انصاریان در ابتدای گفتوگو از تأسیس مؤسسه تنظیم و نشر آثار آیتالله مهدویکنی خبر داد وگفت: در حدود 4-5 سال است که به فکر راهاندازی این مؤسسه بودیم و آیتالله مهدویکنی صحبتهایی داشتیم و ایشان نیز راهنماییهایی کردند. بخش زیادی از آثار قلمی و سخنرانیهای مختلف آیتالله مهدویکنی در دانشگاهها، حوزه علمیه و مجلس خبرگان با کمک صداوسیما جمعآوری شده است و همچنین بخشی از آثار وی که قبل از انقلاب بوده نیز ما نوارهای آن دوران را جمع آوری کردهایم.
وی همچنین در مورد روش آیتالله مهدویکنی در مسائل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نیز اظهار داشت: امروز بسیاری از شبهات را میتوانیم از طریق بیانات و کتابهای آیتالله مطهری پاسخ دهیم ولی آیتالله مهدویکنی روش دیگری در نگاهشان به مسائل دینی، فرهنگی، علمی و اجتماعی داشتند. روش آیتالله مهدویکنی این بود که باید آنچه در مسائل دینی، اعتقادی و سیاسی هست در جایگاهی پیاده کرد و صرفاً در قالب کتاب و نوشته امکانپذیر نیست، لذا آیتالله مهدویکنی در دو پایگاه مهم علمی مانند حوزه علمیه مروی و دانشگاه امام صادق (ع) اقدام به این کار کرد و توانست منویات علمی، دینی و فرهنگی خودشان را در این دو پایگاه پیاده کنند.
انصاریان اضافه کرد: حوزه علمیه مروی با سابقه 200 سال برقرار شده و هر کدام از آقایان که متولی آنجا شدند، از آیتالله حاج ملاعلی کنی تا زمان آیتالله مهدویکنی، خدمات زیادی در حوزه علمیه مروی داشتند. امام (ره) تعبیری در رابطه با حوزه علمیه مروی داشتند و میفرمودند حوزه علمیه مروی، فیضیه تهران است. ما دو حوزه علمیه فضیه داریم که یکی در قم و دیگری در تهران است و حوزه علمیه مروی را به عنوان حوزه علمیه فیضیه تهران میدانستند.
داماد آیتالله مهدویکنی همچنین در مورد اینکه آیتالله مهدویکنی چگونه مرجع تقلید خود را تعیین میکند، گفت: وقتی آیتالله مهدویکنی وارد قم میشود، برای انتخاب استاد خود تحقیق میکند تا ببیند باید کجا تحصیل کند و میگوید به همین سادگی نمیتوان استادی پیدا کرد، لذا در قم سئوال میکنند که مرجع تقلید چه کسی باشد؟ جالب اینجاست که با راهنمایی دوستان خود به خدمت آیتالله العظمی امام خمینی میرود که در آن دوران به حاجاقا روحالله معروف بودند و از امام سئوال میکند که من به قم آمدهام و طلبه هستم، میخواهم بدانم چه کسی اعلم است تا از او تقلید کنم. امام میفرمایند مقلد آیتالله بروجردی شوید.
وی در مورد راهاندازی مکتب صادقیه توسط آیتالله مهدویکنی نیز اظهار داشت: مکتب صادقیه در جنوب شهر تهران در خیابان ری تأسیس شد و آیتالله مهدویکنی پنجشنبه و جمعهها که تعطیلات هفتهای بود، ردههای سنی مختلفی را از دبستان تا دانشگاه در مکتب صادقیه جمع میکرد و در آنجا کارهای مختلف هنری اعم از نقاشی، خطاطی، تئاتر و نمایش فیلم انجام میشد.
انصاریان در مورد اجرای تئاتر زیر نظر آیتالله مهدویکنی در مکتب صادقیه گفت: در آن زمان بحث تئاتر خیلی مرسوم نبود که افراد مسلمان و انقلابی تئاتر بازی کنند، لذا ایشان مجموعهای را درست کردند تا بچهها تئاتر بازی کنند و هر هفته یک نمایشی آنجا میشد که من یادم هست - من نیز از شاگردان آیتالله مهدویکنی در مکتب صادقیه بودم- نمایشهایی مانند حجربنعلی، ابوذر و ... را اجرا میکردند، یعنی درست نمایشهایی را برگزار میکردند که سیاسی و انقلابی بود و برای آن زمان خیلی مهم بود. آقای شریفینیا بازیگر صداوسیما و سینما است از شاگردان مکتب صادقیه هستند و وی نیز در یکی از مصاحبههای این مسئله را عنوان کرده است.
دبیر جلسات ائتلاف جبهه متحد اصولگرایان در انتخابات مجلس نهم در مورد رهنمودهای آیتالله مهدویکنی در جلسات وحدت اصولگرایی نیز تصریح کرد: آیتالله مهدویکنی 2-3 بار در آن جلسات شرکت کردند و عمده راهنمایی ایشان این بود که اگر ما وحدت نداشته باشیم دشمن سوءاستفاده میکند. آیتالله مهدویکنی در این جلسات میگفت انتخابات در کشور ما برگزار میشود و با هدایت رهبر معظم انقلاب مسائل مختلف قوه مجریه و مقننه حل میشود اما وقتی دشمن احساس کند که بین خودمان اختلاف داریم از اختلاف ما سوءاستفاده میکند و ما را به سمتی میبرد که اختلافات ما بیشتر شود.
وی افزود: آیتالله مهدویکنی میگفت با وجود وحدتی که با هم خواهیم داشت، شاید در خیلی از مسائل نتوانیم به نتیجه برسیم ولی وحدت میتواند ثمرات زیادی داشته باشد؛ یکی اینکه دشمن ناامید میشود وقتی که ببیند نیروهای حزباللهی دست به دست هم دادند و نسبت به مسائل سیاسی خودشان ناظر هستند و اقدامات خود را انجام میدهند اما اگر بدانند اختلاف داریم و اختلافات به بیرون درز پیدا کند، باعث خوشحالی دشمن میشود و دشمن نیز سوءاستفاده میکند.
رئیس دفتر آیتالله مهدویکنی خاطر نشان کرد: آیتالله مهدویکنی میگفت عدهای در داخل دل در گرو دشمن دارند و احساس میکنند میتوانند به غرب و دشمن نیز تکیه کنند که باید مواظب چنین اشخاصی هم باشیم تا از این اختلافهای ما سوءاستفاده نکنند و همین اختلافات میتواند به مجموعه اصولگرایی ضربه بزند. در بعضی از موارد باید کاری کنیم که این وحدت برای پشتیبانی نظام و ولایت و کشور باشد تا بتوانیم موفق باشیم. احتمال دارد در یک لیست برای دو نفر یا سه نفر اختلاف داشته باشیم ولی میتوانیم برای این اختلافها به نتیجه برسیم و اصل بر وحدت و یکپارچگی هست که بتواند ما را حفظ کند. آیتالله مهدویکنی میگفت وقتی مسئولین خدمت امام (ره) میرفتند امام (ره) میفرمودند که اختلافات جزیی را خیلی بزرگ نکنید و به متن نیاورید و حواشی را خودتان حل کنید و اصل بر این باشد که با هم باشید، این اظهارات و اقدامات آیتالله مهدویکنی نشان میدهد که ایشان مصّر بر حرکت عظیم وحدت برای پیشبرد انقلاب اسلامی بودند.
انصاریان همچنین در مورد پیام آیتالله مهدویکنی به سران فتنه نیز گفت: بعضی از مرتبطین در این جریان آمدند و پیام آیتالله مهدویکنی به سران فتنه این بود که شما نسبت به نظام دروغ بستهید و ظلم کردید. شما نظام را به تقلب متهم کردید و آبروی نظام را در جامعه بینالمللی که خودتان هم اعتقاد دارید از بین بردید، راهش این نیست شما بیایید پای حرف خود بایستید و بگویید نظام تقلب کرده است و این مسئلهای است که برای کشور و مردم قابل پذیرش نیست. آیتالله مهدویکنی خطاب به سران فتنه گفت تنها راه سران فتنه این است که از اتهاماتی که به نظام اسلامی زدند تبری بجویند و زمانی که تبری نجویند فایدهای ندارد و مسئله به راحتی که شما میگویید قابل حل نیست، زیرا ضربهای که سران فتنه زدند قابل گذشت نیست.
وی در مورد اینکه آیتالله مهدویکنی چگونه مسئولیت ریاست مجلس خبرگان را پذیرفت نیز اظهار داشت: حدوداً در مهرماه 89 که بحث انتخاب ریاست خبرگان رهبری مطرح شد، خیلی از اعضای خبرگان رهبری به آیتالله مهدویکنی گفتند که ایشان هم کاندیدا شود ولی آیتالله مهدویکنی گفت الان زود است. در این 4-5 ماهی که به انتخابات هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری مانده بود، بیش از 57 نفر از اعضای مجلس خبرگان خدمت آیتالله مهدویکنی آمدند که ایشان بپذیرند کاندیدا شوند ولی آیتالله مهدویکنی میگفت من آمادگی ندارم.
وی
افزود: به هر حال پس از آنکه درخواستهای زیادی که صورت گرفت، آیتالله
مهدویکنی پذیرفت کاندیدای ریاست مجلس خبرگان شود. آقای هاشمی هم از طریق
آیتالله امامی کاشانی پیغام داد که اگر ایشان کاندیدا شود دیگر کاندیدا
نمیشود و همین طور هم شد و آیتالله مهدویکنی با رأی بسیار بالایی برای
ریاست مجلس خبرگان انتخاب شدند و در دور دوم نیز باز هم رأی بالایی آوردند.
مشروح گفتوگوی تسنیم با ابراهیم انصاریان را در زیر میخوانید:
تأسیس مؤسسه تنظیم و نشر آثار آیتالله مهدویکنی
*با توجه به تألیفات و سخنرانیهای ارزشمند آیتالله مهدویکنی، بیت ایشان قصد ندارد مؤسسه تنظیم و نشر آثار آیتالله مهدویکنی را تأسیس کند؟
انصاریان: بسمالله الرحمن الرحیم. در حدود 4-5 سال است که به فکر راهاندازی این مؤسسه بودیم و آیتالله مهدویکنی صحبتهایی داشتیم و ایشان نیز راهنماییهایی کردند. بخش زیادی از آثار قلمی و سخنرانیهای مختلف آیتالله مهدویکنی در دانشگاهها، حوزه علمیه و مجلس خبرگان با کمک صداوسیما جمعآوری شده است و همچنین بخشی از آثار وی که قبل از انقلاب بوده نیز ما نوارهای آن دوران را جمع آوری کردهایم. البته تشکیل چنین مؤسسه از قبل بود ولی به صورت رسمی اعلام نکردهایم و انشاءالله طی چند ماه آینده راهاندازی میشود.
*با توجه به ارتباط نزدیکی که حضرتعالی با آیتالله مهدویکنی داشتهاید، آیتالله مهدویکنی چه شاخصههایی از بعد اجتماعی و فرهنگی داشتند؟ چطور شد که آیتالله مهدویکنی درس طلبگی خود را آغاز کردند و فعالیتهای ایشان در زمینههای فرهنگی و اجتماعی به چه صورت بود؟
انصاریان: بیان خاطرات نباید به ویژگیهای شخصی فرد خلاصه شود، بلکه ما باید ببینیم منش، راه و حرکت ایشان در طول زندگی، تحصیلات، مبارزه، فراگیری علوم و تهذیب چطور بوده است. مثلاً وقتی اقداماتی مانند تأسیس دانشگاه امام صادق (ع) صورت میگیرد، این اقدام در گذشته زمینههایی از تفکرات آیتالله مهدویکنی دارد و البته اقدامات ایشان در بُعد سیاسی نیز همین طور است. آیتالله مهدویکنی یک پایه اعتقادی و دینی به لحاظ کار اجتماعی، فرهنگی و روحانیت داشتند که در سبک و روش کارشان و کتابهایی که نوشتهاند وجود دارد و میبینیم ایشان پاسخ به شبهاتی داشتند و در زمینه مباحث اعتقادی و دینی نیز روشنگری کردند.
الحمدلله میبینیم که امروز بسیاری از شبهات را میتوانیم از طریق بیانات و کتابهای آیتالله مطهری پاسخ دهیم ولی آیتالله مهدویکنی روش دیگری در نگاهشان به مسائل دینی، فرهنگی، علمی و اجتماعی داشتند. روش آیتالله مهدویکنی این بود که باید آنچه در مسائل دینی، اعتقادی و سیاسی هست در جایگاهی پیاده کرد و صرفاً در قالب کتاب و نوشته امکانپذیر نیست، لذا آیتالله مهدویکنی در دو پایگلاه مهم علمی مانند حوزه علمیه مروی و دانشگاه امام صادق (ع) اقدام به این کار کرد و توانست منویات علمی، دینی و فرهنگی خودشان را در این دو پایگاه پیاده کنند.
البته گرچه حوزه علمیه مروی با سابقه 200 سال برقرار شده و هر کدام از آقایان که متولی آنجا شدند، از آیتالله حاج ملاعلی کنی تا زمان آیتالله مهدویکنی، خدمات زیادی در حوزه علمیه مروی داشتند. امام (ره) تعبیری در رابطه با حوزه علمیه مروی داشتند و میفرمودند حوزه علمیه مروی، فیضیه تهران است. ما دو حوزه علمیه فضیه داریم که یکی در قم و دیگری در تهران است و حوزه علمیه مروی را به عنوان حوزه علمیه فیضیه تهران میدانستند.
لذا باید تحلیلی از زندگی و شخصیت علمی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آیتالله مهدویکنی داشته باشیم تا بتوانیم شناحت صحیحی را هم راجع به ایشان داشته باشیم. در زمان حیات آیتالله مهدویکنی، خودشان اجازه نمیدادند بزرگداشت و نکوداشتی گرفته شود و راضی به این مسئله نبودند ولی اساتید حوزه و دانشگاه و شاگردان ایشان باید فعالیتهای آیتالله مهدویکنی را در دوران مبارزه و در عرصه سیاست و مسائل علمی و فرهنگی تحلیل کنند. من اینجا از اساتید حوزه، دانشگاه و کسانی که همراه ایشان بودند درخواست میکنم تحلیل جامعی داشته باشند تا ابعاد زندگی، علمی و سیاسی آیتالله مهدویکنی بیشتر روشن شود.
آیتالله مهدویکنی وقتی در تحصیل علوم دینی به تهران میآید، اول به مدرسه سپهسالار که الان با نام شهید مطهری هست، میروند و آنجا را نمیپسندند، با وجود اینکه سن کمی داشتند. البته راهنماییهای پدر آیتالله مهدویکنی و بعضی اساتید مهم و تأثیرگذار بود، به همین دلیل میبینیم مدرسه سپهسالار را نمیپسندند. در تهران نیز تنها جایی که جایگاه علمی و حوزوی داشت، مدرسه لرزاده با حضور آیتالله برهان بود. پدر آیتالله مهدویکنی، ایشان را به مدرسه لرزاده میبرند و آیتالله مهدویکنی نیز آنجا را میپسندند و تا 4-5 سال تحت راهنماییهای آیتالله برهان هستند.
این مسئله نشان میدهد که هم پدر بصیرتی را برای شناخت افراد و مکانها داشته و هم خود ایشان بصیرت خوبی داشتهاند. پدر آیتالله مهدویکنی علیرغم اینکه در کن کاسب بودند ولی مورد احترام مردم کن بودند ولی پدر آیتالله مهدویکنی به دلیل اینکه با علما و شخصیتهای علمی آن زمان ارتباط نزدیک داشتند، فرزند خودشان را در همین مسیر قرار میدهند.
وقتی پدر آیتالله مهدویکنی، ایشان را به قم میبرند و فضای قم را به آیتالله مهدویکنی نشان میدهد یا آیتالله مهدویکنی را به مدرسه لرزاده میبرند و ایشان را به آیتالله برهان تحویل میدهد، نشان میدهد که پدر آیتالله مهدویکنی سعی در هدایت فرزند خود دارد، البته خیلی مهم است که آیتالله مهدویکنی بتواند یک راهنمایی هم داشته باشند ولی تفضلات الهی نیز به وی هم زیاد بود.
امام خمینی به آیتالله مهدویکنی گفت: مقلد آیتالله بروجردی شوید
وقتی آیتالله مهدویکنی وارد قم میشود، برای انتخاب استاد خود تحقیق میکند تا ببیند باید کجا تحصیل کند و میگوید به همین سادگی نمیتوان استادی پیدا کرد، لذا در قم سئوال میکنند که مرجع تقلید چه کسی باشد؟ جالب اینجاست که با راهنمایی دوستان خود به خدمت آیتالله العظمی امام خمینی میرود که در آن دوران به حاجاقا روحالله معروف بودند و از امام سئوال میکند که من به قم آمدهام و طلبه هستم، میخواهم بدانم چه کسی اعلم است تا از او تقلید کنم. امام میفرمایند مقلد آیتالله بروجردی شوید. در آن زمان دیگران هم مرجع تقلید بودند ولی برای اینکه تحقیق کنند و روش زندگی خودشان را حرکت بدهند سئوال و جواب میکنند، لذا زندگی علمی آیتالله مهدویکنی ابتدا با بصیرت، دقت و تیزبینی شروع شد.
روش
تحصیل آیتالله مهدویکنی نیز اینگونه بود که اولاً اساتید قویای را
انتخاب میکردند؛ آیتالله صدوقی، آیتالله سبحانی، آیتالله سلطانی و ...
از اساتید آیتالله مهدویکنی بودند. روش دوم ایشان دقت در فراگیری در طول
تحصیل بود. آیتالله مهدویکنی میگفت اینقدر در درس دقت میکردم که چیزی
به غیر از درس استاد در ذهنم نبود و دلیل موفقیت آیتالله مهدویکنی نیز
همین بود که بعد از 60 سال بعضی از عبارتهای سنگین درسی را حفظ بودند که
دقت ایشان را در درس میرساند، نه از جهت اینکه حافظه خیلی خوبی داشتند که
البته حافظه خیلی خوبی هم داشتند ولی دقت در درس مهم بود و این روش را به
طلبههای مروی و دانشجویان دانشگاه هم میگفتند.
آیتالله مهدویکنی
به طلبه و دانشجویان میگفت اگر در دوران نوجوانی و جوانانی فراگیری صحیحی
داشته باشید تا آخر عمر در ذهن شما خواهد ماند. وقتی طلبهها و دانشجویانی
خدمت آیتالله مهدویکنی میآمدند از روی کتاب میخواندند ولی آیتالله
مهدویکنی حتی عبارتهای سنگین شرح لمعه و کفایه را از حفظ میخواند.
مسئله
سوم هم مباحثه با همدرسانشان است. مباحثه از روشهای حوزوی است که
آیتالله مهدویکنی این روش را در دانشگاه هم پیاده کردند و تأکید بر این
داشتند که فراگیری تنهایی کفایت نمیکند و مباحثه باید همراه درس باشد.
مسئله چهارم که آیتالله مهدویکنی تأکید داشت این بود که باید احترام فوقالعادهای به استاد بگذاریم. آیتالله مهدویکنی میگفت دانشجویان باید به استاد احترام بگذارند، زیرا استاد کسی است که به شما علم میآموزد. همچنین میگفت این کار اثر وضعی برای طلبه و دانشجو دارد و وقتی به استاد احترام میگذاریم خداوند توفیقات شما را بیشتر میکند.
مسئله بعدی که آیتالله مهدویکنی تأکید داشت استمرار برای فراگیری دروس بود. آیتالله مهدویکنی میگفت علیرغم اینکه شما درس را خواندهاید و مباحثه هم داشتید، باید مطالعه و تحقیق هم انجام دهید، اینجاست که علم در قلب، دل و ذهن انسان باقی میماند؛ این یک بخشی از مسائل علمی آیتالله مهدویکنی بود که البته خیلی کوتاه است.
آیتالله مهدویکنی در همان دوران طلبگی در مجالس سیاسی شرکت میکردند و مسائل روز را پیگیری میکردند و اینطور نبود که فقط به دنبال درس باشند. در نهضت نفت، نهضت آیتالله کاشانی، بحث فداییان اسلام حضور داشت و در آخرین مرحله نیز حضور در نهضت امام خمینی (ره) است. آیتالله مهدویکنی، امام (ره) را مراد و استاد خودش میدانست و همیشه میگفت علاقه و حبی که به امام (ره) دارم، اینطور است که دوست دارم با حب امام (ره) هم از دنیا بروم. لذا این نهضتها و حرکتهای سیاسی را دنبال میکرد.
سومین
نکتهای که راجع به آیتالله مهدویکنی میتوان گفت، روش اعتقادی، دینی و
تعبد به احکام و فرایض دینی بود. ایشان همواره میگفت کسی میتواند موفق
شود و در ردههای بالای صنفی، سیاسی و ... اثرگذار باشد که تعبد به احکام
داشته باشد، نه اینکه فقط بحث نماز و روزه باشد، بلکه باید مقید به همه
مسائل اسلامی و دینی باشد، لذا تعبد به احکام اسلامی در مباحث سیاسی
آیتالله مهدویکنی اثر گذاشته بود و شما میبینید قبل از انقلاب وقتی
سازمان منافقین (مجاهدین) از مسیر اسلامی منحرف میشوند آیتالله مهدویکنی
موضعگیری میکند. منافقین میگفتند اگر شما چنین کاری را انجام دهید نهضت
صدمه میخورد ولی آیتالله مهدویکنی میگفت اگر دستورات اسلام را به طور
صحیح انجام دهیم و به مردم برسانیم، قطعاً بهتر از این است که من و تو از
هم جدا شویم، لذا آیتالله مهدویکنی با جمعی از دوستانشان علیه منافقین
اعلام موضع میکنند و میگویند سازمان منافقین (مجاهدین) با افکار التقاطی،
در اسلام انحراف به وجود آوردهاند.
آیتالله مهدویکنی مسائل
سیاسی را صرفاً سیاسی نمیدانستند و همیشه تأکید داشتند که اول باید مسلمان
باشیم، بعد انقلابی. یعنی اول پایههای دینی و اسلامی را محکم کنیم، بعد
انقلابی شویم، زیرا انقلابی در دنیا زیاد است ولی مسلمان انقلابی فرق دارد.
همان حرفی که امام (ره) داشتند و فرمودند اول اسلام هدف ماست. اسلام
میتواند پایههای نهضت را حفظ کند و الان هم میبینید بعد از 36 سال اسلام
است که توانسته نهضت امام خمینی (ره) را نگه دارد و با دشمن هم مقابله
کند.
ترسی که دشمن از ما دارد به خاطر همین اسلام است و آیتالله مهدویکنی همیشه میگفت اگر خدای نکرده در اسلام خود سست شویم و از اعتقادات خود عقبنشینی کنیم دشمن توان مقابله با ما پیدا خواهد کرد، لذا آیتالله مهدویکنی در روش سیاسی خود اول اسلام، بعد انقلابی بودن را معیار قرار میدهند. تودهایها و چریکهای فدایی خلق هم انقلابی بودند و با شاه مبارزه میکردند ولی ویژگی نهضت امام خمینی از دیدگاه آیتالله مهدویکنی این بود که اسلام معیار اصلی بود.
وقتی که آیتالله مهدویکنی به صورت مقطعی درسشان در قم به پایان میرسد و لازم میشود به تهران بیایند، چند کار عمده را در تهران شروع میکنند. اول با همکاری شهید مطهری تدریس دروس حوزوی را در مدرسه مروی شروع میکنند و آنچه که در قم فراگرفتند را در تهران نیز به طلاب و دانشجویان تدریس میکنند، حتی بعضی از کسانی که دانشجو بودند و در خارج از حیطه طلبگی بودند پای درس آیتالله مهدویکنی میآمدند.
به
عنوان مثال آقای حسن حبیبی که در دورههای مختلفی معاون اول رئیس جمهور
بودند در درس آیتالله مهدویکنی در مدرسه مروی شرکت میکردند، همچنین
بسیاری از عقلای فعلی ما در درس آیتالله مهدویکنی شرکت میکردند و این
شخصیتها از آیتالله مهدویکنی خواهش میکردند که میخواهیم درس فقهی شما
را گوش دهیم. بر همین مبنا است که نشان میدهد آیتالله مهدویکنی از آن
موقع دید مثبتی به دانشگاه داشتند.
دومین جایی که آیتالله مهدویکنی
کار علمی و سیاسی خود را شروع کردند مسجد جلیلی بود که مسجد جدیدی هم بود.
در آن دوران هیئت امنای مسجد جلیلی دنبال امام جماعت میگشتند که پدر خانم
آیتالله مهدویکنی، آیتالله سرخهای، از متولیان آن مسجد بودند و ایشان
را معرفی میکند و آیتالله مهدویکنی به عنوان امام جماعت به مسجد جلیلی
میرود ولی با این سبک و سیاق جدیدی شروع میکند و میگوید مسجد نباید فقط
برای نماز جماعت باشد و در آنجا کارهای علمی و مباحث اقتصادی را شروع کرد،
البته آیتالله مهدویکنی این مباحث را بعد از انقلاب هم ادامه داد.
مسئله
بعدی که در مسجد شروع کردند خدمت به محرومین بود و صندوقی را در مسجد
تأسیس کردند تا بتوانند به کسانی که بیمار هستند و مشکلات زندگی دارند، کمک
کنند. همچنین با استفاده از این بودجه صندوق میخواستند به خانواده
انقلابیون کمک مالی کنند. یعنی صندوق از دو جنبه مورد استفاده بود؛ یکی
کارهای عامالمنفعه و یکی هم کمک به خانواده انقلابیون بود.
آیتالله
مهدویکنی در مسجد جلیلی بحث وعاظ و تبلیغ را هم عوض کردند و با حضور
آیتالله شهید مطهری، آیتالله موسوی اردبیلی و آیتالله امامی کاشانی،
مسجد پایگاه بزرگ وعظ، تبلیغ و سیاست بود. حتی آیتالله طالقانی، بازرگان و
سحابی وقتی کارشان در شبهای احیا و ماه مبارک رمضان در مسجد هدایت تمام
میشد، به مسجد جلیلی میآمدند و در مراسم مسجد جلیلی شرکت میکردند، از
این رو مسجد پایگاه عظیمی برای مسائل علمی و سیاسی بود. همچنین اسناد ساواک
هم نشان میدهد که مسجد جلیلی صرفاً یک مسجد برای برگزاری نماز جماعت
نبود. آیتالله مهدویکنی حتی در مسجد بحثهای اقتصادی، سیاسی و ... را
برای جوانان دانشگاهی داشتند.
یکی از جاهایی که آیتالله مهدویکنی همزمان با مسجد جلیلی فعالیت داشت، مکتب صادقیه بود که در جنوب شهر تهران در خیابان ری تأسیس شد و آیتالله مهدویکنی پنجشنبه و جمعهها که تعطیلات هفتهای بود، ردههای سنی مختلفی را از دبستان تا دانشگاه در مکتب صادقیه جمع میکرد و در آنجا کارهای مختلف هنری اعم از نقاشی، خطاطی، تئاتر و نمایش فیلم انجام میشد.
همچنین
کلاسهای کمک درسی برای دانشآموزان برگزار میکرد و دانشجویانی که با
آیتالله مهدویکنی در ارتباط بودند، برای برخی از دانشآموزان که در بعضی
از درسهایشان ضعیف بودند، کلاس تقویتی میگذاشتند. آیتالله مهدویکنی
همچنین در همین روزهای پنجشنبه و جمعه از دروس اخلاقی به بزرگترها میگفت.
در
آن زمان بحث تئاتر خیلی مرسوم نبود که افراد مسلمان و انقلابی تئاتر بازی
کنند، لذا ایشان مجموعهای را درست کردند تا بچهها تئاتر بازی کنند و هر
هفته یک نمایشی آنجا میشد که من یادم هست - من نیز از شاگردان آیتالله
مهدویکنی در مکتب صادقیه بودم- نمایشهایی مانند حجربنعلی، ابوذر و ...
را اجرا میکردند، یعنی درست نمایشهایی را برگزار میکردند که سیاسی و
انقلابی بود و برای آن زمان خیلی مهم بود. آقای شریفینیا بازیگر صداوسیما و
سینما است از شاگردان مکتب صادقیه هستند و وی نیز در یکی از مصاحبههای
این مسئله را عنوان کرده است.
شیوه کار آیتالله مهدویکنی این بود که در همه زمینهها فعالیت کند که این شیوه کار نشان از دید بلند و بصیرت ایشان بود، به همین دلیل در همان زمان و قبل از انقلاب به دنبال این بود که بچهها هنر را با سبک اسلامی یاد بگیرند. البته در آن دوران زمان خیلی محدود بود و امکانات هم نبود و فشارهای زندان، تبعید و رژیم شاه نمیگذاشت که این کارها انجام شود.
آخرین مسئلهای که به ذهنم میرسد و میخواهم بگویم فکر تأسیس دانشگاه اسلامی است، یعنی قبل از انقلاب ایشان، آیتالله بهشتی، آیتالله مطهری، شهید باهنر، آیتالله مشکینی و دیگران جلساتی داشتند و در این جلسات دو کار را انجام میدادند؛ یکی مبحث علمی و سیاسی خودشان را مباحثه میکردند و دوم مباحثی را دنبال میکردند که در همین زمینهها بود.
آقای
بهشتی و باهنر کتابهای دینی را برای مدارس نوشتند، آیتالله مطهری هم در
دانشگاه کارهای علمی و رفع شبهات علمی را انجام میداد و آیتالله
مهدویکنی نیز همان کارهای اجتماعی خود را انجام میداد. یکی از مباحثی که
بعد از جلسات زندان ادامه پیدا کرد، همین اقتصاد اسلامی بود که آیتالله
مهدویکنی مسئولیت داشت این کار را انجام دهد.
از همه مهمتر تأسیس
دانشگاه اسلامی بود، گرچه در آن زمان احساس میکردند امکانپذیر نیست ولی
این کار را دنبال میکردند، لذا وقتی انقلاب پیروز شد، آیتالله مهدویکنی
بارها در مباحث خود گفتند بگذارید ما کار خودمان را انجام دهیم. ابتدای
انقلاب و فضای انقلاب بود امکان چنین کاری وجود نداشت ولی خداوند این توفیق
را به ایشان داد و سال 61 ایدهای که قبل از انقلاب و در زندان با دوستان
داشتند به وقوع پیوست و دانشگاه امام صادق تأسیس شد.
دیدگاه آیتالله مهدویکنی از ابتدای شروع کارشان بر مبنای تأسیس دانشگاه و تربیت جوانان بود و شما میبینید تا آخرین لحظاتیکه ایشان در قید حیات بودند با طلبههای جوان حوزه علیمه مروی و دانشجویان دانشگاه امام صادق (ع) با عنوان درس اخلاق جلسه داشتند که این جلسات اخیراً از صداوسیما نیز پخش میشود. حضور ایشان با جوانان خیلی قوی بود، آیتالله مهدویکنی میگفت تا این جوانها را به عنوان سرمایه عظیم داریم باید سرمایهگذاری کنیم، همانطور که امام (ره) در جوانی ما را تربیت کردند، ما هم وظیفه داریم جوانها را به مرحلهای از تربیت و علم برسانیم تا بتوانند آینده کشور را اداره کنند. شما مشاهده کردید این کار به دست آیتالله مهدویکنی و کمک دوستان انجام شد و خوشبختانه تعداد بسیار زیادی از دانشجویان دانشگاه امام صادق (ع) منشأ خیر و برکت در مسائل سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و ... هستند و امید آیتالله مهدویکنی نیز این بود که دانشگاه امام صادق (ع) بتواند ثمرات خوبی را برای انقلاب و اسلام داشته باشد.
توصیههای آیتالله مهدویکنی برای جلوگیری از انشقاق در جریان اصولگرایی
*با توجه به اینکه بحثهایی در رابطه با وحدت جریان اصولگرایی در انتخابات مجلس دهم مطرح میشود، در مورد رهنمودهای آیتالله مهدویکنی بگویید. در انتخابات مجلس نهم جلسه ائتلاف جبهه متحد اصولگرایان برگزار میشد که شما نیز دبیر آن جلسات بودید، از رهنمودهای آیتالله مهدویکنی در آن جلسات بگویید که تاکنون مطرح نشده باشد و میتواند برای انتخابات مجلس آینده هم مفید باشد؟
انصاریان: آیتالله مهدویکنی حضور دائمی در جلسات نداشت و جلسات با حضور افرادی که تعیین شده بود و آقایان حدادعادل، مرحوم عسگراولادی، آیتالله بوشهری و ... تشریف میآوردند تا آن جلسات را اداره کنند و من هم توفیق داشتم در آن جلسات باشم. آیتالله مهدویکنی نیز 2-3 بار در آن جلسات شرکت کردند و عمده راهنمایی ایشان این بود که اگر ما وحدت نداشته باشیم دشمن سوءاستفاده میکند.
آیتالله مهدویکنی در این
جلسات میگفت انتخابات در کشور ما برگزار میشود و با هدایت رهبر معظم
انقلاب مسائل مختلف قوه مجریه و مقننه حل میشود اما وقتی دشمن احساس کند
که بین خودمان اختلاف داریم از اختلاف ما سوءاستفاده میکند و ما را به
سمتی میبرد که اختلافات ما بیشتر شود.
آیتالله مهدویکنی میگفت با
وجود وحدتی که با هم خواهیم داشت، شاید در خیلی از مسائل نتوانیم به نتیجه
برسیم ولی وحدت میتواند ثمرات زیادی داشته باشد؛ یکی اینکه دشمن ناامید
میشود وقتی که ببیند نیروهای حزباللهی دست به دست هم دادند و نسبت به
مسائل سیاسی خودشان ناظر هستند و اقدامات خود را انجام میدهند اما اگر
بدانند اختلاف داریم و اختلافات به بیرون درز پیدا کند، باعث خوشحالی دشمن
میشود و دشمن نیز سوءاستفاده میکند.
همچنین عدهای نیز در داخل دل در
گرو دشمن دارند و احساس میکنند میتوانند به غرب و دشمن نیز تکیه کنند که
باید مواظب چنین اشخاصی هم باشیم تا از این اختلافهای ما سوءاستفاده نکنند
و همین اختلافات میتواند به مجموعه اصولگرایی ضربه بزند.
در بعضی
از موارد باید کاری کنیم که این وحدت برای پشتیبانی نظام و ولایت و کشور
باشد تا بتوانیم موفق باشیم. احتمال دارد در یک لیست برای دو نفر یا سه نفر
اختلاف داشته باشیم ولی میتوانیم برای این اختلافها به نتیجه برسیم و
اصل بر وحدت و یکپارچگی هست که بتواند ما را حفظ کند. آیتالله مهدویکنی
میگفت وقتی مسئولین خدمت امام (ره) میرفتند امام (ره) میفرمودند که
اختلافات جزیی را خیلی بزرگ نکنید و به متن نیاورید و حواشی را خودتان حل
کنید و اصل بر این باشد که با هم باشید، این اظهارات و اقدامات آیتالله
مهدویکنی نشان میدهد که ایشان مصّر بر حرکت عظیم وحدت برای پیشبرد انقلاب
اسلامی بودند.
پیام آیتالله مهدویکنی به سران فتنه
آیتالله مهدویکنی همواره در برهههای بحرانی و حساس کشور نقش بسیار سازندهای را ایفا کردند، آیا آیتالله مهدویکنی در دوران فتنه 88 برای آرام کردن فضای کشور دیداری با سران فتنه دیداری داشتند؟ یا اینکه پیغامی به سران فتنه دادهاند؟
انصاریان: آیتالله مهدویکنی هیچ دیداری با سران فتنه نداشت. بعضی از مرتبطین در این جریان آمدند و پیام آیتالله مهدویکنی به سران فتنه این بود که شما نسبت به نظام دروغ بسته و ظلم کردید. شما نظام را به تقلب متهم کردید و آبروی نظام را در جامعه بینالمللی که خودتان هم اعتقاد دارید از بین بردید، راهش این نیست شما بیایید پای حرف خود بایستید و بگویید نظام تقلب کرده است و این مسئلهای است که برای کشور و مردم قابل پذیرش نیست. آیتالله مهدویکنی خطاب به سران فتنه گفت تنها راه سران فتنه این است که از اتهاماتی که به نظام اسلامی زدند تبری بجویند و زمانی که تبری نجویند فایدهای ندارد و مسئله به راحتی که شما میگویید قابل حل نیست، زیرا ضربهای که سران فتنه زدند قابل گذشت نیست.
دلیل پذیرش آیتالله مهدویکنی برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست مجلس خبرگان
*در دورهای که مسئله ریاست مجلس خبرگان رهبری مطرح شده بود، برخی میگویند ابتدا آیتالله مهدویکنی چنین مسئولیتی را قبول نمیکردند. چه اتفاقاتی افتاد تا آیتالله مهدویکنی پذیرفتند کاندیدای ریاست مجلس خبرگان شوند؟ آیا پیام آقای هاشمیرفسنجانی که از طریق آیتالله امامی کاشانی به ایشان منتقل شد، باعث شد که آیتالله مهدویکنی تصمیم به کاندیداتوری در انتخابات ریاست مجلس خبرگان رهبری بگیرند؟
انصاریان: حدوداً در مهرماه 89 که بحث انتخاب ریاست خبرگان رهبری مطرح شد، خیلی از اعضای خبرگان رهبری به آیتالله مهدویکنی گفتند که ایشان هم کاندیدا شود ولی آیتالله مهدویکنی گفت الان زود است. در این 4-5 ماهی که به انتخابات هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری مانده بود، بیش از 57 نفر از اعضای مجلس خبرگان خدمت آیتالله مهدویکنی آمدند که ایشان بپذیرند کاندیدا شوند ولی آیتالله مهدویکنی میگفت من آمادگی ندارم.
به هر حال پس از آنکه درخواستهای زیادی که صورت گرفت، آیتالله مهدویکنی پذیرفت کاندیدای ریاست مجلس خبرگان شود. آقای هاشمی هم از طریق آیتالله امامی کاشانی پیغام داد که اگر ایشان کاندیدا شود دیگر کاندیدا نمیشود و همین طور هم شد و آیتالله مهدویکنی با رأی بسیار بالایی برای ریاست مجلس خبرگان انتخاب شدند و در دور دوم نیز باز هم رأی بالایی آوردند.