به گزارش پایگاه 598، سید حسینعلی مومنی در خیبرآنلاین نوشت:
نخست
باید به صراحت ابراز دارم که در این مجال درصدد نگاه فنی به تیم ملی
فوتبال ایران و سرمربی آن برنخواهم آمد، چه آنکه نه هدف این سطور ترسیم
تحلیلی ورزشی است و نه من یک ورزشی نویس؛ و مهمتر آنکه اساسا تخصصی نیز در
این مقوله ندارم اما توجه و تاکید بر برخی از رفتارهای عمومی سرمربی تیم
ملی فوتبال کشورمان می تواند برای دستگاه دیپلماسی ایران الهام بخش و
برانگیزاننده باشد.
بیان
دو نکته نیز ضروری می نماید، ابتدا آنکه براساس یک گذاره منطقی و عاقلانه
می بایست حرف و رفتار حق را پذیرفت گرچه از جانب رقیب یا دشمن صادر شود و
این حدیث شریف که از جانب هر صاحب خردی تحسین برانگیز است، مؤید همین نکته
می باشد "انظر الی ما قال و لاتنظر الی من قال/ نگاه کن ببین چه چیزی گفته
شده، نگاه نکن که چه کسی گفته است."
و
نکته دیگر اینکه این قلم به یقین نیت تقدیس مربی فوتبال کشورمان را ندارد و
اعتقاد بر این است که وی همانند هر فرد دیگری از جنبه عمومی دارای محسنات و
اشتباهاتی است و این نکات ارزنده که در پی خواهد آمد، صد البته در دیگر
رجل و مشاهیری که هموطنمان نیز هستند، موجود است. با این وجود، احساس و
عواطف حاکم بر جامعه امروز ما و نگاه هایی که به غلط یا درست معطوف تیم ملی
فوتبال و شخص کی روش شده، مرا بر آن داشت تا به درس هایی که می توان در
دیپلماسی از کی روش آموخت اشاره نماییم:
درس اول: با اعتقاد عمیق و باور راسخ وارد چالش شدن و نهراسیدن از دشمن
کی
روش در مصاحبه با شبکه سی بی اس استرالیا می گوید: "با روح و قلبمان آمده
ایم همانطور که در جام جهانی این کار را انجام دادیم... اعتقاد دوطرفه ای
میان من و بازیکنانم وجود دارد. در کنار هم می خواهیم از همه مشکلات و
محدودیت هایی که داشتیم، به عنوان یک انگیزه استفاده کنیم تا با قدرت و
تعهد بیشتر باور داشته باشیم که می توانیم در کنار هم و با یکدلی در زمین
بازی به اهدافمان برسیم".
این
در حالی است که گاه از دستگاه دیپلماسی زمزمه هایی شنیده می شود مبنی بر
اینکه "نباید پا بر دم شیر گذارد" و یا "حریم کدخدا را باید رعایت نمود".
براساس این درس می توان آموخت که می شود با تمام قلب و روحمان مقابل کدخدای
فوتبال که آرژانتین باشد و یا کدخدای سیاست (به زعم برخی!) که آمریکا
باشد، بایستیم و براساس استدلال و منطق حقوقمان را مطالبه نماییم.
درس دوم: بهانه نکردن محدودیت ها، تحریمها و کمبودهای مالی و تبدیل چالش ها به فرصت ها
کی
روش در گفتگو با سایت باشگاه راگبی عقاب های دریا چنین می گوید: "ما یکسری
مشکلات در راه آماده سازی داشتیم اما اصلا دنبال بهانه نیستیم و می خواهیم
بهترین عملکرد ممکن را داشته باشیم... درست است که تیم من تنها دو بازی
تدارکاتی انجام داده و همگروه های ما بالای ده بازی انجام داده اند اما
روحیه و انگیزه ای که شاگردان من دارند، مثل این می ماند که 15 بازی
تدارکاتی برگزار کرده ایم". همچنین در مصاحبه با سی بی اس اینگونه بیان می
کند: "محدودیت ها و مسائلی که در روند آماده سازی ما وجود داشت، از جمله
لغو اردوهای تمرینی، بازی ها و کمبود فرصت و محدودیت های مالی برای پرداخت
هزینه سفر و اردوهای تمرینی را با آمدن به اینجا فراموش می کنیم".
با
عنایت به این نکته می بینیم که برخی از دیپلمات های محترم کشور علت انجام
مذاکرات را به جای آنکه در وهله نخست استفاده از ظرفیت دیپلماسی در احقاق
حق و استیفای حقوق قلمداد نمایند، چرایی انجام گفتگوها را وضع تحریم ها و
رهایی از آثار زیانبار آن بیان می کنند. بدیهی است که طرف مقابل وقتی به
اشتباه دریابد فشار تحریم ها ما را بر آن داشته که آنها را به رسمیت شناخته
و پای میز مذاکره بنشینیم، بر درستی اعمال تحریم های ناعادلانه و فشار بر
کشور ما تاکید نموده و از به نتیجه رسیدن سیاست های تحریمی سخن خواهند
راند. بر همین اساس است که اوباما به صراحت بیان کرد "این سیاست های صحیح
تحریمی ما بود که ایران را وادار به پذیرفتن مذاکره نمود". لذا اینگونه می
شود که این به یک مشی همیشگی تبدیل می گردد تا برای مجاب ساختن ایران باید
این کشور را تحت فشار و تحریم قرار داد، کما اینکه اینگونه دیدیم و شنیدیم.
درس سوم: اعتقاد به مبارزه تا آخرین لحظه حتی در صورت پیش بودن از رقیب
فریادهای
کی روش درست وقتی شروع می شود که تیمش پیش افتاده، فریادهایی از جنس "گول
نخورید، تابلو را نگاه نکنید". حتی در بازی نظیر بحرین که 6 بر 0 جلو
هستیم.
کی
روش همانند یک فرمانده نظامی است که در زمانه عقب نشینی دشمن و شیوع این
تفکر بین نیروها که اکنون دیگر هنگامه جمع آوری غنایم هست، با رگ متورم
گردن و چهره ای آتش گرفته و برافروخته وظایف تک تک سربازانش را به آنها
یادآوری می کند و می گوید به مسئولیت هایتان توجه کنید نه به نتیجه.
اما
در دیپلماسی جاری می بینیم که در حین مذاکره با طرف آمریکایی، طرفین
ناگهان سالن جلسات را ترک کرده و به قدم زدن و پیاده روی در خیابان های ژنو
می پردازند. اقدامی که در عرف دیپلماسی زمانی انجام می گیرد که طرفین
اشتراک نظر، دیدگاه واحد و تفاهمشان را بر سر موضوع مورد بحث با همراهی و
مشایعت یکدیگر به نمایش می گذارند. در حالی که در عمل طرفین بر این واقعیت
اذعان دارند که هنوز به توافق جامع دست نیافته اند و تا رسیدن به این هدف
راه بسیاری باقی مانده. اگر اینگونه است، آیا همراهی با فردی که در تقابل
با منافع ما پافشاری می نماید به معنای دست شستن از مبارزه پیش از شنیدن
سوت پایان نیست؟!