سلام بر دو یار راستین پیامبر گرامی اسلام(ص) و امام علی(ع). سلام بر سلمانی که محرم اسرار مولایمان علی(ع) و فاطمه زهرا(س) بود و فخر ایرانیان و سلام بر اباذری که زبان برانش مرهمی بود بر زخمهای دل مولایمان علی(ع). ای سلمان! ای اباذر! عفو کنید ما را.
روی اول این مطلب در دفاع از حریم اهلبیت(ع) و سلمان و ابوذر دو یار باوفای ایشان است. دو بزرگواری که عدهای امروز آنها را طعمه سیاستبازی و غرضورزی خود کردهاند و به آنها میتازند و معلوم نیست براساس کدام علم غیبی میگویند اگر چنین و چنان بود (معاذالله) سلمان و ابوذر هم فاسد میشدند! تهمت به دو یاری که در سختترین شرایط پای پیمانشان با مولا علی(ع) ایستادند و عقب نکشیدند. تسلیت یا صاحبالزمان(عج)! تسلیت! که نام این بزرگمردان در کنار فساد تکرار میشود و اینگونه مورد وهن قرار میگیرند و الا ما کجا و خاک پای سلمان و اباذر کجا! شأن سلمان و اباذر برای مردم این مملکت، شأنی والا و ستودنی است و همه شیعیان راستین علی(ع) در آرزوی همرکابی و سربازی و غلامی سلمانند. سلمان و اباذری که به واسطه حدیث گهربار «...منا اهل البیت» که سلمان و اباذر از اهل بیت مایند، چون اهلبیت(ع) برای مردم این سرزمین عزیز و گرامیاند و چه مادرها و پدرهای این مملکت که شکست مشرکان در جنگ خندق را به واسطه پیشنهاد سلمان، برای کودکان خود حماسهسرایی کردهاند.
سلام بر اباذری که سالهای سال در تبعید زیست اما از ولایت دست نکشید و سلام بر سلمانی که چاه اسرار مولای متقیان بود.
روی دوم مطلب دفاع از شهدا و خانوادههای شهید و جانباز و رزمنده است و علیه تفکر عدهای خودخواه، خودباخته و دشمنپرست. تفکری که باوفاترین، صادقترین و ریشهدارترین مردم این مرز و بوم را فقط برای روزهای سخت و جنگ میخواهد و در بقیه موارد در پستوی انتظار جنگ و عزلت و گوشهنشینی و خون دل خوردن.
تفکری که پدران و مادرانی را فقط برای داغ دیدن و پدر و مادر شهید شدن میخواهد و نه چیز دیگر. پدر و مادر یک شهید، 2 شهید، 3 شهید، 4 شهید و... تا جایی که جنگ به پایان برسد و اگر فرزندانشان امروز بودند از سوی همین تفکر باطل متهم میشدند.
تفکری که چه بسا بسیاری از صاحبانش از روزهای جنگ فقط فرار به پناهگاه را به یاد دارند و شهادت پیر و جوان همسایه و نمیدانند یا فراموش کردهاند که سرباز، سرباز است در راه دین، وطن و ولایت، و آرمانش شهادت؛ در خاکریز جنگ سخت یا جنگ نرم یا جنگ علمی و اقتصادی.
تفکری که حتی داشتن بلندگو و رسانه در راه دفاع از ارزشها را که ابتداییترین حق هر انسانی در این سرزمین است تاب نمیآورد اما بالاترین پستها را برای کسانی که روزی حامی براندازی این انقلاب بودند روا میدارد و از آنها دفاع میکند. تفکری که قهرمانش طلحه و زبیر است، حماسهاش جملِ 88 و در صفین هستهای به راحتی خام وعدههای معاویهصفتان میشود و بعید نیست نهروانی را رقم بزند.
تفکر غیرت فروخوردهای که حاضر است سربازانش اقتداری نداشته باشند و دشمن با پوتین روی خاک و ناموسش رژه برود مباد که روزی سربازانش به انحراف بروند! آن هم چه انحرافی، انحرافی خودساخته و خودپرداخته که آسمان و ریسمان ببافد و صلاحیت بالا تا پایین را زیر سوال ببرد و در نهایت انحرافی خیالی خلق و سربازانش را به انحراف آینده متهم کند در صورتی که فراموش کرده خودش همین چند سال پیش در کف خیابانهای کشورش به دنبال ایجاد دیکتاتوری خیابانی بود؛ گناه کرده خود را فراموش میکند و خود را محق میداند و گناه خیالی ناکرده دیگران را موجب عیب!
و پشت پرده این تفکر چیزی نیست
جز حذف باوفاترین یاران این انقلاب و سرزمین از صحنههای مختلف که هر کدام
عضوی از خانواده یا بدن یا حداقل روزهای شیرین و گرانبهای جوانیشان را در
جبههها گذراندهاند و هنوز هم در راه دفاع از آرمانهای خود صحنه دفاع از
ارزشها را خالی نکردهاند و هر از چند گاهی پیکری بیجان از این طرف و آن
طرف مرز بر روی دستها میکشند و نتیجه حذف آنها جولان بیگانگان، معاندان و
وطنفروشان است. وطنفروشانی که مملکتشان را به ثمن بخس و حتی گاهی به یک
عکس با یک ژنرال فرهنگی دشمن یا شرکت در یک همایش تاریکفکرانه یا یک
تعریف دشمن میفروشند؛ همان دشمنی که بسیاری زنان و مردان این مرز و بوم را
بیفرزند و همسر و بسیاری از کودکانش را یتیم کرد و هم اکنون نیز با فشار
تحریمهایش بسیاری از پدران را شرمسار خانواده کرده است.
غمگین مشو دلا تو از این ظلم دشمنان
اندیشه کن در این که دلارام داورست