سيد مسعود علوي در سرمقاله رسالت نوشت:
هر چه فکر مي کنم چه منطق
ديپلماتيکي وجود دارد که تصوير وزير خارجه جمهوري اسلامي در يک محيط
دوستانه و صميمانه با وزير خارجه منفورترين دولت جهان يعني آمريکا در
خيابان هاي ژنو، به جهان مخابره شود، به نتيجه اي نمي رسم! پس از يک سال و
نيم گفتگوي بي حاصل که فقط امتياز داديم و امتيازي هم نگرفتيم، بخشي از کار
بزرگ دانشمندان جوان و فداکار ايراني را در تأسيسات هسته اي متوقف کرديم،
با اين تصوير در خيابان هاي ژنو چه مي خواهيم بگوييم؟
مردم جهان
بويژه جوانان جهان اسلام، جمهوري اسلامي ايران را نماد ايستادگي و پايداري
در برابر تبهکاري هاي آمريکا مي دانند و بيش از سه دهه، پنجه در پنجه
آمريکا انداخته ايم. بعد تصويري از سياست خارجي جمهوري اسلامي در جهان،
واتاب مي دهيم که گويي هيچ تبهکاري وجود نداشته است! در حالي که مي دانيم
در خصوص محروم کردن ملت ايران از فناوري صلح آميز هسته اي و نيز اخلال در
استقلال سياسي، اقتصادي و فرهنگي، مرارت ها کشيده ايم. آيا واقعاً همان طور
که رئيس جمهور مي گويد؛ «در مذاکرات بحث اصول و آرمان ها مطرح نيست» يا
«آرمان ما وصل به سانتريفيوژ نيست»، اگر چنين است چرا روزنامه هاي دوم
خردادي به فرمان لندن اصرار دارند تصوير پياده روي ظريف و کري را درصفحه
اول خود با افتخار به چاپ برسانند؟ اين اصرار بر اساس چه اصول و آرماني
صورت مي گيرد؟! چرا پروژه نفرت زدايي نسبت به چهره آمريکا در داخل و خارج
جمهوري اسلامي اکنون به صورت يک اصل و آرمان در دستور کار آمريکايي هاست و
يک عده هم در داخل، آن را نمايندگي مي کنند؟
ملت ايران طي سه دهه
گذشته فداکاري ها کرده، خون ها داده، شهادت بزرگاني همچون ۷۲ تن در هفتم
تير و شهادت رئيس جمهور و نخست وزير در هشتم شهريور ۶۰ را مشاهده کرده،
چهره هاي نوراني همچون شهداي محراب و صدها هزار شهيد و جانباز در مصاف با
شرارت آمريکايي ها در دفاع مقدس داده است، چطور مي شود بر همه اين تصاوير
غرورانگيز در مبارزه با ستم استبداد جهاني، يک تصوير مسالمت آميز در روابط
خارجي با آمريکايي ها را الصاق کرد و تير خلاص به راهبرد آمريکاستيزي و
استکبارستيزي ملت ايران زد؟ آن هم در شرايطي که آمريکايي ها هنوز بر طبل
خصومت ورزي با ملت ما مي کوبند و ذره اي از مواضع خصمانه خود پايين نيامده
اند.
بنده به عنوان احدي از آحاد ملت ايران، پيشنهاد مي کنم تا
موقعي که مذاکرات به نتيجه نرسيده است همان طور که متن مذاکرات را از ملت
ايران مخفي کرده ايد، تصاوير گفتگوها چه در زير سقف و چه در بيرون سقف را
نيز تا حصول نتيجه، محرمانه اعلام کنيد. چه فايده اي دارد در هر دور
مذاکره، بيرون بياييد و بدون اينکه شمه اي از مطالب و گفتگوها را فاش
سازيد، به بيان يکسري عبارات که هيچ ارزش خبري اي ندارد اکتفا کنيد؟
عباراتي همچون مذاکرات فشرده بود، طرف مقابل اراده خود را براي توافق نشان
داد، مذاکرات جدي بود، هنوز اختلافات وجود دارد و...
* * *
در
اوج مذاکرات بي نتيجه ژنو، ناگهان وزير خارجه محترم ما سر از پاريس درمي
آورد؛ شهري که امروز به عنوان پايتخت اهانت به مقدسات ديني و پيامبر گرامي
اسلام (ص) مطرح است.
چه منطق ديپلماتيکي پشت سر اين سفر، آن هم در
شرايط کنوني وجود داشت؟ در سراسر جهان اسلام، خشم و نفرت عليه غرب و
فرانسوي ها موج مي زند و مردم مسلمان جهان از اهانت به ساحت مقدس پيامبر
اکرم (ص) عصباني هستند، يک دفعه چشم باز مي کنند، مي بينند وزير خارجه ما
در پاريس است، آن هم بدون بيان يک کلمه در محکوميت عمل زشت دولت فرانسه در
حمايت از پديده «من شارلي هستم»! اهانت به مقدسات در پاريس، حتي صداي پاپ
را هم درآورده است. اما در سفر وزير محترم خارجه ما به پاريس، در اعتراض به
عمل زشت فرانسوي ها در اهانت به پيامبر (ص)، صدايي درنمي آيد!
آيا
موضوع قدرت هسته اي ايران، مايه اقتدار ماست يا مايه ضعف و رخوت ماست؟ ما
در مذاکرات به واسطه اين قدرت، در مقام تعامل هستيم يا در مقام امتياز دادن
و عمل يک سويه؟! آيا عنصر زمان و مکان در گفتگوهاي ديپلماتيک ما جايگاهي
دارد يا ندارد؟! آيا محتواي گفتگوها تابع راهبردها و تاکتيک هاي ما هست يا
نيست؟ اين درک ديپلماتيک در کجاي سفر به پاريس و قدم زدن در خيابان هاي ژنو
وجود دارد؟!
جناب آقاي ظريف! آمريکايي ها و فرانسوي ها در حال تست
دولت ما و حساسيت هايش در قبال اصول و ارزش هاي اسلامي و انساني هستند. ما
در اين تست نبايد به کژراهه برويم.
آقاي ظريف عزيز! شما نبايد فريب
ژورناليسم تبهکار را که در داخل، «من شارلي هستم» را نمايندگي مي کنند،
بخوريد. مردم ما که براي دفاع از شرف و عزت خود و نيز دفاع از استقلال و
آزادي خود بيش از سي سال است مقاومت کرده اند و اين مقاومت تا ظهور حضرت
صاحب الزمان (عج) ادامه دارد، از شما انتظار دارند خشم و نفرت افکار عمومي
در ايران و جهان عليه مظالم استبداد جهاني بويژه آمريکا را، نمايندگي کنيد.
شما نماينده يک ملت بزرگ در ديپلماسي خارجي هستيد. اين شأن و منزلت را با
اقوال و افعالي که با آرمان ها و اصول انقلابي تطبيق ندارد، فرونکاهيد.
تأسف
بار است روزنامه هاي مدعي اصلاحات که راهپيمايي و اعتراض مردم عليه سياست
هاي هتاکانه دولت فرانسه عليه مقدسات را در صفحه اول خود سانسور کردند،
روزنامه هايي که حتي راهپيمايي عظيم و با شکوه اربعين را نيز سانسور
نمودند، همان ها ديروز همچنان از پياده روي ظريف در خيابان هاي ژنو، بي هيچ
دليلي دفاع کردند و دوباره عکس هاي آن را به چاپ رساندند! آيا اين رويکرد،
انطباقي با کار حرفه اي و تعهد اسلامي دارد؟