به گزارش خبرنگار جنگ نرم مشرق، در حالی که نسل جدید تظاهرکنندگان آمریکا دست به فعالیت در رسانههای اجتماعی زدهاند تا بلکه بتوانند پیام خود را از این طریق به گوش دیگران برسانند، تردیدها در مورد این که آیا این ابزار جدید تظاهرکنندگان در خاموش کردن اعتراضات آنها مشارکت دارد یا خیر افزایش یافته است.
در حالی که معترضان جنبش وال استریت روز سهشنبه هفته گذشته در حوالی خیابان وال استریت تجمع کرده بودند، طرح آنها برای متوقف ساختن نواخته شدن زنگ شروع به کار بورس نیویورک سریعاً با واکنش شدید پلیس آمریکا مواجه شد و بینتیجه ماند.
توییتر: ابزاری برای تغییر؟
توییتر، شبکه اجتماعی آنلاینی که این امکان را به کاربران خود میدهد تا بتوانند پستهای نوشتاری را ارسال کرده و بخوانند، مدتهاست که به عنوان ابزاری شناخته شده است که میتواند به جنبشهای مختلف این اجازه را بدهد تا تغییرات اجتماعی و سیاسی را مدیریت و پرورش دهند.
در زمان جریان فتنه 88 ایران، وزارت خارجه آمریکا با توییتر همکاری کرد تا این ابزار بتواند دسترسی خود در ایران را گسترش دهد و آشوبطلبان از آن برای افزایش ناآرامیها و در نهایت براندازی حکومت استفاده کنند. به گزارش راشا تودی، در همین راستا، واشنگتن از شرکت توییتر خواست تا طرحهای تعمیر و نگهداری خود را به تأخیر بیندازد تا آشوبطلبان بتوانند در ایران از آن برای ایجاد ارتباط با یکدیگر و هماهنگی فعالیتهای خود استفاده کنند.
این شبکه اجتماعی همچنین در سازماندهی انقلابهای تونس و مصر و در نتیجه شکلگیری انقلاب عربی در اواخر سال 2010 و اوایل سال 2011 نقش داشته است.
تسخیر وال استریت نیز که در ابتدا به صورت یک تجمع کوچک در نیویورک روی داد، به سرعت در جهان منتشر شد. هرچند رسانههای اصلی آمریکا دست به سانسور این جنبش زدند، اما تظاهرکنندگان همان کاری را کردند که مردم مصر انجام دادند. آنها به شبکههای اجتماعی چون توییتر و فیسبوک روی آوردند تا بتوانند دست به هماهنگی فعالیتهای خود بزنند.
به رغم استفاده تظاهرکنندگان آمریکایی از این شبکه اجتماعی برای رساندن پیام خود به جهانیان و هماهنگی فعالیتهای خود، نگاهی به عملکرد شرکت توییتر نشان میدهد که این شرکت نه تنها تمایلی به حمایت از این جنبش ندارد، بلکه منافع آن ایجاب میکند تا در حد ممکن آتش این جنبش را خاموش کرده و آن را از بین ببرد.
سکوت توییتر
بر اساس گزارش راشا تودی، منتقدان معتقدند که با شروع جنبش وال استریت در 17 سپتامبر و نیز تکرار آن در 1 اکتبر، یعنی هنگامی که حدود 700 معترض در بروکلین بریج دستگیر شدند، میزان استفاده از عبارت «تسخیر وال استریت» در توییتر بسیار زیاد بوده است.
با این حال، این عبارت در فهرست عبارات پربسامد توییتر قرار نگرفت و به جای آن عبارات دیگری چون «اکتبر» و «تو در مورد من چه میدانی» در صفحه توییتر به نمایش گذاشته شد.
هرچند مسئولان توییتر مدعیاند که عبارات پربسامد توسط یک نرمافزار شناخته شده و در روی صفحه توییتر قرار میگیرد، اما بررسیهای جاناتان آلبرایت محقق دانشگاه آکلند چیز دیگری را نشان میدهد. وی با استفاده از یک نرمافزار تحلیلی به نام ترندیستیک به مقایسه و بررسی عبارات نشان دادهشده در آن روز و نیز عبارت «تسخیر وال استریت» پرداخت. بر اساس تحقیق وی، مشخص شد که هر دو عبارت «اکتبر» و «تو در مورد من چه میدانی» که در این دو روز به عنوان پربسامدترین عبارات به نمایش گذاشته شدهاند، از بسامد بسیار بسیار کمتری نسبت به «تسخیر وال استریت» برخوردار بودهاند.
یکی دیگر از محققان به نام امیلی چامبلیس، عضو یک سازمان بازاریابی رسانههای اجتماعی جهانی به نام اتنشن، نیز تحلیل و بررسی خود را اینگونه بیان میدارد: «در هفته نخست، میانگین استفاده این عبارت به طور روزانه 18.8 مورد بود. علت این امر نیز بدین خاطر بود که اکثر مردم چیزی در مورد تسخیر وال استریت نمیدانستند. اما پس از شروع جنبش در روز 17 سپتامبر، این میزان تا روز 23 سپتامبر تا 2004 درصد افزایش پیدا کرد. هفته بعد این میزان 97 درصد افزایش نشان داد، و در هفته پس از بازداشتهای صورتگرفته در بروکلین بریج نیز این مقدار 216 درصد افزایش داشت.»
با توجه به این بررسیها میتوان نتیجه گرفت که این عبارت در نوع خود جدید و بسیار پربسامد بوده و این در حالیست که توییتر از نمایش آن در فهرست کلمات پربسامد روزانه خود خودداری کرد تا بلکه بتواند مانع از گسترش هر چه بیشتر اخبار مربوط به این جنبش شود.
با توجه به بررسیهای فوق، بسیاری از فعالان معتقدند که این شبکه اجتماعی علیه جنبش وال استریت و در جهت تأمین منافع شرکت توییتر قدم برمیدارد.
در مارس سال 2011، سایت خبری بلومبرگ گزارش داد که جیپی مورگان چیس، که بزرگترین گروه بانکداری جهان به حساب میآید، با تأمین مبلغی توانسته است حدود 400 میلیون دلار از سهم شرکت توییتر را خریداری نماید.
با توجه به اینکه ارزش شرکت توییتر به حدود 4.5 میلیارد دلار میرسد و یکی از مهمترین سازمانهای تأمینکننده مالی جهان نیز بر روی آن سرمایهگذاری سنگینی کرده است، هرچند این شرکت ابزاری مناسب برای جنبش 99 درصدی به حساب میآید، اما مسلماً منافع این شرکت با این جنبش به هیچ وجه همخوانی ندارد.