بمناسبت چهلم مرتضاي پاشايي عزيرم : شعر زير را جديدا سروده ام
اي دل ديوانه بس كن ؛ عاقبت بالش شكست
آن پرنده بال پروازش شكست
در سكوتي سخت فرياد كشيد
ناگهان خاموش شد بندش گسست
اين فلك رحم به جوانيش نكرد
پير شد ؛ زد بر گلو ؛ نايش شكست
آن پرنده بال پروازي بساخت
رفت ؛ در آغوش دنياي خيال
چون خدايش را بديد ؛آرام رست
اي دل ديوانه ؛ زاري نكن
مرتضي رفت و صدايش خاطرست
با صدايش زنده مي ماند؛ مرد
چون صدايش ؛ زندگي مي داد و بس
30 ديماه 1393- الميرا مشعوفي – كرمانشاه
خدا انشاالله اخر و عاقبت مارو بخیر کنه این تصاویر یعنی این که داره یک دگرگونی در ارزش ها ایجاد میشه ای اقایونی که داعیه فرهنگ دارید وقتشه سرتون رو از زیر برف بیرون بیارید اگه واقعا دلسوزید ولی ...
اونايي كه مي بينن و باور نمي كنن . باور كنن كه همش راستو مردم واسه مرتضايي عزيز چه قيامتي بر پا كردن ....... تا كور شود هر آن كس كه نتواند ديد ..................