به گزارش پایگاه 598 به نقل از خبر، جنگ روانی و تبلیغاتی اکنون به یکی از مهم ترین عناصر تاثیر گذار فضای
مذاکراتی بدل شده است. موسسه علوم و امنیت بین المللی (isis) به مدیریت
دیوید آلبرایت مهم ترین بازوی تبلیغاتی هسته ای علیه ایران است. مدیر این
موسسه در گذشته در زمره مجرب ترین کارشناسان هسته ای آژانس بین المللی
انرژی اتمی محسوب می شد اما از سال ۲۰۱۱ رویه موسسه تحت امر وی کاملا غیر
حرفه ای شده و با نفوذ صهیونیستها در این موسسه، جهت گیری های سیاسی و
عمدتا ضد ایرانی آن برجستگی خاصی یافته است. برخی از مهم ترین عوامل فعال
آیپک در ایالات متحده مانند "استیون روزن" و "چاس فریمن" ارتباط تنگاتنگی
با دیوید آلبرایت پیدا کرده و حتی موسسه تحت امر وی را به صورت گسترده ای
تحت حمایت مالی قرار دادند. تشدید سیاست ضد ایرانی آیپک و کمک به موسساتی
چون موسسه آلبرایت موجب شد که از اواخر سال ۲۰۱۱ افرادی مانند "جاش بلاک"
که یکی از سه ضلع مثلث سیاستگزاری آیپک محسوب می شد با این استدلال که رویه
های خطرناک آیپک به وقوع جنگ علیه ایران می انجامد، به تدریج از آیپک خارج
شده و از از آن زاویه بگیرند.
لابی های یهودی فعال در آمریکا با
مجموعه های بزرگ و پیچیده خود مهم ترین نمادهای ضد ایرانی در جامعه و سیاست
آمریکا محسوب می شوند. آیپک مهم ترین مجموعه این گروه ها محسوب می شود.
این مجموعه سیاسی تلاش دارد تا زمینه های لازم برای ارتقا موقعیت اسرائیل
در ساختار سیاسی ایالات متحده را فراهم سازد.
دیوید آلبرایت تحت
تاثیر تشدید گرایش های افراط گرایانه آیپک در مقاطع مختلف، یکی از مهم ترین
عوامل جوسازی و جنگ روانی علیه ایران به حساب آمده است. تبلیغات منفی وی
علیه تاسیسات پارچین، تاسیسات مخفی اعلام نشده ایران و نیز این ادعا که
ایران در سال ۲۰۱۴ به بمب اتم دست پیدا می کند، به محور شایعه پراکنی هسته
ای صهیونیستها علیه ایران بدل شد. وی اخیرا افرادی مانند اولی هاینونن را
که وی نیز از کارشناسان سابق آژانس به حساب می آید، تحت استخدام خود
درآورده است. اولی هاینونن که سابقا برخی از اطلاعات محرمانه تاسیسات ایران
را به آمریکایی ها ارائه کرده بود، در پوشش بازرس آژانس چندین بار به
ایران سفر کرده بود. موسسه علوم و امنیت بین المللی تحت مدیریت آلبرایت
تقریبا تنها موسسه فعال مطالعات امنیتی است که به صورت مداوم تصاویر
ماهواره ای مربوط به ایران را با هزینه های گزاف خریداری می کند که نشان
دهنده پشتیبانی قوی اطلاعاتی و مالی از این موسسه می باشد.
دیوید
آلبرایت اخیرا نیز در پس از گزارش آژانس ایران را به نقض توافق ژنو متهم
کرد و گفت: «آخرین گزارش آژانس حاکی از آن است که ایران در سانتریفیوژهای
"آیآر ۵" گاز اورانیوم وارد کرده است. ایران گاز طبیعی را وارد این نوع از
سانتریفیوژ کرده که پیشرفتهترین نوع سانتریفیوژی است که ایران در اختیار
دارد. توافق ژنو به صراحت تاکید کرده بود که ایران از این نوع سانتریفیوژ
خود نباید استفاده کند.»
نقش موسسه علوم و امنیت بین المللی به
همراه دیگر موسسات فعال مطالعاتی و امنیتی در تاثیرگذاری بر ادراک
کارگزاران اجرایی و عملیاتی دیپلماسی آمریکا انکار ناشدنیست و جوسازی های
این موسسه همواره نقش مخربی در روند مذاکرات داشته است. از سوی دیگر یکی از
مهم ترین موانع رودرروی آمریکائیان در مذاکرات و رسیدن به توافق نیز این
موسسه می باشد. طبیعی است که رویکردهای این موسسه به عنوان خط قرمزها و
راهبردهای افراطیون و تندروهای آمریکایی و لابی های صهیونیستی به شمار می
رود و بنابر این جهت گیری های آن تاثیر به خصوصی بر فضای مذاکرات دارد.
محور
اصلی رویکرد آلبرایت در رابطه با مذاکرات ایران با گروه ۱+۵ که به خوبی می
توان نمود های آن را در رویکرد تیم مذاکره کننده آمریکایی دید، به شرح ذیل
است:
۱)هدف اصلی مذاکرات هسته ای با ایران را باید دستیابی به
«مجموعه ای از توافقات» دانست. توافقاتی که دربرگیرنده «مجموعه ای از
مراحل» برای دستیابی به مصالحه مرحله ای باشد. در هر مرحله لازم است تا
فرایندهای نیل به تعادل در رویکرد امنیتی ایران با کشورهای مذاکره کننده در
چارچوب گروه ۱+۵ به وجود آید. در این مذاکرات باید بر موضوعاتی تأکید شود
که ماهیت ملموس و عینی دارند. موضوعاتی که نباید آنها را در کوتاه مدت
درنظر گرفت بلکه باید آثار آن را در طولانی مدت مورد ارزیابی قرار داد.
بنابراین موضوع مذاکرات باید کلی باشد در حالی که هر موضوع کلی باید به
زمان بندی های متنوعی تقسیم شود.
۲) موضوع مذاکرات باید براساس
اولویت های امنیتی ایران و کشورهای ۱+۵ تنظیم گردد. اولین و اصلی ترین
موضوع آن است که ایران باید متعهد شود که فرایند غنی سازی هسته ای خود به
مقیاس بالاتر از ۵ درصد را متوقف سازد. در حالیکه هم اکنون ایران از قابلیت
لازم برای غنی سازی اورانیوم در مقیاس ۲۰ درصد برخوردار است. افزایش
توانایی ایران، امکان پذیرش چنین تعهداتی را مشکل می سازد. از سوی دیگر
ایران باید متعهد شود که تأسیسات تکمیلی خود در پروژه غنی سازی اورانیوم در
منطقه فوردو قم را متوقف سازد. از سوی دیگر ایران باید تضمین هایی را به
مقامات آژانس بین المللی انرژی اتمی در ارتباط با عدم انحراف فعالیت های
هسته ای به حوزه های نظامی را بدهد.
۳) ایالات متحده و متحدانش باید
انگیزه ایران برای افزایش همکاری با نهادهای بین المللی را فراهم آورد.
یکی از راه های دستیابی به چنین توافقی آن است که موضوع غنی سازی اورانیوم
برای راکتور تحقیقاتی تهران که نیازمند سوخت ۷۵/۱۹درصدی می باشد را در قالب
«اورانیوم کمتر غنی» شده فراهم سازد. لازم به توضیح است که این راکتور در
ارتباط با تولید ایزوتوپ های پزشکی فعالیت دارد. از سوی دیگر گروه ۱+۵
باید آمادگی این موضوع را داشته باشد که بتواند انواع ایزوتوپ های پزشکی
مورد نظر ایران در قالب اورانیوم های کمتر غنی شده (LEU) را فراهم آورد. از
سوی دیگر کشورهای گروه ۱+۵ نباید ایران را تهدید به افزایش تحریم های
اقتصادی نمایند. این امر باید برای یک مدت مشخص مورد پذیرش قرار گیرد. لازم
به توضیح است که در این دوران، ایالات متحده و متحدینش نباید تلاش ایران
برای کاهش محدودیت های اقتصادی در قالب تغییر در تحریم های وضع شده توسط
شورای امنیت سازمان ملل را مورد پذیرش قرار دهند.
۴) تیم مذاکره
کننده با ایران لازم است تا روندی را در پیش گیرد که بتواند هدف اصلی خود
را کسب توافقنامه ای قرار دهد که موسوم به «توقف در برابر توقف» است. هدف
این توافقنامه آن است که اعمال تحریم های بیشتر علیه ایران متوقف شود تا در
ازای آن زمینه برای توقف روند افزایش غلظت غنی سازی اورانیوم توسط ایران
به وجود آید.
۵) ایران باید آمادگی خود را برای به کارگیری روش های
اثباتی در ارتباط با عدم نظامی شدن فعالیت-های هسته ای نشان دهد. به عبارت
دیگر شفاف سازی بخشی از فرایندی محسوب می شود که ایران کشورهای گروه ۱+۵ را
متقاعد نماید که هیچگونه انحرافی در فعالیت هسته ای وجود ندارد. به این
ترتیب محدودسازی تحریم های اقتصادی و صنعتی علیه ایران ارتباط مستقیمی با
«تضمین های امنیتی» ایران پیدا می کند.
۶) آژانس بین المللی انرژی
اتمی برای تصدیق فعالیت های قانونی ایران باید بتواند از برنامه های
هسته-ای ایران دیدار به عمل آورد. به این ترتیب آژانس باید بتواند اجرای
سیاست هایی که مربوط به رویکرد شورای امنیت سازمان ملل در مورد روند تعلیق
غنی سازی اورانیوم را پیگیری نماید.
۷) آژانس بین المللی انرژی اتمی
باید از قدرت لازم برای نظارت و ارزیابی مراکز حساس هسته ای و نظامی ایران
را به دست آورد. در این ارتباط آژانس همچنین باید مسأله مربوط به میزان
مواد هسته-ای غنی شده و قابلیت ایران برای غنی سازی هسته ای را تأیید
نماید.
۸) اگر چنین شرایطی حاصل گردید، امریکا نیز باید تحریم های
اعمال شده علیه ایران را به گونه ای تدریجی کاهش دهد. گروه ۱+۵ باید افزایش
قابلیت ایران برای تأمین نیازهای هسته ای در حوزه صنعتی و ایزوتوپ های
پزشکی را مورد پذیرش قرار دهد. در این ارتباط نباید هیچگونه تحریم مضاعفی
علیه ایران اعمال گردد.
۹) هرگونه توافق بین ایران و کشورهای ۱+۵
باید براساس استراتژی حداقل بهینه باشد. مزایای چنین استراتژی را باید کاهش
ریسک جنگ علیه ایران دانست. در نهایت اینکه گروه ۱+۵ نباید از مسیر تنظیم
شده برای تنظیم معاهدات و توافقنامه طولانی مدت غفلت نمایند. به عبارت دیگر
باید زمینه برای تداوم مذاکرات گروه ۱+۵ با ایران در آینده باز و فراهم
باقی بماند.
این رویکردهای دیوید آلبرایت به همراه جو سازی هایی که
هر از چند گاهی فضای مذاکراتی را تحت تاثیر قرار می دهد، به مهم ترین ابزار
کنونی گروه های اسرائیلی ضد ایران بدل شده است و در واقع می توان گفت که
موسسه علوم و امنیت بین المللی به مدیریت وی بازوی اجرایی و تبلیغاتی ایپک و
تندروها علیه ایران در مذاکرات هسته ای می باشد که یکی از مهم ترین موانع
فراروی غرب و ۱+۵ در توافق احتمالی نیز می باشد.