به گزارش پایگاه 598 ، مسعود شجاعی سرانجام سکوتش را در آستانه اولین بازی ایران در جام ملتها شکست. او دوباره به اوج بازگشته و با درخشش در لیگ قطر، به اردوی تیمملی رسیده است.
مسعود در آستانه اولین بازی ایران، حرفهایی میزند که گویا مدتها در دلش مانده بود. او پاسخ کسانی را میدهد که به مردم گفتهاند ایران باید فینالیست جام ملتها باشد.
شجاعی حرفهایی خواندنی به زبان می آورد که می خوانید.
* زمان موعود سرانجام فرارسید. در آستانه بازی با بحرین هستیم. تو هم قرار است سومین جام ملتها را تجربه کنی. سال 2004 که نبودی؟
- نه، من سال 2007 و 2011 کنار تیم بودم و این سومین جام ملتهاست. البته من سال 2003، اگر اشتباه نکنم، اولین بازی ملیام را انجام دادم که مقابل لائوس بود. متأسفانه در جام ملتهای 2004 کنار تیمملی نبودم. اولین جام ملتها را سال 2007 تجربه کردم.
* البته در آن جام ملتها اتفاقات خوبی برایت نیفتاد.
- آن جام ملتها هم گذشت و برای من خاطره شد. جوان بودم و انگیزه داشتم. فکر میکردم به من بازی برسد و فرصت بدهند که خودم را نشان بدهم ولی این اتفاق اصلاً نیفتاد. هر قدر تلاش و تمرین کردم، این فرصت را به من ندادند. تیم خوبی در سال 2007 داشتیم که در بازی تلخ با کره، در ضربات پنالتی حذف شدیم. سال 2011 هم که دوباره جلوی کرهجنوبی حذف شدیم. در اردوی ما مریضی بود و کلاً جالب نبود...
* آن زمان به نظر میرسید تیمملی متحد نیست. با قطبی هم گویا مشکلاتی بود...
- بله، یک نکته بگویم. نظمی که الان در تیمملی وجود دارد هیچوقت و یا حداقل کمتر در این سالها، در تیمملی بوده است. دیسیپلین این نیست که فقط سر وقت برویم سر تمرین. دیسیپلین شامل خیلی چیزها از جمله لباس پوشیدن، طرز برخورد، نوع تمرین کردن، جذابیت، نظم و انضباط و خیلی چیزهای دیگر است. یکی از دلایل موفقیت ما میتواند همین دیسیپلینی باشد که تیم دارد.
* بازی با عراق اولین بازی بعضی از ملیپوشان بود...
- بله، حساب کنید اگر بین باتجربه و جوانها فاصله زیاد میشد، چه اتفاقی میافتاد؟ خیلی بد میشد. شما مطمئن باشید که تیم از هم میپاشید، اگر این ارتباط برقرار نمیشد. بازیکن جوان در آن صورت نمیتوانست حرف بزند و مشکلاتش را در میان بگذارد. در آن طرف فاصلهای که بیرون زمین بود، در زمین هم به وجود میآمد اما الان برعکس است. همه با هم دوست هستند و احترام میگذارند. ما شخصیت تیمی را داریم. همه چیز مهیاست و تنها مشکل این است که بازی تدارکاتی به اندازه کافی نداشتیم.
* کی روش هم گفته بود ما تیم اول آسیا هستیم و در تدارک، تیم آخر بودیم.
- از نظر تدارک و آماده کردن تیم برای تورنمنت به این مهمی، من هم با نظر آقای کی روش موافق هستم چون ما در رنکینگ فیفا و آسیا تیم اول هستیم. رسیدن به این عنوان به سادگی نبوده است. الان ما جمعاً به اندازه یک سوم تیمهای قطر، بحرین و امارات که با آنها بازی داریم، بازی دوستانه نکردهایم. وقتی تیم شخصیت و نظم را دارد، ما چه فاکتورهای دیگری نیاز داریم؟ باید بازی دوستانه میکردیم، بازیکنان جوان بیشتر میدان میدیدند و با تجربهها با آنها بیشتر هماهنگ میشدند و برعکس. در این صورت است که یک تیم، تیمتر میشود. متأسفانه ما مشکلاتی از این لحاظ داریم و اتفاقاتی که پیشبینی میکردیم، نیفتاد. البته مسائل دیگر هم بوده که خود شما بیشتر در جریان هستید.
* از آن طرف انتظارات از تیمملی بالاست، به ویژه بعد از جامجهانی. میگویند ایران باید بین 4 تیم برود البته بعضیها هم میگویند باید فینالیست شود.
- باید یکسری چیزها را نگاه کنید. از آن طرف میگویند چرا فلان بازیکن دعوت نشده و تیم ضعف دارد و از این طرف میگویند باید قهرمان شود، این یعنی تضاد. ما باید شرایط تیمملی را درک کنیم. اگر ایران بازی تدارکاتی انجام نداده، زمین درست و حسابی نداشته، اردو نداشته، چطور قهرمان شود؟ اتفاقی که در 40 سال گذشته فوتبال ما نیفتاده، مگر میشود با 6 ماه برنامه رخ بدهد؟ ممکن است ما قهرمان شویم ولی این هم جرقه است. ممکن است بگویند در جامجهانی بازی با آرژانتین، ایران فوقالعاده بود ولی این به خاطر برنامه 10 ساله بود؟ قطعاً نه، چون فکر درازمدت نبود و ما در یک مدت کوتاه برنامهریزی کردیم. حالا انگیزه بازیکنان و نظمی که مربی به تیم داد باعث شد بازیکنان با پشتکار آن طوری بازی کنند. همه دست به دست هم دادند ولی برنامهریزی بلندمدت نبود. اگر ما برای این دوره از جام ملتها برنامهریزی داشتیم، اگر نتیجه نمیگرفتیم، میشد، میتوانستند بگویند چرا با این همه هزینه و برنامه کاری نکردید. من درک میکنم که همه فوتبال را دوست دارند ولی اگر واقعبین باشیم، توقعات را از تیمملی کم میکنیم و در عوض، به حمایت از ایران میپردازیم، هم باید از بازیکنان حمایت کنیم و هم از کادر فنی. کسی دوست ندارد تیم ببازد، همه هدفمان این است که کار بزرگی کنیم که در این 40 سال نشده است. همه دوست دارند کار مهم کنند. باید همه چیز مهیا باشد، همه تلاش کنیم و با حمایت مردم موفق شویم.
* ایران در استرالیا تماشاگر زیاد دارد. میگویند در تمرین بحرین مگس هم پر نمیزد اما در تمرین ایران...
- این واقعاً از لطف مردم است. هر جا میرویم آنها هستند. من با چند نفر از هواداران حرف زدم و فهمیدم از شهرهای دیگر آمده بودند. این یعنی آنقدر تیمملی را دوست دارند که حاضرند از زندگی و کارشان بزنند و به شهر دیگری بیایند تا تیمملی را ببینند. این اتفاق برای تیمهای دیگر نمیافتد. اگر تیمملی در شهر خودشان باشد، میآیند ولی در شهر دیگر باشد نه اما ایرانیها این کار را میکنند. مطمئناً در روز بازی آنها بیشتر میآیند. دلگرمی ما این است که هواداران بیایند. آنها به ما خیلی انگیزه میدهند. از این امتیاز برخوردار هستیم. درست است چند هزار کیلومتر از ایران دورتر هستیم ولی ایرانیها سر تمرین هستند. این درست است که میگویند چیزهای دستنیافتنی، جذابتر هستند. در اینجا تماشاچیان تمرین تیمملی از تهران بیشتر هستند. در کمپ تیمملی شاید 5 نفر به تمرین بیایند ولی اینجا خیلیها میآیند و حتی دو ساعت پشت در میایستند تا تمرین تمام شود که با بچهها عکس بگیرند. این برای ما دلگرمی است. هر روز بعد از تمرین به امید دیدن هواداران میرویم. حضورشان به ما دلگرمی میدهد. باید از ایرانیهایی که اینجا هستند تشکر کنم. امیدوارم در سال نو میلادی هدیه خوبی به آنها بدهیم.
* تو تجربه بازی در قطر و امارات را داری. با بحرین هم که بازی کردهای. دیدگاهی که وجود دارد این است که آنها هر کاری میکنند ایران صعود نکند.
- در فوتبال روز دنیا، من به این چیزها اعتقاد ندارم. شاید 30 سال پیش چنین اتفاقی میافتاد ولی الان نه. در فوتبال امروز هرکس هزینه و خرج میکند که فوتبالش نتیجه بگیرد و رشد کند. اگر قطر 7 بازیکن جدید با ملیت خارجی میآورد، به این فکر نمیکند که به امارات بگوید مقابل ایران چطور بازی کند. آنها روی تیم خودشان تمرکز کردهاند، امارات هم همینطور. هر روز امکانات و سختافزارهای آنها بهتر میشود. بازیکنان بزرگتری به لیگشان اضافه میشود. آنها استعداد ندارند، ولی من خودم میبینم نسبت به سال 2007 که من آنجا بازی میکردم، خیلی پیشرفت کردهاند. بازیکنان جوان و خوبی دارند که واقعاً یک درجه بالاتر از فوتبال امارات بازی میکنند. این اتفاقی نیست. آنها برای پیشرفت جوانهایشان، بازیکنان بزرگ را میآورند و الگو میکنند. قطر، رائول را میآورد و نگرشش این است که از او در آکادمی فوتبالش استفاده کند، از ایده و دانش او بهره ببرد، همینطور کشورهای دیگر عربی. در کل من فکر نمیکنم این اتفاقها بیفتد ولی همیشه در ذات... حالا من نمیگویم این خوب است یا بد، ولی در ذات کشورهای عربی و عربزبان این بوده است، همانطور که در ذات ما هم هست. ما دوست نداریم تیمهای عربی بالا بروند و ما نرویم. ایرادی هم وارد نمیشود. حالا این به خاطر مشکلات تاریخی است که بین ما و آنها وجود داشته است ولی ما دشمنی با آنها نداریم، با هم دوست هستیم ولی به زمین فوتبال میرویم و فکر میکنیم تا بهترین باشیم، نتیجه بگیریم و به عنوان تیم اول صعود کنیم. آنها قوی هستند و حریفان ضعیفی نیستند ولی تمام فکر و ذکر ما این است که به عنوان تیم اول بالا برویم. من از طرف تمام بازیکنان تیمملی میگویم که امکانات سختافزار و نرمافزار را فراموش کردهایم چون زمان، زمان عمل است. هیچ بهانهای نداریم، هیچ وقتی برای بهانهتراشی و توضیح هم نداریم.
* سؤال آخر هم درباره هاشم بیگ زاده است. همه ناراحت هستند...
- واقعاً ناراحتکننده است. من خودم این وضع را داشتم. دو سال مصدوم بودم و نمیتوانستم بازی کنم. کاملاً هاشم را درک میکنم که چه حالی دارد و چه میکشد ولی به او گفتم که خیری در کار بوده. شاید این کلیشهای باشد. من به خیر بودن و اتفاقهای خوب اعتقاد دارم. شاید اگر هاشم در جامجهانی یا این دوره از بازیها به میدان میرفت، اتفاق بدتری رخ میداد. ما این مصدومیت را به حساب خیریتش میگذاریم و انشاءا... هاشم با قدرت برگردد. مصدومیت او آنچنان نیست و دستش آسیب دیده. هاشم بچه قوی، بازیکن باروحیه و دارای فیزیک خوب است. مطمئناً خیلی زود به میادین بازمیگردد.