به گزارش 598،اگر به مدد پیروزی شگفتانگیر در داربی هفتاد و نهم نبود، هم اینک بهانه کافی برای اخراج حمید درخشان وجود داشت. او هرگز نتوانست با میراث دایی کار را پیش ببرد و حالا که از جام حذفی هم کنار رفتند تقریبا میشود مطمئن شد امسال هم خبری از صید جام در پرسپولیس نیست. البته بنزین پیروزی در دربی هم تا مدت زمان محدودی در باک درخشان باقی میماند و بدون شک با ادامه این شکستها او همان حکمی را از مدیرعامل پرسپولیس دریافت میکند که پیش از این دایی با همه اقتدارش آن را گرفت و رفت. رفت و این تیم ماند با این همه کمبود، مشکل و مصیبت.
شکست برابر ذوبآهن و وضعیت پرسپولیس در این بازی، آینه تمام قدی بود از مختصات این تیم در فصل جاری. تیمی که همیشه یک عده را به عنوان مصدوم در اختیار ندارد، تیمی که به علت محرومیت همیشه یک عده دیگر را هم ندارد، تیمی که بد بسته شده و بازیکنان جانشین در حد و اندازههایی نیستند که جانشین مناسبی برای اصلیها باشند. تیمی که نفس ندارد، تیمی که هر روز یک مصدوم جدید دارد.
آنچه به سر پرسپولیس در بازی با ذوبآهن آمد خروجی اشتباهاتی بود که از اتاق وزیر ورزش شروع و به کوچکترین عضو این زنجیره کابوس وار یعنی بازیکنی مثل احمد نوراللهی ختم شد. هیاتمدیره پرسپولیس، اعضای این هیاتمدیره و مدیرعاملی که مورد وثوق امیررضا خادم بود نتوانستند از عهده وظایف خود به خوبی بر آیند. آنها حتی استراتژی درستی در مدیریت بحران نداشتند که اگر داشتند میدانستند در طول تاریخ لیگ برتر هرگز در هیچ دورهای پرسپولیس با تعویض مربی در میانه فصل نتوانست نتیجه بهتری بگیرد. بدون شک نه سیاسی این را میداند و نه هیچ یک از اعضای آن هیاتمدیره گلچینشده. به این سیاهه توجه کنید؛ آریهان، افشین پیروانی، وینگادا، علی دایی، دنیزلی، یحیی گلمحمدی. همه این مربیان بزرگ در یک برهه، میانه فصل و پس از ناکامی مربی قبلی به پرسپولیس آمدند و بدون استثنا هیچکدام نتوانستند این تیم را فاتح لیگ برتر کنند. به پشتوانه آگاهی از آن تاریخ میشد از روز اول بهراحتی حدس زد حمید درخشان هم قادر نیست نتایجی بهتر از آنچه دایی کسب کرد، به دست آورد. دستکم اگر سیاسی آن اشتباه بزرگ را مرتکب نمیشد و دایی را حفظ میکرد حالا خبرنگاران راحتتر از سرمربی پرسپولیس میپرسیدند چرا تیم را اینگونه بستی؟ چرا باید پرسپولیس پر از بازیکنانی باشد که در اندازههای این تیم نیستند و دهها چرای دیگر که مشخص نیست حالا باید از چه کسی آنها را پرسید.
حمید درخشان قربانی آرزوی دیرینه خود شد، سیاسی نمیدانست اما او که بهتر از همه مطلع بود مربیان نیمه راه آمده پرسپولیس، هرگز نتوانستهاند رستگار شوند. درخشان شهوت بازگشت داشت و همین موجب شد چشمانش به خوبی نبیند میراث دایی با این بازیکنان چیست. در لیگی که تراکتورسازی، سپاهان و استقلال خودشان را نسبت به سال قبل به خوبی تقویت کردند، پرسپولیس بهراحتی تاثیرگذارترین مهرههایش را تنها به واسطه قانون سقف بودجه و نداشتن پول کافی از دست داد. امروز علیرضا رحیمی نیست تا از او بپرسیم شما که رعایت کردی کجایی و افشارزاده و خلیلیان که رعایت نکردند چه بلایی سرشان آمده؟ هیاتمدیره استقلال برای حفظ ملیپوشان دست به هر کاری زد اما هیاتمدیره مورد اعتماد وزارت ورزش در پرسپولیس یک به یک از دست رفتن ستارههای پرسپولیس را دید و ادعا کرد طبق سقف کار میکند. این هم ثمره سقف شما؛ یکی مثل دایی برای 7 هفته ناکامی دو میلیارد و صد میلیون تومان میگیرد و میرود، آن وقت پرسپولیس باید بهای از دست دادن سید جلال حسینی را با مشاهده میشل اومانای 600 هزار دلاری پس بدهد!
دومینوی اشتباهات پرسپولیس از اتاق وزیر در گرمای اردیبهشت ماه آغاز شد و حالا تا سرمای آذرماه با 2 اشتباه یکی مثل احمد نوراللهی ادامه دارد. اگر در آن شب گرم بهاری در سئول درباره پرسپولیس درست تصمیم میگرفتند قطعا در مرحله نیمهنهایی جام حذفی، پرسپولیس با بازیکنانی به مراتب بزرگتر و شناختهشدهتر از نوراللهیها بازی میکرد. این فوتبال است، بازی اشتباهات. هر که کمتر اشتباه کند فاتح است و پرسپولیس در 14 فصل تنها 2 بار قهرمان لیگ برتر میشود چون از صدر تا ذیل تصمیماتش پر از غلط است.
نشانه میخواهید ما به شما نشان میدهیم؛ انتخاب هیاتمدیره، مدیرعامل و
اسپانسری که اخراج شد. تعویض عجولانه مربیای که خودش 2 میلیارد گرفت اما
پول نداشت ستاره بگیرد. تیم را متوسط بست و حالا مربی جانشین میگوید
پاسخگو نیستم. جذب ناباورانه بازیکنی که در حد تیم نیست و توانایی این را
دارد تا با 2 اشتباه بهراحتی پرسپولیس را از جام حذفی بیرون کند و این
همان پرسپولیس ساخته شماست؛ تیمی که یا بازیکنانش مصدوم هستند یا بهخاطر
مسائل انضباطی محروم.
این همه نشانه برای ناتوانی تیم مدیریتی منتخب شما کافی نیست؟