کد خبر: ۲۷۸۲۵۲
زمان انتشار: ۲۲:۲۸     ۲۳ آذر ۱۳۹۳

به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس- واگرایی امنیتی در خلیج‌فارس و تنگه هرمز و ایجاد فضای بی‌اعتمادی بین کشورهای این حوزه که ناشی از سیاه‌نمایی‌های غرب و آمریکاست، آینده امنیتی منطقه را با چالش‌های اساسی روبه‌رو خواهد کرد.

 

کشورهای عربی منطقه با همگرایی فکری و مالی آمریکا و هم‌پیمانان غربی، سعی در دور زدن ایران و کاستن از اهمیت استراتژیک تنگه هرمز دارند؛ تنگه‌ای که شریان حیاتی رفع نیازمندی‌های اقتصادی منطقه و جهان در بُعد نفت، گاز و فرآورده‌های آن در درازمدت است اما هیچ کدام از اقدامات و طرح‌های پیاده‌شده، قابلیت تقابل استراتژیک با اهمیت راهبردی تنگه هرمز را نداشته چون اکثر آنها هزینه‌های گزافی دارند و مورد توجه قرار نگرفته‌اند.

هدف از اجرای چنین طرح‌هایی خنثی‌سازی راهبرد احتمالی جمهوری اسلامی مبنی بر انسداد تنگه هرمز در صورت تهدید منافع امنیتی جمهوری اسلامی ایران است.

البته به دلیل بالا رفتن توان نظامی جمهوری اسلامی ایران وعدم وجود توجیه نظامی و اقتصادی بر طرح‌های مذکور، هم‌اکنون اجرای این طرح‌ها متوقف شده‌است یا اینکه پروژه‌های مذکور در پایان‌ترین سطح توان و ظرفیت انتقال اسمی فعال هستند.

واگرایی امنیتی در خلیج‌فارس و تنگه هرمز و ایجاد فضای بی‌اعتمادی بین کشورهای حوزه خلیج‌فارس که ناشی از سیاه‌نمایی‌های غرب و آمریکاست، آینده امنیتی منطقه را با چالش‌هایی اساسی روبه رو خواهد کرد.

* خط لوله‌های انتقال نفت از خلیج‌فارس

3 کشور عراق، عربستان و امارات در خلیج‌فارس خط لوله انتقال نفت دارند؛ خط لوله‌هایی به 3 مقصد اصلی دریای سرخ، دریای عمان و دریای مدیترانه اما کشور کویت هیچ خط لوله‌ای ندارد و تنها می‌تواند از خط لوله عراق که از عربستان می‌گذرد، استفاده کند. البته این امکان نیز به دلایل سیاسی از بین رفته و دولت عراق به خاطر کارشکنی‌های عربستان، حاضر به فعال کردن این خط لوله نشده است.

* راه‌های انتقال نفت عراق

در حال حاضر 80درصد از نفت عراق از طریق خلیج‌فارس و تنگه هرمز منتقل می‌شود اما این کشور 3 مسیر جایگزین برای انتقال نفت از خلیج‌فارس دارد:

1- خط لوله عراق- ترکیه که به خط لوله کرکوک- جیحان معروف است: این خط لوله که ظرفیت انتقال 1.6 میلیون بشکه را دارد، در سال 1977 به طول 970 کیلومتر به بهره‌برداری رسید اما در برهه‌های مختلف مورد حملات خرابکارانه قرار گرفته است و توان فعالیت مورد نظر را ندارد به گونه‌ای که عملیاتی کردن آن، سرمایه‌گذاری هنگفتی می‌طلبد.

توان عملیاتی فعلی این خط لوله 500 هزار بشکه در روز است.

2- خط لوله عراق- سوریه که به خط لوله کرکوک- بانیاس معروف است و نفت عراق را از طریق سوریه به دریای مدیترانه منتقل می‌کند: این خط لوله 800 کیلومتری که ظرفیت انتقال 300 هزار بشکه در روز را داشت، در سال 1952 به بهره‌برداری رسید اما در حمله سال 2003 آمریکا به عراق تخریب شد.

البته عراق و سوریه درصدد ایجاد یک خط لوله انتقال نفت جدید به ظرفیت انتقال روزانه 2 میلیون و 500 هزار بشکه در روز بوده‌اند که با توجه به تحولات امنیتی هر دو کشور، فعلا مسکوت مانده است.

3- خط لوله معروف عراق- عربستان با ظرفیت انتقال 1.5 میلیون بشکه در روز که در سال 1989 با سرمایه‌گذاری 2 میلیارد دلاری عراق راه‌اندازی شد: این خط لوله از جنوب عراق شروع و به بندر موجز در دریای سرخ منتهی می‌شود که به دلیل اختلافات سیاسی و امنیتی بین دولت‌های عراق و عربستان، غیرفعال است.

* خطوط نفت عربستان

این کشور بیشترین ظرفیت انتقال نفت از طریق خطوط لوله را از خلیج فارس دارد (حدود 11 میلیون بشکه در روز) اما در حال حاضر 75 درصد از نفت خود را از طریق خلیج‌فارس و تنگه هرمز و 25 درصد دیگر را از طریق دریای سرخ منتقل می‌کند.

خطوط لوله انتقال نفت عربستان عبارتند از:

1- خط لوله شرق- غرب عربستان: این خط لوله به طول 1200 کیلومتر و با ظرفیت اولیه 1.85 میلیون بشکه در روز، نفت را از منطقه آبگیک واقع در شرق عربستان به بندر ینبع در ساحل دریای سرخ که در غرب عربستان قرار دارد منتقل می‌کند.

در سال 1993 ظرفیت انتقال این خط لوله به 5.1 میلیون بشکه در روز افزایش یافت. در حال حاضر عربستان از نیمی از ظرفیت این خط لوله استفاده می‌کند.

2- خط لوله ترانس عربی: این خط لوله که در سال 1985 با ظرفیت اولیه 300 هزار بشکه در روز و به طول 214 کیلومتر به بهره‌برداری رسید، از بندر راس‌الجمیعه در شرق عربستان آغاز می‌شود و پس از عبور از اردن و سوریه به لبنان متصل می‌شود.

این خط لوله در حال حاضر بدون استفاده است.

3- خط لوله عربستان- بحرین: تنها خط لوله فعال بین‌المللی عربستان این خط لوله است که ظرفیت انتقال 200 تا 250 هزار بشکه در روز را دارد.

در واقع این خط لوله یک مسیر زیردریایی است که نفت را از میادین ابوصفرا و دمام به بحرین منتقل می‌‌کند. این خط لوله بسیار فرسوده و قدیمی است.

* خط لوله امارات

تنها خط لوله امارات که به طول 360 کیلومتر و با ظرفیت نهایی 1.8 میلیون بشکه در روز، در جولای 2012 به بهره‌برداری رسید، میدان نفتی حبشه امارات را به بندر فجیره در ساحل دریای عمان متصل می‌کند.

در صورت فعال بودن خط لوله فعلی امارات، بیش از 65 درصد نفت این کشور از طریق آن به دریای عمان منتقل می‌شود ومابقی باید از طریق خلیج فارس و تنگه هرمز منتقل شود.

توان صادرات نفتی امارات، بیش از 2.5 میلیون بشکه در روز است.

* سایه واگرایی سیاسی و امنیتی بر طرح‌های مذکور

کشورهای عراق، عربستان، امارات و ایران همواره کانون توجه افکار عمومی جامعه جهانی بوده اند.

عامل اصلی این توجه، نقش راهبردی خلیج فارس و تنه هرمز در اقتصاد نفتی و گازی منطقه است؛ لذا نظام سلطه به رهبری ایالات متحده آمریکا که همگرایی و ثبات پایدار در خاورمیانه و خصوصا منطقه خلیج فارس و تنگه هرمز را با منافع فرامنطقه‌ای خود در تضاد می‌‌بیند، با مداخله موثر و دیپلماتیک در تحولات منطقه و جبهه‌بندی‌های ناصواب بین کشورهای حوزه خلیج‌فارس، نوعی واگرایی دیپلماتیک بین کشورهای منطقه به وجود آورده و کشورهای منطقه را به نوعی دلزدگی سیاسی مبتلا کرده که فضای بی‌اعتمادی موجود، رهاورد شوم آن است.

کشورهای دارای خط لوله انتقال نفت، همواره نگرشی سیاسی-امنیتی به طرح‌های خود داشته‌اند و گاه اختلافات سیاسی باعث توقف خطوط لوله مشترک آنها شده است (نظیر خط لوله عراق-عربستان) اما 3  کشوری که به آنها اشاره شد، در یک هدف اصلی فصل مشترک دارند: دور زدن تنگه هرمز در مواقع بحرانی.

* تنگه هرمز

تنگه هرمز از حد فاصل خط فرضی بین بندر فجیره امارات در دریای عمان تا بندر جاسک (راس الکوه) آغاز می‌شود و تا خط فرضی بی شارجه امارات، ابوموسی، تنب کوچک و بزرگ و پوزه قشم (دلاوران) ادامه می‌یابد.

این تنگه به مثابه یک گلوگاه برای خلیج‌فارس (که یک دریای بسته محسوب می‌شود) عمل می‌کند و هر کشوری که کنترل تنگه را در اختیار داشته باشد، می‌تواند بر کل خلیج فارس تسلط داشته باشد.

تنگه هرمز مهم‌ترین گذرگاه جهان است که در سال 2011 روزانه حدود17 میلیون بشکه نفت و طی سال‌های 2010-2099 روزانه بین 15.5 تا 16 میلیون بشکه نفت در آن جریان داشته است.

در سال 2011 حدود 20 درصد کل نفت معامله شده جهان از طریق تنگه هرمز جریان داشته است.

در همین سال به طور میانگین روزانه 14 نفتکش حامل نفت خام در تنگه هرمز تردد داشته‌اند و البته به همین تعداد نیز نفتکش خالی برای انتقال محمولات جدید وارد تنگه هرمز شده‌اند. لذا اقتصاد نفتی جهان در تنگه هرمز خلاصه می‌شود.

بنابراین اهمیت راهبردی تنگه هرمز در حوزه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی و نظامی بر هیچ کس پوشیده نیست و تسلط بر این منطقه در واقع تسلط بر کل خلیج‌فارس و شاهرگ اقتصاد نفتی جهان است.

جمهوری اسلامی ایران به عنوان قدرت بلامنازع منطقه، تسلط کاملی از لحاظ حقوق بین‌المللی بر این منطقه دارد.

در واقع این منطقه جزو آب‌های سرزمینی جمهوری اسلامی ایران است و کشورمان از لحاظ حقوق بین‌الملل دریاها، حق هرگونه اعمال حاکمیت بر آن را دارد.

زمانی این اعمال حاکمیت محقق خواهد شد و جمهوری اسلامی ایران می‌تواند عبور و مرور را تعلیق کند که عبور بی‌ضرر نباشد و تخلفات امنیتی کشتی‌ها، محرز شود لذا منافع امنیتی جمهوری اسلامی ایران در این منطقه گره خورده است.

تهدید منافع امنیتی جمهوری اسلامی ایران در خلیج‌فارس و تنگه هرمز، در واقع تهدید منافع اقتصادی و نفتی جهان است.

معادلات امنیتی در خلیج‌فارس بدون مولفه اصلی آن یعنی جمهوری اسلامی ایران همواره مجهول خواهد بود.

نظام های امنیتی موجود که فرامنطقه‌ای، غیربومی و آمریکایی است، نمی‌تواند امنیت و ثبات پایدار را برای منطقه به ارمغان آورد.

کشورهای عربی منطقه و خصوصا کشورهای نفتی باید بدانند که همراهی با جبهه آمریکایی و تهدید منافع نفتی و امنیتی ایران، پیامدهای ناگواری خواهد داشت که اولین قربانی‌های آن، خود این کشورها خواهند بود.

کل ظرفیت انتقال نفت از خطوط لوله موجود 3 کشور عراق، عربستان و امارات در حالت فعالیت کامل، 11 میلیون بشکه در روز خواهد بود.

البته اگر تمام این خطوط لوله، ظرفیت‌های اسمی خود را تولید و منتقل کنند (توجه داشته باشید که چند خط لوله در حال حاضر بی‌استفاده و تخریب‌شده‌اند) اما ظرفیت اسمی تنگه هرمز 17 میلیون بشکه در روز است که در سال 2011 این ظرفیت واقعی شد لذا این کشورها نخواهند توانست در درازمدت به فعالیت خود ادامه دهند و فعالیت درازمدت آنان،‌ رکود اقتصاد نفتی آنان را موجب خواهد شد.

در نتیجه قیمت نفت به بیش از 200 دلار -که پیش‌بینی بسیاری از کارشناسان بوده است- خواهد رسید.

ضلع دیگر متضرر از این قضیه، کشورهای اروپایی، هند، چین، ژاپن، کره جنوبی و ... خواهند بود که مصرف‌کننده نفت و گاز خلیج‌فارس هستند.

البته در کوتاه‌مدت نیز زمانی این خطوط لوله به صرفه خواهد بود که ظرفیت ذخایر نفتی کشورهای تولیدکننده بالا باشد.

* راهبرد نفتی ایران در منطقه

جمهوری اسلامی ایران همواره به دنبال صلح و ثبات پایدار در منطقه خلیج‌فارس و تنگه هرمز و به کارگیری سامانه امنیتی بودمی در این آبراه بوده است؛ نظامی امنیتی که همگرایی منطقه‌ای و دیپلماتیک کشورهای حوزه خلیج‌فارس را در پی داشته باشد نه واگرایی و بی‌اعتمادی امنیتی‌ای که با ایجاد رقابت تسلیحاتی بین کشورهای منطقه توسط آمریکا و کشورهای غربی، اقتصاد نفتی منطقه را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.

آمریکا که به دنبال دستیابی به نفت ارزان در خلیج‌فارس است، برنده اصلی بی‌ثباتی و واگرایی امنیتی و نتی در این منطقه خواهد بود لذا همواره با ایجاد فضای ایران هراسی بین کشورهای عربی منطقه، به جبهه‌بندی‌های عربی- ایرانی دامن می‌زند و چالش‌هایی اساسی در حوزه‌های مختلف امنیتی و نفتی در منطقه به وجود می‌آورد.

اشراف همه جانبه جمهوری اسلامی ایران بر منطقه و نقش راهبردی تنگه هرمز در نظام اقتصادی و امنیتی جهان، دستاویز ایالات متحده آمریکا برای ایجاد واگرایی و بی‌اعتمادی امنیتی بین ایران و کشورهای عربی منطقه شده است.

این امر سبب شده که دولت‌های عربی منطقه (خصوصا کشورهای نفتی) همواره در صدد دور زدن و کم‌اهمیت کردن نقش راهبردی تنگه هرمز در نظام اقتصادی و امنیتی جهان باشند و طرح‌های مختلف جایگزینی تنگه هرمز را در دست اجرا و آزمایش قرار دهند و در این راستا هزینه‌های گزافی را متحمل شوند.

از بین 3 کشور مورد اشاره، عراق با توجه به تحولاتی که پس از فروپاشی نظام بعثی در آن پدید آمده و حاکمیت مردمی، نگاهی واقع‌بینانه‌تر به تحولات نفتی و اقتصادی خلیج‌فارس و تنگه هرمز دارد و در پی ایجاد یک نظام امنیتی بومی و فراگیر در منطقه است اما کشورهای عربستان و امارات همواره در زمین آمریکا و کشورهای غربی بازی کرده‌اند و در موضوع تنگه هرمز مواضعی تقابلی علیه جمهوری اسلامی ایران داشته‌اند و در سناریوهایی به کارگردانی آمریکا و غرب بازی کرده‌آند.

امارات همواره در موضوع جزایر سه‌گانه که حاکمیت ایران بر آنها امری ثابت‌شده است، افسانه‌سرایی می‌کند و حتی در موضوع خلیج‌فارس و نام جعلی خلیج‌ ع‌ر‌ب‌ی، امارات بازیگر خوبی برای سناریوهای غربی (انگلیسی- آمریکایی) بوده است.

در مورد خط لوله حبشان-بندر فجیره نیز هدف اصلی این کشور، دور زدن و کم اهمیت کردن نقش راهبردی تنگه هرمز است.

امارات باید بداند و البته می‌داند که یکی از متضررهای اصلی بی‌ثباتی در خلیج‌فارس و تنگه هرمز خواهد بود زیرا سوای موضوع انتقال نفت و گاز، به شدت نیازمند سایر مزایای برخورداری از خلیج‌فارس، تنگه هرمز و منابع غیرنفتی آن است بنابراین باید مواضع تقابلی خود را در موضوع تنگه هرمز و خلیج‌فارس تغییر دهد و رویکردی تعاملی و سازنده در پیش گیرد.

امارات کشور نوپایی است که حدود40 سال تاریخ سیاسی دارد؛ لذا باید با آینده‌نگری، به دنبال ثبات سیاسی باشد تا بتواند ریشه‌های خود را محکم کند.

این مهم در سایه ایجاد روابط دیپلماتیک و سازنده با همسایه قدرتمندی چون جمهوری اسلامی ایران که تاریخی دیرپا دارد، محقق خواهد شد.

عربستان نیز در موضوع خلیج‌فارس، تنگه هرمز و منافع امنیتی و نفتی ایران در منطقه، مواضعی شبیه امارات و در مواردی خصمانه‌تر دارد.

این کشور در موضوع خطوط لوله نفتی نیز همواره نگاهی سیاسی و امنیتی و همگرا با آمریکا و غرب داشته و این خطوط لوله نفتی را به عنوان ابزاری در دست جبهه آمریکایی- غربی- عربی قرار داده تا اهرم فشار به ایران و اقتصاد نفتی ا ین کشور باشد.

مواضع  اتخاذی این کشور در اوپک نیز کاملا موید این مهم بوده و هست؛ لذا راهبرد اصلی کشورهای عربی عربستان و امارات در راه‌اندازی خطوط لوله انتقال نفت از خلیج‌فارس به دریای سرخ و دریای عمان، اعمال فشار بر جمهوری اسلامی ایران و تهدید منافع نفتی و گازی این کشور و همراهی با سناریوی تحریم نفتی، پولی و کشتیرانی آمریکا و غرب علیه ایران است.

البته جمهوری اسلامی ایران به عنوان قدرت برتر منطقه همواره به همسایگان خود اعلام کرده که خواهان صلح و ثابت پایدار در منطقه است و دست دوستی خود را به سوی همه کشورهای منطقه دراز می‌کند و دست دوستی و برادری آنان را به گرمی می‌فشارد.

جمهوری اسلامی ایران، یک نظام امنیتی بومی و فراگیر را در منطقه می‌پسندد؛ نظامی که امنیت همه کشورهای منطقه را در حوزه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی، نظامی و .... تامین کند؛ نظامی که ضامن امنیت نفت و انرژی همه کشورهای منطقه باشد.

ایران معتقد است که امنیت همه کشورهای منطقه به هم گره خورده و به عبارتی، یک زنجیره امنیتی در خلیج‌‌فارس و تنگه هرمز برقرار است که آسیب‌دیدن یا تهدید حتی یک حلقه از این زنجیر، کل نظام امنیتی موجود را از بین خواهد برد؛ لذا راهبرد «امنیت برای همه یا هیچ کس» را در خلیج‌فارس و تنگه هرمز پیاده می‌کند.

اگر منافع امنیتی ایران در حوزه‌های مختلف نفتی و غیرنفتی تهدید شود و این تهدید، وارد آمدن آسیب جدی به منافع ملی و فراملی ایران را در پی داشته باشد، خلیج‌فارس و تنگه هرمز موّاج خواهد شد و هیچ کشتی و شناوری تاب و توان حرکت در امواج خروشان آن را نخواهد داشت؛ به طوری که کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای وابسته به خلیج‌فارس و تنگه هرمز، آسیب‌های امنیتی جدی‌ را در حوزه‌های مختلف نفتی و غیرنفتی متحمل خواهند شد.

* سخن آخر

خلیج فارس، تنگه هرمز و منابع بستر و زیربستر آن، فصل مشترک همه کشورهای منطقه است و همه کشورهای حوزه خلیج‌فارس محق هستند که از منابع خدادادی موجود استفاده کنند.

یکجانبه گرایی و دور زدن دیگر کشورها، تهدیدی جدی برای امنیت همه کشورها خواهد بود. بازی کردن در زمین کشورهای فرامنطقه‌ای حاضر در منطقه که هیچ سهم مشروعی از منابع موجود ندارند، عامل اصلی و منشا واگرایی دیپلماتیک در منطقه است.

وابستگی اقتصاد جهانی به منابع انرژی (نفت و گاز) خلیج‌فارس بر هیچ کس پوشیده نیست. تنگه هرمز به عنوان آبراه بین‌المللی ورود و خروج نفتکش‌ها و کشتی‌های تجاری از این منطقه، اقتصاد جهانی را با چالش‌هایی اساسی رو به رو خواهد کرد لذا یکجانبه‌گرایی امنیتی کشورهای غربی منطقه (خصوصا کشورهای نفتی) و تهدید منابع امنیتی و نفتی ایران در خلیج‌فارس، با ایجاد مسیرهای جایگزین انتقال نفت و گاز از خلیج‌فارس که با خط‌دهی کشورهای آمریکایی و غربی همراه است، نظام امنیتی منطقه را دستخوش تغییرات ناخوشایندی خواهد کرد.


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها