به گزارش پایگاه 598 به نقل از دولت بهار: مذاکرات هسته ای میان جمهوری اسلامی ایران و گروه 1+5 این روزها به لحظات حساس خود نزدیک و نزدیک تر می شود. اکنون دهمین دور این مذاکرات در هتل کوبورگ شهر وین اتریش در حالی در جریان است که دو طرف با رویکردی محتاطانه در خصوص نتیجه ی مذاکرات اظهارنظر می کنند. آنچه از تحلیل فضای مذاکرات و نیز شرایط حاکم بر طرفین بر می آید، سه سناریوی محتمل را برای نتیجه ی مذاکرات ترسیم می نماید.
سناریوی اول سناریوی توافق دائم و لغو فوری کلیه ی تحریم ها پس از توافق می باشد. ژست رضایتمندانه ی یوسف بن علوی وزیر خارجه ی عمان به عنوان میانجی مذاکرات از ابتدای شروع مذاکرات مسقط و نیز پس از آن در جریان سفر به لندن ، وقوع چنین سناریویی را به ذهن راه می دهد ؛ اما چنانچه اظهارات ماه های اخیر باراک اوباما و جان کری رییس جمهور و وزیر خارجه ی ایالات متحده ی آمریکا و نیز بیانیه ها و مصوبات ماه های اخیر کنگره و سنای آمریکا را مورد بررسی قرار دهیم؛ در اکثر موارد مذکور تاکید بر تعلیق تدریجی برخی تحریم ها صورت گرفته است نه لغو فوری آنها. البته طرف آمریکایی این لغو تدریجی را نیز گاهاَ مشروط به پذیرش شروطی از سوی جمهوری اسلامی ایران دانسته که برخی از آنها نظیر تعطیلی تقریباَ کامل تاسیسات اراک و نیز کاهش تعداد سانتریفیوژهای فعال از 19000 به 4000 سانتریفیوژ جزء خطوط قرمز تیم مذاکره کننده ی ایرانی محسوب می شوند.
این در حالی است که بنابر اظهارات چندی پیش دریابان علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی و نیز تاکید سایر مسئولان عالی نظام، جمهوری اسلامی ایران تنها توافقی را می پذیرد که طی آن کلیه ی تحریم های ظالمانه ی سال های اخیر به حالت لغو کامل در آیند. با وجود این شرایط، رقم خوردن چنین سناریویی تنها در صورتی ممکن است که هر دو طرف از برخی خطوط قرمز خود عبور کرده و تصمیمات غیر منتظره ای اتخاذ کنند؛ چنین امری بی شک برای هر دو طرف مذاکره کننده دارای هزینه های سنگینی در داخل خواهد بود. از سویی دولت ایالات متحده ی آمریکا تحت فشار شدید لابی رژیم صهیونیستی AIPAC و جمهوری خواهان سنا و کنگره بعید به نظر می رسد بتواند توافق نامه ای را امضا کند که طی آن کلیه ی تحریم ها علیه ایران فوراَ لغو گردد. از سوی دیگر نیز خطوط قرمز جمهوری اسلامی ایران که همواره مورد تاکید مردم و مسئولان عالی نظام بوده است، نمی تواند از سوی تیم مذاکره کننده ی ایرانی نادیده انگاشته شده و چرخه ی فناوری هسته ای که ثمره ی خون شهدای دانشمند این مرز و بوم و تحمل سال ها تحریم توسط ملتی شریف می باشد ؛ به صنعتی کاملاَ سمبلیک و فرمایشی تبدیل گردد. با توجه به مطالب گفته شده، وقوع این سناریو چندان محتمل به نظر نمی آید.
دومین سناریو سناریوی شکست کامل و اتمام مذاکرات می باشد. دیدار روز پنجشنبه ی جان کری وزیر خارجه ی آمریکا با سعود الفیصل وزیر خارجه ی عربستان سعودی در پاریس و پیش از ورود به وین که با هشدارهای شدید مقام سعودی به وی درخصوص سختگیری بیشتر بر ایران همراه شد و فشارهای سعود الفیصل به نمایندگی از برخی کشورهای عربی به لوران فابیوس وزیر خارجه ی فرانسه کسی که سابقه ی بازی کردن نقش پلیس بد را به خوبی دارد ، همراه با بیانیه ی عصر روز پنجشنبه ی 43 سناتور جمهوری خواه و خط و نشان کشیدن جمهوری خواهان برای باراک اوباما و تاکید مجدد بر سختگیری در مذاکرات؛ همه و همه شواهدی می باشند مبنی بر اینکه جریانی تحت فرماندهی رژیم صهیونیستی به دنبال به وقوع پیوستن این سناریو می باشد. برخی اظهارات مقامات 1+5 در این روزها و طرح خواسته های بعضاَ نامتعارف در خلال مذاکرات به همراهی تکرار این جمله که ایران باید تصمیمات سختی اتخاذ کند. گواه این مطلب می باشد که جریانی در طرف مقابل به دنبال بر هم زدن مذاکرات و شکست کامل آن می باشد. این سناریو نیز محتمل به نظر نمی آید ؛ زیرا دولت ایالات متحده ی آمریکا و سایر دول 1+5 به خوبی این واقعیت را درک کرده اند که امروز به جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک قدرت فرامنطقه ای و تنها جزیره ی ثبات در خاور میانه برای حل بسیاری از بحران های مشترک نظیر موضوع مبارزه با گروه های تروریستی همچون داعش و نیز مسائل مربوط به عراق و افغانستان نیاز مبرم دارند. عدم توفیق محسوس گروه موسوم به ائتلاف جهانی علیه داعش به رهبری آمریکا در مبارزه با این گروه تروریستی و از طرف دیگر توفیقات جمهوری اسلامی ایران در جریان کمک به دولت عراق و مسلح سازی نیروهای کردستان عراق در جنگ با داعش و حماسه های آمرلی و جوف الصخر و... همه گواهی بر این مدعاست.
لذا دولت آمریکا بیش از سایر اعضای 1+5 به دنبال گشودن روزنه ای جهت گفتگو با ایران در سایر زمینه ها می باشد؛ تا جایی که برخی کارشناسان و تحلیلگران آمریکایی حتی این احتمال را داده اند که باراک اوباما از امتیاز حق وتو ی ریاست جمهوری در مقابل کنگره به منظور لغو برخی تحربم ها استفاده کند. از این رو شکست مذاکرات می تواند به منزله ی از بین رفتن فرصت برای باراک اوباما به منظور گشودن باب گفتگو با ابران در سایر حوزه ها تلقی گردد.
علاوه بر این کشورهای اروپایی نیز در سال های اخیر محرومیت از بازارهای ایران را به دلیل تحریم تجربه کرده اند و با شکست این مذاکرات بازارهای جذاب ایران را در زمینه هایی همچون صنایع خودرو، صنایع هوایی و... از دست خواهند داد و از سوی دیگر نیز از برخی کالاها و مواد اولیه ی ایرانی به خصوص در زمینه ی انرژی محروم خواهند ماند. در اظهارات سال های اخیر برخی مقامات اروپایی به خصوص مقامات آلمانی و بعضاَ فرانسوی موضوع تاثیر منفی تحریم جمهوری اسلامی ایران بر اقتصاد برخی کشورهای اروپایی مورد تاکید قرار گرفته است.
اما محتمل ترین سناریو برای نتیجه ی این مذاکرات سناریوی سوم یعنی سناریوی توافق موقت می باشد. پس از روی کار آمدن دولت یازدهم با انتقال پرونده ی هسته ای از شورای عالی امنیت ملی به وزارت امور خارجه ، در ظاهر موضوع هسته ای از یک موضوع امنیتی به موضوعی سیاسی برای دولت جدید تغییر هویت پیدا کرد. رییس دولت یازدهم با بیان اینکه یکی از ماموریت های اصلی این دولت حل و فصل مساله ی هسته ای می باشد و نیز با اعلام اینکه دولت متبوع وی در زمینه ی پرونده ی هسته ای دارای اختیار تام است ، سرمایه گذاری سیاسی گسترده ای را روی حل و فصل این موضوع صورت داده است؛ به گونه ای که سرنوشت انتخابات مجلس دهم و دولت دوازدهم تا حد زیادی به نتیجه ی فعالیت های این دولت در زمینه ی موضوع هسته ای گره خورده است. بسیاری بر این باورند که موضوع هسته ای برای این دولت همچون قماری است که برد در آن متضمن پیروزی های سیاسی متوالی و شکست در آن تا حدی انفعال را برای جریان حاکم بر دولت یازدهم به همراه خواهد داشت. بر اساس آنچه گفته شد ، رییس جمهور و تیم مذاکره کننده حاضر به رقم خوردن هر نتیجه ای در این گفتگوها می باشند به غیر از شکست و اتمام مذاکرات. چنانچه در توضیح سناریوی اول گفته شد، دستیابی به توافقی کامل که در آن کلیه ی خطوط قرمز مورد نظر مردم، رهبری معظم انقلاب و نمایندگان مجلس شورای اسلامی رعایت شود و به لغو فوری کلیه ی تحریم ها بیانجامد دور از ذهن به نظر می رسد؛ از طرف دیگر همانگونه که گفته شد، دولت به هیچ عنوان مایل نیست که نتیجه ی مذاکرات به شکست منجر شود ؛ پس در این شرایط یک توافق موقت می تواند بهترین گزینه برای تیم مذاکره کننده ی ایرانی باشد تا از طرفی هم از شکست مذاکرات جلوگیری شده و هم در ظاهر از خطوط قرمز عبور نشده باشد تا بدین وسیله دولت بتواند نزد افکار عمومی گواهی ای دائل بر نتیجه بخش بودن مذاکرات حتی به صورت خفیف و موقت داشته باشد.
از طرف دیگر باراک اوباما نیز که تحت فشار جمهوری خواهان و لابی رژیم صهیونیستی قادر به لغو فوری تحریم ها نیست ، و از سویی شکست مذاکرات را مطلوب نمی داند، توافق موقت و تمدید مذاکرات را گزینه ی مناسبتری نسبت به دو سناریوی گفته شده خواهد دانست.
نکته ی قابل توجه در رابطه با سناریوی توافق موقت و تمدید مذاکرات آن است که چنانچه مذاکرات فرضاَ تا پایان اسفند ماه تمدید گردد، با توجه به اینکه از ابتدای سال 2015 میلادی ترکیب کنگره ی آمریکا تغییر کرده و قدرت چانه زنی و فشار سیاسی جمهوری خواهان در برابر باراک اوباما افزایش خواهد یافت ؛ باید دید که آیا کنگره ی جدید اجازه ی حل و فصل موضوع هسته ای ایران را خواهد داد یا تمدید مذاکرات به پیچیده تر شدن موضوع این پرونده کمک خواهد نمود؟!