کد خبر: ۲۸۷۳۸
زمان انتشار: ۱۲:۴۲     ۰۹ آذر ۱۳۹۰
پنج شنبه‌ی هفته‌ی گذشته در مطلبی تحت عنوان «فراخوان‌رجانيوز از كاربران‌براي ارسال نظرات‌ در مورد"وضعيت‌سفيد"» از کاربران محترم خواسته بودیم تا در بحث در مورد سریال «وضعیت سفید» شرکت کنند و نظرات خود را در مورد نقاط قوت و ضعف این مجموعه اعلام کنند تا علاوه بر دست‌یابی به میزان واقعی مقبولیت و استقبال از این مجموعه، به تحلیل درستی از چرایی این اقبال هم برسیم، باید ضمن تشکر از کاربران سایت به دلیل شرکت گسترده‌شان در این بحث اعلام کنیم که این نظرخواهی منتج به نتایج بسیار قابل تاملی شد که شاید بیشتر از همه باید مورد توجه مدیران صدا و سیما قرار بگیرد.

همانطور که پیش‌بینی هم می‌شد، نزدیک به 85 درصد کسانی که نظر خود را اعلام کرده‌اند، از این مجموعه رضایت بالایی داشتند و حتی در بسیاری از موارد آن را در حد بهترین و ماندگارترین آثار تاریخ تلویزیون دانسته‌اند و البته 15 درصد از مخاطبان هم انتقاداتی به سریال داشته‌اند. اما مهمتر‌ین نکات مثبت و منفی «وضعیت سفید» از نگاه مخاطبین چه بود؟

مهم‌ترین دلیل استقبال: ترویج فرهنگ ایرانی- اسلامی

شاید خود ما هم گمان نمی‌کردیم که این تعداد از مخاطبان ترویج سبک زندگی اصیل ایرانی- اسلامی ایرانیان که اوجش را در زندگی ساده و بی‌تجمل دهه 60 شاهد بودیم را مهم‌ترین دلیل استقبال از «وضعیت سفید» اعلام کنند، ولی بیش از 70 درصد از مخاطبان ترویج و احترام به اصول دینی و شرعیات و زندگی اصیل ایرانی، آن‌هم بدون شعارزدگی را مهم‌ترین دلیل لذت‌بخش بودن «وضعیت سفید» دانسته‌اند، که شاید مهم‌ترین مخاطبان این نظرات را باید مدیران صدا و سیما دانست. بدنیست برای واضح‌تر شدن موضوع چند نمونه از تعداد زیادی از نظرات در این مورد را  مرور کنیم:

مقدادی

بدون شک این سریالی بود که برای مردم ساخته شده بود. بوی مردمی می داد. مثل فیلم هایی که روشنفکران برای روشنفکران می سازند نبود.

رضا

سلام خسته نباشید به کارگردان وتمامی عوامل فیلم برنامه خوبی بود چون که به کانون گرم خانواده ایرانی توجه شده یود برعکس برنامه های صدا وسیما که ریشه خانواده را هدف قرار داده بود که بیشتر فرهنگ غرب را نمایش می داد(خانه های مجردی، خانواده های طلاق، فرار از صله رحم، مشکلات فرزند با خانواده یا بالعکس و روابط نادرست محرم و نامحرم) امیدوارم این جور برنامه ها ادامه داشته باشه.

محسن

فارغ از بحث "فرم و قالب" كه ويژگي‌ منحصر به فردي داشت و الان نمي‌خوام بهش اشاره كنم، در حوزه‌ی "مفهوم و معنا" هم ويژگي‌هاي منحصر به فردي داشت كه به چند نمونه‌ش اشاره مي‎كنم. ويژگي‌هايي كه بعضيش را هنرمندها جرأت نمي‌كنند سراغش برند چون با صبغه‌ی روشنفكريشون در تضاده:

1- پيوند واقعي ارزش‌هاي ديني با سنت ايراني (نه مثل بعضيا كه فيلم سينمايي مي‎سازند كه خانواده‌ی سنتي را يه مشت زن و مرد مختلط با بي‌قيدي‌هاي محرم-نامحرمي نشون ميده) 2- حضور پررنگ ارزش‌هاي اجتماعي اسلام در خانواده‌ی دهه‌ی 60 (صميميت، ايثار، سادگي، تعاون، گذشت و ...) 3- محوريت كم‌نظير و ارزش مثال‌زدني افراد حزب‌اللهي و انقلابي در خانواده‌ها (احمد و منيره كه همه‌ی اعضاء خانواده دوستشون داشتن و براي حل مشكلات‎شون از اون‌ها مدد مي‌جستند)

4- به تصوير كشيدن اوج ايثار و بي‌تعلقي رزمندگان اسلام (تازه‌دامادي كه عروسش را رها مي‎كنه و ميره جبهه و شهيد ميشه، پسري كه معشوقه داره ولي مي‌خواد بره جبهه) 5- زنده كردن ياد و نام شهدا و يادآوري عطرآگيني كوچه‌ها و محله‌ها از ياد و نام شهدا در دهة 60 6- استمرار دفاع و جهاد(تبديل گلوله به قلم، درس خوندن امير بعد از اتمام جنگ و ...)

محمد حاشر یزدانی

زندگی ایرانی شیرین است. همه‌مان ته دلمان اعتقاد داریم و باور داریم. اما وقتی در مدرنیته و تکنولوژی و غربیسم! حل شده باشیم فراموش می کنیم که قبل ها چقدر راحت زندگی می کردیم. جهادی که میر کریمی و نعمت الله آغاز کرده اند جهاد مقدسی است. بازگرداندن رنگ و بوی ایرانی به زندگی های‎مان. خانه های بزرگ با ساکنین زیاد خانه‌هایی که در عرض گسترده بود نه ارتفاع. و مهر و محبت چون نسیم از این ایوان به آن ایوانش می چرخید. "وضعیت سفید" سمفونی زندگی ایرانی است با پرده هایی متفاوت. پرده هایی که هرکدام نوای خاص خودش را دارد. و در گوشه ای نواخته می‌شود. اما در این روایت، گاه همه پرده‌ها با هم نواخته می شوند، بدون این که ریتم به هم بخورد. و این چیزی شبیه معجزه است. استفاده درست و به جا از موسیقی در "وضعیت سفید" گاه مولانا وار روح آدمی را به رقص عرفانی وا می دارد. اشعار ناب ایرانی با موسقی اصیل ایرانی و روایت زندگی ایرانی، معجونی می‌شود معجزه‌گر. تا نوش دارویی باشد قبل از مرگ سیما! سیمرغی که چنین معجونی را به رستم‌های سیما و سینما آموخته فرهنگ بالنده ایران اسلامی است. کاش موفقیت بی‌نظیر این اثر‌های زیبا شیوه کاری ما را دچار تحول کند تا بفهمیم و درک کنیم که سیاه‌نمایی روشنفکری نیست. روشنگری روشنفکری است.

اما نکته‌ی جالب در نظرات مردم این است که اکثرشان «وضعیت سفید» را یک اتفاق در مجموعه صداوسیما می‌دانند که از دل سیاست‌های کلان مدیران آن بیرون نیامده است. تعداد زیادی از نظرات مشابه این نظر است:

وضعیت سفید را می توان به عنوان یک پارازیت در میان امواج صدا و سیما محسوب کرد. در میان بزن و برقص و روابط بی حد و مرز دختر و پسر ، زن و مرد و... در میان کپی های ناشیانه از سینمای غرب، در میان انحرافات پنهان عقیدتی، در میان قصرهای بالاشهر تهران و ماشین های آن چنانی، در میان دهن‌کجی و فراموشی ساده‌زیستی و... وضعیت سفید یک پارازیت بود! آیا می توان باور کرد که در صداوسیما سریالی پخش شود که در آن صحبت از محرم و نامحرم شود؟! در آن خواهر زمانی که آلبوم عکسی را به برادرش نشان می دهد، تصاویر نامحرمان را با دست بپوشاند؟! مادر خانواده برای رعایت حال همسایه و جلوگیری از زمینه‌ی گناه، پسرش را در مکانی دیگر از خانه جای دهد؟ حجاب زنان با همان جزییات دهه 60 نشان داده شود؟ با چانه و مانتوهای گشاد... پیام مذهبی به زور به خورد مخاطب خورانده نشود؟ از هنر در بالاترین سطح بهره برده شود؟

به جز این موارد هم قوت‌های فنی اثر به خصوص بازی بازیگران و طراحی صحنه و لباس بیشترین تعداد از نظرات را به خود اختصاص داده‌اند و مخاطبان این دقت به جزئیات را احترام به مخاطب از سوی برنامه‌سازان دانسته‌اند، که برای جلوگیری از مطول شدن بیش از حد مطلب از آوردن نظرات خودداری می‌کنیم.

مهم‌ترین انتقاد: جنگ‌زده‌ی واقعی مردم جنوب و غربند، نه تهرانی‌ها!

این انتقاد پر بسامدترین نقد در بین تمام نقدهایی‌ست که مخاطبان به «وضعیت سفید» داشته‌اند، که البته هم وارد هست هم نیست. وارد است از این جهت که خواسته‌ی مردم غرب و جنوب کشور در مورد اینکه باید در آثار نمایشی به رنج‌هایی که آنان در زمان جنگ کشیده‌اند، بیشتر پرداخته شود، حرف درستی است و در این زمینه به شدت کوتاهی شده، ولی خب این بیش از آنکه به «وضعیت سفید» وارد باشد به مدیریت سیستم فرهنگی وارد است که هیچ سیاست‌گذاری جدی در این زمینه ندارد و به آن دوران و به آن خطه انقدر کم‌توجهی می‌کند. این نظر یکی از خوانندگان محترم جنوبی رجاست، کاش مدیران فرهنگی بخوانند:

....به‌راستی وقتی می‌خواهید از موشک باران تهران نام ببرید چه مدت زمان و چه تعداد موشک را میتوانید ذکر کنید؟ در این سریال جوری از موشک باران تهران تصویرسازی شده است که انگار یک سال تمام شهر زیر موشک بود شهری که تنها در طول جنگ هشت ساله چند مورد محدود حمله هوایی را تجربه کرد و دو مرحله موشک بارانی که اکثر موشک‌ها هم در فضا منهدم شدند، البته به‌دلیل نفص فنی حاصل از تغییرات برای افزایش برد توسط متخصصین آلمانی.

خوب در این سریال خانواده اساس فرهنگ ایرانی نامبرده شده که اتفاقا بسیار کار خوبی است اما این خانواده چرا همه خوش به حال هستند؟ براستی خانواده های جنگ زده ابادانی و خرمشهری هم همین گونه بودند؟ نمیدانم چرا همیشه میخواهیم واقعیات را از دید تهران‌نشینان گرامی ببینیم سریال هم باید آخرش هندی تمام بشود بله بر من ایراد بگیرید و مدعی شوید که سیاه نمائی میکنم ولی ایا رئالیسم مورد نظر کارگردان همین فضاسازی منطبق بر آن زمان است؟

ایا در رئالیسم مورد نظر وی جایی از خانواده‌های مهاجر شهرهای جنگی وجود دارد که در سرمای جان‌فرسای شهرهای مهاجرپذیر زندگی درون چادر را از سر اجبار و نه لج و لج بازیهای کودکانه بین خانواده انتخاب کردند، ایا در تصورات ذهنی وی جائی برای زندگی در اردوگاهای مهاجرین که تمامی زندگی خود را از دست داده بودند و امکان همراه آوردن حتی یک ساک دستی نیز برایشان وجود نداشت هست؟ ایا قادر خواهند بود غرور مادر مرا به تصویر بکشند که هنگام پناه آوردن به بستگانش در شهر زادگاهش حتی یک لحظه هم آرام و قرار نداشت چرا که نمیخواست سر بار کسی باشد؟ و حاضر شد در دیار دیگری در یک اتاق سه در سه زندگی کند و نخوت و رفتار حقیرانه مامور رسیدگی به امور جنگ زدگان را بابت دریافت یک پتوی اضافه شاهد باشد؟ راستی یک موشک اسکاد چند متر است؟ نه متر؟ دوازده متر؟ میدانید که بچه های دزفول وقتی که موشکهای دوازده متری اسکاد توی خیابانهایشان نشست چه جوکی ساختند؟ عزیی گراش ئی صدام تو کوچه نه متری موشک میزنه دوازده متری. یا بچه های شوشتر که وقتی موشکها به شهرشان فرود آمد بشوخی میگفتند: ای صدام یه شوشتره یه شوشتره دزفول کوتی اولاتره. ایا موشک نشسته بر دبستان پیروز بهبان بخشی از این رئالیسم شما نیست؟ از 325 دانش آموز آن روز تلخ تعداد 74 نفرشان شهید شد و 64 دانش اموز نیز مجروح !!   علیرضا بختیاری راوی و پژوهشگر دفاع مقدس آبادان

کلام آخر

به دلیل اینکه مطلب به درازا نکشد و از حوصله خارج نشود نتوانستیم همه کامنت‌ها و نظرات را در این گزارش بیاوریم ولی این نظرسنجی قطعا نمونه‌ی خوبی‌‌ست از نظرات مردم کشور تا به مدیران فرهنگی به‌ویژه مدیران سازمان صداوسیما ثابت شود مردم از اثری که نمایش‌دهنده‌ی واقعی آرمان‌ها و اصول دینی و ملی آنان است، نه تفکرات تعداد قلیلی از روشنفکران شمال‌شهر‌نشین تهرانی‌، حمایت و استقبال می‌کنند و به همین علت از خیلی از دست‌پخت‌های قبلی صدا و سیما دلخوشی ندارند و مراسم‌های فرمالیته‌ی تقدیر و تشکر هم در تغییر نظر آنان بی‌تاثیر است.

البته با تمام این حرف‌ها ما به سهم خودمان از جناب ضرغامی به دلیل دو-سه اثر شایسته‌شان مثل مختارنامه، یوسف پیامبر، ارمغان تاریکی و وضعیت سفید تشکر می‌کنیم و امیدوارم آثاری مانند این‌ها را بیشتر شاهد باشیم.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها