2007 به خاطر پنالتي مهدويکيا حذف شد! اين توجيه نيست؟ آيا يک بار
شنيدهايد که او بگويد ايران با تاکتيک اشتباهي که انتخاب کرده بود، به
يکي از ضعيفترين کرههاي تاريخ باخت؟ چطور ممکن است نويسندگان بيانيه
اينقدر فراموشکار باشند چون خودشان در آن سفر بودند! براي بازي دادن اجباري
به چند بازيکن، چه بلايي در آن تورنمنت سر تيمملي آمد؟ مردم که فراموشکار
نيستند. او همچنين با انتقاد از تاکتيک کروش گفت به فرض که داور به عمد
اين کار را انجام داد، ما چه برنامهاي براي بازي در صورت 10 نفره شدن
داشتيم؟! چرا کروش و حاميان رسانهاياش درباره مسائل فني حرف نميزنند و
مدام با کشاندن بحث به حواشي تلاش ميکنند ذهن مخاطب را از اصل موضوع دور
کنند؟!
يک فلاشبک بزنيم. هنوز سرمربي استقلال ميگويد دربي را به داور
باختهاند، آنهم به پرسپوليس 10 نفره! تيم او 11 نفره تيم 10 نفره را نبرد
و مدام ميگويد به داور باختيم، حالا چطور ميگويد تيمملي بايد 10 نفره
عراق 11 نفره را ميبرد؟! تازه ماجراي زمان تراکتورسازي را فراموش کردهاند
که يک نيمفصل مدام ميگفت اگر قهرمان نشويم به خاطر اخراج ناحق حاجصفي
در بازي با استقلال است؟! دوستان او در تنظيم بيانيه به اين نکات اصلاً
توجه نکردهاند و حداقل در بيانيههاي بعدي رعايت کنند؛ البته اگر تا آن
زمان تاريخ مصرفشان براي مربي تمام نشده باشد! ابهام که در بيانيه واقعاً
زياد است و کلمه به کلمه آن را ميتوان نقد کرد و زير سؤال برد. چون
حرفهايي که به عنوان انتقاد زده شده، دقيقاً شرايط خود استقلال است. يعني
هر ايرادي که به تيمملي گرفته شده، بيشتر درباره استقلال صدق ميکند. در
آخر، بحث از ظرفيت کروش براي انتقاد و... شده. عجب بحثي؛ ظرفيت. دوستاني
که بيانيه را نوشتهايد، اگر به ظرفيت داشتن بود، سرمربي استقلال که با يک
انتقاد خشک و ساده، اسم خبرنگاران را قلم به دست، اجنبيپرست، ميکروفون به
دست و مزدور و... نميگذاشت. فراموش نکنيد شمايي که اين بيانيه را تنظيم
کردهايد، خود از خانواده خبرنگاران هستيد و چه بسا روزي فرابرسد که شما
هم تبديل به مزدور و قلم به دستها شويد، حالا آن ماجراي نطفه و... بماند!