کیهان نوشت:
*سالها قبل و در دوره کارگزاران سازندگی، یک مرکز تجاری در
قلب تهران ساخته میشود. مردم با اتکا به اسناد قانونی و جواز اتحادیه و
دیگر شرایط قانونی مغازههای این مرکز را میخرند. در آنجا کاسبی رونق
میگیرد، مردم مالیات میدهند، حق بیمه و عوارض شهرداری میپردازند.
چند
سال بعد طبقه هفتم این مرکز با ۲۰۰۰ متر زیربنا ساخته شده و به اشخاص
واگذار میشود. و... اما ناگهان پس از مدتها فعالیت و بعضاً چندین بار
نقل و انتقال اعلام میشود که طبقه هفتم این مرکز تجاری غیرقانونی ساخته
شده و باید تخریب شود! و بعد هم در مقابل چشم کسانی که هستی و زندگیشان را
برای خرید آن مغازهها دادهاند، تخریب میشود!
خریدار بیچاره چه
تقصیری دارد؟! اگر سازنده تخلف کرده و عدهای در شهرداری با او تبانی
کردهاند و او توانسته در روز روشن یک طبقه دو هزار متری بسازد، چرا مردم
تاوان بدهند؟ اگر تخلف بوده چرا روز اول و حین ساخت جلویش گرفته نشده؟ چرا
حتی همین امروز هم با سازنده و عوامل تبانیکننده برخوردی نمیشود و فقط به
آخرین حلقه زنجیره اکتفا میشود؟ به راستی اگر این وضع را بپذیریم، دیگر
میتوان برای اسناد رسمی و معاملات املاک ارزش و اعتباری قائل بود؟!
*یک
شرکت ساختمانی- بازرگانی، بدون طی مراحل قانونی شروع به «شهرسازی» در
مناطق مختلف کشور میکند. آگهیهای تبلیغی آن به شکل خستهکنندهای تمام
وقت از صداوسیما پخش میشود، تمام فرودگاهها و ترمینالها زیر بار تبلیغ
آن میرود برخلاف بدیهیترین و ابتداییترین الزامات قانون تجارت و مقررات
شرکتها، سهام آن با قیمتهای عجیب و غریب فروخته میشود. پس از چند سال
تبلیغ و سهامفروشی و درگیر کردن جمع کثیری از مردم و صنایع در پروژههای
مختلف آن شرکت، ناگهان دفاتر عرضه سهام تعطیل و کار متوقف میشود! شرکتی که
۲ تا سه هزار میلیارد سرمایه داشته بنا به برخی آمارها حدود ۹۰ هزار
میلیارد تومان سهام واگذار کرده است! از بدهی چند هزار میلیاردی شرکت به
نظام بانکی سخنی نمیگوئیم و تنها این پرسش را مطرح میکنیم که اگر فسادی
صورت گرفته، چرا روز اول جلوی آن گرفته نشد و امروز تکلیف مردمی که در این
شرکت سرمایهگذاری کردهاند چه میشود؟