دكتر کامران باقری لنکرانی عضو جبهه پایداری انقلاب اسلامي در جمع طلاب مدرسه علمیه معصومیه قم حاضر شد و ديدگاههاي خود را در مورد اصل بودن افراد و جريانها يا گفتمان بيان كرد.
به گزارش رجانيوز، وزير سابق بهداشت، درمان و آموزش پزشكي در دولت نهم، منشأ بسياري از مشكلات را قدرتطلبي بر اساس نگاه فرد محوري و جريان محوري بهجاي گفتمان محوري دانست.
متن كامل سخنراني اين عضو جبهه پايداري در ادامه آمده است:
ترويج اعتقاد و انديشهها تكليف است نه دعوت به افراد و توصيه به رأي دادن به فلان آقا
در یک نظام مردم سالار دینی و هر نظامی که به نوعی به آراي مردم رجوع می کند، نوعی فعالیت اجتماعی و دعوت مردم به آراي خود و نوعی مراجعه به مردم و حضور در صحنه الزامی است. مردم سالاری بدون مراجعه به مردم امکان ندارد اما گاهی جای اصل و فرع در این موضوع عوض می شود. آفتی که تشکلها به آن دچار می شوند، این است که بهجای دعوت به اندیشهها، دعوت به افراد می شود. یعنی بهجای پیدا کردن حرف مناسب و همسو با اعتقادات كه تکلیف ماست و مبنای اثر گذار اجتماعی است، دعوت به افراد می شود و اینکه به فلانی رأی دهیم، اصل قرار میگیرد و آن موضوع مهمتر، فرع قرار می گیرد.
این آفت، البته جدید نیست و یکی از مهمترین آفت هایی است که تشکل ها با آن روبرو هستند و همین است که کم کم زاویه تشکل ها را ولو اینکه عنوان اسلامی داشته باشند، به سمت قدرت طلبی می برد و از عمل به تکلیف باز می دارد.
اخیرا رهبر معظم انقلاب در سفر کرمانشاه نکته ای را فرمودند که جای تأمل ویژه خصوصاً در میان اهل علم دارد، ایشان فرمودند آنچه که تشکل اسلامی و ایده آل را از یک تشکل قدرت طلب جدا می کند، این است که تشکل اسلامی بهدنبال ترویج اندیشه ها و هدایت فکری است، حالا چه هدایت فکری اجتماعی سیاسی و چه هدایت دینی. و براي آن، اصل، گفتمان است نه اينکه چه کسانی بیایند و چه کسانی بروند. این موضوع در عرصههای اجتماعی به خوبی نمود و جلوه می کند.
برخي ميگويند مجلس را بايد از آدمهايي كه ما را قبول دارند پر كنيم
امروز در صحنه سیاسی کشور، فضایی که برخی دنبال آن هستند با فضایی که عده ای دیگر دنبال آن هستند در چه چیزی تفاوت پیدا می کند؟ برخي ميگويند باید این مجلس را از افرادی که ما قبول داریم، پر کنیم اما یك زمانی هم صحبت از آن می کنیم كه ما باید مجلسی داشته باشیم که بتواند این آرمان ها و ارزش ها را دنبال کند. اول باید این آرمان ها و اندیشه ها را مشخص کرد، بعد اين ارزش ها را به کسانی که می خواهند به مجلس بروند، عرضه و از آنها سوال کنیم که آیا این ارزش ها را قبول دارید یا نه؛ اگر مطمئن شدیم که همین ها را قبول دارند، بعد آنها را ترویج کنیم.
این نکته مهم، عقلانی و غیر قابل انکار است اما در فعالیت های اجتماعی مورد غفلت واقع میشود، چرا که وقتی اصل بر این شد که ما حتما قدرت را تصاحب کنیم، باید روش های تصاحب قدرت را پیدا کنیم و کمتر به این توجه شود که اصولاً ما قدرت را برای چه می خواهیم. قدرت که به خودی خود اهمیت و ارزش ندارد، بلکه اگر در مسیر ترویج آرمان ها قرار بگیرد، مقدس می شود. در حالي كه اصل، آرمان هاست نه قدرت كه بسیاری از اختلافات و تفاوت نگاه و ورود و خروج به موضوعات را در فضای فعلی کشور، همين مسئله شکل می دهد.
مبناي تصميمگيري مردم در دوم خرداد 76 آرمانگرايي ديني بود
ما تجاربی از اینکه همه با هم بر یک موضوع متحد شدند، داشتیم، در انتخابات سال 76، اصولگرایان روی یک کاندیدا تمرکز و اشتراک نظر داشتند اما اشکالی که پیش آمد، این بود که این کاندیدا نتوانست آراي عمومی را جلب کند، تحلیل و آسیب شناسی آن روز به درد امروز ما می خورد. کسانی که در آن انتخابات پیروز شدند، اینطور می خواستند القا کنند که آرمانگرایی دینی در بین مردم ما از بین رفته و به همین دلیل، به کاندیدای مورد نظر اصولگرایان رأی داده نشد.
به نظر بنده؛ انتخابات دوم خرداد 76 دقیقاً پیروزی آرمانگرایی دینی بود منتها با تشخیص اشتباه. ممکن است مردم ما تشخیص اشتباه بدهند ولی مبنای تصمیم گیریشان همیشه آرمان گرایی دینی بوده است.
کاندیدای مورد نظر اصولگرایان در سال 76 وقتی به صحنه آمد، از او پرسیدند که شما چه تحولی ایجاد میکنید، گفت که ما همان راه رییسجمهور قبلی را ادامه میدهیم و اين مسئله را مکرر به عنوان شعار انتخاباتی مطرح کرد، در حالي كه مردم آزرده خاطر بودند و میدیدند که نتیجه آن سیاستها در صحنه های مختلف چه عوارضی را بهوجود می آورد.
بالاترين شكافهاي اجتماعي و هشدارهاي رهبري درباره تهاجم فرهنگي در دوره هاشمي
ما یکی از بالاترین شکاف های طبقاتی را در آن زمان تجربه کردیم، بالاترین نرخ تورمی که تاریخ 30 ساله ما داشته، در آن زمان رخ داده است. ضریب جینی که نشان دهنده شکاف طبقاتی است، در آن زمان به بالاترین میزان رسید و در صحنه های فرهنگی، فریاد مقام معظم رهبری که تهاجم و شبیخون فرهنگی در حال افزایش است، در آن زمان بود. وزیر ارشاد وقت هم گفت که ما تهاجمی نمی بینیم و دفاع کرد از مسیری که الان می بینیم، در آن قرار گرفت. وقتی که يك کاندیدا آمد و گفت ما همان راه را می خواهیم برویم و کاندیدای طرف مقابل در باغ سبزی را نشان داد که من می خواهم راه امام را ادامه دهم، طبیعی بود كه بسیاری از مردم در این تشخیص آرمان گرایی دینی دچار اشتباه شوند ولي ما نباید خیال کنیم که مردم آرمان گرایی دینی را زیر پا گذاشتند، اینطور نیست، مردم بر اساس آرمان گرایی دینی انتخاب کردند اما تنها در تشخیص خود دچار اشتباه شدند و ما در ایجاد این تشخیص اشتباه مقصر بودیم. البته ما اعتقاد داریم که "الخیر فی ما وقع" و الان هم که به وقایعی که در این 14 سال اتفاق افتاد، نگاه ميكنيم، می بینیم که تمام آنها صحنه زیبایی از جدا شدن ناخالصی ها از خالصی ها را نمایان کرد؛ صحنه زیبایی را فراهم کرد. بسیاری از تفکرات پنهان زیر لوای دفاع از امام و انقلاب، رسوا شدند و نشان دادند که هیچ سنخیتی با مبانی امام و تفکرات او ندارند، همین مدعیان راه و تفکر امام اعلام كردند که تفکر امام را باید به موزه ها سپرد که بايد مجموعه اين تحولات را كه منجر به بالندگی، رشد و تعالی آسیب شناسی کنیم.
اگر این زمان را آسیب شناسی کنیم به این می رسیم كه آنچه موجب شد ما هشت سال خون دل بخوریم (خیلی سخت بود که محرم بیاید و در روزنامههاي این کشور که مورد حمایت دولت وقت بود، بنویسند "عاشورا انتقام بدر بود" یعنی همان حرف یزید كه در سخنرانیاش در مورد ماجراي كربلا گفت) که به همه باورهای دینی کشور حمله شود. خب باید مقصر آن را پیدا کنیم، چرا آن هشت سال فرصت سوزی شد.
آسيبشناسي علت شكست كانديداي اصولگرايان در انتخابات رياست جمهوري سال 76
مهمترین نكته این بود که در آن صحنه حضور تکلیفمدار و برای دفاع از اندیشه و اصول به حاشیه رفت. دغدغه این بود که قدرت را به هر قیمتی به دست بگیریم.
به نظر بنده در این مسیر انقلاب اسلامی آن جریانی همواره جریان پایدار است که همیشه نسبت خود را با آرمان ها، باورها، اعتقادات و ارزشها حفظ کند و این موضوع است که جریان ها را از یکدیگر متمایز می کند.
بسیاری از اتفاقهايی که رخ می دهد، ناشی از این است که افراد حرفهایی می زنند که تفاوتي با سایرین که به این امور اعتقادی ندارند یا اعتقادشان به این امور، الهام بخش فعالیتهای اجتماعیشان نیست، ندارد.
چرا مجلس با اينهمه هزينه براي قانونگذاري، قانونهاي خودش را لغو ميكند
بسیار تلخ بود برای من که مجلس محترم وقت بگذارد و طرحی را تصویب کند و بعد خودش وقت بگذارد و آن طرح را لغو کند. چند بار چنین اتفاقهايی در همین مجلس اخیر رخ داد؛ قصه دانشگاه آزاد که نصف روزه تصویب شد و بعد از واکنش های اجتماعی، منجر به عقب نشینی و لغو شد.
خود دوستان میگویند که هر ثانیه قانونگذاری در مجلس ما چند صد هزار تومان هزینه دارد، آيا این، راه پاسداری از بیت المال است که ما حرکت های سینوسی کنیم، باید آسیب شناسی کنیم كه چرا این حرکت های سینوسی بهوجود می آید. مهمترین دليل این است که در این تصمیم گیری ها نسبت کارها با باورهایمان به فراموشی سپرده می شود.
اگر ما هیچ کاری نکنیم و فقط همین گفتمان را ترویج دهیم که اگر کسی که می خواهد در صحنه اجتماعی حاضر شود، آن را با باورها نسبت سنجی کند؛ همین، کار ما را تمام میکند.
شعار اسلاميت ميدهند، بعد ميگويند اسراف اشكالي ندارد
ما نمی توانیم شعار اسلامیت بدهیم، بعد وقتی از ما میپرسند که شما الگوی موفق مدیریت اسلامی را چه کسی می دانید، الگویی را معرفی کنیم که بی محابا می گوید اگر من در کارها اسراف هم بکنم، این خرج مدیریت است. آيا این الگوی مدیریت اسلامی است؟
یک آقایی صراحتا می گوید من هر خرجی هم کردم، چون منجر به پیشرفت کار شده است، اشکالی ندارد و یا یک نفر در یک مجلس یک طور صحبت کند و در مجلس دیگر، طور دیگر؟
خيلي بد است كه فردي در قم فتنه را محكوم كند و در تهران بگويد كدورت بود
من صحبتهای یکی از این افراد را سال گذشته رصد می کردم تا نظراتش را بهدست آورم. او که در پاییز سال گذشته در قم سخن می گفت تصریح کرد که فتنه سال 88 اتفاق خیلی بدی بود و ما باید از آن اتفاقات تبری بجوییم، همان آقا در مجلسی در تهران سخنرانی می کرد، در جمع مستمعینی که نبضشان طور دیگری می زد!، گفت که فتنه سال 88 یک کدورتی بود كه نباید آن را کش داد.
خیلی بد است که انسان به مستمعش نگاه کند و بر اساس نظر مستمع سخن بگوید. ما البته نمی گوییم که بی تدبیر باشیم اما باید تکلیفمان روشن باشد. در سال 88 مقام معظم رهبری چند بار به صراحت گلایه کردند که اصحاب تریبون، رفع ابهام کنید، روشنگری کنید و نگذارید مردم دچار ابهام باشند، خیلی روشن است که بعضی ها نه تنها در این جهت تلاش نکردند، بلکه مدام بر ابهام آفرینی افزودند.
نميتوانيم اطمينان كنيم كسي كه با شنيدن "هل من ناصر" به ميدان نيامد، در موارد بعدي به ميدان بيايد
ما که نمیتوانیم فراموش کنیم و بگوییم که حالا گذشت ما که با کسی کینه ای نداریم، فراموش نمی توانیم بکنیم از این جهت که نمیتوانیم به آن کسی که با شنیدن "هل من ناصر" به میدان نیامد، اطمینان کنیم که در "هل من ناصر"های بعدی به میدان بیاید.
درباره عقيده افراد اظهارنظر نميكنيم، ممكن است صحيح العقيده و فاسد العمل باشند
ما می گوییم عمل این فرد درست نیست، اعتقادی نداریم که عقیده اش اشتباه است. فاصله بین عقیده و عمل خیلی است. این روایت را از آیت الله حائری شیرازی شنیدم؛ فردي از صحابه خدمت امام صادق (عليه السلام) بود که حضرت از او پرسیدند نظرت راجع به فلانی چیست؟، گفت آدم خوبی نیست و فاسق است. حضرت به این فرد فرمودند که نباید اینطور در مورد کسی که ادعای محبت ما را می کند، اظهار نظر كني؛ صحیح العقیده است اما فاسد العمل است. ما در مورد عقیده کسی که نمی توانیم حرف بزنیم اما عمل و رفتار را که نمی توانیم انکار کنیم.
وقتی کار یک نفر با باورها و ارزشها نمی خواند که نمیتوانیم توجیه کنیم. خودش هم می گوید که ما نمی توانیم با مدل سال 57 و با مدل ارزش های دینی، کشور را بگردانی. ما که به عقیده او کاري نداریم، فاصله بین عقیده و عمل بسیار است. خیلی ها ممکن است عقیدهشان خیلی خوب باشد اما عملشان خراب باشد. البته توجیه می کنند، توجیه هایشان هم به درد خودشان می خورد، ما که به عقیدهشان کاری نداریم و نمی گوییم آنها آدم های اصولگرایی نیستند و یا در عقیده، آدم های بدی هستند اما می گوییم عملشان مشکل دارد.
ما باید یاد بگیریم در صحنه اجتماعی آنچه که دائر مدار کارمان باشد، باورها و اعتقاداتمان است و واقعا باید باورها و اعتقادات را ترویج کرده و تبدیل به گفتمان کنیم.
تفاوت و تمایز حضور مؤمنانه در صحنه اجتماعی با سایر حضورهای اجتماعی در همین نکته است، اما اگر فقط بخواهیم کاندیدایمان به مجلس برود، چه فرقی با بقیه داریم. ما هرکاری که می کنیم، بايد بهدنبال آن بپرسیم، وقتی به مجلس رفتیم می خواهیم چه كاري از آن در بیاید.
انقلاب از مرحله تنازل و راضي شدن به حداقلها عبور كرده و مردم در فتنه 88 واكسينه شدند
امروز انقلاب اسلامی از آن مرحله عبور کرده که بگوییم چون نمی خواهیم آدم های بد به مجلس بروند، خودمان را به حداقل ها راضی و تنازل کنیم. مسیر انقلاب اسلامی یک مسیر بالنده است، انقلاب رویش های زیادی داشته، نسل جوان ما آبدیده شده است و به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی در قم فرمودند که مردم در فتنه 88 واکسینه شدند و این واکسینه شدن و ایمن شدن، باید در صحنه خود را نشان دهد.
مجلس آتی ما باید در جایگاه بلندی باشد که بتواند آرمان ها را دنبال کند، نه اینکه اگر امر صریحی آمد، تازه بگويند ما لبیک گفتیم، آیا این توقع از مجلس است که فقط به اوامر صریح لبیک بگوید یا نه در جهت آن اوامر برنامه ریزی کند؛ الگوی پیشرفت اسلامی، ترویج عدالت اساسی ریل گذاری برای قانون.
تابلوهاي غير تابلوي فتنهگران و منحرفان در انتخاباتهاي آينده
انتخابات مجلس شورای اسلامی همواره مورد نظر همه جریان های سیاسی بوده است و انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی نیز همینطور است اما اتفاقی كه افتاده این است که جریانهاي مختلف به دلیل اینکه در پیشگاه ملت منفور شده اند، با نقاب و به صورت پیچیده ممکن است در انتخابات حاضر شوند. اینطور نیست که تابلودار بیایند، به مرور کارها پیچیده تر شده و الان هم در اوج پیچیدگی است.
جریان فتنه و سران منفور آن می دانند که مردم به آنها محل هم نمی گذارند، طبیعی است که جریان فتنه حضور خود را به صورت پیچیده دنبال و بخشی از اصلاح طلبان را به عنوان مجرای حضور انتخاب می کنند و آنها نیز شعارهایي می دهند که خیلی حساسیت برانگیز نباشد. شعار تعامل و تعدیل و رفتار معقول و از این جنس حرف ها را خواهند زد و اینطور به صحنه می آیند.
قطعا نمی گویند که در فتنه 88 سعی کردیم که کشور را فلج کنیم یا نمی گویند ما همانهایی هستیم که وقتی اوباما جایزه صلح نوبل گرفت، دو کلام حرف زد که یکی از آنها در حمایت از ما بود، یا از پولی که از عربستان گرفته و این فتنه ها را رقم زدند، حرفی نمی زنند یا نمی گویند که سهمشان از بودجه براندازی امریکا چقدر بود، بلکه ادبیاتشان تغییر می کند و می گویند ما می خواهیم کشور را به ریل پیشرفت برگردانیم و از این جنس حرفها.
گروه انحرافی نیز برای انتخابات نمی گویند که ما طرفداران "الف.ر.م" هستیم، اینها مطرح نخواهند کرد که ما همانی هستیم که میگفتیم مکتب ایرانی؛ یا نمی گویند که ما دوست مردم اسرائیل هستیم بلکه آنها هم پیچیده عمل خواهند کرد و خواهند گفت که ما دنبال کرامت انسانی هستیم و می گویند که ما می خواهیم کشورمان را در جایگاه والا قرار دهیم. این چنین می گویند، خودشان را که رسوا نمی کنند.
خداوند نسبت به مؤمنين سختگير است و ناخالصيها را قبول نميكند
در برابر این پیچیدگی ها، اگر عده ای حواسشان به خود قدرت پرت شود و تنها هدفشان، خود حضور در مجلس باشد و به این نکته مهم دقت نکنند که اگر حضوري هم هست، باید برای حفظ آرمان ها باشد، ما یقین داریم که بر اساس سنت الهی قطعا شکست خواهند خورد.
سخت گیری خدا نسبت مؤمنین خیلی زیاد است. از مؤمن کار غیر خالص و قدرت طلبانه قبول نمی کند. نمی توانیم در عمل رفتاری داشته باشیم که با شعارهایمان نمی خواند.
انتخابات آينده پيچيده است، چون افراد و جريانها حرف دلشان را نميزنند
انتخابات آینده مجلس به دلیل پیچیدگیهایش یکی از سخت ترین امتحانات است، چرا که افراد حرف دلشان را نخواهند زد، بلکه حرفهایی می زنند که باید به قول قدیمیها، آن را با منقاش (موي چين) ریز ریز کنیم و دقت کنیم که بفهمیم این حرف چیست وگرنه ظاهر حرف ها خیلی زیبا خواهد بود و حرف های زیبای فراوانی خواهیم شنید.
باید گفتار و شعارهای افراد در عمل، تایید شود، مثلاً کسی بگوید من ولایتمدار هستم، اگر این فرد، همان کسی است که تأخیر در اجرای امر رهبری را در هر جایی توجیه می کند، مثلا 11 روز خانه نشینی را که موجب پر رو شدن دشمنان شد، یک جور توجیه می کند، يا دو سال تأخیر در طرح نظارت بر نمایندگان را توجیه می کند، ما می گوییم خب، قبول، شما در عقیده ولایتمدار هستيد اما در عمل خوب ولایتمدار نيستيد.
یا همانطور شما که سال 88 در صحنه ای که رهبری از همه تریبوندارها خواستند که ابهام زدایی کنند اما نکرديد. خب می گوییم شما کارنامه ات را بیاور، میگویند ما دیپلمات هستيم، یا گفت "من مدیر خدماتی هستم و ربطی به من ندارد، دیگران باید وارد صحنه شوند"، ما هم می گوییم به شما اعتماد نمی کنیم تا هر وقت كه در عمل نشان دهيد.
رفتار "كعبالاحباري" و مبنا قرار دادن اخبار پشت پرده گناه است
گاهی اوقات تاسف می خورم، چرا كه جلساتی که به عنوان جلسات سیاسی و امور اجتماعی تشکیل می شود، به جای توجه به امور اصلی و ارزشها به بدگویی از این و آن تبدیل می شود، در حالي كه این باور غلط است و باید اصلاح شود. معنی این مدل بحث سیاسی کردن و اخبار پشت پرده را مبنای تحلیل قرار دادن، این است که هرکس می خواهد در صحنه سیاسی حاضر شود، باید کعب الاحبار باشد! این غلط است ضمن اینکه بعضاً گناه است.
حضور در صحنه باید بر اساس اخباری باشد که می بینیم، ولی اصل این است که آن اصول و ارزشها ترویج شود، دور هم که جمع می شویم، ببینیم که الان چه تکلیفی در صحنه اجتماعی داریم. اگر انرژی های فعالان اجتماعی ما اینگونه هزینه شود، ضمن اینکه با اخلاق و باورهای دینی ما سنخیت بیشتری دارد، موجب می شود که کار بهتر شده و مردم هم تکليفشان را بهتر بفهمند، ترویج گفتمان باید اصل قرار بگیرد.
اگر خودمان نمی دانیم راه چیست لااقل دیگران را گمراه نکنیم
در دیداری که با مرحوم آیت الله بهجت داشتیم، ایشان سفارش کردند که حواسمان جمع باشد که سعی کنیم راه درست را پیدا کنیم، اگر هم پیدا نکردیم، دیگران را گمراه نکنیم.
نگرانی ما این است که گفتمان فعالیتهای اجتماعی در حال خارج شدن از گفتمان عقیدتی است، چراکه برای بعضیها شفافیت در نسبت با حضور در قوه مجریه یا مقننه با عمل به تکلیف از دست میرود.
این چه کاری است که ما همه زور و تلاشمان را بگذاریم که "کسانی که از ما نیستند نه اما کسانی که با ما هستند، بله"، چه حجت شرعی برای ما دارد. حجت شرعی ما این است که ببينیم در حال حاضر چه تکلیفی داریم. اول باید گفتمان را ترویج کنیم و بعد مصداق یابی کنیم که چه کسی می تواند این گفتمان را به بهترین شکل اجرا کند.