به گزارش پایگاه 598 ، علیرضا قزوه در آخرین مطلب وبلاگ شخصی خود با عنوان عشق علیه السلام نوشت: یکی از کارهای من در هند این است که از هر دانشجوی زبان فارسی یک شاعر زبان فارسی بسازم. اما در ایران هم که باشی این تلاشها همیشه جواب نمیدهد.
در بین دانشجویان زبان فارسی دانشگاه جواهرلعل نهرو دهلی نو یک دانشجویی بود از اهالی پتنا که خیلی هم آدم فعال و خوب و خونگرمی بود. منتها بنده خدا اهل شعر و شاعری نبود، من هم اصرار داشتم طرف حتی اگر شده به زبان نثر و شعر سپید چیزی بنویسد.
یک روز در انجمن بیدل از ایشان خواستم که اگر چیزی سرودهای بیا بخوان! او هم آمد و این شعر! را خواند:
بچه گربه گناه دارد
بچه گربه غذا ندارد
بچه گربه مادر ندارد
من باید به بچه گربه غذا بدهم...
از طرفی خندهام گرفته بود و از سویی دلم نمیخواست توی ذوقش بزنم، بعضی از استادان زبان فارسی هند هم بودند که مانده بودند این دیگر چه جور شعری است.
من هم خیلی جدی گفتم احسنت! اتفاقاً این شعر یک شعر
فلسفی هم هست و شروع کردم به کلی تعریف الکی. گفتم که حتماً ماه آینده هم
در جلسه بعدی انجمن یک شعر دیگر بگو. او هم نامردی نکرد و حرف مرا جدی گرفت
و در جلسه بعدی انجمن بیدل آمد این شعر را خواند:
بچه جوجه گناه دارد
بچه جوجه غذا ندارد
بچه جوجه مادر ندارد
*غذای وج شاعران هندو در انجمن بیدل
ماهی یک بار انجمن ادبی بیدل داشتیم و آخرش هم به استادان وشاعران غذایی میدادیم. مثلاً بریانی که نوعی غذای هندی ست که با برنج، گوشت مرغ، کشمش، بادام و کلی فلفل درست میشود و هواداران زیادی در بین هندیها دارد. در این میان تنی چند از جماعت هندوان هم بودند که غذای گوشتی نمیخوردند و به اصطلاح وجترین بودند.
خیلی وقتها یادم میرفت که سفارش غذای وج بدهم و غافلگیر میشدم و تنی چند از شاعران هندو مثل دکتر بلرام و دکتر راجندر کوما و دیگران مجبور بودند بدون خوردن غذا به خانه بروند. در این موارد هم باز خودم را نمیباختم و میگفتم دوستان وج با من بیایند.
سه چهار نفری میشدند آنها را صاف میبردم زیر شیر آب سردکن و چون آب هم جزو غذاهای وج حساب میشد و در ترکیبش گوشت نبود میگفتم بفرمایید این هم غذای وج مخصوص شما!