کد خبر: ۲۷۲۰۰
زمان انتشار: ۱۱:۴۳     ۲۹ آبان ۱۳۹۰
در بسیاری از روزهای سال جاری میلادی مطالب بسیاری در مورد قیام‌ها و وقوع بهار عربی منتشر شده است. قیامی که منجر به سقوط رهبران کشورهای مصر، تونس و لیبی شده و کشورهای دیگری چون بحرین را با بحران روبرو کرده است. اکنون نیز ما در حال مواجه شدن با تغییرات اصولی در کشورهای غربی هستیم، تغییراتی که باید نام آن را زمستان اتحادیه اروپا نامید.
به گزارش فارس به نقل از شبکه خبری سی‌ان‌ان، بحران مالی رو به پیشرفت در منطقه یورو هم اکنون در حال قربانی گرفتن از رهبران کشورهای اروپایی و اقتصادهای بحران زده این قاره است، به طوری که این رهبران یکی از پس از دیگری سقوط می کنند.
 
در جنوب اروپا ظهور این نکته با لحظات درام همراه بوده است. جرج پاپاندرئو نخست وزیر سابق یونان پس از دو سال حضور در این سمت مجبور به استعفا شد، این در حالی است که استعفای وی پیش شرط ایجاد یک دولت ائتلافی در این کشور محسوب می شد.
 
در ایتالیا نیز سیلویو برلوسکونی که سقوط او به دلیل رسوایی های اخلاقی و مالی اش سال ها قبل پیش بینی شده بود، از سمت خود کناره‌گیری کرده است. با وجود این دومینوی سقوط دولت‌های اروپایی به همین جا ختم نخواهد شد.
 
نیکلا سارکوزی احتمال انتخاب مجدد خود را در انتخابات سال آینده بسیار ضعیف و کمرنگ می‌بیند. فرانسوی‌ها از سیاست ریاضت اقتصادی خسته و بیزارند، اما دولت آن‌ها مجبور است هزینه‌ها را به منظور مقاومت در برابر فشار بازار و همچنین امیدواری به بازگشت مجدد رشد اقتصادی همچنان کاهش دهد.
 
صدر اعظم آلمان نیز اوضاع چندان مناسبی ندارد. مرکل در شرایط کنونی که رشد اقتصاد آلمان در حال کند شدن است و نیاز به هزینه ها برای ارائه بسته حمایتی به شدت در حال افزایش است، هر لحظه بیشتر از قبل محبوبیت خود را از دست می دهد. خوزه لوئیس رودریگوئز زاپاترو نخست وزیر اسپانیا نیز حتی امیدوار به پیروزی مجدد در انتخابات 20 نوامبر و حضور در پست نخست وزیر برای دوره سوم نیز نیست. چرا که نرخ بیکاری در این کشور به 21 درصد رسیده و رکود اقتصادی نیز در این کشور همچنان ادامه دارد.
 
صرف نظر از سرنوشتی که برای این رهبران ممکن است رقم بخورد، چند سوال مهم و برجسته باقی می ماند. سوال نخست این که شهروندان اروپایی برای پذیرش تغییرات عمده و مهم در روش زندگی و دورنمای زندگی خود به درک چه مسائلی نیاز دارند؟ سوال دیگر این که آیا مردم اروپا پس از سقوط سران کشورشان و ایجاد دولت جدید باز هم تمایلی برای تحمل شرایط دردناک ریاضت اقتصادی و کاهش رشد اقتصادی خواهند داشت و یا این که دولت های جدید با مخالفت های قوی تر و شدیدتری مواجه خواهند شد؟ آیا راه درست و واقع گرایانه ای برای خروج از بحران مالی موجود در اروپا بدون ایجاد سختی و مشقت برای مردم این قاره وجود دارد؟
 
مردم اروپا هرگز مورد آزمایش قرار گرفتن را بر نمی تابند. آن ها از روش های واضح که برای آنان قابل فهم باشد استقبال می‌کنند. روشی که آغاز، وسط و پایان آن مشخص باشد. وجود نظرات متناقض، بقایای دموکراسی، و در عین حال ایجاد سردرگمی و ایجاد این احساس که فردی در جایی در حال پنهان کردن راه های آسان برای برون رفت از بحران مالی است. این چیزی است که مردم اروپا نمی پذیرند. مردم اروپا به دنبال ناجی و فردی که خود را قربانی آنان کند، توطئه ها را بشناسد و قدرت ها را مورد سرزنش قرار دهد، هستند. دولت های ائتلافی به تنهایی برای نجات مردم از بحران اقتصادی کافی نیستند. یک طرح واضح اروپایی که بتواند کشورهای قاره را با یکدیگر متحد کند، باید در دستور کار قرار گیرد.
 
بزرگترین احزاب سیاسی در اروپا (مانند حزب خلق اروپا، حزب سوسیالیست اروپا، حزب لیبرال دموکرات و حزب سبزها) باید برای مبارزه با این چالش با کمیسیون اروپا همکاری کنند. کمیسیون اروپا در حال حاضر در حال بررسی پیشنهادات مختلف اقتصادی برای مقابله با بحران مالی و کنترل اقتصاد اروپا است. همچنین مذاکراتی در مورد تجدید نظر در قراردادهای منعقد شده میان کشورهای اروپایی در حال انجام است. این در حالی است که همزمان با این اقدام بحث هایی در مورد یکپارچگی کشورهای منطقه یورو انجام می شود، که این مسئله موجب بروز خشم و افزایش ناامنی در این قاره خواهد شد.
 
در عین حال به نظر می رسد که خبرهای خوبی نیز در این زمینه در راه است. بسیاری از ابزار مورد نیاز برای ایجاد یکپارچگی و اتحاد در میان کشورهای اروپایی هم اکنون در دسترس است. در سرتاسر اروپا مردم از تغییر حالت اقتصادی از حالت اقتصاد وابسته به آلوده کننده های کربنی، ایجاد شغل های حامی محیط زیست، حفاظت از محیط زیست، سرمایه گذاری در آموزش و تحصیلات و مدیریت منابع به نحوه شایسته تر حمایت می کنند. اتحادیه اروپا معاهده های متعددی برای ایجاد اتحاد و یکپارچگی در میان اعضای خود دارد. به طوری که در طول دهه های اخیر هویتی بسیاری قوی در اروپا شکل گرفته است که بر اساس آن مردم اروپا در سرتاسر این قاره احساس می کنند که در خانه و وطن خود هستند.
 
اگرچه متاسفانه بحران مالی اخیر تا حدی موجب تخریب و محو شدن مسائل و موضوعات سیاسی مثبتی شده است که به ایجاد اروپای امروز کمک کرده است. جامعه مدرنی که امنیت اقتصادی، سیاسی و فردی را برای بسیاری از مردم این قاره تامین می کند. اروپا موسسات دموکراسی خود را به طور مناسبی تقویت کرده است، برای اعضای ضعیف تر اتحادیه سرمایه تامین کرده است، اعضای جدید را پس از فرو ریختن پرده آهنین پذیرفته است و شهروندان اروپایی را به سمت جلوگیری از تاثیر گذاشتن بر تغییرات آب و هوایی که مهم ترین چالش قرن حاضر است، رهنمون کرده است.
 
اکنون چیزی که مردم اروپا به آن نیاز دارند، همین است. مردم اروپا اکنون نیاز دارند که موتور خود را بار دیگر به حرکت درآورند و اجازه ندهند که بحران مالی آنان را به عقب براند. جهان امروز نیازمند همکاری کشورها با یکدیگر در همه زمینه هاست و در این عرصه اقتصاد تنها آزمایشی برای مردم اروپا است که باید با موفقیت از پس آن برآیند. چالشی که باید برای تداوم حرکت اطمینان بخش از آن عبور کرد.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها