شهاب شیرخوانی کمک خلبان پرواز در رابطه با اتفاقات رخ داده در پرواز شب
سهشنبه گفت: مادر و نوزاد شش ماههای در پرواز مسافربری شماره 1055
هواپیمایی ماهان تهران - کرمان حضور داشتند.
نوزاد مشخصاً از بیماری خاصی در سیستم حنجره رنج میبرد بهگونهای که
حنجره را باز کرده بودند و منفذ بازی روی گردن نوزاد بود و یک دستگاه ساکشن
که باید خلط را از ریه نوزاد تخلیه کند دائماً فعال بود تا نوزاد قادر به
تنفس باشد و در بازه های زمانی 40 دقیقهای این کار باید انجام میشد.
در هر صورت این افراد به عنوان مسافر پذیرش شده بودند و همان گونه که
میدانید اولین کسی که با این وضعیت برخورد میکند سرمیهماندار پرواز است
که مدیریت مجموعه کابین هواپیما به عهده ایشان است و در پرواز شب سهشنبه
نیز خانم بهمنی سرمیهماندار پرواز بودند.
خانم بهمنی اطلاع دادند چنین موردی در پرواز وجود دارد و البته مجوز پزشکی
نیز به همراه دارند که میتوانند تحت شرایط پرواز کنند و بالطبع ما منع
قانونی برای حمل این مسافر نداشتیم. پس از گذشت 40 دقیقه از پرواز که نزدیک
به آسمان یزد بودیم و میخواستیم کاهش ارتفاع را برای فرود در فرودگاه
کرمان شروع کنیم، سرمیهماندار پرواز اطلاع دادند نوزاد دچار مشکل تنفسی شده
است و دستگاه ساکشن اتصال کامل با برق هواپیما ندارد.
من برای پیگیری وضعیت به کابین مسافران مراجعه کردم و دیدم تنفس نوزاد با
صدای خیلی نامناسبی انجام میگیرد و هر لحظه تنفس وی سختتر میشد. ابتدا
سعی کردم با ماساژ دادن ریه و سینه خلط را تخلیه کنم. در همین لحظه حال
نوزاد بسیار وخیم شد طوری که دست و پا میزد و نمیتوانست نفس بکشد و مدام
تغییر رنگ پیدا میکرد و کبودتر میشد و البته میدانستیم اگر این نوزاد
خفه نشود، بعد از دو دقیقه دچار ضایعه مغزی خواهد شد.
تنها چیزی که در آن لحظه به ذهنم رسید این بود که میتوانم با مکیدن از طریق لوله دستگاه ساکشن خلط ریه نوزاد را خارج کنم، این کار را انجام دادم که وضعیت نوزاد خیلی بهتر شد. از طرف دیگر پروسهای بسیار حساس و موازی با کاری که ما انجام میدادیم، هماهنگی با سیستم زمینی و مراقبت پرواز بود که این کار توسط کاپیتان «صداقتنیا» انجام شد و اینکه ما باتوجه به داشتن بیماری با وضعیت گفته شده نیاز به مراقبتهای پزشکی در فرودگاه کرمان داریم.
انصافاً مسئولان فرودگاه خیلی سریع این هماهنگیها را انجام دادند و به
محض اینکه هواپیما در فرودگاه کرمان به زمین نشست، آمبولانس جلو هواپیما
آماده بود.البته دوباره زمانی که نشستیم، نوزاد دچار مشکل تنفسی شد که
دوباره نوزاد را بغل کردم و سر و ته نگه داشتم که نفس وی برگردد و پس از
رسیدن پزشک، خدا را شکر حال نوزاد خیلی بهتر شده بود.
کار ما یک کار گروهی است. مجموعه کاری است از فرماندهی کاپیتان و خلبان
هواپیما، مسئول کل کابین هواپیما و در نهایت من. در آن لحظه من یک تصمیم
گرفتم که خدا را شکر تصمیم درستی بود و جان نوزاد را نجات داد.