به گزارش 598 به نقل از فارس، یکی از گروهکهای تروریستی که در چند سال گذشته مورد حمایت آمریکا بوده و با دستور مستقیم، علیه جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکرد و هنوز هم تلاش دارد خود را بازسازی کرده و به صحنه تروریسم باز گردد، گروهکهای «ریگی» است. برای اینکه یک بازخوانی از سوابق این گروهک و ارتباطاتش با آمریکا انجام دهیم، ابتدا باید کمی درباره پیشزمینههای تشکیل این فرقه جنایتکار بدانیم.
گروهک ریگی چگونه تشکیل شد
وقتی در هفتم اکتبر ۲۰۰۱ برابر با ۱۵ مهرماه ۱۳۸۰، آمریکا به افغانستان حمله کرد، فعالیتهایی برای ناامنسازی منطقه، بویژه علیه مخالفان و دشمنان خود انجام داد. در چین، تلاش کرد اوضاع سین کیانگ را به وخامت بکشاند و «دالای لاما» را نیز در تبت علیه پکن بشوراند. در برابر روسیه تلاش کرد، حکومتهای آسیای میانه و قفقاز را تغییر دهد. این امر با استفاده از انقلابهای مخملی و تجهیز برخی گروهکهای تروریستی در این مناطق انجام شد، علیه ایران نیز تلاش کرد، تروریسم را گسترش دهد و به همین دلیل تماسهایی با گروهکهای مخالف حکومت ایران صورت گرفت.
«گروهک جندالله» به سرکردگی «عبدالمالک ریگی» برای این منظور ایجاد و تجهیز شد. البته این گروهک از دل گروهک قدیمیتری به نام «خلق بلوچ» بیرون آمد. گروهک تروریستی خلق بلوچ در سالهای اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، جنایتهای پرشماری علیه نظام جمهوری اسلامی و قوم بلوچ مرتکب شد. این گروهک که مدعی دفاع از حقوق قوم بلوچ بود برای رسیدن به مقاصد خود تعداد زیادی از افراد این قوم را به شهادت رساند چرا که حاضر نبودند علیه نظام اسلامی اقدام کنند یا با نظام همکاری میکردند. در وابستگی گروهک ریگی به خلق بلوچ همین بس که در سال ۲۰۰۱ میلادی، کنفرانسی در کویته برگزار شد که مربوط به گروهک خلق بلوچ بود. در این کنفرانس «محمود ریگی» عموی عبدالمالک، او را به آمریکاییها معرفی کرد. هسته اولیه همکاری ریگی با آمریکاییها علیه ایران، اینجا بوجود آمد. عبدالمالک که مدتی قبل از آن از ایران گریخته و به کراچی رفته بود در نیمه دوم سال ۲۰۰۱ به کویته آمد، شهری که بسیاری از سران طالبان و القاعده، پس از حمله آمریکا به آنجا گریخته بودند. ریگی به دلیل قاچاق مواد مخدر و شرارت چند بار در ایران زندانی و آزاد شده بود و پس از انجام آخرین شرارت از ایران گریخت و به پاکستان رفت. گفته میشود که او در فراری دادن چند سرکرده القاعده به یمن، سومالی و عراق نقش «بلد راه» را برعهده داشته است. البته باید توجه داشت که گروهک خلق بلوچ سالها با طالبان و القاعده ساکن در پاکستان جنگیده بود. دلیل آن هم همکاری این گروهک با جداییطلبان بلوچستان پاکستان و استفاده دولت پاکستان در استفاده از طالبان و القاعده برای مبارزه با تجزیهطلبان بود. با این حال همکاری همزمان ریگی با القاعده و آمریکا نشان از وجود روابطی نزدیک بین واشنگتن و تروریستها دارد. ظاهراً ریگی پس از این همکاری با هر دو طرف روابط مستحکمی پیدا میکند اما بعدها به طالبان و القاعده خیانت کرد و موقعیت آنها را به آمریکاییها اعلام کرد تا آنجا را بمباران کنند که در نتیجه بیتالله محسود و چند فرمانده دیگر طالبان و القاعده کشته شدند.
تجهیز از سوی آمریکا و آغاز ترورها
گروهک ریگی از 2001 تا اوائل ۲۰۰۵ تحت آموزش و تجهیز آمریکاییها و تحتالحمایه ISI (دستگاه اطلاعاتی پاکستان) قرار گرفت. اولین سفر ریگی به انگلیس بود اما در ابتدای سال ۲۰۰۵ سازمان سیا با او ارتباط پیدا میکند. عبدالمالک به دیدار کارشناسان سفارت آمریکا در پاکستان میرود و در دومین دیدار قرارهایی برای همکاری علیه ایران گذاشته میشود. آمریکاییها ضمن آموزش این گروهک، آنها را به تجهیزات نظامی و ماهوارهای مجهز میکنند. اولین اقدام مهم گروهک ریگی، ترور دو تن از همراهان رئیس جمهور (احمدینژاد) در سفر به استان سیستان و بلوچستان است. این جنایت در آذرماه سال ۱۳۸۴ (دسامبر ۲۰۰۵) رخ داد که محافظ و راننده محافظ رئیس جمهور که از کاروان عقبتر بودند در جاده سراوان - چابهار به شهادت رسیدند. در دوم ژانویه ۲۰۰۶ به پاسگاهی در سراوان حمله کردند و ۹ نفر را به گروگان گرفتند. یک نفر از گروگانها را کشته و هشت نفر دیگر را مدتی بعد رها کردند.
در مارس همان سال راه را بر چند خودروی عبور در مسیر زابل - زاهدان بستند و در جنایتی هولناک ۲۳ تن را کشته و تعدادی را زخمی میکند. این جنایت به «تاسوکی» معروف شد چرا که در منطقهای به نام تاسوکی اتفاق افتاد. در این جنایت مسئول حراست فرمانداری و مسئول حراست آب زاهدان به شهادت رسیدند و حسنعلی نوری فرماندار زاهدان و معاونش زخمی شدند اما بقیه کشتهها و زخمیها از مردم عادی بودند.
جنایت «دارزین» در نزدیکی بم به شهادت ۱۱ تن از مردم عادی منجر شد. این جنایت در ماه می ۲۰۰۶ اتفاق افتاد. یکی از عوامل اصلی جنایت دارزین، مدتی بعد دستگیر و اعلام شد ضمن اینکه در عملیاتی، تعداد زیادی از اعضای گروهک ریگی کشته شدند. گروهک ریگی در فوریه ۲۰۰۷ به اتوبوس کارکنان نیروی زمینی سپاه در زاهدان حمله، ۱۳ نفر را شهید و ۳۰ نفر را رخمی کرد. در همین ماه ۴ مامور انتظامی در زاهدان ترور شدند و به شهادت رسیدند. در جولای ۲۰۰۷ در منطقه کورین زاهدان ۱۱ تن از سربازان وظیفه، پاسدار و بسیجی را به شهادت رسانده و ۹ نفر را زخمی کردند. مدتی بعد جاده ایرانشهر - چابهار را بستند و چند نفر از جمله استاندار سیستان و بلوچستان را گروگان گرفتند اما پس از مدتی گروگانها آزاد شدند. در عملیات انفجاری اکتبر ۲۰۰۹ جمعی از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران و سران بلوچ که در جلسه مشترکی حاضر شده بودند به شهادت رسیدند. سردار نورعلی شوشتری جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه در این جنایت ریگی به شهادت رسید.
افزایش ارتباط با آمریکا در زمان اوباما
مقامات آمریکایی مستقر در پاکستان پس از روی کار آمدن اوباما، ارتباط خود با ریگی را افزایش داده و از او میخواهند عملیاتهای خود را به عمق خاک ایران بکشاند. همچنین محل دیدارهای بعدی به امارات منتقل میشود. در این دیدارهای جدید، آمریکا قول مساعد میدهد پایگاهی در افغانستان به ریگی بدهد و او و گروهش را به تجهیزات نظامی و ماهوارهای مجهز کرده و از آنها حمایت مالی کند.
ریگی حتی با جاسوسهای اسرائیلی هم ارتباط برقرار میکند. او به همراه فرد دیگری به کازابلانکا در کشور مغرب میروند و با نمایندگان ناتو دیدار میکند. ریگی بعدها اعتراف کرد که میدانستند، آنها جاسوسان اسرائیلی هستند نه نمایندگان ناتو.
این حمایتها پس از دستگیری عبدالمالک ریگی در ۲۳ فوریه ۲۰۱۰ نیز ادامه یافته است. در جولای ۲۰۱۰ یعنی ۲۵ روز پس از اعدام سرکرده گروهک ریگی، بار دیگر حمایتآمریکا از این گروهک اعلام میشود. آن هم در زمانی که انفجار در مسجد جامع زاهدان ۲۷ شهید و ۱۷۰ زخمی برجای گذاشته است و گروهک مسئولیتش را میپذیرد. در اکتبر همین سال اعلام میشود که اطلاعات جدیدی مبنی بر تجهیز بقایای گروهک ریگی برای ترورهای جدید به دست آمده و معلوم شده که این تصمیمات با حمایت آمریکا و پشتیبانی و هدایت این کشور اتخاذ شده است.
حمایت رسانهای از گروهک ریگی
رسانههای آمریکایی، انگلیسی و عربی در مشهور شدن ریگی نقش زیادی داشتند. وقتی خبر مرگ عبدالمالک ریگی در اوایل سال ۲۰۰۶ تکذیب شد و العربیه با او مصاحبه انجام داد، توجه دیگر رسانهها نیز به سوی او جذب شد. از جمله بخش فارسی رادیو صدای آمریکا در آوریل در سال ۲۰۰۷ با او گفتوگویی ترتیب داد و از او با عنوان رهبر جنبش مقاومت مردمی ایران نام برد. یک روز بعد شبکه تلویزیونی ایبیسی از وجود ارتباط بین گروهک ریگی و دولت آمریکا پرده برداشت. این شبکه تلویزیونی مدتی قبلتر از این رابطه خبر داده بود. شبکه یک تلویزیون آمریکا نیز در فوریه ۲۰۰۷ مصاحبهای یک ساعته با ریگی انجام داده بود. «سیمور هرش» روزنامهنگار آمریکایی در سال ۲۰۰۸ فاش کرد که دولت آمریکا حامی و پشتیبانی گروهک ریگی است. این حمایتها و افشاگریها تاکنون نیز ادامه دارد و شک باقی نگذاشته که آمریکا بوجود آورنده و حامی گروهک تروریستی جندالله به سرکردگی عبدالمالک ریگی است. همانطور که بعدها هم از این گروهک به سرکردگی «محمدظاهر بلوچ» هم حمایت کرده و میکند.
ریگی در حالی دستگیر شد که از یک پایگاه آمریکایی در افغانستان به کابل رفته از آنجا عازم دوبی شده تا به قرقیزستان برود و در پایگاه آمریکایی ماناس با آنها دیدار کرده و دستوراتی را دریافت کند. ریگی اعتراف کرده بود که با گروهکهایی چون پژاک پیوند داده شده بود و قرار بوده با گروههای تروریستی آسیای میانه هم ارتباطاتی برقرار کند. ریگی بارها در پاکستان در محاصره قرار گرفت و زمینه دستیگریاش فراهم شد اما هلیکوپترهای آمریکایی او را نجات دادند. یک بار هم آمریکاییها خواستند دستگاه استخبارات عربستان او را فراری دهد چرا که در موسم حج دستگیر شده بود.