حجتالاسلام و المسلمين عليرضا پناهيان دهه اول ماه محرم الحرام هر سال يكي از پر كارترين سخنراناني است كه در هر يك از منبرهاي خود نيز بحث متمايزي را بهطور عميق بيان ميكند.
رجانيوز، گزيده مطالب عنوان شده در سه منبر از هفت منبر شب اول محرم الحرام اين خطيب توانا را منتشر ميكند:
پناهیان: تقوا؛ نیاز امروز جامعهي ما/ باید تقوا را از غربت خارج کنیم
دانشگاه امام صادق(ع) -05/09/90- موضوع: "تقوا؛ فراتر از اخلاق"
چرا در تنها سخنرانی واجب، یعنی خطبهي نماز جمعه، توصیهي به تقوا لازم است؟
• میخواهیم در خصوص مفهوم تقوی، خصوصاً در مقایسه با آنچه که به "علم اخلاق" مشهور شده است، گفتوگو كنیم. ممکن است مقایسهي بین دو مفهومِ "تقوا" و "اخلاق" کمی عجیب به نظر برسد؛ ولی سوءِ استفادههایی که از عنوان اخلاق با نادیده گرفتن تقوا، صورت گرفته است ما را به ارائهي این مقایسه وامیدارد. البته آنچه که تحت عنوان اخلاق اسلامی از لسان علمای دین میشنویم، با مفهوم تقوا مغایرتی ندارد و منظور ما از سوءِ استفاده از اخلاق، برداشتهای سکولار از این مفهوم میباشد؛ برداشتهایی که در آن از تقوا خبری نیست.
• باید ببینیم در منظومهي معارف دینی ما، تقوا چه ارزش و اهمیتی دارد. برای اهمیت تقوا، دلایل زیادی ميتوان ارائه داد که از میان همهي این دلایل، در اینجا فقط یک دلیل را بیان میکنیم و آن اینکه در تنها سخنرانیِ واجب و عبادیِ ما، یعنی در خطبههای نماز جمعه، باید حتماً به "تقوای الهی" توصیه شود. خطیب جمعه، در هر دو خطبهي نماز باید همه را به تقوا سفارش كند.
• چرا از میان همهي فضایل و ملکات، مانند ایمان، اخلاق، آداب رفتاری و عبادتها، ما را به تقوا سفارش میکنند؟ یک معنای امر به تقوا در نماز جمعه این است که تقوا مفهومی است که نیاز به توصیه و توصیف دارد. تا حدی که در هر جمعه و در هر خطبه باید به آن پرداخته شود. از سوی دیگر، نماز جمعه وقتی اقامه میشود که جامعهي اسلامی برقرار شده باشد. یعنی بعد از اینکه جامعهي ایمانی تشکیل شد، نوبت به تقوا میرسد.
• بعد از قرآن کریم که بارها به تقوا امر کرده است، نهج البلاغه را داریم که مشحون از توصیه به تقوای الهی است. در حالی که میدانیم سخنان امیرالمؤمنین(ع) در این کتاب شریف، عمدتاً مربوط به پنج سال پایانی عمر آن حضرت است؛ یعنی زمانی که جامعهي دینی و ایمانی تشکیل شده است. بنابراین وقتی که جامعهي دینی برقرار شد، باید مکرراً به تقوا سفارش شود. در روایت معروفی که همه شنیدهایم "طلب علم بر هر زن و مرد مؤمنی واجب است" میفرماید که منظور از این علم، علم تقواست. یعنی هر کسی باید تقوا را بشناسد. (قَالَ الصَّادِقُ ع: َ قَالَ النَّبِيُّ ص: طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَةٍ أَيْ عِلْمِ التَّقْوَى وَ الْيَقِينِ؛ مصباح الشریعه (ص/13)
بعد از تشکیل جامعهي ایمانی، نوبت تقواست
• نماز جمعه، مربوط به زمانی است که جامعهي دینی تشکیل شده باشد. در تنها سخنرانی واجب جامعهي دینی، "سفارش به تقوا" واجب است.
• بنابراین، تقوا یک اهمیت راهبردی دارد که حتی ایمان نیز این اهمیت را ندارد. چون وقتی جامعهي ایمانی تشکیل شد، یعنی دیگر جایی برای کفر نیست و لذا کاربرد عملی پرداختن به مفهوم ایمان کمتر است، بلکه باید به تقوا پرداخته شود. یعنی اگر بخواهیم در این جامعه، کارِ ایمان، به نفاق منجر نشود، باید به سراغ تقویت تقوای جامعه برویم.
• ما دورهای را پشت سر گذاشتهایم که زمانهي ایمان بود، یعنی زمانی بود که جا داشت به ایمان پرداخته شود. آثار شهید مطهری عمدتاً حول محور ایمان بود. چون در آن دوره، دین و ایمان را اساساً خرافه میپنداشتند و حملات شدیدی به اصل ایمان به خداوند میشد که لازم بود پاسخ داده شود. در دوران دفاع مقدس نیز همین ایمان افراد بود که مورد آزمایش قرار میگرفت. شهادتطلبی رزمندگان با همین ایمان آغاز شد و از سر ایمان اوج پیدا کرد. نیازی نبود کسی سیر و سلوک خاصی داشته باشد تا به شهادت برسد، ایمان کافی بود. برای پشت سر گذاردن امتحانات و ابتلائات آن دوره، ایمان کافی بود. اما بعد از آن، در دهههای دوم و سوم انقلاب، در دورهي کنونی، اصلیترین محوری که باید به آن میپرداختیم و متأسفانه خیلی کم به آن پرداختیم، موضوع تقوای فردی و اجتماعی بود.
تقویت تقوا در جامعه باعث رسوایی منافقین خواهد شد/ با تقوا جلوی عرفانهای دروغین گرفته میشود
• اصلیترین موضوعی که در آموزش و پرورش، صدا و سیما و رسانههای ما باید به آن پرداخته شود، تقواست. این تقواست که از نفاق پنهان جلوگیری میکند و به وسیلهي آن چهرهي منافقین واقعی شناخته میشود. منافقینی که حتی در زمان پیامبر اکرم(ص) نیز به سادگی شناخته نمیشدند، با تقویت تقوا در جامعه شناخته خواهند شد.
• زمانی بود که به سازمان مجاهدین خلق، منافق گفته میشد، در صورتی که آنها محارب بودند نه منافق. منافقین واقعی کسانی هستند که اگر جلوی آنها گرفته نشود، حیثیتی برای ایمان باقی نخواهند گذاشت. برای مبارزه با این منافقین ملاکی جز تقوا وجود ندارد. باید به تقوا بپردازیم تا دچار نفاق نشویم و بتوانیم زیبایی ایمان را نشان دهیم. "وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإيمانَ وَ زَيَّنَهُ في قُلُوبِكُمْ؛ داى تعالى ايمان را محبوب شما كرد و در دلهايتان زينت داد" (حجرات/7) این آیه در سورهای آمده است که مملو از دستوراتی است که با رعایت آن تقوای انسان افزوده میشود.
• با کمک تقواست که جلوی عرفانهای دروغین و پوچ و خیالی گرفته میشود. دلیل اینکه امروزه معنویتها و عرفانهای ساختگی اینقدر بازار پیدا کرده است و کسانی که تشنهي ایمان بودهاند، گرفتار انواع این معنویتها شدهاند، این است که ما به تقوا آنطور که باید و شاید، نپرداختهایم.
برخی، با کلمات قشنگی مانند "اخلاق"، "فرهنگ" و "قانون" میخواهند در مقابل دین بایستند
• در حال حاضر که جهان مقهور معنویت و آن هم معنویت ناب اسلامی شده است، زمزمههایی از گوشه و کنار تحت عنوان "اخلاق" شنیده میشود. آن آقایی که میگوید "قرآن، وحی خدا به پیامبر نیست و تراوشهای ذهنی پیامبر است!"، در حدود هشت سال پیش میگفت: «ما نیاز به ترویج اخلاق داریم و جامعهي ما باید جامعهي اخلاقی باشد.» از "جامعهي مدنی" کوتاه آمده بود و میگفت نیاز به "جامعهي اخلاقی" داریم. میخواست با استفاده از حربهي اخلاق در مقابل دین بایستد. برای ما جای تعجب داشت که چطور یک چنین انسان بیایمانی تا این حد طرفدار اخلاق شده است!
• امروز هم کم و بیش از گوشه و کنار زمزمههایی میشنویم که مفاهیمی مانند "فرهنگ" را ترویج میکنند. هرچه کلمات و مفاهیم خوب و قشنگ وجود دارد را برداشتهاند تا با این حرفهای خوب به جان دین بیافتند. مثلاً با استفاده از کلماتی مانند "قانون" به جنگ دین آمدهاند. کسی که اصلاً دین ندارد، میخواهد با استفاده از قانون، علیه دین بایستد.
• کسی مفاهیمی مانند فرهنگ، قانون، اخلاق و انسانیت را نفی نمیکند، اما برای ما جای سؤال دارد که چرا خداوند از میان همهي این مفاهیم زیبا، "تقوا" را انتخاب کرده و بر روی آن تأکید فرموده است؟ چرا در قرآن کریم از این کلمات زیبا خبری نیست و در عوض اینقدر بر روی تقوا تأکید شده است؟ در قرآن کریم حدوداً 237 مرتبه از مفهوم تقوا سخن به میان آمده است و مشخصاً در حدود 50 مرتبه امر به تقوا شده است. خداوند در کنار هر دستوری عبارت "اِتَّقَوْا" آورده است و این نشان میدهد که لازمه یا نتیجه یا مقدمهي همهي اوامر الهی تقواست.
راه حل مشکلات امروز جامعهي ما تقواست/ در کنار تقوای فردی باید به فکر تقوای جامعه هم باشیم
• اهمیت تقوا برای جامعهي دینی بسیار بالاست. مشکلاتی که ما امروزه در جامعهي خود داریم و روز به روز بیشتر خود را نشان میدهند، همه بر سر تقواست. روز به روز مشخص میشود که مشکلاتی که داریم، از تقواست. برای حل این معضلات، باید تقوا را در جامعهي خود نهادینه کنیم. باید به مفهوم تقوا بپردازیم و به این فکر کنیم که "آیا همانطور که یک فرد میتواند متقی باشد، یک جامعه نیز میتواند لباس تقوا بر تن کند؟"، "يا بَني آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً يُواري سَوْآتِكُمْ وَ ريشاً وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِكَ خَيْر" (اعراف/26) به این بیاندیشیم که اگر بخواهیم تقوا را از حالت فردی دربیاوریم، به یک نظام برسیم، چه حالتی رخ خواهد داد.
• خداوند میفرماید: "وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض؛ و چنانچه مردم شهر و ديارها همه ايمان آورده و پرهيزكار مىشدند همانا ما درهاى بركاتى از آسمان و زمين را بر روى آنها مىگشوديم" (اعراف/96) آیا جامعهي ما به چیزی جز برکت نیاز دارد و آیا این برکت جز از راه تقوا حاصل خواهد شد؟
• همانطور که یک انسان با تقوا شاخصههایی دارد، یک جامعهي باتقوا نیز شاخصههایی دارد که باید ببینیم چیست. اگر افراد جامعه باید مراقب تقوای فردی خودشان هستند، مراقب تقوای جامعهي خود نیز باید باشند. ما باید در جامعهي خود تقوا را از غربت خارج کنیم که اگر چنین کنیم هیچگاه حادثهای مانند کربلا برای ما اتفاق نخواهد افتاد.
پیام داستان هابیل و قابیل: فقط اعمال متقین پذیرفته میشود
• بر اساس آیات کریمهي قرآن، داستان زندگی بشر با پدیدهي نبرد هابیل و قابیل آغاز میشود و این موضوع بیحکمت نیست. ماجرای این درگیری، به ظاهر بر سر این بود که یک قربانی از جانب خداوند پذیرفته شد و دیگری نشد. اما دلیل اصلی اینکه چرا قربانی قابیل پذیرفته نشد این بود که "إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقين؛ بىترديد خدا فقط از متقيان خواهد پذيرفت" (مائده/27)
جمعبندی داستان هابیل و قابیل این است که هر دو ایمان به خداوند داشتند، اما هابیل "با تقوا" بود و قابیل "تقوا" نداشت. این نبرد نمونهي همهي جنگ های تاریخ است. آن انسان کافری که با انسان مؤمن میجنگد، علت کفرش بیتقوایی است. در آغاز قرآن هم خداوند فرموده است: "ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدىً لِلْمُتَّقينَ" (بقره/2) این قرآن برای هدایت کسانی است که اهل تقوا هستند و افراد بیتقوا را اصلاًٌ هدایت نمیکند. دعوا بر سرِ تقواست. اصلاً خداوند از ما امتحان میگیرد تا میزان تقوای ما محک زده شود و در انتها فقط متقین باقی بمانند. (بقیه دچار ریزش میشوند)
نباید فریب کارهای خوبی که از تقوا سرچشمه نمیگیرد را بخوریم
• خداوند از میان همهي کارهای خوب، آن کاری را میپذیرد که با "تقوا" همراه باشد. چرا که کار خوبِ بدون تقوا اصلاً کارِ خوب محسبوب نمیشود؟ ما نباید فریب کارهای خوبی که از تقوا سرچشمه نمیگیرد را بخوریم.
• به جای اینکه مردم را به کار خوب دعوت کنیم، باید مردم را به تقوا دعوت کنیم. بسیاری اوقات، پدرها و مادرها، فرزندان خود را به کار خوب دعوت میکنند و اصلاً به تقوا دعوت نمیکنند. در صورتی که والدین باید به جای توصیه به کار خوب، فرزند خود را به تقوا توصیه کنند و برای قبولی اعمال فرزند خود غصه بخورند نه برای موفقیت ظاهری او.
• اصل داستان، تقواست و خداوند آنقدر امتحان میگیرد تا فقط متقین بمانند. نزاع هابیل و قابیل سر این بود و این نزاع به هزار بهانه ادامه پیدا کرد تا رسید به کربلا...
تقویت ولایتمداری، بهترین هدف برای تشکیل خانواده
مهدیه تهران -05/09/90 – موضوع: «نهال ولایت در نهاد خانواده»
اهدافی که ما برای زندگی خود در نظر میگیریم، غالباً مبهم هستند/ ویژگیهای یک هدف خوب
• گاهی اوقات هدف ما در زندگی نامشخص و مبهم است، لذا مسیر رسیدن به هدف نیز برای ما مبهم خواهد بود. ما اغلب یک سری خوبیها را به طور اجمالی به عنوان هدف خود در نظر میگیریم اما در واقع هدف مشخصی نداريم که بتواند توجه ما را عمیقاً به خود معطوف کرده و به سمت خود بکشاند.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: ای اباذر! برای هر حرکتی که انجام میدهی، (حتی برای کوچکترین امور) نیت و هدف داشته باش. اگر هدف نداشته باشی، شبیه غافلان خواهی بود. (يَا أَبَا ذَرٍّ لِيَكُنْ لَكَ فِي كُلِّ شَيْءٍ نِيَّةٌ صَالِحَةٌ حَتَّى فِي النَّوْمِ وَ الْأَكْل، وسائل الشیعه/1/48) خداوند متعال نیز در قرآن فرموده است که؛ غافلان شبیه چهارپایان هستند: "أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ" (اعراف/179)
• یک هدف خوب ویژگیهایی دارد؛ اول اینکه باید انسان را به سمت خود بکشاند و در دل انسان حرارت ایجاد کند. هدف باید در انسان انرژی و انگیزهي حرکت ایجاد كند. هدف خوب، هدفی است که مایهي سرور و مستی انسان شود. اگر هدف انسان زیبا و جذاب باشد، زندگی انسان سراسر سرگرمی خواهد شد و تمام حرکات و فعالیتهای انسان را لذتبخش خواهد کرد. هدف خوب، راه را برای انسان روشن میکند و برنامه به دست ما میدهد. در این صورت، انسان میداند در هر لحظه باید چه کاری انجام دهد و دچار بلاتکلیفی نخواهد شد.
بهترین هدف که یک خانواده میتواند برای رسیدن به آن تلاش کند، چیست؟
• بهترین هدفی که یک خانواده میتواند برای رسیدن به آن تلاش کند، چیست؟ بهترین هدف برای تشکیل خانواده کدام هدف است؟ بهترین "انگیزه" برای اینکه فرزندان خود را بزرگ کنیم، برای آنها امکانات زندگی را مهیا کنیم و برای تعلیم و تربیت آنها برنامهریزی کنیم، چیست؟ آیا "خوب شدن" میتواند هدف مناسبی برای ما باشد؟ (خوب شدن به این معنا که مثلاً فرزندان ما روی پای خودشان بایستند، آبرومند باشند، کارهای خوب انجام دهند و یا شغل مناسب و شرافتمندانهای داشته باشند.) آیا مثلاً نمازخوان بودن، میتواند ملاک و هدف خوبی باشد؟
ولایتمداری؛ بهترین هدف برای خانواده
• اگر بر اساس آیات و روایات فراوان، تمام خوبیها در ایمان و دینداری خوب خلاصه میشود و هستهي مرکزی ایمان و دینداری خوب در ولایتمداری خلاصه میشود، پس بهترین هدف برای یک خانواده از زمان تشکیل آن، تا تربیت فرزندان و همچنین رشد و تکامل زن و مرد در این محیط، این است که "خانه و خانواده محل تربیت ولایتمداران و محل تقویت ولایتمداری باشد." اگر چنین هدفی داشته باشیم، خود به خود بقیه خوبیها نیز خواهند آمد؛ "چون که صد آمد نود هم پیش ماست"، اگر کسی ولایتمدار باشد، طبیعتاً خوش اخلاق نیز خواهد بود، نمازخوان هم خواهد بود و همهي خوبیها را خواهد داشت.
• اگر ولایتمداری به عنوان هدف مشخص و انگیزهي اصلی خانواده قرار گیرد، وقتی نماز میخوانیم در این جهت خواهد بود، وقتی به دنبال کسب حلال میرویم، در جهت همین هدف خواهد بود. اگر مردِ خانه به دنبال لقمهي حلال میرود، برای این است که میداند اگر لقمهي حرام بیاورد، دیگر فرزندانش ولایتمدار نخواهند شد و دیگر روضهي امام حسین(ع) دلهای آنها را متحول نخواهد کرد. ما الان با شنیدن نام اباعبدالله منقلب میشویم، اما کسانی که شکمهایشان از حرام پر شده بود، حتی وقتی خود امام حسین(ع) مقابل آنها ایستاد و سخن گفت، تأثیری به حال آنها نداشت.
• زن یا مرد در جریان زندگی مشترک، از همان آغاز باید هدفشان این باشد که ولایتمداری خود را تقویت کنند. باید ببینند از تشکیل خانواده چه استفادهای میتوانند در جهت ولایتمداری خودشان بکنند، ببینند آیا کسی که انتخاب میکنند در این راستا به آنها کمک خواهد کرد یا خیر. هدف ما این باشد که خودمان ولایتمدار باشیم و بعد اینکه فرزندان ما هم ولایتمدار باشند. ما باید در خانواده کاری کنیم که فرزندانمان ولایتمدار بار بیایند؛ فرزندانی باشند که برای خدمت در رکاب آقا امام زمان(ع) تربیت شده باشند.
خانوادهي ولایی چه خانوادهای است؟
• خانوادهي خوب خانوادهای است که مهد تربیت فرزندان ولایتمدار باشد، خانوادهای که زن و مرد بعد از ازدواج، در آن خانواده ولایتمدارتر و حسینیتر شوند. این ملاک اصلی است و بقیه موضوعات مانند خوش اخلاق بودن، فرع است. ولایتمداری یکی از خوبیها نیست که ما به طور اتفاقی آن را به عنوان هدف انتخاب کرده باشیم، بلکه ولایتمداری صدر همهي خوبیهاست. اصلاً نگوییم که ما میخواهیم خانوادهي خوبی داشته باشیم. بگوییم ما میخواهیم خانوادهي ولایی داشته باشم.
• عاطفه و محبت در یک خانوادهي ولایی خیلی بیشتر از خانوادههای دیگر است. اصلاً خانهي کسانی که اهل ولایت هستند، با خانههای دیگر تفاوت دارد؛ رنگ و بوی دیگری دارد. ما خانه و خانوادهای میخواهیم که خیمه و بارگاه اهل بیت(ع) باشد. امام باقر(ع) میفرمایند: «بهترین قطعهي زمین و سیّد سرزمینهای عالم، محلی است که شیعیان ما در آن ساکن هستند.»
• در ابتدای زیارت جامعه که یکی از معتبرترین زیارتهای ما میباشد میخوانیم؛ «السلام علیکم یا اهل بیت النبوه» اصلاً مدیریت دین ما توسط یک خانواده انجام شده است. اولیاء خداوند دین ما را به صورت خانوادگی ارائه و اداره کردهاند نه به شکل انفرادی. اهل بیت(ع) به صورت خانوادگی فدای دین شدند. آیا این موضوع مهم، به ما این پیام را نمیدهد که به ارزش و اهمیت خانواده در دین بیشتر توجه کنیم؟
شجاعت یکی از ارکان مهم حماسه/ امروز بدون درست كردن جهان نميتوان ایران را آباد كرد
هیئت دانشجویان دانشگاه هنر – موضوع "عنصر شجاعت در هنر و حماسه" / جلسه اول/ محرم 90
• توجه به موضوع "هنر و حماسه"، صرفاً به دليل تناسب مكاني اين جلسه با هنر نيست، بلكه به اين دليل است كه هنر، محصول و پديدهاي است كه در زندگي، مصرف روزانه پيدا كرده است. ما اگر هنرمند هم نباشيم، جزو مصرفكنندگان دائمی تولیدات هنری هستیم. زندگی انسان عجین با هنر است، لذا باید مصرفکنندگان هم به اندازه هنرمندان از اين پديده سر در بياورند. دليل ديگر توجه به هنر اين است كه دين ما اساساً پديده زيبايي است و با نگاه زيبايي شناختي بايد به دين نگريست و وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإيمانَ وَ زَيَّنَهُ في قُلُوبِكُم (سوره حجرات، آیه7) دين زيبا است و انسانها را زيبانگر تربيت ميكند. با استفاده از هنر است که زیبایی دین را میتوان فهمید و به دیگران هم منتقل کرد.
• دليل توجه به حماسه اين است كه اهل هنر بايد از زاويه حماسه و بهويژه حماسه حسيني به هنر نگاه كنند تا هنرشان تقويت شود. حماسه مهمترين عامل باقي نگهدارنده قيام امام حسين(ع) است. اگر اين همه غم در كربلا بود، ولي حماسه در كربلا نبود، كربلا فراموش ميشد. اگر اين همه مظلوميت در كربلا بود ولي حماسه در كربلا نبود، كربلا فراموش ميشد. اگر حماسه نبود، مظلوميت به تنهايي تاب نگهداشتن حماسه حسين(ع) را در دل تاريخ نداشت. اگر محبت ما به امام حسين(ع) بود، ولي با شادي و خرسندي ما از حماسه حسيني نميآميخت، ما خود نگهدارنده محرم در دلهايمان نبوديم و آن را سينه به سينه به ديگران منتقل نميكرديم. ما به حماسه حسيني افتخار ميكنيم و حماسه، عنصر كليدي در كربلا است.
• اگر حماسه از زندگي بشر جدا شود، اين بشر، بشري مرده است. سرگرميهاي انسان اگر با حماسه همراه نباشد، مبتذل خواهد شد. حماسه هم لذت مكنون در كربلاست و هم ضرورت جاري در زندگي ما است. اگر از حماسه لذت نبريم، از چيز ديگري لذت نخواهيم برد و به همين دليل لازم است به حماسه و هنر بپردازيم.
• هنر خالي از حماسه، هنر شهوت و جنايت است. هنري است كه موضوع آن نه عاطفه است و نه انسانيت. هنري است كه به هواپرستي و خودپرستي منجر خواهد. اما هنري كه با حماسه آشنا شد، حرفهاي بلندي براي گفتن دارد كرشمههايي كه در سر انگشتان هنرمند بايد اثر هنري خلق كند، اگر ناشي از حماسه باشند، بينياز از بسياري از زخارف دنيا به خلق اثر هنري خواهند پرداخت.
• بچههاي خود را با حماسه تربيت كنيم تا مرد باشند. وضعيت اخلاق در جامعه، با موعظه اخلاقي درست نميشود، با كلاس اخلاق درست نميشود؛ ولي با حماسه درست ميشود. 30 سال است كه از تمام ادعاهاي انقلابيگري و مذهبيگري ما ميگذرد ولي مجالس ماه رمضان يك درصد مجالس ماه محرم رونق ندارد. عبادات و اعتقادات، مانند حماسه تأثيرگذار نيستند. حماسه است كه مردم را در خيمه عبادت جمع ميكند و آدم درست ميكند.
• با توجه به آیه وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَرات(آیه 55 سوره بقره)، "امتحان با ترس"، هم به عنوان اولين امتحان ذكر شده و هم فراوانترين امتحاني است كه خدا از بشر ميگیرد. بسياري از اوقات خداوند كه ميخواهد ما را امتحان كند، ما را با ترس امتحان ميكند تا ببيند "چه موقع" نميترسيم. در امتحان با ترس، فقر نيست، بلكه "ترس از فقیر شدن" است، مريضي نيست، بلكه "ترس از مريضي" است؛ مرگ نيست، بلكه ترس مرگ است. آشنايي با ابعاد مختلف امتحان با ترس، ضرورت مفهوم مهمي به نام "شجاعت" را نشان ميدهد و شجاعت یکی از ارکان مهم خلق حماسه است.
• در شرايط امروز هر آدم مذهبي با اطلاعاتي كه كم يا زياد دارد، ميتواند در جهان تأثيرات شگرفي بگذارد. جهان به حداقلهاي داناييهاي شما نياز دارد، ولي هر كسي به دنبال كاري و شغلي و درآمدي رفته است. اين زندگي كارمندي، ضدحماسه است و همه را سرگرم كرده است. از خواب و خيال زندگي محدود خانوادگي بيرون بياييم. شعار از آبادي ايران اسلامي، قديمي شده است. ايران را بدون درست كردن جهان، نميتوان آباد كرد. الان يا بايد ريشه ظلم را در جهان كند، يا ظلم جهاني ريشه ما ميكند. البته در اين نبرد، ما جلوتر هستيم؛ ولي حيف است كه در چنين حماسهاي شريك نباشيم. رسالت جهاني خود را بشناسيم. تو مسئوليت داري كه اين حماسه را در جهان رهبري كني. قبل از اينكه حماسه جهاني اسلام سراغ تو بيايد، تو بايد سراغ حماسه جهاني اسلامي بروي، در همه جاي عالم نياز به تو هست. زشت است كه اينترنت باشد ولي جوان ايرانی از دل جوانان شرق و غرب عالم خبر نداشته باشد.