به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، یکی از نامههای امیرالمؤمنین علی(ع) در کتاب شریف نهجالبلاغه، نامه 53 یا همان عهدنامه مالک اشتر است. زمانی که حضرت امیر(ع) مالک را به عنوان فرماندار مصر تعیین کرد آییننامه مدیریتی و حکومتی را به وی دستور داد تا رعایت کند.
از آنجایی که مفاد عهدنامه مالک اشتر از سوی امامی معصوم صادر شده است توجه به آن برای مدیران و کارگزاران جامعه ما نیز میتواند بسیار راهگشا باشد از این رو سلسله مباحثی را از کتاب «دلالت دولت» اثر مصطفی دلشاد تهرانی مدیرگروه نهجالبلاغه دانشگاه قرآن و حدیث برای عموم علاقهمندان ذکر کنیم.
نیاز حکومت و مدیریتها به اندوخته و پشتوانه
هر حکومت و مدیریتی نیازمند اندوختهها و پشتوانههایی است تا به کمک آنها و با تکیه به آنها بتواند به درستی و با اقتدار به سوی اهداف تعیین شده پیش رود. هر حکومت و مدیریتی به این موضوع از منظری مینگرد و به نوعی از اندوختهها و پشتوانهها تکیه میکند، مانند:
گروههای خاص و احزاب؛
قدرت نظامی و ارعاب؛
توان مالی و ثروت؛
گروههای اجتماعی و مردم؛ و ...
اما امیرمؤمنان علی (ع) زمامداران و مدیران را به اندوخته و پشتوانهای دیگر فراخوانده است؛ و آن «عمل صالح» است.
بهترین اندوخته و پشتوانه
امام علی (ع) بهترین اندوخته و پشتوانه را برای حکومت و مدیریت؛ «عمل صالح» معرفی کرده است. عمل صالح چیست که امام علی (ع) آن را بهترین اندوخته و پشتوانه اعلام کرده است؟ خداوند فرموده است:
«مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ».
هر کس، از مرد و زن، که مؤمن باشد و عمل صالح انجام دهد، او را به زندگی خوش و پاکیزهای زنده میسازیم، و پاداشی بهتر از کارشان به آنان میدهیم.
عمل صالح مفهومی گسترده دارد و آن عمل بهینهای است که تمام فعالیتهای مثبت و مفید و سازنده را در همه زمینهها شامل میشود. در منطق قرآن کریم، نتیجه عمل صالح توأم با ایمان، زندگی و جامعهای است قرین با آرامش، امنیت، رفاه، صلح، محبت،دوستی، تعاون، و مفاهیم سازنده انسانی، و در امان از نابسامانیها و درد و رنجهایی که بر اثر استکبار، ظلم، طغیان، هواپرستی و انحصارطلبی به وجود میآید. بنابر این در عرصه حکومت و مدیریت، عمل صالح، بهینهترین هدفگذاری، برنامهریزی و اجرا است که چنین تدبیرورزی بهترین اندوخته و پشتوانهها حکومت و مدیریت است.
آنچه در حکومت و مدیریت تعیین کننده اصلی پیشرفت و سعادت است، امکانات مالی و قدرت سیاسی نیست، بلکه چنین تدبیرورزی است. امکانات مالی و قدرت سیاسی بدون چنین تدبیرورزی راه به جایی نمیبرد، و تدبیر درست، کمترین امکانات و قدرت را بهینه میسازد.
واژه «تدبیر»از ماده «دُبر» و «دُبُر» به معنای پشت هر چیز، و عقب است، چنانکه در قرآن کریم آمده است:«وَاسْتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِیصَهُ مِنْ دُبُرٍ» (و آن دو به سوی در بر یکدیگر سبقت گرفتند، و آن زن پیراهن او را از پشت بدرید)؛ و «تدبیر» تنظیم امور و ترتیب کارها و سامان دادن امور به بهترین نحو و استوارترین سازوکار است تا امور به عاقبت نیکو و نتیجه مطلوب برسد؛ و «تدبر» تحقق «تدبیر» و عاقبتاندیشیی و اندیشیدن است. در حکومت و سازمان، تدبیرورزی بهترین اندوخته و پشتوانه است، یعنی برنامهریزی و اداره درست کارها و مدیریت صحیح امور برای رسیدن به نتیجه مطلوب و عاقبت نیکو، که حکومت و سازمان بدون آن نابسامان، آشفته، در هم ریخته، متزلزل، نامعتدل، کمبازده، در سراشیبی و بدعاقبت است. اگر حکومت و سازمان فاقد این اندوخته و پشتوانهها باشد، هیچ چیز ندارد، و با وجود آن همه چیز دارد. پیامبر اکرم (ص) در آموزهای هشدار دهنده فرموده است:
«ما أخافُ عَلى اُمَّتِی الفَقرَ ، ولکِن أخافُ عَلَیهِم سوءَ التَّدبیرِ؛».
من درباه امتم از فقر نگران نیستم، بلکه درباره ایشان از بدتدبیری نگرانم.
جامعه و سازمانی که همه گونه امکانات داشته باشند ولی از تدبیر و برنامهریزی و مدیریت مناسب و صحیح بهرهمند نباشند، همه امکانات را هدر میدهند و از بین میبرند، ولی اگر کمترین امکانات را داشته باشند و دارای تدبیر و برنامهریزی و مدیریت مناسب و صحیح باشند، همان امکانات اندک را به بهترین وجه به کار میگیرند و به اهداف خود میرسند. در آموزههای علی (ع) آمده است:
«حُسنُ التَّدبیرِ یُنمی قَلیلَ المالِ ، وسوءُ التَّدبیرِ یُفنی کَثیرَهُ»
تدبیر نیکو، دارایی اندک را رشد میدهد، و بدی تدبیر، ثروت بسیار را به باد فنا میدهد.
«سُوءُ التَّدبیرِ سَبَب التَّدمیر»
بدی تدبیر، موجب ویرانی و نابودی است.
حکومت و سازمان با تدبیرورزی به درستی پیش میرود و بهترین سرمایه برای آنها همین است. امام علی (ع) بر منبر کوفه فرمود:
«أیُّهَا النَّاسُ … لَا خَیرَ فِی دُنیَا لَا تَدَبُّرَ [ لَا تَدبِیرَ ] فِیهَا».
مردم! دنیایی که در آن تدبیر و برنامهریزی و عاقبتاندیشی نباشد، خیری در آن نیست.