پایگاه روسی «ژورنال نیو» در گزارشی به دکترین پل ولفوویتز منتشر شده در سال 1992 پرداخت؛ دکترین ولفوویتز به سندی اطلاق میشود که در 7 مارس 1992 توسط نیویورک تایمز منتشر شد؛ سندی که متعلق به ولفوویتز معاون وزیر وقت دفاع آمریکا بود و قرار بر انتشار عمومی آن نبوده است. در این دکترین با تاکید بر «مداخله پیشگیرانه و پیشدستانه» و نیز «تهدید روسیه برای آمریکا» آمده بود که آمریکا نباید اجازه قدرت گیری کشوری مانند روسیه و یا کشوری دیگر را در مناطق مهم بدهد.
در بخشی از این «دکترین»، بر سیاست یکجانبه گرایی و اقدام نظامی پیشگیرانه و پیشدستانه برای ممانعت از تهدیدات بالقوه دیگر کشورهایی که خواهان دستیابی به وضعیت ابرقدرت هستند، تاکید شده است.
در سطور زیر متن کامل گزارش پایگاه «ژورنال نیو» روسیه آورده شده است.
این وبگاه تحلیلی نوشت: قربانیان اتفاقات سیاسی جاری در کشورهای بالتیک سیاستمداران و اشراف سالاران نیستند بلکه این مردم عادی هستند که بالاترین هزینهها را برای غفلت و عدم توجه سیاسیشان پرداخت خواهند کرد. آنها معمولا این بها را با مرگ خود و عزیزان و نیز سرکوب سیاسی، اقتصادی و مسائلی از این دست میدهند.
شبیه به هر چیز دیگری در این دنیا، داشتن «ذهن صلح خواه» هم بهایی دارد و این بها معمولا توسط کسانی پرداخت میشود که خواهان داشتن این ذهن صلح خواه هستند.
اوکراینیها هم اکنون در حال دادن بهای غفلت و عدم توجه (سیاسی) خود هستند اما این موضوع فقط روی آنها متوقف نخواهد بود. کشورهای حوزه دریای بالتیک بیش از پیش در حال کشیده شدن به سناریوی جنگ هستند؛ جایی که افکار عمومی روز به روز در حال آماده شدن برای سناریوی انتخاب شده توسط آمریکا است و همانطور که «کونارد رکاس» تحلیلگر مسائل ژئوپلیتیک گفته «آنطور که ما میدانیم جنگ سرد دوم در لهستان آغاز شده،اینطور به نظر می رسد که کسی در واشنگتن احتمالا این ایده را داشته که آغاز جنگ جهانی سوم از لهستان، موضوعی خوب خواهد بود.»
پروپاگاندایی که برای عملی کردن و اجرای این هدف در حال استفاده شدن است، شبیه به همان پروپاگاندایی است که «یوآخیم گوبلز» (در زمان آلمان نازی) استفاده کرد؛ مردی که میگفت پروپاگاندای ما نباید درباره حقایق اتفاق افتاده نظری بدهد بلکه باید حقایق مختص به خود را ایجاد کند.
حقیقت اهمیت ندارد، موضوع مهم آن است که چه کسی روایتگری (میزان و شدت) آن را کنترل میکند. این مساله به روشهای بسیار مسخره و احمقانهای روز به روز در حال انجام است؛ به نحوی شما به آن عادت کردهاید. این موضوع آرام آرام دارد به موضوعی عادی، مقبول و در نهایت مسالهای که شما برای آن به عنوان موضوع احمقانه مفید خواهید جنگید، تبدیل میشود؛ همانطور که کییف به نام تعداد کمی ثروتمند شبیه پترو پروشنکو (رئیسجمهور اوکراین) با ثروتی 1.3 میلیارد دلاری به گفته مجله فوربس، در حال بمباران غیرنظامیان مناطق شرقی اوکراین است.
حوادث اوکراین نشان میدهد که در این کشور بیش از جنگ نظامی یک جنگ اطلاعات در حال پیگیری است. مردم این کشور هر چه بیشتر در حال جدا و منفک شدن از هم هستند و در حال تقسیم شدن به دو قسمت حامیان روسیه جدید و طرفداران کییف هستند؛ موضوعی که فراتر از اوکراین به حاشیه کشورهای دریای بالتیک و تقسیم کردن مردمان آنها هم سوق یافته است.
موضوعی که توسط «دیوید هادزیچ» خبرنگار حوزه مسائل جنگ در روزنامه نووروسیا تودی و ساکن دونتسک به خوبی نشان داده و مطرح شده است.
او درباره وضعیت «روسیه جدید» گفت: «اگر ما به رسانه دسترسی داشته باشیم فرصتی خواهیم داشت تا با طرف خود در کییف صحبت کنیم. ما عاقلانه میتوانیم شکاف موجود در منطق آنها و دروغشان را ثابت کنیم و روی دیگر موضوع را نشان دهیم. این یک تهدید بزرگ برای سیاستشان (سیاست کییف) است. آنها میخواهند اجازه مکالمه و گفتگو بین مردم دو سوی ماجرا داده نشود چرا که مشخص خواهد شد که هیچ کسی در خط مقدم برای مقابله وجود نخواهد داشت.
من متوجه تلاش برای خاموش کردن کانال گفتگو بین روسیه و اوکراین شدم وقتی میخواستم با طرف کییف مصاحبه کنم. دو خبرنگار متعلق به طرف اوکراینی از پذیرش مصاحبه با من خودداری کردند.
روایتی که در کشورهای دریای بالتیک استفاده شده، همان سیاست و خط مشی «پل ولفوویتز» (عضو ارشد نئو محافظه کاران آمریکایی و از طراحان و حامیان اصلی حملات پیشدستانه) است. آنچه که مرسوم شده «مردم عادی، سیاستمداران و خبرنگاران کمتر آگاه»، این دکترین (پل ولفوویتز) را با اعتقاد کامل گسترش و توسعه میدهند؛ بیشتر اوقات آنها حتی از وجود فردی به نام پل ولفوویتز اطلاعی ندارند. اکنون در سطحی فراگیر سیاست و خط مشی ولفوویتز در اوکراین و کشورهای حوزه دریای بالتیک بیش از پیش در حال ایفای نقش در بحران و درگیری اوکراین است.
به نظر نویسنده، «پل کرگ رابرتس» به بهترین نحو این موضوع را این چنین توضیح داده است: «هدف از پروپاگاندای بی معنی و پر سر و صدای علیه پوتین، ایجاد ترس در میان کشورهای حوزه دریای بالتیک و اروپای شرقی است تا زمینه گسترش حضور ناتو در این مناطق و مناطق مرزی روسیه ایجاد شود و نیز با این کار سعی شده تا افکار عمومی آمریکا را قانع کنند که روسیه اکنون، دشمن است و دیگر القاعده دشمن نیست و روسیه خطر بسیار جدیتری است. هدف دیگر، ایجاد گسست و شکستن تبادلات تجاری اروپا با روسیه است. هدف اوکراین، تضعیف روسیه با استفاده از تهدید استراتژیک مسکو در حیاط خلوت آن است؛ موضوعی که میتواند برای از هم پاشیدن فدراسیون روسیه هم استفاده شود. دکترین ولفوویتز تصریح میکند که آمریکا باید مانع هر کشور دیگری که به اندازه کافی بزرگ بوده و توان کنترل منابع مردمی کافی را دارد، بشود.»
در همین بین، شاهد اعزام 45 زخمی درگیریها در اوکراین به لهستان، استونی و جمهوری چک و آلمان بودیم. «ژنرال فردریک بن هادجس» مقام ارشد ناتو در همین ارتباط گفت که «باید مانع تهاجم و تجاوز روسیه شویم». در نتیجه این مواضع آن بود که نظامیان آمریکایی برای سال آینده هم در لهستان و کشورهای حوزه دریای بالتیک باقی خواهند ماند.
کشورهای حوزه شرقی ناتو از قبیل لهستان همچنین باید درباره استقرار ذخایر و «مراکز پذیرش» نیروهای ناتو در سرزمینشان تصمیمگیری کنند؛ موضوعی که ژنرال هادجس هم بدان اشاره کرد.
سنای آمریکا قانونی را مصوب کرد که بر اساس آن بدون عضویت اوکراین در ناتو، این کشور وضعیت متحد آمریکا را پیدا کرده است. لایحه و طرحی که به آمریکا اجازه می دهد در صورت و زمان تهاجم مستقیم روسیه به اوکراین، گسیل نظامیان به سرزمین یک کشور متحد، آمریکا به جنگ با «کشور دشمن یعنی روسیه» برود.
من از «دیوید هادزیچ» خبرنگار روزنامه نووروسیا تودی مستقر در دونستک پرسیدم مردم درباره بیانیه و طرح سنای آمریکا چه فکر میکنند. این بیانیه سنا، میتواند با توسل بخ مدرکی از حضور نظامیان روسیه در اوکراین بهانه ای برای حمله رسمی ناتو به روسیه جدید و نتیجتا تشدید درگیری با روسیه شود.
هادیج گفت: «این موضوع تاثیری در حمله سراسری اوکراین (به مناطق شرقی) ندارد، ما آماده هستیم. سوال این است که اوکراین چه زمانی حمله میکند و نه اینکه به همراه چه کسی حمله میکند. ما در وضعیت آماده باش کامل هستیم هم غیرنظامیان و هم نیروهای نظامی. درباره آمریکا هم باید گفت که موضوع جدید حادث نشده. من خودم تجهیزات ناتو و آمریکایی را در مناطقی که نیروهای اوکراینی عقب نشینی کردند، دیدم.»
از نقطه نظر ارتش و نظامی، یک موضوع سبب نگرانی و انشقاق است. بخشی از ارتش (وابسته به مخالفان اوکراینی) خواهان دفاع از دونباس (مناطق شرقی اوکراین) است و از سوی دیگر ما داوطلبانی از روسیه و کشورهای اروپایی هستیم که آنها خواهان حفاظت از نیمی از سرزمین اوکراین نیستند آنها آمدند تا حکومت نظامی فاشیست کییف را سرنگون کنند. در کل، اخلاق این است که سربازان خواهند جنگید و تسلیم نخواهند شد. تنها تفاوت آن است که آنها با نیروهای طرف مقابل(کییف) خصومت دارند.
به گفته هودزیچ خبرنگار مستقر در دونستک، طرف کییف طی سه هفته جاری همه نیروهای خود را به مناطق مرزی (با مخالفان) اعزام کرده و آنها اغلب از موشکهای گراد علیه ساختمانهای غیرنظامی و مردم عادی استفاده میکنند.