ماهواره هم مانند
سایر رسانههای مشابه در کشور ما زودتر از فرهنگ استفادهاش رسید و ما هم
نتوانستیم فرهنگ استفادهاش را فرهنگ سازی کنیم و باز هم اقدامات
بازدارنده، در راس اقدامات ما برای برخورد با این تکنولوژی رسانهای شد.
همه با این کلمه آشنا هستیم "پارازیت". کسانی که موقع دیدن برنامه
ماهوارهای مورد علاقه خود در دریافت سیگنال مشکل پیدا میکنند و ناراحت از
اینکه نمیتوانند برنامه را بدون مشکل تماشا کنند بهتر از هر شخصی معنای
پارازیت را میفهمند.
پارازیت یعنی نه محکم مسئولین به علاقه شما به ماهواره. پارازیت از جمله
مثالهای بارز برای استفاده از اقدامات بازدارنده است. ایران از جمله
کشورهایی است که در برابر ماهواره منفعلانه ترین واکنشها را داشته
است، فقط پارازیت...
مسلما ما نمیتوانستیم مانند برخی از کشورها دریچه تهاجم فرهنگی را بر روی
ذهن مردمانمان باز بگذاریم تا آنها هم با سیاست جهانی سازی یکی شوند و یا
مانند برخی از کشورهای دیگر کوتاه بیاییم و سیاست یکی به میخ و یکی به نعل
را اجرایی کنیم. ترجیحاً باید ما هم جبهه جنگ نرممان را به کار
میانداختیم اما چون عدهای عرصه جنگ نرم را با جنگ سخت اشتباه گرفته بودند
مشکل از همین جا شروع میشد.
گاهی هم اهمال کاریهای دیگران برای ما دلیلی ناموجهی است تا به سمت
ماهواره گرایش پیدا کنیم و همه مواد قانونی و شرعی خود را دور بزنیم.اما
باید دید آیا به صرف عدم وجود رسانهای دینی و اخلاقی ما مجازیم به سوی
ماهواره و هر برنامهای از آن برای سرگرم شدن برویم. اینجا تنها ایراد
وارده بر خود ما میباشد نه هیچ کس دیگری
ماهواره مطابق قانون، رسانهای ممنوع است. در واقع پای بازدارنگی ما در
جبهه جنگ نرم قاطعانه به پیشواز این رسانه رفته است حتی چندی پیش با عملیات
راپل فرهنگی نیروهای انتظامی این مورد را به خوبی شاهد بودیم اما آنچه که
در کنار این قاطعیت جای خالی دارد کار فرهنگی در جبهه جنگ نرم است تا
بازدارندگی صرف نتیجه عکس ندهد.
طبق آخرین آمارهای اعلام شده از طریق مسئولین رسانه ملی 50درصد از مردم
عادت به تماشای ماهواره دارند حال میخواهیم به ببینیم این عادت از کجا
ناشی شده است و چرا با اوج گرفتن فعالیت شبکههای فارسی زبان آمار به
بینندگان این رسانه ممنوع در داخل کشور افزایش مییابد.
هدف اصلی رسانه ملی!
وقتی با کسانی که ماهواره تماشا میکنند هم صحبت میشوی علت اصلی این کار
خود را ضعف رسانه ملی مینامند. این آمار را هم میتوان در تحلیل محتوای
نظرات مخاطبان تبیان در ذیل ویژه نامههای "فارسی وان" و "من و تو" مشاهده
نمود. بیش از 50 درصد در هر ویژه نامه علت اصلی رونق اینچنین شبکههایی را
ضعف صداوسیما میدانستند.
در باره با صداوسیما به چند مورد در اینباره برمی خوریم:
1- ضعف برنامه ای
همانطور که اشاره شد برنامههای رسانه ملی از نظر مخاطبان ایرانی ماهواره
بین، ضعیف است. البته این ناقض برنامههای خوب سیما نیست بلکه این مخاطبان
برآیند کلی این رسانه را زیر تیغ نقد میبرند.
عدهای از این مخاطبان سریالها و فیلمهای سینمایی را در محتوا و ساخت
ضعیف میپندارند و ترجیح میدهند که با سریالهای شبکههای فارسی زبان
ماهوارهای خود را سرگرم کنند که البته شبکههایی چون نمایش، آی فیلم
میتواند با برنامه ریزی قوی سعی در جبران خلا های قبلی نمایند.
عدهای دیگر از مخاطبان به ضعف برنامههای خبری و نقدهای سیاسی اشاره
میکنند این افراد بر این باور هستند این برنامه یا یک سویهاند یا همه چیز
را نمیگویند و ما به این دلیل به سراغ شبکههای خبری فارسی زبان میرویم
تا همه چیز را بدانیم! رسانه ملی در اینجا هم با گذر از خطوط قرمز اضافی و
با نگرش عمیق و تکیه بر سواد رسانه ای مخاطبان باید سعی کند این ذهنیت را
در مخاطبان تغییر دهد.
اما مخاطبان دیگر که به دنبال سرگرمیهایی غیر از فیلم هستند؛ آنان خواستار
برنامههایی جذاب و سرگرم کنندهاند و برنامههایی که بیش از هر جایی،
شبکه مستند یا برنامههای مستند و طنز شبکههای دیگر باید آن نیاز را بر
آورده کنند.
2-مشکل جدول پخش سیما
برنامه های سیما گاه بسیار خوب و جذاب می باشند اما این کنداکتور نامناسب
شبکه ها است که باعث می شود مخاطب احساس کند سیما چیزی برای دیده شدن
ندارد، به طور مثال در ماه مبارک رمضان شما میتوانستید در یک ساعت خاص در
حداقل سه شبکه پخش قران را ببینید یا در ایام 22بهمن مدام برنامه های مربوط
به این جشن را؛ اما باید برنامه ها متناسب باسلیقه های مخاطبان باشد و
متفاوت تا مخاطب گریز پیدا نکند. سیما بایدچون زیر عنوان واحدی برنامه پخش
می کند، به صورتی طیف برنامه های خود را قرار دهد که هم بیشترین سلیقه را
در طول روز و در یک ساعت در شبکه های مختلف برآورده کند و هم رقابت را میان
شبکه ها از بین نبرد. باید طوری برنامه ها جوابگو نیازها و سلایق
شما باشند که مخاطب به خاطر عدم وجود برنامه دلخواه به سمت ماهواره نیل
پیدا نکند.
3- کمک خاص سیما به ماهواره
البته این ایراد به رسانه سینما و رادیو هم بر میگردد که انچه پیرامون سیما گفته خواهد شد به این دو رسانه هم تعمیم دهید.
وقتی رسانه ملی به جای نهادینه کردن و اقناع و ترغیب مخاطب در جهت پیامهای
اسلامی و ملی دچار التقاط میشود و خود در جاهایی در زمین امپریالیسم
رسانهای گام بر میدارد و همان پیغامهای این رسانهها را کمی بومیتر به
خورد مخاطب میدهد خود کمکی است که مخاطب بهتر به سمت ماهواره نیل کند و
پیامهای آن را دریافت کند وقتی در سریال ماه رمضانی "5کیلومتر تا بهشت"
ما خود دوستی دختر و پسر را ترویج میکنیم یا موج شباهت آرایش و پوشش
مردان و زنان بازیگر به ویژه در سینما به سوی بازیگران ماهوارهای بیشتر
میشود این خود زمینه ساز است که مخاطبین به طور آهسته تغییر ذائقه دهند و
به سمت ماهواره نیل پیدا کنند.
خلاهای فرهنگی ما
1-سونامی تکنولوژیک رسانه ای و بستن مخاطب
در عصری که هر روز رسانهها شکل تازهتری به خود میگیرند و تکنولوژیهای
رسانهای ترکیبی و سهل الوصولتر میشود. سختترین کار ممکن و شاید بیهوده؛
جلوگیری از دسترسی افراد به آن تکنولوژی رسانهای میباشد.
در عصر حاضر منع کامل مخاطب قطعاً موجب بازدارندگی نخواهد شد و فقط انسان
را مصداق الانسان حریص علی ما منع میکند. بهتر است در این عصر با فرهنگ
سازی معقول استفاده و آگاهی دادن به مخاطب و حتی امکان در صورت منع قانونی
از سانسور به جای حذف استفاده کرد. شاید بهتر باشد خود سیما شبکههای مفید
ماهوارهای را در دسترس مخاطبان قرار دهد کاری که شروع شده ولی باید سرعت
بیشتری بگیرد.
2- مخاطبان دینی نبوده ایم
گاهی هم اهمال کاریهای دیگران برای ما دلیلی ناموجهی است تا به سمت
ماهواره گرایش پیدا کنیم و همه مواد قانونی و شرعی خود را دور بزنیم
عدهای از افراد برای دیدن ماهواره به خصوص هر برنامه جذابی از آن ، اینطور
دلیل میآورند که رسانه ملی برنامه جذابی ندارد و ما مجبوریم که......
اما باید دید آیا حتی به صرف عدم وجود رسانهای دینی و اخلاقی ما مجازیم
به سوی ماهواره و هر برنامهای از آن برای سرگرم شدن برویم. اینجا تنها
ایراد وارده بر خود ما میباشد نه هیچ کس دیگری.
3- نظریه بیهوده ماهی دادن به مخاطب!
همانطور که اشاره شد امروزه با پیشرفت تکنولوژی و سهل وصولتر شدن تکنولوژی
رسانهها قطع دسترسی همه جانبه مخاطب نسبت به رسانهها شدنی نمیباشد. حال
مشکل از اینجا پیش می آاید که ما نتوانستیم چگونه فکر کردن را به مخاطب
یاد دهیم و مدام به چه فکر کردن را به برای او زمزمه کردهایم و هنوز
نتوانستیم سواد رسانهای مطلوبی را در سطح جامعه باز آفرینی کنیم و مخاطب
ما به صرف یک نارضایتی از برنامهها ممکن است اینطور برداشت کند که خبر ما
یک سویه است و من به تماشای خبر بی بی سی مینشینم و او واقعیتها را بدون
دستکاری خواهد گفت! یا اینکه شبکهی من و تو با فرهنگ من کاری ندارد و
فقط میخواهد مرا سرگرم کند!
دراینچنین موارد سواد رسانهای میتواند باطن برخی از شبکههای ماهوارهای
را برای مخاطب افشا کندو مخاطب به این دلایل به سراغ شبک ه های خاص
ماهواره ای نرود.
4- مرغ همسایه غاز است
در بسیاری از موارد حتی با عملکرد خوب صدا و سیما در برخی برنامهها باز
شاهد این هستیم افراد به سراغ ماهواره میروند این از دو عامل ناشی میشود:
اول اینکه انسان تنوع طلب است حتی اگر شبکههای داخلی همه خوب باشند او از
نظر روانی به کسب دیدن شبکههایی بیشتر میل دارد و در مورد دوم باید
بدانیم که برای ما در خیلی از جاها مرغ همسایه غاز است یعنی حتی اگر یک
برنامه واحد از شبکه داخلی و خارجی پخش شود عدهای آن برنامه را از شبکه
خارجی دنبال خواهند کرد و برایشان جذابتر است که این مورد خود ناشی از
سیاه نمایی بر علیه شبکههای داخلی است و هم ناشی از همان گرایش فکری برخی
مخاطبین است.
آخر کلام:
ماهواره تکنولوژی فراگیر رسانهای امروز در حال شیوع در میان جامعه ایرانی
است و با توجه به سواد رسانهای پایین جامعه و عدم فرهنگ سازی چگونه فکر
کردن در میان مخاطب و با عملکرد امپریالیستی رسانههای فارسی زبان در جنگ
نرم این مورد برای ما فایدهای نخواهد داشت و بهتر است در کنار اقدامات
بازدارنده سعی در فرهنگ سازی برای استفاده از این تکنولوژی و ارتقای
برنامههای فرهنگی خود به ویژه در رسانه ملی کنیم.
اگر نگاه منطقی به عادت 50درصدی مخاطبان ماهواره کنیم خواهیم دید عدهای با
فرهنگ سازی از این آمار کم خواهند شد، عدهی کمی کماکان به دلایل خاص به
سمت ماهواره گرایش خواهند داشت و عدهای نیز برای استفاده درست در کنار
رسانه ملی پایان خواهند نشست و این تدابیر مختلف ما چون تقویت شبکههای
داخلی، پوشش دهی شبکههای معقول و افزایش سواد رسانهای و... میباشد که
میتواند با داشتن حتی چنین آماری از مخاطبان در داخل ما را در مقابل جنگ
نرم واکسینه کند
نویسنده:عطاالله باباپور
منبع: تبیان