به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، «آیتالله هاشمی به عربستان سفر کند»، درخواست آیتالله وحید خراسانی از رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، برای بهبود فضای ایران و عربستان در هنگامه عدم توافق ایران و غرب در مذاکرات با بازخوردهای مختلفی مواجه شد.
آنطور که طه هاشمی در بیان نقلقولش از آیتالله وحیدخراسانی آورده است، ایشان، رئیس مجمع تشخیص را برای سفر به عربستان توصیه کرده و گفته است: «اسراییل و سعودی از نتیجه مطلوب ممانعت کردند و راه قطعی این است که آقای هاشمی به عربستان سفر کند، چون تنها شخصیتی که میتواند عربستان را مجاب کند آقای هاشمی است؛ سفر او به نفع جهان اسلام و ایران است.»
اما «آیتالله» به عنوان یکی از حامیان اصلی دولت یازدهم که سعی در به نتیجه رسیدن مذاکرات نیز دارد، چرا تاکنون از انجام این سفر استنکاف کرده است؟ برخی کارشناسان نیز معتقداند اگر رژیم آلسعود به نامه آیتالله در خصوص آزادی شیخ نمر پاسخ مثبت دهد آن را میشود به مثابه چراغ سبز عربستان برای بهبود شرایط بین دو کشور ارزیابی کرد، اما به نظر میرسد عدم تصمیم قطعی هاشمی برای سفر به عربستان دلایل خاص دیگری نیز دارد.
*بخاطر اسلام رخت سفر به عربستان را بربندد!
روز 15 آذرماه سایت هاشمیرفسنجانی در مطلبی به قلم أحمد الساعدی تحلیلگر عرب نوشته است «اکنون که صاحبان قدرت و کارشناسان سیاسی در سراسر جهان اسلام همه متفق القول می گویند که فقط سفر آیت الله هاشمی به عربستان می تواند زمینه تمام کردن بحران های منطقه را فراهم کند، به نظر میآید بر ایشان تکلیف باشد که فرآتر از موانع سیاسی موجود در کشورش، به عنوان یک چهره شاخص مذهبی ، بخاطر اسلام رخت سفر به عربستان را بربندد.»
8 تیرماه سال جاری نیز سایت هاشمی رفسنجانی در مطلب دیگری به قلم همین تحلیلگر عرب به ارائه تحلیلی درباره سفر هاشمیرفسنجانی به عربستان پرداخت و خطاب به هاشمی نوشت «بخاطر اسلام، به عربستان برو!».
أحمد الساعدی در این مقاله مینویسد: «آیت الله هاشمی اکنون در جایگاهی بی بدیل برای خاموش کردن بحرانهای ممالک اسلامی قرار دارد، بحرانهایی که بوضوح به شکل جنگهای نیابتی ایران و عربستان درآمده است، جنگهایی نیابتی که آیت الله هاشمی همواره آن را نکوهش کرده و تندروی های هر دو طرف را باعث آن دانسته است، ولیکن گویی با وجود دعوتهای مکرر عربستان سعودی از ایشان، موانعی در جمهوری اسلامی برای سفر وی و خاموشی آتش جنگ سرد کشور وجود دارد».
پس از اینکه غلامعلی رجایی مشاور هاشمی از احتمال سفر رفسنجانی به عربستان در سال جاری خبر داد و گفت مقدمات این موضوع باید فراهم شود، «عبدالرحمن بنغرمان شهری» سفیر جدید عربستان سعودی در ایران نیز با حضور در دفتر هاشمی رفسنجانی مجدداً دعوتنامه پادشاه عربستان برای هاشمی را جهت سفر به این کشور، تقدیم وی کرد.
در این دیدار سفیر عربستان در تهران خطاب به هاشمی گفت: «جنابعالی جایگاه ویژهای نزد مسؤولان و مردم عربستان دارید و من یکبار دیگر دعوت امیر از جنابعالی برای سفر به عربستان را تجدید میکنم.»
از سویی دیگر نیز منابع دیپلماتیک نزدیک به عربستان سعودی مدعی شدند که عربستان به پیشنهاد رئیسجمهور آمریکا سیاست جدیدی در قبال ایران اتخاذ کرده است و «الدیار» لبنان هم در این باره مدعی سفارش اوباما به ملک عبدالله برای بهبود روابط با ایران شد.
*هاشمی مورد اعتماد عربستان است؟
در همین زمینه سایت رسمی هاشمی رفسنجانی در یادداشتی به قلم «احمد البرصان» عضو هیئت علمی دانشگاه ملک عبدالعزیز نوشت « مهمترین سوالی که امروز در داخل و خارج ایران مطرح است این است که آیا روابط گرم اعراب و ایران دوباره با سفر احتمالی آیتالله هاشمی به عربستان احیاء میشود؟»
سایت رفسنجانی در ادامه تدوین سیاست بزرگنمایی نقش آیتالله در رابطه با عربستان در مطلب دیگری به قلم مهدی مطهرنیا کارشناس مسائل بینالملل تاکید میکند: «در مورد رابطه ایران و عربستان گذشتن از نقش سیاستمدار برجسته ایران، آقای هاشمی رفسنجانی کار درستی نیست، نهتنها درباره رابطه با عربستان که در مورد رابطه با بسیاری کشورهای جهان به زعم دوستان و مخالفان منصف ایشان، نقش هاشمی غیر قابل انکار است.»
چرایی نقش آیت الله هاشمی رفسنجانی در رابطه ایران و عربستان
پس از پیروزی انقلاب اسلامی رابطه ایران و عربستان که در زمان شاه با توجه به اینکه هر دو همپیمان آمریکا بودند یک رابطه مثبت بود، دچار نوعی تقابل شد تا جایی که عربستان در زمان جنگ تحمیلی به حمایت علنی از صدام دشمن شماره یک ملت ایران اقدام کرد.
اما فصل جدید این رابطه تقابلی در اواخر جنگ و در سال 66 همزمان با ماجرای حج خونین اتفاق افتاد که در آن حادثه آل سعود دست به کشتار حجاج مظلوم ایرانی در مکه زد، بهگونه ای که نیمی از کشته شدگان این حادثه زنان بودند؛ پس از این حادثه روابط دو کشورِ ایران و عربستان کاملا به حالت خصمانه درآمد و این وضعیت تا زمان دولت هاشمی ادامه داشت.
*تبدیل رابطه خصمانه ایران و عربستان به رقابت و همکاری
در همین زمینه حسین رویوران کارشناس مسائل خاورمیانه معتقد است «دولت هاشمی بر اساس سیاست تنشزدایی رفتار کرد و از این رو روابط تا حدودی بهتر شد و از حالت خصمانه به حالت رقابت و همکاری تبدیل شد اما این رقابت با عربستان هیچ گاه قطع نشد؛ حتی در زمان خاتمی نیز این رابطه در چارچوب رقابت و همکاری دنبال میشد.»
*دولت روحانی و رابطه هاشمی و عربستان
وی با اشاره به سیاست دولت احمدینژاد در این زمینه ادامه میدهد: «در زمان احمدینژاد ایران میخواست قالب رقابت و همکاری را ادامه دهد اما عربستان تمایلی به این موضوع نداشت و الان نیز با اینکه پیامهای زیادی از طرف دولت روحانی اظهار شده، اما عربستان حاضر به بازگشت به مرحله همکاری نیست.»
رابطه مطلوب هاشمیرفسنجانی در دوره ریاستجمهوریاش با عربستان و سیاست تنشزدایی او باعث شد ایران و عربستان به چارچوب نسبتا اطمینانبخشی برسند اما به اعتقاد کارشناسان این رابطه هیچگاه کاملاً صمیمانه نشد.
*از سفرهای دهه 70 تا آخرین سفر به عربستان سعودی
هاشمی که در دهه 70 سفرهای متعددی به عربستان انجام داد و جایگاه خاصی نزد مقامات عربستانی پیدا کرده بود، بعد از اتمام دوره ریاستجمهوریاش در 20 خرداد 1387، در حالی که سمت رییس مجلس خبرگان رهبری و رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام را بر عهده داشت، از وی به عنوان مهمان ویژه کنفرانس بینالمللی گفتگوی اسلامی دعوت به عمل آمد و در این سفر 10 روزه به هاشمی اجازه داده شد از منطقه فدک هم بازدید کند.
رفسنجانی زمانی وارد عربستان شد که ملک عبدالله به دلیل بیماری به صورت نمایشی و فرمایشی پادشاه بود، و از سویی دیگر همزمان با سفر سال 87 هاشمی، وزیر امور خارجه وقت کشورمان اعلام کرد که عربستانیها در فرودگاه اقدام به تفتیش بدنی نماینده وقت ولیفقیه در امور حج و زیارت کردهاند و این امر باعث شد تا با وجود دیدار مهم هاشمی و ملک عبدالله، فضای روابط دو کشور مجدداً متشنج شود و تردیدها برای برقراری یک رابطه مطلوب همچنان ادامه داشته باشد.
* شرط هاشمی برای سفر به عربستان
با روی کار آمدن دولت یازدهم و پیگیری دیپلماسی لبخند با کشورهای مختلف، انتظار می رفت که رابطه سرد ایران و عربستان گرم تر شود اما هاشمی که همواره خود را یک کاتالیزور در رابطه ایران و عربستان میداند در اظهار نظری درباره نقش خود برای رابطه با عربستان گفته است: «با این وضعیت برای مذاکره نمیروم.»
هاشمی درباره چرایی تصمیم خود توضیح میدهد: «بروم عربستان که چه بگویم؟ من مسئولیتی ندارم که بگویم با این کار موافق یا با آن کار مخالفم. این کار در درجه اوّل از اختیارات رهبری و سیاست نظام و بعد دولت است. باید اول طرحی مثل همین مذاکرات ژنو، تهیه و خطوط قرمز مشخص شود تا کسانی که برای مذاکره می روند؛ بدانند چه بگویند.»
*هاشمی از مقایسه توافق ژنو و رابطه ایران و عربستان دنبال چیست؟
درباره تاکید هاشمی پیرامون عدم مسئولیتش در رابطه با عربستان چند نکته حائز اهمیت است؛ اول اینکه آقای هاشمی در حالی بر عدم مسئولیت خود در نظام تاکید دارد که به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام همواره در بزنگاههای مهم انقلاب اسلامی ایفای نقش کرده و هیچگاه حاشیهنشین نبوده است، از فتنه 88، نامه بدون سلام و والسلام به رهبری، خطبههای 26 تیر نماز جمعه، پایان مدارا با دولت قبل و تلاش برای برقراری رابطه با آمریکا گرفته تا انتخابات سرنوشتساز کشورمان، آیتالله همیشه نقشی برجسته و پررنگ داشته است، بنابراین چرا این بار سعی دارد خود را در موضوع عربستان بیوزن جلوه دهد؟
نکته دیگر اینکه برجسته کردن توافق ژنو در بحثی همچون رابطه ایران و عربستان این مطلب را به ذهن میرساند که گویا وی سعی دارد اینگونه القا کند که مذاکرات ژنو «به طور کامل» مورد تایید رهبر انقلاب بوده و هرآنچه در ژنو اتفاق افتاده با نظرات رهبری تطبیق عینی دارد و هیچ نقدی به آن وارد نیست و بر همین اساس رابطه با عربستان نیز باید از این طرح پیروی کند.
نکته سوم که به نظر قابل تاملتر میرسد این گزاره هاشمی است که میگوید « این کار در درجه اوّل از اختیارات رهبری و سیاست نظام و بعد دولت است»؛ این نشان می دهد او به نوعی تلاش دارد نظام را در یک موقعیت جبری برای برقراری رابطه با عربستان ترسیم کند و با این معادله چنین نتیجه بگیرد که نظام و رهبری در زمینه روابط تیره ایران و عربستان چارهای جز سپردن مسئولیت این پرونده به شخص رفسنجانی ندارند و اینچنین بار هرگونه هزینهای در این قضیه را از دوش خود بردارد.
خوب است آیتالله به این سوال نیز پاسخ دهد که مگر حضرت امام نفرمودند که «ما اگر از صدام بگذریم، اگر مسأله قدس را فراموش کنیم، اگر از جنایتهای آمریکا بگذریم از آل سعود نخواهیم گذشت»؟ پس چرا ایشان سعی در بزرگنمایی بیش از حد رابطه ایران و عربستان دارد.آیا تلاشها برای حاشا کردن نظر ایجابی امام درباره شعار مرگ بر آمریکا، این بار، درباره عربستان که اتفاقا در فتنه 88 چیزی در عنادورزی با جمهوری اسلامی کم نگذاشت، قوت خواهد گرفت؟
اما نکته چهارم هم پرسش دیگری را در افکار عمومی ایجاد میکند؛ اگر آقای هاشمی معتقد است که کارهای نیست که بخواهد با این کشور و آن کشور صحبت کند، پس چرا از یک موضع رسمی با کارناوالهای سیاسی و وزرای خارجه کشورهای اروپایی همچون ایرلند، سوئد،بلژیک، یونان، بلاروس، هیئت پارلمانی اروپا و رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا و ... که به دعوت وزارت خارجه به تهران آمدند دیدار و اعلام موضع کرد.
البته این اظهار نظر عجیب هاشمی درحالی است که وی پیش از این در پاسخ به این پرسش که آیا تلاشهایتان مبنی بر نزدیکی ایران و عربستان به بن بست رسیده است یا خیر این موضوع را منتفی دانسته و گفته است: «بنبست نمیبینم. البته آنها دوست دارند که راهشان به ایران باز شود. آنها میدانند که ایران قدرت بزرگی در منطقه است. فکر میکنم آنها میتوانند و مایل هستند، اگر روابط سنجیدهای باشد با ایران همکاری و رابطه داشته باشند. روابط با عربستان، مسئله کوچکی برای منطقه نیست.»
*هزینهسازی برای نظام یا عبور از نقشآفرینی برای رابطه با عربستان
اما سیاست نعل وارونه هاشمی در قبال عربستان به همین جا ختم نمیشود و این سیاست دوگانه به خوبی از سوی هاشمی و سایت او مدیریت میشود تا در عین حال که سایت رسمی رفسنجانی پیشتاز ارتباط با آمریکا و عربستان سعودی است و در این زمینه بسیار ذوقزده از اتحاد دوباره ایران و عربستان خبر میدهد، هاشمی برای رایزنی با عربستان برای نظام خط و نشان میکشد و شرط و شروط میگذارد و روزنامههای زنجیرهای اصلاحطلب نیز به کمک «تکیهگاه» خود میآیند و سعی دارند هزینه این ارتباط را به اسم نظام تمام کنند.
شاید بر همین اساس باشد که هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با روزنامه آساهی ژاپن که روز 18 تیر در سایت شخصی وی منتشر شد، درباره دلیل عدم سفر به عربستان ضمن تاکید بر این نکته که «رهبری بخواهند درباره عربستان کمک میکنم» گفت: « اگر زمانی به عربستان سفر کنم، سفر زیارتی خواهد بود. چون مسایلی که مربوط به رهبری و دولت می شود، مسؤولیت های من نیست. بهبود روابط با عربستان در اولویت برنامه های من است که هر وقت کمک بخواهند، کمک می کنم.»
در پیگیری این سیاست دوگانه، سایت وی مطلبی با عنوان «انتقاد هاشمی از جنگ سرد ایران و عربستان» در مهرماه سال گذشته روی خروجی سایت قرار گرفت که به نقل از رفسنجانی تاکید کرده بود: «حاکمان هر دو کشور باید توجه داشته باشند که روابط این دو کشور باید بسیار فراتر از معادلات سیاسی باشد. جنگ سرد دولتهای ایران و عربستان باعث دلسردی مسلمانان و موجب هدر رفتن سرمایههای مسلمین میشود.»
حتی سایت هاشمی پس از اظهار نظر رفسنجانی درباره اینکه «به عربستان بروم چه بگویم» در اقدامی جالب و در راستای سیاست یکی به نعل و یکی به میخ روز پنجشنبه 4 اردیبهشت خبری به قلم عثمان الرّوّاف تحلیلگر عربستانی منتشر کرد که در آن به تحلیل«اعتدال هاشمی از ایران تا عربستان سعودی» پرداخته و نوشته بود «سیاست دوباره اوج گرفته اعتدال آقای هاشمی در داخل ایران، بتواند زمینه لازم را برای گره گشایی از رابطه جمهوری اسلامی و عربستان سعودی بگشاید، گره گشایی متفاوتی که فقط میان دو کشور نیست، گره گشایی از مشکلات یک منطقه است.»
* هاشمی با سیاست جدیدش به عربستان پیام میدهد؟
از این رو علیرغم تلاش دولت روحانی برای برقراری یک رابطه مطلوب با عربستان، اما هاشمی سعی دارد نقش خود را در رابطه با این کشور کمرنگ جلوه دهد و بگوید «به عربستان بروم که چه بگویم»؟ به نظر میرسد این موضوع باب جدیدی در سیاست خارجی و به ویژه رابطه با عربستان است و هاشمی این بار قصد ندارد هزینههای یک رابطه سیاسی را بپذیرد و احیاناً نمیخواهد پای دولت یازدهم را نیز به این قضیه باز کند.
البته این درحالی است که سایت رسمی رفسنجانی که پیشتاز ارتباط با آمریکا و عربستان سعودی است، وی را منجی شماره یک بهبود رابطه ایران و عربستان معرفی کرده و حتی از تعابیر خاصی همچون «رابطه با عربستان، بدون هاشمی هرگز!» استفاده میکند، و با آب و تاب فراوان به بازتاب «بوسه پرسروصدا بر پیشانی هاشمی» توسط سفیر عربستان میپردازد و آن را در اوج اختلافات دو کشور، نهایت احترام سفیر عربستان به یکی از عالیترین مقامات جمهوری اسلامی میداند.
*تاکید بر لغو سفر به عربستان
عفت مرعشی همسر آیتالله هاشمیرفسنجانی در گفتوگو با خبرنگار حوزه احزاب خبرگزاری فارس، درباره سفر هاشمی به عربستان گفت: سفر آیتالله هاشمی به عربستان هنوز قطعی نیست و الان برنامهای ندارد.همچنین فاطمه هاشمی نیز در پاسخ به این سوال فارس که آیا آقای هاشمی به عربستان سفر میکند یا خیر گفت: ایشان قطعا نمیرود. وی در عین حال تاکید کرد: ایشان در این مرحله نمیرود ولی آینده را نمیدانم.
بنابراین موضعگیریهای اخیر و مقایسه آن با رویکرد قبلی رئیس مجمع تشخیص
در بحث عربستان این سوال را تداعی میکند که آیا این بار آیتالله که در
زمان مقتضی خود را رئیس تشخیص مصلحت نظام میداند، در بحث رابطه با عربستان
نمیخواهد هزینههای موجود را بپذیرد و آیا قرار است برقراری رابطه با
عربستان به پای نظام نوشته شود؟