به گزارش پایگاه 598، در اوج دلتنگی یک اتفاق ناب کاکو را به ابرها فرستاد. او حالا وقتی از تمرین عصرگاهی به خانه برمی گردد نوزادی که همین روزها به جهان لبخند زده را بغل می کند و آرام می شود.
داریوش یزدانی در روزهای سرنوشت ساز کالیفرنیا به این می اندیشد که ماموریت خود را روی نیمکت لس آنجلس بلوز به اتمام برساند تا در هوای وطن به موعد دیدار با یاران قدیمی بیاندیشد. وقتی کفش هایش به جستجوی سرزمین گربه ای شکل کهنه می شوند یعنی در سرمای ینگه دنیا او گرمای سرزمین مادری اش را به خاطر می آورد.
با یزدانی دقایقی همکلام شدیم و حرف هایش را به درد فراقش سنجاق کردیم.
* دوری از وطن چه طعمی دارد؟
- آسمان همه جا یک رنگ است. اما خب هیچ جا زادگاه آدم نمی شود. من روزها را شماره می کنم تا تابستان برسد و برگردم. دلم برای ایران یک ذره شده است.
* الان در لس آنجلس بولدز شماره یکی؟
- بله، اولش دستیار بودم اما وقتی خودم را نشان دادم مدیران باشگاه تصمیم گرفتند من سرمربی باشم. حضور در لیگ یو ال اس برای من تجربه گران بهایی بود.
* فوتبال ایران را رصد می کنی داریوش؟
- رصد می کنم و غصه میخورم. چرا باید تیم ملی در آستانه جام ملتها حسرت بازی تدارکاتی بر دلش بماند؟ چرا استقلال باید به این روز بیفتد؟
* جوابش را خودت بده؟
- این حاصل بیبرنامگی و روزمرگی ست. تا زمانی که مدیران سیاسی برای ورزش ایران تصمیم بگیرند بهتر از این نمی شود. فوتبال ایران از ضعف مدیریت بیشترین ضربه را می خورد بعد هم ...
* بعد هم چی؟
- شما به همین استقلال نگاه کنید. تیمی که روزگاری بازیکنانش در برابر جنم مربی کم می آوردند حالا هر کاری دلشان بخواهد می کنند. فوتبال ایران به جایی رسیده که قلعه نویی هم دیگر ابهت ندارد.
* فکر می کنید ایران در جام ملت ها چه کارنامه ای به دست آورد؟
- فرض کنید اصلا قهرمان شویم، چه دردی دوا می شود؟ عراق هم روزی قهرمان شد اما در گذر زمان پاشید چون برنامه نداشت. ما هم تا زمانی که به کسب نتیجه فکر کنیم و آینده نگر نباشیم به جایی نمی رسیم. البته من راجع به سیستم کی روش حرف دارم.
* می شنویم.
- اگر قرار باشد با سیستم بسته و تدافعی کی روش به استرالیا برویم محال است جام بگیریم یا حتی به نیمه نهایی برسیم. کی روش باید تاکتیک هایش را عوض کند وگرنه در جام ملت ها با سر می خورد زمین.
* راستی آمدن مسافر تازه رسیده ات مبارک.
- خدا لطفش را شامل حالم کرد تا در غربت دلم شاد شود. هدیه شب یلدای خدا به من یک سامان کوچولو بود.حالا نیکان یکی را دارد که با او بازی کند.
* ممنون، مواظب خودت باش.