به گزارش پایگاه 598، نقش فتوای [آیتالله]علی خامنهای رهبر ایران علیه تسلیحات هستهای در مقایسه با فتوای [آیتالله]خمینی علیه تسلیحات شیمیایی در طول جنگ با عراق، پیچیدهتر است. برخلاف شاه، سران انقلاب اسلامی اجماع داشتند که تسلیحات هستهای مغایر با اسلام است. دلایل مخالفت با تسلیحات هستهای به فقه اسلامی محدود نمیشد و ریشههای سیاسی نیز داشت.
مخالفت [آیتالله]خمینی با تسلیحات هستهای بیشتر به دلیل پیوند ماهوی این تسلیحات با دو ابرقدرت شرق و غرب بود که [آیتالله]خمینی هر دو آنها را به یک اندازه دشمن انقلاب اسلامی میدانست. «علیاصغر سلطانیه» که حتی پیش از انقلاب اسلامی در سازمان انرژی اتمی ایران بود، در مصاحبهای عنوان کرد[آیتالله]خمینی «در سخنرانیهایشان به مناسبتهای مختلف علناً از تسلیحات هستهای ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی اعلام بیزاری کرده و خواستار به پا خاستن مردم علیه آنها میشدند.»[1]
[آیتالله]خمینی بعد از انقلاب 1979 (1357) با شروع به کار مجدد بخشی از برنامه هستهای ایران موافقت کرد، اما یکی از تندترین انتقادات وی علیه تسلیحات هستهای در نوامبر 1982 و پس از آغاز به کار مجدد برنامه هستهای ایران شکل گرفت.
[آیتالله]خمینی در یک سخنرانی اعلام کرد دو ابرقدرت جهان «سرگرم تولید سلاحهای خاصی هستند که برای آینده بشر خطرناک است.» او هشدار داد اگر دو ابرقدرت به جنگبا هم برخیزند، «دنیا را نابود خواهند کرد.»[2]
]آیتالله[ خمینی فتوایی علیه تسلیحات اتمی صادر نکرد، احتمالاً به این دلیل که رهبری سیاسی از قبل به واسطه مبانی عمومی دیدی روشن نسبت به تسلیحات هستهای داشت و به همین جهت نیازی به فتوا نبود. [آیتالله]خامنهای در سالهای 1992 و 1997 سخنرانیهایی علیه تسلیحات هستهای انجام داد.[3] در سال 1993 نیز رفسنجانی رئیسجمهور وقت، در مصاحبهای بیسابقه با مجله «تایم» عقلانیت راهبردی ایران را در ارتباط با تسلیحات هستهای به صورت علنی اعلام کرد. رفسنجانی گفت اینکه ایران منابع محدود خود را صرف توسعه تسلیحات هستهای کند، امری «غیرعقلانی» است. وی همچنین گفت تسلیحات هستهای قابلیت استفاده در منطقه را ندارد؛ این تسلیحات عدم موازنه قدرت ایران در برابر ایالات متحده را نیز جبران نمیکند. به باور هاشمی یک کشور جهان سوم نظیر ایران با تلاش برای دستیابی به تسلیحات هستهای «هرگز نمیتواند با قدرتهای بزرگ رقابت کند.»[4]
این دو نکته (بیفایده بودن تسلیحات هستهای به واسطه عدم تأثیرگذاری آنها بر سیاستهای منطقهای، و اینکه قدرتهای دیگر چندین برابر ایران این تسلیحات را در اختیار خواهند داشت) هسته اصلی راهبرد «رئالیستی» ایران علیه اکتساب تسلیحات هستهای را تشکیل میدهد. این راهبرد بعدها به شکلی جامعتر توسط مقامات وزارت خارجه ایران، تبیین شد. «محمدجواد ظریف» که به مدت 10 سال معاون وزیر خارجه بوده و از سال 2002 تا 2007 نیز نمایندگی ایران در سازمان ملل را بر عهده داشت، آگوست 2013 به عنوان وزیر امور خارجه منصوب شد. او در سال 2007، طی مقالهای تشریح کرد که از زمان پایان جنگ سرد، تسلیحات هستهای هیچ نقشی در منازعههای متعدد خاورمیانه ایفا نکرده است. وی همچنین نوشت: سیاستگذاران ایرانی معتقدند داشتن تسلیحات هستهای نه تنها هیچ کمکی به افزایش نفوذ منطقهای ایران نمیکند، بلکه حتی اثرات معکوس داشته و کار ایران برای جلب اعتماد همسایگان را دشوارتر میکند. به باور ظریف، ایران نمیتواند با زرادخانههای هستهای دشمنان خود، رقابت کند. در حقیقت، این سیاست تنها باعث افزایش آسیبپذیری کشور میشود.[5]
برخلاف شاه، سران انقلاب اسلامی اجماع داشتند که تسلیحات هستهای مغایر با اسلام است. دلایل مخالفت با تسلیحات هستهای به فقه اسلامی محدود نمیشد و ریشههای سیاسی نیز داشت. |
با وجود شواهد مربوط به موضع هماهنگ [آیتالله]خمینی، [آیتالله]خامنهای و [حجتالاسلام]رفسنجانی در مخالفت با تسلیحات هستهای، ترویجدهندگان روایت رسمی آمریکا از نیات هستهای ایران، به اظهاراتی استناد میکنند که به [آیتالله]خامنهای نسبت داده شده و از آنها چنین برداشت میشود که در دوره [آیتالله]خمینی، ایران به دنبال تسلیحات هستهای بوده است. اولین نمونه از این اظهارات که آوریل 1987 در واشنگتنپست به چاپ رسید، مربوط به سخنرانی رئیسجمهور وقت [آیتالله]خامنهای در جمع مقامات سازمان انرژی اتمی ایران میشود. از قول وی نقل شده بود:
«در زمینه انرژی اتمی، ما حالا به آن نیاز داریم... ملت ما همواره از سوی خارج تهدید شده است. حداقل کاری که میتوان برای مقابله با این تهدید کرد، این است که به دشمنان خود بفهمانیم که میتوانیم از خود دفاع کنیم. بنابراین، هر گامی که شما اینجا برمیدارید، در دفاع از کشور و انقلابتان است. با به خاطر داشتن این موضوع، شما باید سخت و پرشتاب، کار کنید.»[6]
از اظهارات نقلشده اینطور برمیآید که [آیتالله]خامنهای به وضوح به کارکنان سازمان انرژی اتمی ایران اعلام میکند که برنامه هستهای غیرنظامی ایران، تنها پوششی برای دستیابی به تسلیحات هستهای است. اما بخش اصلی این اظهارات که در متن فارسی آن موجود است، نشان میدهد [آیتالله]خامنهای برنامه هستهای را با دفاع نظامی علیه تهدید خارجی مرتبط نکرده، بلکه عنوان کرده است این برنامه هم برای وضعیت اقتصادی و هم از جهت ایجاد پیشرفت در بخشهای علمی و فناوری، حائز اهمیت است. او در این سخنرانی به صراحت دغدغه خود را بیان کرده و میگوید: «احساس میکنیم که انرژی اتمی برای رشد و توسعه دانش در کشور ما، دارای اهمیت است.» وی سپس اظهاراتش را اینطور توضیح میدهد:
«نیاز ما به تکنولوژى هستهاى بیشتر از این نظر مورد اهمیت است که ملت ما تلاش مىکند وارد صحنه صنعت مدرن و نو شود و ورود به این مرحله نیاز به کار مستمر و خستگىناپذیر همه برادران و اساتید فن و سرمایهگذارى گسترده در همه زمینهها دارد.کار علمى شما سلاح بُرّایى است که براى آینده سیاسى، علمى و فنى این ملت فوق العاده اهمیت دارد. یکى از وظایف مهم هر ملتى این است که ذخایر ارزشمند خود را حفظ و بهترین بهرهبردارى را از آن بکند. از بارزترین ارزشهاى یک ملت، شناخت استعدادها و خلاقیتهاست. ذخیره استعدادها و ذهنیتهاى خلاقى که در هر جامعه وجود دارد جزو بالاترین و پرارزش ترین ذخایر یک ملت است.»[7]
این اظهارات با اشارات مداوم [آیتالله]خامنهای در سخنرانیهایش به اهمیت بالای فائق آمدن بر عقبماندگی علمی ایران، همخوان است. از سوی دیگر، مطلبی که از قول [آیتالله]خامنهای منتشر شده و از آن به عنوان مدرکی برای وجود یک برنامه تسلیحات هستهای استفاده شده، با لحن سخنرانیهای وی همخوان نبوده و کاملاً با نکاتی که وی موکداً در رابطه با منطق ایجاد برنامه هستهای مطرح کرده بود، در تناقض است.[8] دلیل این عدم انطباق و تناقض کاملاً روشن بوده و برآمده از این حقیقت است که این نقل قول از یک منبع رسمی یا بیطرف گرفته نشده، بلکه از مطلبی است که دو ماه بعد از سخنرانی، در روزنامه حزب کمونیست توده ایران در استکهلم چاپ شد.[9] حزب توده که مدتها ارتباط نزدیکی با اتحاد جماهیر شوروی داشت، از حامیان جمهوری اسلامی بود، اما در سال 1983 پس از آنکه یک دیپلمات شوروی از نقش این حزب در طرح شوروی برای نفوذ به نهادهای ایران پرده برداشت، فعالیت آن غیرقانونی و غیرمجاز اعلام شد.[10] بنابراین، حزب توده انگیزه روشنی برای تحریف اظهارات [آیتالله]خامنهای در مورد برنامه هستهای داشته است.[11]
مقاله واشنگتنپست برای آنکه اهداف سیاسی خود را از نظر دور کند، در بخشی دیگر به یک رخداد ادعایی مربوط به ماه می 1979 اشاره میکند. نویسنده ادعا میکند «فریدون فشارکی» از مقامات دوران شاه از سوی آیتالله محمد حسینی بهشتی فراخوانده شده و پیش از ترک ایران به مقصد آمریکا، تحت فشار پذیرفته است که «یک تیم تسلیحات هستهای برای حکومت گرد هم آورد.» فشارکی که یک اقتصاددان متخصص در حوزه نفت بود، هیچ اطلاعاتی در مورد برنامه هستهای نداشت و اطلاعاتش در حوزه تسلیحات هستهای از این هم کمتر بود، اکنون عضو ارشد مرکز شرق-غرب[12] است؛ مؤسسهای تحقیقاتی که توسط کنگره در هونولولو ایجاد شده است. فشارکی میگوید «دیوید سگال» نویسنده آن مطلب با وی تماس گرفته، اما «آنچه او نوشته، ساختگی است». به اصرار فشارکی، واشنگتنپست هم در یک مطلب کوتاه عنوان کرد وی نقل قول منتسب به خود را تکذیب کرده است.[13]
پس از آنکه بحرانِ ساختگی بر سر برنامه هستهای ایران به جریان افتاد، نقل قول نادرست منتسب به[آیتالله]خامنهای جان تازهای گرفت و به عنوان یک مدرک دست اول مبنی بر نیت ایران برای دستیابی به تسلیحات هستهای، مطرح شد.[14]
اظهارات دیگری که به[آیتالله]خامنهای نسبت داده شد تا از آن به عنوان مبنایی برای اثبات برنامه بلندمدت ایران جهت دستیابی به تسلیحات هستهای استفاده شود، خلاصهای از یک «گزارش اطلاعاتی» ادعایی متعلق به یک سرویس جاسوسی بینام و نشان است. این گزارش، که گفته میشد بخشی از پیشنویس یک سند داخلی آژانس است، در سال 2012 توسط مؤسسه علوم و امنیت بینالملل (ISIS)[15] منتشر شد. کل این مطلب به شرح زیر بود:
«آژانس اطلاع یافته که در آوریل 1984، رئیسجمهور وقت ایران، آیتالله خامنهای در جریان دیداری با مقامات سیاسی و امنیتی ردهبالا در کاخ ریاستجمهوری در تهران، عنوان کرده که امام خمینی رهبر معنوی این کشور، تصمیم به فعالسازی مجدد برنامه هستهای گرفته است. به گفته آیتالله خامنهای، این تنها راهی است که میتوان بنیان انقلاب اسلامی را از طرحهای دشمنانش به خصوص ایالات متحده و اسرائیل مصون داشته و آن را برای ظهور امام مهدی آماده کرد. آیتالله خامنهای در طول نشست همچنین عنوان کرده است که یک زرادخانه هستهای میتواند به عنوان یک عامل بازدارنده در دست سربازان خدا، عمل کند.»[16]
اما باید همان ابتدا به جعلی بودن این داستان پی برده میشد. [آیتالله]خامنهای احتمالاً نمیتوانسته در آوریل 1984 به مقامات ایرانی اعلام کند که [آیتالله]خمینی تصمیم به فعالسازی برنامه هستهای گرفته است، چراکه این تصمیم (همانطور که من هم در فصل یک عنوان کردم)، سه سال پیش از آن اتخاذ شده بود. استفاده از تسلیحات هستهای برای «آماده شدن... جهت ظهور امام مهدی» هم نشانه روشن دیگری مبنی بر ساختگی بودن این داستان است. آیتالله خمینی به مخالفت سرسختانه با ایده مطرحشده از سوی برخی بنیادگرایان شیعی که میگفتند باید برای تسریع روند بازگشت مسیح مسلمانان، مهدی[عج]، اقداماتی را انجام داد، معروف بود و این نظر را خطرناک و نامعقول میدانست.[17] با وجود این نشانههای روشن مبنی بر ساختگی بودن این گزارش، رسانههای جریان اصلی و همچنین اندیشکدههای همسو، آن را پذیرفتند و به عنوان شاهدی مبنی بر برنامه بلندمدت ایران برای دستیابی به تسلیحات هستهای، مطرح کردند. [18]
تا پیش از اوایل سال 2003 و تشدید بازرسیهای آژانس، جانشین [آیتالله]خمینی به عنوان رهبر ایران، یعنی [آیتالله]خامنهای، هنوز موضع خود علیه تسلیحات هستهای را در قالب مبانی مذهبی بیان نکرده بود. او نهایتاً در مارس 2003 در سخنرانی خود در حرم امام رضا[ع] گفت: «ما علاقهای به بمب اتم نداریم. ما مخالف تسلیحات شیمیایی هستیم... این چیزها مخالف اصول ماست.»[19] با ایجاد ارتباط بین تسلیحات هستهای و تسلیحات شیمیایی، یعنی مسألهای که تصمیمگیری در مورد آن صرفاً بر اساس مبانی فقهی صورت گرفته بود، [آیتالله]خامنهای تلویحاً اشاره کرد که رد تسلیحات هستهای از جانب ایران، ریشه در همان مبانی دارد. آگوست 2003، [آیتالله]خامنهای طی یک سخنرانی با حضور رئیسجمهور خاتمی و اعضای کابینهاش، یک بار دیگر بر مبنای فقهی مشترک مخالفت خود با تسلیحات شیمیایی و دیگر تسلیحات کشتار جمعی تأکید کرد. وی گفت: «ما اصلاً منطقاً و مبنائاً با سلاحهاى کشتار جمعىِ به این شکل، موافق نیستیم. در زمان جنگ تحمیلی هم ما سلاحهاى میکربى و شیمیایى را ممنوع دانستیم.»[20]
آیتالله خامنهای در سال 2003 فتوای ضد تسلیحات هستهای خود را اعلام کرد تا بر ممنوعیت هرگونه کار روی تسلیحات هستهای تأکید کرده و به بحثها و فعالیتهایی که ممکن بود موضع ایران در قبال تسلیحات هستهای را در معرض تهدید قرار دهد، پایان بخشد. |
اینکه [آیتالله]خامنهای برای اولین بار در باب مسأله تسلیحات هستهای به فقه اسلامی استناد کرد، شاید از آن جهت بود که احساس میشد باید بر سیاست ضد تسلیحات هستهای -که وی پیش از آن هم بر آن تصریح داشت- تأکید دوبارهای صورت گیرد. اما در عین حال، یک دلیل سیاسی داخلی نیز برای این فتوا وجود داشت که به نظر حائز اهمیت میرسد: نیاز به عقب راندن و نهایتاً حذف حمایت برخی عوامل در داخل نظام از انجام تحقیقات در زمینه تسلیحات هستهای. در حالی که برخی معتقد بودند این تحقیقات باید با هدف دستیابی به توان تولید اورانیوم غنیشده برای رآکتورهای هستهای ایران صورت گیرد، برخی دیگر میگفتند این مسأله باید شامل دستیابی به «تمامی المانها و ظرفیتهای لازم برای تولید تسلیحات باشد.»[21]
اکتبر 2003، روحانی به عنوان اولین هماهنگکننده سیاست هستهای ایران معرفی شد. او فوراً شروع به تعریف دقیقتر سیاست ضد تسلیحات هستهای ایران کرد. این بخشی از تلاشهای وی برای کاستن از تنش ایران و آمریکا و اروپا بر سر موضوع هستهای بود. وی کار خود را با سیاست همکاری همهجانبه با آژانس شروع کرد و این تصمیم در روز 16 اکتبر 2003 به اطلاع آژانس رسید. 21 اکتبر، روحانی با وزیران خارجه سه کشور بریتانیا، فرانسه و آلمان به توافقی اولیه رسید که در آن اعلام شده بود ایران تصمیم گرفته غنیسازی را به طور داوطلبانه تعلیق کرده و پروتکل الحاقی (مجموعهای از توافقهای پادمانی که اختیارات بازرسی سرزده بیشتری به آژانس میدهد) را بپذیرد.[22]
فردای آن روز، [آیتالله]خامنهای در جریان یک سخنرانی گفت: «جمهوری اسلامی ایران، بر اساس باورهای حقوقی و مذهبی بنیادین خود، هرگز به استفاده از تسلیحات کشتار جمعی متوسل نمیشود. بر خلاف تبلیغات دشمنان، ما اساساً مخالف تولید هرگونه تسلیحات کشتار جمعی هستیم.» سه روز بعد، روحانی در جمع دانشجویان دانشگاه صنعتی شاهرود گفت که [آیتالله]خامنهای تسلیحات هستهای را شرعاً حرام میداند.[23]
هدف از جلب توجه به اولین فتوا علیه تسلیحات هستهای، نه تحت تأثیر قرار دادن دولتهای خارجی، بلکه اجرایی کردن دیگر تصمیمات کلیدی بود که در آن زمان اتخاذ شده بود. یک مقام ارشد ایرانی به فرانسوا نیکولو[24] سفیر فرانسه گفته که روحانی با ارسال بخشنامهای به تمام وزارتخانهها و نهادها، چه نظامی و چه غیرنظامی، از آنها خواست هرگونه فعالیتهای گذشته و کنونی خود در ارتباط با مسئله هستهای را با جزئیات گزارش کنند. نیکولو در جولای 2013، این بخشنامه را تأکیدی دیگر برای حذف هرگونه پروژه بدون مجوز توصیف کرد. چند هفته بعد، یکی از افراد نزدیک به روحانی به نیکولو گفته بود که روحانی و تیمش در متقاعد کردن محققان به دست کشیدن از پروژههایشان با دشواری مواجه بودهاند.[25]
متحدان [آیتالله]خامنهای میدانستند که اظهارات روز 22 اکتبر وی مبنی بر ماهیت غیراسلامی تسلیحات هستهای، به سرکوب پروژههای بدون مجوز مربوط به تسلیحات هستهای که توسط برخی محققان آغاز شده بود، مرتبط است. «حسین شریعتمداری» سردبیر روزنامه «کیهان» ، در یک مصاحبه به وجود تنش میان تیم روحانی، که مورد حمایت [آیتالله]خامنهای قرار داشت، و محققانی که به بخشنامه روحانی پاسخ نداده یا در برابر آن مقاومت میکردند، اشاره کرده است. شریعتمداری عنوان میکند برخی محققان به واسطه فعالیتهای «مخفیانه» طرد شده و پروژههای آنها دقیقاً مانند تسلیحات هستهای واقعی، غیراسلامی خوانده شد. به گفته شریعتمداری، [آیتالله]خامنهای تلاش میکرد تا افرادی را که روی چنین پروژههایی کار میکردند، وادار کند که «بپذیرند این از نظر اسلام، حرام است.»[26] چهار سال بعد، یک مقام اطلاعاتی آمریکا گفت دستکم یک مقام نظامی ایران و شاید هم برخی دیگر، در سال 2007 از توقف برخی فعالیتهای ناشناخته مرتبط با تسلیحات هستهای در سال 2003، ابراز ناخرسندی کردهاند.[27]
روحانی طی مصاحبهای در سال 2012، درباره آن برهه گفت: «من در آن جلسه به سه وزیر اروپایی گفتم دو تضمین عینی از سوی ایران وجود دارد که شما باید آنها را بدانید. یکی از آنها فتوای رهبری است.» |
به این ترتیب، [آیتالله]خامنهای در سال 2003 فتوای ضد تسلیحات هستهای خود را اعلام کرد تا بر ممنوعیت هرگونه کار روی تسلیحات هستهای تأکید کرده و به بحثها و فعالیتهایی که ممکن بود موضع ایران در قبال تسلیحات هستهای را در معرض تهدید قرار دهد، پایان بخشد. او این مسئله را بار دیگر، اما با هدفی متفاوت، 5 نوامبر 2004 در خطبههای نماز جمعه مطرح کرد. [آیتالله]خامنهای گفت: «نه! ما به فکر سلاح اتمی نیستیم... سلاح اتمی، تولیدش، نگه داشتنش و به کار بردنش، هر کدامی یک اشکالی دارد؛ ما نظر شرعی خودمان را هم گفتهایم؛ روشن است و همه میدانند.»[28] تأکید [آیتالله]خامنهای بر فتوا در زمان حساسی صورت گرفت که ایران درگیر مذاکراتی با بریتانیا، فرانسه و آلمان درباره یک توافق بلندمدت احتمالی بر سر مسئله هستهای و موضوعات دیگر بود. همان روز، نمایندهای از ایران در پاریس در جلسهای که 23 ساعت به طول انجامید، در حال مذاکره با اروپاییها در پاریس بود.[29]
در مذاکره روحانی با وزیران خارجه بریتانیا، فرانسه و آلمان در ماه دسامبر، یکی از مسائل مهم در مباحث مربوط به توافق بلندمدت این بود که چه «تعهداتی» را برای اجتناب از تسلیحات هستهای خواهد پذیرفت. روحانی طی مصاحبهای در سال 2012، درباره آن برهه گفت: «من در آن جلسه به سه وزیر اروپایی گفتم دو تضمین عینی از سوی ایران وجود دارد که شما باید آنها را بدانید. یکی از آنها فتوای رهبری است.» روحانی عنوان میکند که آن زمان فتوا را از «هر قانونی» و همین طور «از انپیتی و پروتکل الحاقی هم مهمتر» توصیف کرده است.[30]
سالهای سال، رسانههای غربی و آنهایی که منافعشان در ضدیت با ایران بود، فتوای [آیتالله]خامنهای در حرمت تسلیحات هستهای را نادیده گرفتند. اما آوریل 2012، «هیلاری کلینتون»[31] وزیر خارجه آمریکا که در استانبول صحبت میکرد، گویی گزارشهای دریافتی از نخستوزیر و وزیر خارجه ترکیه در مورد ممنوعیت مذهبی تسلیحات هستهای در ایران را جدی گرفت. وی در این مورد گفت: «ما قطعاً از این موضوع استقبال میکنیم. با این حال، تصور میکنم که لازم است این مسئله عملیاتی شود.»[32] بلافاصله جریان هماهنگی از اسرائیلیها و کارشناسان جناح راست آمریکا ایده فتوای [آیتالله]خامنهای علیه تسلیحات هستهای را به تمسخر گرفتند.[33] بسیاری از رسانههای آمریکایی اگر نه اصل وجود چنین فتوایی را، دستکم اهمیت آن را زیر سؤال بردند. روزنامه نیویورکتایمز با انتشار یک گزارش تحلیلی عنوان کرد اظهارات [آیتالله]خامنهای «متناقض» بوده و قابل «تفسیرهای بسیار متفاوت» است. با این حال، در این یادداشت به جز گزارش اطلاعاتی ساختگی مؤسسه ISIS درباره جلسه ادعایی 1984 [آیتالله]خامنهای به هیچ مدرک دیگری استناد نشده بود. روزنامه واشنگتنپست هم برای زیر سوال بردن فتوا، به همان اطلاعات ساختگی استناد کرد. «مایک شوستر» گزارشگر رادیو ملی نیز با بیان اینکه هیچ نسخه کتبی از این فتوا وجود ندارد، به مفاهیمی در اسلام شیعی اشاره کرد مبنی بر اینکه «میتوان برای حفظ جان مسلمین یا مسائل مهم کشور به دروغ متوسل شد.»[34] وی در آن مطلب به مفهوم اسلامی موسوم به «تقیه» اشاره کرد که به مسلمانان به طور کلی و به خصوص شیعیان اجازه میدهد برای حفظ منافع اسلام علیه دشمنان، دروغ بگویند. واقعیت این است که مبنای تقیه بر این اساس است که به اقلیتهای شیعی اجازه میدهد در جوامع سنیمذهب خود را سنی معرفی کنند تا جان و اموال خود را حفظ کنند. برای مدتها، این مسئله دستاویز تبلیغاتی اسرائیلیها و حامیان آنها برای متهم کردن ایران به دروغگویی بود، اما عالمان اسلامی این مسئله را رد کردهاند.[35]
«علی انصاری» تاریخدان ایرانی-انگلیسی هم اهمیت این فتوا را زیر سؤال برده و عنوان کرد [آیتالله]خامنهای روند معمول برای چنین فتوایی را طی نکرده و مدعی شد روحانیون قم الزاماً از این موضع حمایت نمیکنند.[36] انصاری همچنین عنوان کرد فتاوا به سادگی قابل تغییر بوده و نمیتوان آنها را شاخصی قابل اتکا برای سیاستهای بلندمدت دانست.[37] اما «ساسان عقلانی» دانش پژوهی که روی رساله دکترای خود با موضوع نقش دیدگاههای علمای ایران در رویکرد هستهای این کشور کار میکند، میگوید اینکه فتوا در چه قالبی باشد، بحثی بیمورد است. به گفته عقلانی «این واقعیت که [آیتالله]خامنهای این مسئله را برابر هزاران نفر از مردم عنوان کرده، کافی به شمار میآید.» وی مینویسد: با توجه به این واقعیت که مشخص است فتوا از جانب «ولی فقیه» بیان شده، میتوان با اطمینان گفت «برای دولت الزامآور بوده و بر تمام قوانین معمول کشور، ارجحیت دارد.» [38] موسویان نیز تأکید کرده فتوای رهبر در نظام حقوقی ایران با «حکم حکومتی صادرشده از سوی رهبر مذهبی که بر ملت نیز حکومت میکند»، برابر است.[39]
این دو اپیزود (فتوای آیتالله خمینی در طول جنگ علیه تولید یا استفاده از تسلیحات شیمیایی و فتوای سال 2003 آیتالله خامنهای علیه تولید، نگهداری یا استفاده از تسلیحات هستهای) مدرکی محکم دال بر این است که ممنوعیتهای مذهبی علیه تسلیحات کشتار جمعی که توسط رهبری صادر شده، تنها یک مسأله تبلیغاتی نبوده و نقشی قطعی در تعیین سیاستهای ایران، چه در زمینه تسلیحات شیمیایی و چه در رابطه با تسلیحات هستهای، ایفا کرده است.
پی نوشت:[1]. مصاحبه نویسنده با علی اصغر سلطانیه، وین، 6 سپتامبر 2009.
[2]. Ruhollah Khomeini, "Superpowers, the Root of world Problems,” speech on November 4, 1982, tr. By Steven Ditto, in "Go Learn About Atoms’: Iranian Religious Discourse on Nuclear Weapons, 1962-present,” June 2013, 14.
[3] . Ditto, "‘Go Learn About Atoms,’” 25n4.
[4]. James R. Grimes and Karsten Prager, "Iran: Yes to Revolution and to Moderation,” Time, May 23, 1993:46-49.
[5]. Mohammad Javad Zarif, "Tackling the U.S.-Iran Crisis: The Need for a Paradigm Shift,” Columbia Journal of International Affairs (Spring-Summer 2007, no. 2): 76-77.
[6]. David Segal, "Atomic Ayatollahs: Just What the Mideast Needs—an Iranian Bomb,”Washington Post, April 12, 1987, D1. Another article by the same author that included the same alleged Khamenei quote is "Iran Speeds Up Nuclear Bomb Development,” in Journal of Defense and Diplomacy 6, no. 6 (1988), 55.
[7]. Ali Khamenei, speech to the Atomic Energy Organisation of Iran, February 18, 1987, original Farsi language text at islamicdoc.org/Multimedia/fbook/1879/index.htm#207. English translation in ditto, "’Go Learn About Atoms,’” 11.
[8]. Karim Sajadpour, reading Khamenei: The World of Iran’s Most Powerful Leaders (Washington, DC: Carnegie Endowment for International Peace, 2008), 22.
[9]. Segal, "Atomic Ayatollahs,” D1.
[10]. Shireen T, Hunter, Iran and the world: Continuty in a Revolutionary Decade (Bloomington: Indiana University Press, 1990), 87.
[11] . As one analyst observed, the author of the Post article "relied on a usually unreliable source.” Ahmed Hashim, "Iran’s Military Intentions,” in Iran’s Strategic Intentions and Capabilities, Patrick Clawson, ed., National Defense University, McNair Papers, no.
29, April 1994, 203.
[12] . East-West Center
3. تماس فریدون فشارکی با نویسنده، 16 اکتبر 2013.
[14]. See Albright, Peddling Peril, 71; Pollack, Unthinkable, 59; David Patrikarakos, Nuclear Iran: The Birth of an Atomic State (London and New York: I. B. Taurus, 2012), 121.
[15]. Institute for Science and International Security.
[16]. "Internal IAEA Information Links the Supreme Leader to 1984 Decision to Seek a Nuclear Arsenal,” ISIS Reports, Institute for Science and International Security, April 20, 2012. The story was dropped from the compendium of intelligence collected by the IAEA on "possible military dimensions” of the Iranian nuclear program before it was published as an annex to the November 2011 IAEA report.
[17] . Yossi Melman and Meir Javadanfar, The Nuclear Sphinx of Tehran (New York: Carroll and Graf, 2007), 45; Babak Sarfaraz, "The Hidden Imam and His Cult,” Tehran Bureau, July 25, 2010.
[18]. See James Risen, "Seeking Nuclear insight in Fog of the Ayatollah’s Utterances,” New York Times, April 13, 2012; Joby Warrick, "Iran’s Supreme Leader Embraced Concept of Nuclear Arms, Archival Document Suggest,” Washington Post, April 20, 2012; Pollack Unthinkable, 59.
[19] . Text of Khamenei speech, March 21, 2003, "Speeches and Messages 2003/1,” Imam Khamenei website, http://islam-pure.de/imam/speeches/speech2003.htm.
[20]. Quoted in Bill Samii, "Dr. Strangelove in Iran,” Iran Report, Radio Free Europe/ Radio Liberty, November 23, 2004, vol. 7, no. 41.
[21]. Nasser Hadian, "Iran’s Nuclear Program: Context and Debates,” in Geoffrey Kemp, ed., Iran’s Bomb: American and Iranian Perspectives (Washington, DC: Nixon Center, 2004), 61–62.
[22]. "Statement by the Iranian Government and Visiting EU Foreign Ministers,” October 21, 2003, http://www.iaea.org/newscenter/focus/iaeairan/statement_iran21102003. shtml.
[23] . Samii, "Dr. Strangelove in Iran.” Robert Collier of the San Francisco Chronicle, who was in Iran during the week after Khamenei’s fatwa, found that it reflected the views of the clerical elite of Iran. Grand Ayatollah Yusef Saanei, one of the highest-ranking clerical authorities in Qom, told Collier that the clerics had reached a "complete consensus” that weapons of mass destruction were prohibited by Islam, and had expressed that view for "many years.” In Collier, "Nuclear Weapons Unholy.”
[24] . Francois Nicoullaud
[25]. Francois Nicoullaud, "Rouhani and the Iranian Bomb,” New York Times, July 26, 2013.
[26]. Collier, "Nuclear Weapons Unholy.”
[27]. Greg Miller, "New Data Set Off a Series of Recalculations by the U.S. Intelligence Community,” Los Angeles Times, December 5, 2007; Dafna Linzer, "Diving Deep, Unearthing a Surprise,” Washington Post, December 8, 2007.
[28]. Agence France-Presse, "Khamenei Denies Iran Seeking Nuclear Weapons, Hits Out at Bush,” November 5, 2011, http://www.spacewar.com/2004/041105162221.qhnu5b84. html.
[29]. Mousavian, Iranian Nuclear Crisis, 148.
. مصاحبه «حسن روحانی» با نشریه مهرنامه، 12 می 2012.[30]
[31]. Hillary Rodham Clinton.
[32]. Remarks to the news media by Secretary of State Hillary Rodham Clinton, Istanbul, Turkey, April 1, 2012, at http://www.state.gov/secretary/rm/2012/04/187254.htm.
[33] . A Google search on Clinton and the Khamenei fatwa produces page after page of attacks on the idea that there was ever a fatwa by Khamenei against nuclear weapons.
[34]. James Risen, "Seeking Nuclear Insight in the Fog of Ayatollah’s Utterances,” New York Times, April 13, 2012; Warrick, "Iran’s Supreme Leader Embraced Concept”; Mike Schuster, "Iran’s Nuclear Fatwa: A Policy or a Ploy?” National Public Radio, June 13, 2012.
[35]. Juan Cole, "Iran’s Forbidden Nukes and the Taqiya Lie,” Informed Comment (blog), April 16, 2012, http://www.juancole.com/2012/04/irans-forbidden-nukes-and-thetaqiya-lie.html. Israeli defense minister Ehud Barak invoked that argument against the Khamenei fatwa. See his interview with Christiane Amanpour of CNN, April 19, 2012, at http://edition.cnn.com/TRANSCRIPTS/1204/19/ampr.01.html.
[36]. Ali Ansari, "Iran: A Nuclear ‘Fatwa’?” Chatham House, September 28, 2012, http:// www.chathamhouse.org/media/comment/view/186019. For Ansari’s argument that the June 2009 Iranian presidential election had been stolen, see Ali Ansari et al., Preliminary Analysis of the Voting Figures in Iran’s 2009 Presidential Election, Programme Paper, Chatham House and the Institute of Iranian Studies, University of St. Andrews, June 21, 2009, http://www.chathamhouse.org/sites/default/files/public/Research/
Middle%20East/iranelection0609.pdf.
[37]. Ali Ansari, "To Be or Not to Be: Fact and Fiction on the Nuclear Fatwa Debate,” Lichtenstein Institute on Self-Determination, Princeton University, February 2013, cited in Mousavian, "Globalising Iran’s Fatwa,” 150.
67 . مصاحبه نویسنده با ساسان عقلانی، 12 می 2013.
[39]. Mousavian, "Globalising Iran’s Fatwa,” 154. Ali Ansari argues that a fatwa can be reversed, citing the case of the fatwa against author Salman Rushdie, who was the subject of a fatwa by Khomeini in February 1989, accusing Rushdie of blasphemy over his novel The Satanic Verses and condemning him to death. In 1998, Iranian Foreign Minister Kamal Kharrazi promised his British counterpart that the Iranian government
would do nothing to implement the fatwa. But Khamenei himself said in 2005 that the fatwa was still in existence, and a "senior British official” agreed that, "It can only be rescinded by the man who issued or a higher authority, so in practice it will hold indefinitely.”See Philip Webster, Ben Hoyle, and Ramita Naval, "Ayatollah Revives the Death Fatwa on Salman Rushdie,” The Ties, Times (London), January 20, 2005. Mousavian confirms that a fatwa is "permanent” and that the Rushdie fatwa "was simply not carried out.” Mousavian, "Globalising Iran’s Fatwa,” 150.
- بخشی از "کتاب بحران ساختگی" ، اثر گرت پورتر