به گزارش پایگاه 598، بیست و ششمین جلسه از سلسله نشستهای
نمایش فیلم سینماروایت با نمایش مستند بالاتر از ابرها ساخته الیاس بابایوف
برگزار شد. این فیلم زندگی شهید مریم فرهانیان را از زبان زنی اوکراینی که
جان خود و مادرش را مدیون این بانوی شهید است روایت می کند. فرهانیان
بانویی است اهل خطه جنوب که به هنگام حمله عراق به ایران به عنوان نیروی
داوطلب در دفاع مردم آبادان حاضر بود و در نهایت نیز در جریان این دفاع به
شهادت رسید.
* تمامی کارهای تحقیقی انجمن ضبط میشود
در نشست نقد و بررسی علاوه بر محمدرضا
شرف الدین تهیه کننده مستند، محمدتقی فهیم نیز به عنوان منتقد مهمان حضور
داشت ضمن اینکه اجرای نشست نیز برعهده رسول شادمانی بود. شرف الدین در
ابتدای نشست با بیان اینکه روال کاری در انجمن تحت مدیریتش یعنی انجمن دفاع
مقدس بر این مبناست که کوچکترین تحقیقات درباره سوژه ها نیز به صورت
تصویری انجام شود گفت: در انجمن طرحی داشتیم برای تحقیق درباره تعدادی از
شهدای زن دفاع مقدس و در طی این تحقیق بود که که با شهید مریم فرهانیان
آشنا شدیم؛ حین تحقیقات درباره این بانوی شهید هم به اتفاقی برخوردیم که به
هنگام حضور وی به عنوان پرستار در بیمارستان شرکت نفت آبادان روی داده
بود؛ اتفاقی که باعث نجات یک زن اوکراینی و همسرش شده بود.
وی ادامه داد: این سوژه آن قدر جذابیت
داشت که زمینه ای شود برای یک فیلم مستند و این شد که ساخت مستند "بالاتر
از ابرها" در دستور کار قرار گرفت.
* چرا بزرگانی چون مریم فرهانیان را حتی همشهریانشان نمیشناسند؟
محمدتقی فهیم با اشاره به تلاشهای خودش
برای ساخت مستند با محوریت 13 پرستار شهید و از جمله مریم فرهانیان گفت:
درباره مستند "بالاتر از ابرها" ذکر این نکته حائز اهمیت است که سوژه جذاب
است اما داشته ها درباره این شخصیت اندک است. فرم مستند فعلی هم خوب است
اما مشکل فیلم کمبود جزییات داستانی است که باعث شده مریم فرهانیان در
حاشیه قرار گیرد و زنی اوکراینی که خود را مدیون وی میداند به متن اثر بدل
شود.
فهیم ادامه داد: ساخت این مستند در دو
کشور ایران و اوکراین به این دلیل بوده که کاری بین المللی انجام شود اما
آنچه از حاصل کار برمی آید نمایانگر یک نگاه توریستی است نه برآورده شده
هدفی بین المللی.
وی افزود: فیلم در چارچوب مستندهای
توریستی از موضع ایرانیان روایت میشود اما این قدرت را پیدا نمیکند که چه
در تصویرسازی و چه در سیر جستجوگر کاراکتر اصلی، زندگی حقیقی بانوی شهید را
روایت کند.
این منتقد با اشاره به یکی از مشکلات
اساسی فیلم بیان کرد: فیلم پر شده از اینسرتهایی که بخش عمده آنها زائد
هستند و میتوان با بیرون کشیدن آنها نسخه بهتری بیرون کشید.
فهیم خاطرنشان ساخت: البته فیلم نقطه
قوتی هم دارد در این جهت که به شناسایی یکی از نمادهای دفاع مقدس می پردازد
بخصوص که از این مساله میگوید که بزرگانی چون مریم فرهانیان را حتی
همشهریانش هم نمی شناسند! چرا؟
* چرا تا می گوییم مستند همه به یاد سیاه نمایی اجتماعی می افتند؟
محمدرضا شرف الدین درباره دلیل روسی
بودن تیتراژ فیلم گفت: تقریبا تمامی کارهای فیلم در آذربایجان صورت گرفت و
از آنجا که محصول مشترک تلقی میشد دو نسخه فارسی و روسی برای آن تدارک دیده
شد.
وی ادامه داد: مفهوم فیلم فقط متعلق به
مرزهای ما نبود و برای همین سعی کردیم در تولید هم نگاه حرفه ای داشته
باشیم؛ از انتخاب کارگردان گرفته تا انتخاب عوامل کار.
این تهیه کننده باسابقه با اشاره به جدی
نگرفتن مستند در ایران گفت: فرهنگهای پویا صنعت مستندسازی را فراگیر
میکنند. کشوری که مستندسازی ندارد یا درگیر گذشته است و یا در تخیل آینده
است. حالا باید پرسید چرا با این فرهنگ و تمدن چرا مستندهای ما این قدر
ضعیفند؟ چرا تا میگوییم مستند همه به یاد سیاه نمایی اجتماعی می افتند؟ این
اتفاق در شرایطی می افتد که حتی اگر تندترین نقدهایمان نیز مبتنی بر اصول
باشند چیزی جز زییایی پروردگار نمی بینیم.
* برای ساخت یک فیلم آپارتمانی تا 3 میلیارد هم هزینه میشود و کسی نمی گوید چرا!
در ادامه نشست یکی از مخاطبان از پایین
بودن بار تصویری فیلم پرسید و آن را مستندی پردیالوگ خواند و شرف الدین در
پاسخ به این ایراد گفت: ساختارهای فراوانی برای ساخت این مستند وجود داشت و
در بین همه ما این ساختار متکی بر دیالوگ و نریشن را برگزیدیم. این را هم
یادتان نرود که وقتی طرحی برای ساخت مستند ارائه میشود ابتدا باید به این
فکر کنید که با بودجه محدودی که در اختیارتان است امکان تصویرسازی چند درصد
از فیلم وجود دارد.
وی ادامه داد: برای ساختن یک فیلم
آپارتمانی از 300 میلیون تا 3 میلیارد هزینه میشود و کسی نمی گوید چرا اما
درباره فیلم مستند برای یک بودجه 3 میلیونی باید 10 تا گزارش بودجه ارائه
شود.
* تلویزیون ما مصرف کننده ضعیف ترین مستندهای بیرونی است
محمدتقی فهیم در ادامه بحث با تشریح
برخی ویژگیهای ژانر مستند بیان داشت: در مستند شاکله را خلاقیت تشکیل
میدهد. بزرگان مستند بارها گفته اند سینمای تجربی بعد از حرفه ای گری است
که شکل میگیرد و این نمیشود که آدم آماتور بخواهد با تجربه گری کار را
فراگیرد.
وی ادامه داد: برای ایجاد جذابیت در
مستند هم لزوما نباید به دنبال بازسازی تصاویر بود. مهمتر از هر چیز ریتم
است که باعث میشود مخاطب از تماشای مستند لذت ببرد. فیلمی مانند "سخنرانی
پادشاه" که اسکار هم گرفته است پر شده از دیالوگ اما آیا این یک ایراد برای
این فیلم است؟ مطمئنا نه. مهم، ریتم است که درست حفظ شده و از ابتدا تا
انتهای اثر وجود دارد. متاسفانه ریتم "بالاتر از ابرها" از جایی به بعد کند
میشود و مخاطب نمیتواند با اثر همراه شود.
فهیم افزود مدیریت ما چه در فاز نظری یا
در فاز عملی، مستند را نمی شناسد و هنوز که هنوز است درگیر کهن الگوهای
مستندسازی است. آمدن شبکه هایی مانند بی.بی.سی. فارغ از اهداف سیاسی پشت
پرده آنها این مزیت را داشت که شکل درست مستندسازی را به مخاطبان بیاموزد و
همین است که بهترین مستندهای آنها همانهایی هستند که فیلمساز خودش به
عنوان راوی حرف زده و ماجراها را روایت میکند. با این همه اوضاع تلویزیون
ما در زمینه مستندسازی خوب نیست و رسانه ملی مصرف کننده ضعیف ترین مستندهای
بیرونی است.
* امثال مرتضی شعبانی لایق نشان و مدال هستند اما ما به آنها بی توجهیم
محمدتقی فهیم با اشاره به عمر سی و پنج
ساله انقلاب اسلامی گفت: بیشتر از سه دهه از عمر انقلاب گذشته اما حتی سی
مستند تاریخی درست و حسابی درباره انقلاب اسلامی هم نداریم. چرا؟ چون از
مستندسازان علاقمند حمایت نمیشود.
فهیم با اشاره به تاریخچه کوتاهی از
ایجاد سینما حقیقت در شوروی سابق و اینکه تازه اروپا به دنبال ایجاد چنین
سینمایی شده است. از اهمیت مستند سازی گفت و از بی اعتنایی به مستند سازان
ایرانی مانند مرتضی شعبانی گلایه کرد.
فهمیم گفت: مرتضی شعبانی بیش از سی سال
است که در حال مستند سازی است و سابقه همکاری با مرتضی آوینی را دارد،اکنون
نیز با گروهی که تشکیل داده بدون حاشیه در حال تولید مستند است که اثار
ارزشمندی نیز هستند. ما باید به این هنرمندان نشان و مدال بدهیم در حالی که
متاسفانه نسبت به آنها بی توجهیم.
این منتقد افزود: چندی پیش مراسم تجلیلی
از چند نفر از جمله بنده و آقای شعبانی انجام شد ولی رسانه ها تنها به
انتشار خبر آن بسنده کردند در صورتی که حداقل باید چندین یادداشت و گزارش
درباره مرتضی شعبانی،کار هایش و اینکه چرا باید از وی تجلیل به عمل آید
منتشر می شد.
* حتی 400 صفحه مطلب تئوری درباره سینمای دینی نداریم!
محمدرضا شرف الدین در ادامه بحث
خاطرنشان ساخت: در فرهنگ ما خیلی حرف می زنند اما حرف خوب نمی زنند. بحث
نظری همچنان خلأ اصلی سینمای ماست که باید بیشتر از اینها بدان پرداخته
شود. همین آیت ا.. جوادی آملی را درنظر بگیرید؛ بیانات ایشان پر است از
نکته های مفید به حال سینما. چرا مباحث امثال ایشان به سینما راه نمی یابد.
مگر نه اینکه به دنبال سینمای مذهبی هستیم پس چرا حتی 400 صفحه مطلب تئوری
درباره سینمای دینی نداریم؟
* نشان هایی مانند شوالیه ریشه در لژهای فراماسونری دارد
شرف الدین ادامه داد: جالب است که
سینمای دینی از مباحث تئوری گرفته تا مباحث عملیاتی با کلی محدودیت روبروست
اما از آن طرف آنها که در برابر دین قرار دارند آزادند هر کاری که
میخواهند انجام دهند. کار به جایی رسیده است که کشوری اروپایی به هنرمندان
ایرانی نشان می دهد!
این سینماگر باتجربه افزود: به صراحت به
شما می گویم که نشانهایی مانند شوالیه ریشه دارد در لژهای فراماسونری درست
همان طور که جشنواره کن را فراماسونرها اداره میکنند. به زودی خواهید
فهمید که حتی ابوبکر البغدادی و سران داعش هم از فراماسونرهای فرانسوی
هستند.
* سینمای تجربی جای کسانی مانند حاتمی کیا و راعی است نه تازه کارها
محمدرضا شرف الدین در ادامه با انتقاد
از نپرداختن به مسائل اجتماعی سینما و تاثیرات آن از انجام تحقیقی پیرامون
سینمای اجتماعی دهه 80 خبر داد و افزود: فیلمسازی مثل تهمینه میلانی از
سینما کلی شهرت کسب کرد اما این فیلمساز چقدر به رونق سینما کمک کرد؟ چه
کسانی مخاطب وی هستند و چه تاثیراتی را داشته است؟ سینما و فیلمساز یک
ارتباط متقابل دارند و اگر این ارتباط دوسویه نباشد هیچ کدام رشد نمی کنند.
شرف الدین با اشاره به بودجه هایی که
برای تجربه در اختیار چهره های تازه کار قرار می گیرد بیان داشت: سینمای
تجربی برای حاتمی کیاست، برای راعی است، برای مجیدی است نه برای کسانی که
تازه از راه رسیده اند. این حرفه ای های هر صنفی هستند که باید به سراغ
تجربیات تازه بروند.