به گزارش پایگاه 598 ، باشگاه خبرنگاران نوشت:
پیرامون حوادث سال 88 که منجر به شکلگیری فتنه شد، عملکرد رسانههای خارجی و بیگانه یکی از قابل تاملترین زوایای مورد توجه است چرا که امروزه بخش مهمی از فعالیتهای برون مرزی سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی بازیگران بینالمللی، به ویژه قدرتهای بزرگ، رسانههای جمعی و سازمانهای اطلاعاتی آنها در جهت گستراندن پدیدهای تحت عنوان جنگ نرم است که می تواند به عنوان ابزاری در جهت تامین منافع آنها در سطوح منطقهای و بین المللی عمل کند.
آنچه
که مسلم است این نکته است که هيچ رسانهای پا به عرصه ارتباطات نمیگذارد؛
مگر با احساس ضرورت دفاع و اشاعه يک جريان فکري و سیاسی حتی اگر در حرف
داعیه استقلال را داشته باشد، با توجه به مصادیق عینی این سخن را به درستی
در رابطه با عملکرد رسانههای غربی در حوادث و رخدادهای سال 88 در جمهوری
اسلامی ایران مییابیم و برهمین مبناست که اهمیت نقش رسانه در جهتدهی به
جریانات سیاسی روشن میشود.
به
گونهای که در صورت عدم شناخت صحیح و اطلاعات ناکافی و یا همان نداشتن
سواد رسانهای توسط اقشار مختلف، به دليل فراگير شدن امواج وسايل ارتباط
جمعي و وجود جریانهای منفعت طلبی که در این راستا و در جهت بهرهبرداری از
اهداف خود گام برمیدارند، نه تنها دنباله رو و اطاعت کنندهی صرف آن
رسانه خواهند شد بلکه از سوی دیگر انسانها زيربار فراوانی اطلاعات ناشی از
وسايل ارتباط جمعي که هر کدام سعی در القای نظرات خود به صورت اماده به
مردم دارند و به نوعی در پی اشاعه نظرات خود و پیوستن خیل عظیم هوادارن به
افکار و جهت گیریهای خود هستند، نابود خواهند شد.
اهمیت مساله آنجایی چندین برابر میشود که بدانیم عرصه کنونی در نظام بین
الملل گذشتن از جنگ سخت افزاری و هم چنین عصر جنگ سرد است، با انقلاب
تکنولوژی و اطلاعات و پیشرفت روز افزون ابزارهای اطلاعاتی جنگ قدرتها در
این عرصه جلوهگر میشود و بر تمامی شهروندان لازم است که بدانند منبع
اطلاعات دریافتی کجاست؟
جنگی
که بسیار هوشمندانه و زیرکانهتر از مدلهای قبلی آن طراحی شده است و
طلاعیه داران پیر استعمار نیز از تلاش در این عرصه باز نماندهاند و بار
دیگر تیرهای خود را به سمت کشورهای کوچکتر نشان رفتهاند، نمود واقعی این
اختلاف و تعارضات جایی آشکار میشود که کشور مورد نظر اهداف این قدرتها را
در نظر نداشته و در جهت تعالی و شکوفایی مردم و سرزمین خود تلاش کنند و
پایبندی به آرمانها و ارزشهای خود را سرلوحه کارشان قرار داه باشند.
در
مورد حوادث سال 88 که منجر به خلق حماسه 9 دی و حرکت هوشمندانه مردم
جمهوری اسلامی ایران شد نیز رسانههای مختلفی پیوسته این جریان را دنبال
کرده و با گمراه کردن و تغییر نگرش عدهای بار دیگر در جهت باز یافتن منابع
خود در ایران اسلامی تلاش میکردند.
منافعی
که با وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی از دست داده بودند و انگار خاطرهی سه
دهه پیش از این را از یاد برده بودند! انقلابی که برای احیای ارزشهای
اسلامی و رهنودهای دین مبین اسلام تحت هدایت و راهبری امام خمینی(ره) به
پیروزی رسیده بود و بنیان طاغوت را برکنده بود.
رسانههایی
همچون بی بی سی فارسی، صدای آمریکا که به جهت همزبانی فریبهایشان هم
تاثیر بیشتری خواهد گذاشت، هرچند عدهای چون "صادق صبا" مدیر بیبیسی
فارسی اعلام کرده بودند که این شبکه در انتخابات کاملا بیطرف عمل خواهد
کرد و "ستاره درخشش" نیز با رد هرگونه هواداری اصلاحطلبانه در صدای
آمریکا، حضور دائمی برخی از اعضای این شبکه در جلسات جنبش سبز و
اصلاحطلبان و راهپیماییهای سیاسی را کاملا تصادفی خوانده بود!
بی
بی سی در گزارشی مدعی می شود که ما همواره بر "پایبندی به اساسنامه
خبریاش و رعایت بیطرفی، انصاف، استقلال و دقت در خبررسانی" تاکید
داشتهایم!.
در
جهت اثبات حسن نیت این شبکهها کافی است که بدانیم، تلویزیون «بی بی سی
فارسی» در سال ۱۳۸۵ توسط وزارت خارجه انگلیس برای تاسیس، پیشنهاد و در سال
۱۳۸۶ این پیشنهاد پذیرفته شد و مقدمات ایجاد این شبکه پس از تعیین بودجه
سالیانه برای آن مهیا گردید و سرانجام در ۲۵ دی ۱۳۸۷ و چند روز بعد از
هفتاد سالگی رادیو فارسی «بی بی سی» فعالیت آن آغاز شد و در نخستین
برنامههای این شبکه به موضوع انتخابات ریاست جمهوری دهم ایران پرداخته
شد.
یکی
از حربههای مورد استفاده چنین رسانههایی آمیختن خبرهای راست و دروغ برای
فریب افکار عمومی است، افزودن برنامههایی چون شاهد عینی و یا شهروند
خبرنگار از جمله فعالیتهایی است که آن ها برای ایجاد انواع مداخله و فریب
افکار عمومی از آن استفاده میکنند، این شبکهها به بهانه انتشار نظرات
مردم به شناسایی نقاط ضعف یا قوت نظام برای اجرای عملیات روانی علیه آنها
میپردازند.
امروزه
رسانههای بزرگی چون سی ان ان، الجزیره و بی بی سی از خبرنگار شهروند
استفاده میکنند، سرویس جهانی بی بی سی قبلا در پروژه دیگری به نام «داستان
شما» به آموزش روزنامه نگاران شهروند و ارائه تجهیزات به آنها پرداخت و به
آنان وعده داد که گزارشهایشان را در برنامههای مهم بی بی سی پخش کند.
در
جريان جنگ نرم عليه جمهوری اسلامی ايران که نمود عینی آن را در سال 88
شاهد بودیم این رسانهها علاوه بر حمايت مالی و پشتيباني مادی از جریانات
فتنه در داخل بر اساس رویکرد جدید استعماری دولتهای متبوع خود و با
استفاده از شيوههای نوين و پيچيده اطلاعاتی اقدام به راهاندازی و تشكيل
شبكه درهم تنيده اطلاعاتي با هدف و كاركرد جمعآوری اطلاعات خاص و هدفمند
كرده بودند.
اما بصریت و آگاهی مردم ایران اسلامی بسیار بیشتر از آن بود که پشت پرده این جریانات را نشناسند هر چند لباسی دیگر!
همانگونه
که دزدی تنها از دیوار مردم بالا رفتن نیست! حضور قدرتهای استکباری و
استعماری در کشورهای دیگر نیز تنها از طریق جنگ علنی، زور، سلطه و
نشانگرهای عینی نیست بلکه به طرق دیگر این حضور را امروزه در عرصه جنگ نرم
غولهای رسانهای دنیا با ارزشها، فرهنگ مردمان مناطق دیگر شاهد هستیم،
کشورهایی که آنها را صاحبان منافع مینامیم و حالا منافع خود را از دست
دادهاند!
استعمار
و استکبار نو برخلاف شیوههای قدیم خود که تغییر نگرش نخبگان را در نظر
داشت، تغییر بینش در توده ملل را دنبال میکند که باعث شکلگیری و گذار
اجباری آن از شکل پیشین خود شده در نتیجه با خواستهای این قدرتهای غاصب
همسو میشوند.
و
اینجاست که شعارهایی چون حقوق بشر، آزادیخواهی به عنوان دستاویزی مورد سو
استفاده قرار گرفته چرا که اگر واقعا به آن پایبند بودند پیش از این در
کشورهای خود اجرا میکردند .
چگونه
است که آمریکایی که طلایهدار بحث دمکراسی، آزادیخواهی و حقوق بشر است با
اعمال سیاستهای تبعیض نژادی خود زندگی را به کام اکثریت سیاه پوستی که در
این کشور زندگی میکنند جهنم کرده و از هیچ گونه قتل و کشتاری واهمه
ندارد!
رسانههایی
همچون بیبیسی فارسی در طول ایام برگزاری انتخابات سال 88 چند رویکرد را
بسیار زیرکانه دنبال کردند به نحوی که ابتدا فعالیتهای آنها در جهت
فضاسازی متناسب با تحولات صحنه شکل گرفت اما جهت اصلی سوق دادن مردم به سمت
بیتفاوتسازی و عدم اهمیت برگزاری انتخابات سیر مینمود و این روند تا
گرم شدن فضای انتخاباتی در کشور ادامه داشت.
شبکههایی
چون بی بی سی، سی ان ان و صدای آمریکا تمامی تلاش خود را در جریان پس از
انتخابات برای مشوش نشان دادن نتایج انتخابات و ضربه به مشروعیت این
انتخابات انجام داده و در این زمینه از انتشار هرگونه اخبار کذب و
تحریککنندهای نیز پروا نداشته و جنگ روانی سیاسی پر قدرتی را آغاز
کردند.
انتشار
گزارش لحظه به لحظه از اتفاقات ایران قبل و بعد از انتخابات و بهره گرفتن
از تاکتیکهای مختلف خبری در جهت پوشش این جریانات و بزرگنمایی آنها به
نحوی که جای خودش را در ذهن مخاطب عام پیدا کند ازجمله فعالیتهای این
شبکهها در جریان شکل دهی و جهتدهی به فتنه 88 بوده است.
گذشته
از همهی اینها؛ نگاه به عقبهی آشکار این شبکههای خبری که در انگلیس و
آمریکا فعالیت میکند به وضوح نیاتشان را آشکار میکند و جالب است بدانیم
که در سطح بین الملل، سرویس جهانی بی بی سی برنامههای رادیویی را به 43
زبان پخش میکند، سوالی که پیش میآید این است که در دنیایی که حجم
فعالیتهای داخلی و مشکلات اقتصادی و اجتماعی و تنوع مشکلات ساماندهی به
کارهای مردم هر کشوری را با مشکل مواجه ساخته است، چگونه است که عدهای از
آن سوی مرزها برای احقاق حقوق ملت ایران برسینه میزنند در حالی که در
سرزمینهای خود ابتدایی ترین حقوق انسانی را زیر پا گذاشته اند.
تامل
در فعالیت افرادی چون جین شارپ، مایکل والر، فرانک گافنی ، تموتی گارتن اش
و بنیادهایی چون بنیاد سورس که در کشورهای غرب آسیا پروژه جنگ نرم را پیش
میبرند، نشان از آن دارد که این جنگ نرم رسانهای برای توجیه و پشتیبانی
از برنامههایش، نظریه پردازانی را نیز با خود همراه کرده است، که از آن
میان در مورد فتنه سال 88 در ایران نظریات جین شارپ پیشگام بوده است.
در
اقدامات فرهنگی غرب عليه ايران و بسياری ديگر از كشورها این نظریه پردازان
تلاش کردن تا با تشکیل بنیانهای نظری گوناگون بدون نياز به حضور و جنگ
فيزيكی، کاراترین روشها براى براندازى و نابودى حکومتهاى رقیب، آموزش
داده شده و به كار برده شود.
اقداماتی
از جمله بازپس گیرى بیعت و نفى مشروعیت نظام، برگزارى میتینگها و تجمعات
حمایتى یا اعتراض آمیز، تحصن، اعتصاب غذا، مقاومت و تمرد از قوانین،
روشهای عدم همكاری اقتصادی، اعمال فشار بر روی افراد، ايجاد ارتباط با
مخاطبين گستردهتر از طریق شعارها و حتی تئاتر موسیقی از نمونه
فعالیتهایی است که این افراد من جمله جین شارپ در جهت اخلال در کار نظام و
ایجاد آشوب و ناامنی پیشنهاد میکنند.
محمدرضا مانیفر کارشناس رسانههای بین الملل در رابطه با تاثیر گذاری رسانههای غربی در جریان فتنه 88 میگوید:
حوادث سال ۸۸ که از آن به فتنه تعبیر میشود، همچنان میتواند دستمایه
تحلیلهای مختلف قرار گیرد، به ویژه آنکه از نگاه رسانهای، رسانههای
غربی و به ویژه رسانههای بیگانه فارسی زبان بر شعار تقلب تاکید کردند و
جامعه را به مدت ۹ ماه دچار التهاب کردند.
وی
ادامه میدهد: به نظر میرسد رسانههای بیگانه فارسی زبان از جمله بیبی
سی تلاش بسیار کردند تا بتوانند حداقل اگر نتوانستند موجی در جامعه ایجاد
کنند، بر هیجانهای اجتماعی موج سواری کنند، مشارکت گسترده مردم در
انتخابات و فضای تازه در عرصه مردم سالاری دینی به طور طبیعی آنچنان شد که
طرفی شاید خود را بازنده میدانست و در این میان احساسات و هیجانات اوج
گرفته بود .
این
کارشناس رسانههای بینالملل خاطرنشان میکند: این رسانهها تلاش میکردند
تا با تاکید بر شعار تقلب گروهی، جامعه را دچار زیان و هزینه کنند و آنها
را تحریک به اغتشاش در جامعه کنند اما از طرفی نوع ترکیب رای دهندگان منجر
به این شده بود که فاصله میان گروههای مختلف اجتماعی ایجاد شود .
مانیفر
در ادامه میگوید: از این رو این رسانهها تاکید داشتند تا هرچه بیشتر
شکافهای سیاسی را به شکافهای اجتماعی تبدیل کنند و گروههای مختلف
اجتماعی را در برابر هم قرار دهند، چرا که خوب میدانستند در صورت تغییر در
این شکافها پرکردن آنها بسیار دشوار خواهد بود
وی
تاکید میکند: آنها در تکنیکهای رسانهای خود تلاش میکردند تا کسانی را
که معترض به نتایج انتخابات هستند، همه مردم ایران تلقی کنند و آنها را
که اعتراضی نداشتند، کسانی بدانند که در سوی(همراه) نظام قرار دارند و
بیتوجه به حقوق مردم هستند، همچنین اینها تلاش کردند که اعتماد معترضان
را به نهادهای قانونی نظام سلب کنند و از طرف دیگر با فرصتشناسی کاری کنند
که رسانههای رسمی نظام یعنی صدا و سیما در عرصه رقابت با اینها زمین گیر
شوند.
مانیفر
میگوید: آنها تلاش میکردند با اعتمادسازی به خود اعتماد مردم به
رسانههای داخلی را سلب کنند و از طرف دیگر با استفاده از فناوریهای روز
که درآن زمان توییتر، فیسبوک و رسانههایی از این دست بودند زمینه را برای
جلب مشارکت معترضان و فضاسازیهای اجتماعی حداقل در فضای مجازی ایجاد کنند
و در نهایت کاری کنند که بر صفحه رسانهها گروه معترضان اکثریت و کسانی
که اعتراض ندارند اقلیت باشند و در حقیقت جای اکثریت و اقلیت عوض شود تا در
نهایت زمینه برای بحران اجتماعی فراهم، اعتماد از نهادهای قانونی نظام
سلب وکار به جایی رسد که زمینه برای دخالت بیگانگان و نهادهای بین المللی
در انتخابات ایران فراهم شود.
این
کارشناس رسانههای بینالملل ادامه میدهد: متاسفانه طرفهای معترض نیز
تلاش داشتند چه آگاهانه و چه ناآگاهانه در این نقشه رسانههای بیگانه، نقش
بازی کنند و دیدیم که از ۲۲ خردادماه ۸۸ تا ۹ دی ماه همان سال مدام این
رسانهها تلاش داشتند تا آنچه را که میخواهند بدست بیاورند و یا حداقل
کاری کنند که تریبون رسمی نظام دچار خدشه و صف آرایی میان مخالفان و
موافقان شود.
وی
میافزاید: به نظر میرسد تجربه آنچه که در آن چندین ماه رخ داد میتواند
همچنان عبرتهای بسیار برای مسئولان و برنامه ریزان به ویژه در عرصه فرهنگ و
رسانه داشته باشد، چرا که آنچه در سال ۸۸ رخ داد زمینههای فرهنگی و
اجتماعی حتی بیش از دو دهه قبل از آن را داشت و آنچه که رخ داد، در حقیقت
میوههایی بود که سالها پیش کاشته شده بود.
مانی فر بر این مساله تاکید کرد که
رسانههای بیگانه فارسی زبان چند نسل را سپری کردند؛ نسل اول این رسانهها
بیشتر برنامههای شبه رادیویی بود، رفته رفته کانون اینگونه برنامه
سازیها از ایالات متحده با افتتاح بیبی سی فارسی به انگلستان منتقل شد و
شاهد برنامه سازیهای حرفهای برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی در ایران
بودیم،
وی
ادامه میدهد: به نحوی که در یک ظاهر کاملا بیطرفانه و حرفهای در
برنامههایی حتی با ظاهر تفریحی و سرگرم کننده که با هدف اطلاع رسانی تولید
می شد، اما در پس آن پیامهایی به لایههای زیرین اجتماع میداد تا زمینه
را برای کاشت شورش و براندازی در جامعه ایرانی فراهم کنند.
این
کارشناس رسانههای بینالملل میگوید: بیبیسی فارسی که چندین ماه قبل از
انتخابات بنا شد و در برنامههای خود صحبت از صیانت از آراء، احتمال تقلب
در انتخابات و حفاظت از دموکراسی در ایران به میان میآورد و رفته رفته با
توجه به همکاری عناصر داخلی زمینه را برای طرح شعار تقلب فراهم کردند،
چنانکه نگرانی رهبر فرزانه انقلاب را در پی داشت و ایشان در سخنرانی در حرم
مطهر رضوی به این نکته اشاره کردند.
مانیفر
تاکید میکند: به نظر میرسد ما و رسانههای ما در برخورد با این روند
درازمدت برنامه ریزی رسانههای غربی اندکی غافلگیر شدیم و رسانههای رقیب
را ساده انگاشتیم و تصور این را داشتیم که شاید رسانههای رقیب و بیگانه
فارسی زبان همان محدود رسانههای مستقر در آمریکا هستند که اگر حرف و
سخنی هم میزنند، به طنز و شوخی انگاشته میشود اما ما امروز با رقیبانی سر
و کار داریم که رسانه را میشناسند و فضای داخلی ما را رصد میکنند، حتی
از داخل هم همکار میگیرند و در پوشش سرگرمی و تفریح که در دل آن هدف تغییر
سبک زندگی وجود دارد، فعالیت میکنند.
وی
میافزاید: تمامی تکنیکها و پوششهای خبری آنها در این راستاست که با
ظاهری بیطرفانه و با هدف تغییر سبک زندگی و بتاثیرگذاری بر افکار و
نگرشهای مخاطب در درازمدت کاری کنند که مخاطب آنها را به عنوان مرجع مورد
اطمینان در اطلاع رسانی بپذیرد و در نهایت در لحظهای که لازم میدانند،
ضربه نهایی را بر پیکره نظام وارد کنند.
این
کارشناس رسانههای بینالملل میگوید: بیبیسی تجربهای بود که بعد از آن
شبکههایی همچون فارسی وان، من و تو و حتی رسانههای دیگری که درحال حاضر
در فضای رسانهای کشور وجود دارند، در همین راستا فعالیت میکنند و به نظر
میرسد که خطر هنوز رفع نشده است و اگر ما هوشیار نباشیم فتنههای دیگری هم
ایجاد میشود؛ نمونههای بسیاری از اغتشاشاتی وجود دارد در کشورهای مختلف
وجود دارد از قبیل فعالیت رسانههای آمریکایی که در کوبا مشاهده کردیم، در
ونزوئلا، شیلی و حتی در ایران زمان مصدق در روند کودتای ۲۸ مرداد که از
طریق رسانه ایجاد شده است.
مانیفر
ادامه میدهد: میتوان گفت این رسانهها آنچنان که در آشوبهای تیر ۱۳۷۸
هم وجود داشت، تاثیر بسیار گذاشتند و خط دهی به اعتراضات را برعهده
میگرفتند، طرف مقابل باید تهدیدها را پیش بینی و برای مقابله با آن
چارهای بیندیشد.
وی
تصریح میکند: حتی در ایران با گذشتن سالها از پیروزی انقلاب اما همچنان
اتهامات نقض حقوق بشر و تضییع حقوق زنان را وارد میکنند و رخدادهای بسیاری
به این مسئله ربط داده میشود، به گونهای که سعی دارند مسئله هستهای را
نیز با بحث حقوق بشر در ایران مرتبط کنند و میبینید که حقوق بشر به عنوان
یک شعار بین المللی تقویت و مورد استفاده قرار میگیرد که پوشیده هم نیست.
این
کارشناس میافزاید: از آنجا که جمهوری اسلامی ایران و مبانی حاکم بر آن
تفاوتهای بنیادی با مبانی حاکم بر دموکراسیهای غربی دارند، این تضاد و
تعارض منجر میشود که آنها یا به فکر براندازی باشند و یا استحاله انجام
دهند، آشوب و شورش حتی اگر منجر به براندازی نظام نشود میتواند منجر به
این شود که نظام در دل خود دچار تنشهایی شود که آنرا از نگاه به بیرون باز
میدارد و از سوی دیگر میتواند به عنوان اهرم فشاری عمل کند که نظام در
خود استحاله پیدا کند و دیگر خطر جدی برای غرب نشود، به عنوان مثال همین
آشوبهای سال ۸۸ به عنوان مقدمهای برای تحریمهایی شد که تاثیرات مختلفی
را در عرصههای اقتصادی و معیشت مردم گذاشت.
وی در پایان خاطرنشان میکند: غرب
به دنبال آن است که شاهد یک ایران قدرتمند در منطقه نباشیم و اگر جمهوری
اسلامی وجود دارد، یک جمهوری، به عنوان کاریکاتوری از اهداف انقلابی باشد
که در بهمن ۵۷ به پیروزی رسید.
و در آخر...
آنچه که بوده و شده گمان هایی چون حادثه از پیش طراحی شدهی دشمنان و یا
کلید خوردن این حوادث در جریان مناظرات قبل از انتخابات و رواج یافتن
ادبیات ناصحیحی که پیش از در فرهنگ انتخابات ایرانی رایج نبوده است گذشته
است اما آنچه که اکنون با رجوع به حوادث گذشته باید به آن رسید این است که
دستگاه رسانهای غرب در طول تاریخ پس از انقلاب اسلامی در ایران، لحظهای
از تبلیغات ضدایرانی دست بر نداشته است، و تلاش آنها برای بحران آفرینی در
ایران اسلامی موضوعی نیست که کسی نسبت به آن شک و تردید داشته باشد، پس
باید با عبرت گرفتن از روزهای سختی که گذشت این حربهها را شناسایی کرده و
همچنین از روشنی دیدگاهها و اعتقاداتمان اطمینان کامل داشته باشیم.
حوادث
عاشورای سال 1388 نقطه اوج این حوادث برنامهریزی شده بود، روز عاشورا که
همواره به عنوان سمبلی از نبرد حق و باطل در یک تاریخ هزار و چهار صد ساله
تکرار شده بود بار دیگر تمیز میان صفوف حق و باطل را شاهد بود و در دشواری
اثبات این ناحقی به مدعیان حقانیت باید به یاداورد که در عاشورای حسینی
کربلا نیز آنان که شمشیرهایشان را به سوی فرزند رسول خدا کشیدند، نصرانی و
یهودی و کافر نبودند بلکه آنهایی بودند که پیشگام اسلام آوردن بوده و چه
تاسف آور که در میانه راه منحرف شده و این جنایت جانکاه را در تاریخ رقم
زدند.
اهانت
به مقدسات اسلامی در روز عاشورای سال 88 اعتراض شدید علما و مراجع، شخصیت
ها و تشکل های سیاسی و اجتماعی را به همراه داشت که در پاسخ به آن حماسه 9
دی و حضور میلیونی آحاد و اقشار مختلف مردم را در جهت صیانت از آرمانهای
امام و انقلاب اسلامی شان شاهد بودیم و در این روز که به عنوان زمان
راهپیمایی اعتراض آمیز مردم تهران در محکومیت حوادث عاشورا اعلام شده بود،
جمعیتی بی سابقه از چهار گوشه شهر تهران راهی میدان انقلاب شد.