وظيفه پيروان امام حسين (ع) و شيعيان آن حضرت، عمل به سيره و رفتار ايشان است. چراغ فروزاني که اباعبدالله الحسين(ع) روشن کرد، روشنايي بخش راه پيروان او شد. بنابر اين، دوستداران و شيفتگان آن حضرت وظيفه دارند با عزاداري و سوگواري براي آن حضرت و ياران باوفايش، اين مشعل هدايت را همواره روشن نگه دارند. افزون بر اين، عزاداري براي سالار شهيدان از جنبه هاي ديگر نيز در خور توجه است که عبارتند از:
1. تولي و تبري: تولي، دوست داشتن دوستان خدا؛ يعني پيامبر اکرم (ص) و خاندان اوست. تبري نيز به معناي بيزاري جستن از دشمنان خدا؛ يعني دشمنان پيامبر و خاندان اوست. عزاداري نيز اداي تکليف تولي و تبري است که از فروع دين و تکاليف شيعه است. اشک ريختن بر حسين(ع)، نوعي بيعت و امضاي پيمان دوستي با سيدالشهدا و ابراز تنفر و انزجار از دشمنان و قاتلان آن حضرت است.[1]
2. رشد فردي، اجتماعي و فرهنگي: يکي از آثار و پيامدهاي عزاداري براي سيد شهيدان، ساختن فرد و جامعه بر اساس الگوي عرضه شده امامان معصوم است؛ عزاداري از روي شناخت و معرفت و رعايت چارچوب هاي شرعي و عرفي. انجام دادن اين عزاداري، افزون بر اينکه در بعد عاطفي و معرفتي، فرد را به اهل بيت پيامبر(ص) وابسته مي کند، فرهنگ زلال اهل بيت و مذهب شيعه را نيز با معرفت وعاطفه به نسل هاي بعدي منتقل مي کند و اين بهترين راه براي حيات فرهنگي مکتب اهل بيت به شمار مي آيد.[2]
3. حفظ و ترويج اسلام ناب: عزاداري و گريه بر مصائب سالار شهيدان، موجب زنده نگه داشتن راه و هدف نهضت حسيني است. مجالس عزا، ادامه رسالت پيام رسانان عاشورا يعني امام سجاد(ع) و حضرت زينب (س) است. سوگواري در محرم و گريه بر مظلوميت شهداي کربلا، سلاح هميشه برّاني است با فرياد و اعتراض به ستمگران.[3]
آسيب هاي عزاداري سالار شهيدان:
فرهنگ عاشورا و عزاداري امام حسين (ع) نيز مانند هر پديده با ارزش ديگر، دچار آفت ها و آسيب هايي است که در صورت مقابله نکردن عاقلانه با آن ممکن است به فرهنگ پربار عاشورايي
آسيب هايي وارد شود. برخي از اين آسيب ها عبارت است از:
الف) برخورد عاطفي صرف با مقوله عزاداري: بي شک، عاطفي ترين صحنه ها در تاريخ عاشورا وجود دارد. اين بُعد از حادثه عاشورا به دليل دو عنصر حماسه و زيبايي در کنار عاطفه قوي، آن را اثرگذارتر کرده است. در فرهنگ عامه، بيشتر شاهد پررنگ بودن جنبه تراژيک اين حادثه هستيم، به گونه اي که تا حدودي عرصه بر جنبه هاي حماسي و عرفاني حادثه عاشورا تنگ شده است. متأسفانه در گذر زمان، براي شدت بخشيدن به جنبه عاطفي، داستان ها و مطالبي بدون ربط و سند براي حادثه عاشورا جعل شده است، مانند عروسي حضرت قاسم در روز عاشوراو...[4]
ب) تبديل شدن عزاداري به عادت: از آنجا که بار عاطفي حادثه عاشورا قوي است، ظرفيت عادت پذيري آن به شدت افزايش مي يابد. وقتي موضوعي به عادت تبديل شود، ديگر براي به جا آورنده آن عمل، تنها انجام دادن آن، هدف خواهد شد و او با اين کار تخيله رواني مي شود. ازاين رو، انتظار معنادار بودن و پويايي عمل، انتظاري بي معنا خواهد بود.[5]
ج) آميخته شدن عزاداري با فرهنگ هاي قومي و ملي: شيوه هاي عزاداري هر قوم و ملت مانند زبان آنها گوناگون است. بنابراين، بايد بکوشيم براي هماهنگ و اصول مند کردن عزاداري سيدالشهداء (ع)، بر اساس فرهنگ يک ملت، با فلسفه و اهداف و روح قيام تناسب ايجاد شود.[6]
د) ضعف دانش و بينش عمومي: کمبود دانش و انديشه در جامعه، زمينه ساز گسترش انحراف ها، تحريف ها و خرافه هاست. در اين زمينه هر چه ميزان و سطح تحصيلات افراد جامعه بيشتر باشد، امکان کمتري براي نفوذ انديشه هاي نادرست و باطل وجود خواهد داشت. اين امر با روحيه پرسشگري، نقادي و نقدپذيري ارتباط بسياري دارد. بينش بالاي جامعه همواره موجب امنيت رواني جامعه و اعتلاي جايگاه عالمان و واعظان مصلح و آگاه است.[7]
پي نوشتها:
1. تقدسي نيا، خسرو، هفتاد و دو پرسش پيرامون حماسه کربلا، قم، ائمه، 1380
2. جعفريان، رسول، تأملي در نهضت عاشورا، قم، انصاريان، 1381
3. حسيني قزويني، عبدالکريم، چهره حقيقي قيام حسيني در آيينه اسناد تاريخي، ترجمه: علي علوي، انتشارات بدر، 1362
4. خرسند، پرويز، همه جا کربلا، همه روز عاشورا، تهران، سبز، 1359.
5. دخيل، علي محمدعلي، مجالس حسيني، ترجمه: مصطفي خبازيان، مشهد، بعثت، بي تا
7. رباني خلخالي، علي، عزاداري از ديدگاه مرجعيت شيعه، قم، مکتب الحسين(ع)، 1361
8.رحيم پورازغدي، حسن، حسين(ع) عقل سرخ، تهران، سروش