کد خبر: ۲۷۱۵۹۳
زمان انتشار: ۱۴:۱۰     ۲۸ آبان ۱۳۹۳
بررسی تبیینی سیر مذاکرات ایران و ۵+۱
برخی کارشناسان براین باورند که منشاء اختلافات ما با غربی‌ها بر سر همین موارد پیش‌آمده‌ی کنونی است.اما گروهی دیگر از متخصصان مسایل سیاسی براین باورند که اختلاف ما با غرب، تنها به محور هسته‌ای محدود نمی‌شود. بلکه غرب و در رأس آن آمریکا با استقلال ایران و این ظرفیت روبه‌رشد و تشکیل یک شخصیت هژمونیک از انقلاب اسلامی مردم ایران مخالفند.

به گزارش پایگاه 598 به نقل از دیدبان: مذاکرات هسته‌ای ایران و5+1 که از سال 82 شروع شد اکنون می‌رود که به مراحل پایانی‌اش نزدیک شود. موضوعی که از آن به عنوان یکی از مهم‌ترین موضوعات سیاست‌خاجی جمهوری اسلامی در این چندین ساله یاد می‌شود. اکنون فرصتی است تا با پرداخت مناسب به این مساله قواعد عمل دیپلمات‌هایمان به به نحو عینی‌تری دریابیم. در این نوشتار دیدبان برآنست مرحله‌ی کنونی مذاکرات هسته‌ای عمان را با تکیه بر متن اصلی قرارداد ژنو مورد مداقه قرار دهد تا از این رهگذر دلایل رسیدن و یا نرسیدن به توافق نهایی را برای مردم مسلمان ایران تشریح نماید.

ریشه‌ی اختلافات هسته‌ای با غرب: برخی کارشناسان براین باورند که منشاء اختلافات ما با غربی‌ها بر سر همین موارد پیش‌آمده‌ی کنونی است. لذا اگر ما بتوانیم اعتماد از دست رفته‌ی فیمابین را بازگردانیم بسیاری از مشکلات حل خواهد شد. این گروه بر این عقیده‌اند که با پایین کشیدن فیتیله‌ی فعالیت‌های هسته‌ای و موافقت با غالب نظریات و انتظارات غربی‌ها می‌توان از آتش خشم آنها در امان بود و به حضور خود در جامعه‌ی بین‌المللی بدون هیچ خدشه‌ای ادامه دهیم. آنطور که برمی‌آید، تفکری توأم با مقهوریت و ترس در ارائه‌ی نظر این افراد دیده می‌شود که در نظر نگارنده طیفی از روشنفکران غربزده‌ی ایران در این گروه قرار می‌گیرند.

اما گروه دوم متخصصان مسایل سیاسی براین باورند که اختلاف ما با غرب، تنها به محور هسته‌ای محدود نمی‌شود. بلکه غرب و در رأس آن آمریکا با استقلال ایران و این ظرفیت روبه‌رشد و تشکیل یک شخصیت هژمونیک از انقلاب اسلامی مردم ایران مخالفند. این افراد برای اثبات این مهم به انواع فشارها و تحریم‌های مرتبط و غیر مرتبط با برنامه‌ی هسته‌ای ایران اشاره می‌کنند. و نیز از منابع دینی همچون قرآن و روایات، دشمنی ریشه‌ای آنها با اسلامیت و ایرانیت کشورمان را مورد توجه و بررسی قرار می‌دهند. هرچند غرب در زمان‌های مختلف از آسیب رساندن به جمهوری اسلامی ایران دریغ نداشته است اما بایستی با استفاده از ظرفیت گفتگو و مذاکره برای اثبات حقانیت ایران در این ماجرا استفاده کرد. لذا با تاکید بر احقاق حقوق حقه‌ی ملت ایران قائل به اتخاذ مواضع هشیارانه و محکم در چارچوب معاهده‌ی(NPT) مقابل طرف غربی هستند.*

اهتمامی دقیق به  مذاکرات هسته‌ای: با مروری بر سیر مذاکرات هسته‌ای و مهمترین گام‌های این سالها، یعنی مذاکرات بغداد، آلماتی یک و دو، سیر نزولی موضع غربی‌ها را به راحتی می‌توان دریافت. " 1+5 در آلماتی- 1 هم از درخواستهای خودش و هم در مابهازاهایی که از ایران میخواست، عقب نشست. غربیها گفتند اینکه گفته بودیم غنیسازی 20 درصدی را برای همیشه تعطیل کنید، نمیخواهیم؛ شما (ایران) فقط شش ماه تعلیق کنید. همچنین گفتند اینکه گفته بودیم فردو هم تعطیل شود، نمیخواهیم. ایران 3 هزار تا سانتریفیوژ میتواند در آن جا داشته باشد ولی فعلاً در فردو غنیسازی نکنید (کاهش آمادگی فردو). خواسته سو‌‌مشان هم این بود که گفتند لازم نیست سوخت را بیرون (به کشور ثالث) بفرستید، بروید و سوخت را  همان داخل  اکسید کنید. ایران گفت مابهازای اینها چیست؟ آنها گفتند علاوه بر اینکه تحریم جدید نمیکنیم ،دو چیز دیگر هم اضافه میکنیم: 1) لغو تحریم پتروشیمی 2) لغو تحریم طلا و فلزات گرانبها. باز هم مذاکره کردیم و گفتیم که اینها را قبول نداریم. گفتیم که سه درخواست شما را نمیتوانیم قبول کنیم و ما به ازاها را هم قبول نداریم. البته ایران گفت ممکن است به یکی از اینها فکر کنیم، مشروط به اینکه تحریمهای نفتی و بانکی، هر دو را بردارید. این بحثها در آلماتی-2 مطرح شد. در جلسه آلماتی-2 گفتیم که ممکن است از سه تا درخواستی که شما (غرب) مطرح کردید، به یکی فکر کنیم. ولی ما به ازایش باید لغو کامل تحریمها (چه یکجانبه و چه چند جانبه) باشد، ما باید 100 را میگرفتیم و میآمدیم جلو که به یک نتیجهای برسیم. " تأکید کردیم که اگر ما گام 25 کیلومتری برداشتیم، شما هم باید متقابلاً (هموزن) گام 25 کیلومتری بردارید؛ از ما نخواهید که گام 25 کیلومتری برداریم و خودتان 5 کیلومتری! ایران گفت که ما نه میخواهیم تحریمهای پتروشیمی را تعلیق کنید و نه طلا را! شما باید تحریمها را کامل لغو کنید. اگر تحریمهای نفتی و بانک را با هم لغو کنید، شاید حاضر باشیم که یک کارهایی انجام بدهیم!  ضمناً گفتیم که تجدید توافق (renewable) هم امکان ندارد. تازه مدت اقدامات هم نه شش ماه، بلکه سه ماه باید باشد. البته اینها را که اینطور ساده میگوییم، تیم ایران حتماً مقدار زیادی دربارهاش بحث کرده است. تیم ایرانی گفت آخر کار که قرار بر توافق شد، ممکن است درباره 20 درصد هم فکری بکنیم ولی اینکه میگویید غنیسازی نکنید، اصلاً امکان ندارد. 3 هزار دستگاه سانتریفیوژ ما غنیسازی 5 درصد را در  فردو انجام خواهد داد." (1)

آلماتی 2، مذاکراتی بسیار جدی

"حرفمان این بود که لغو تحریم نفتی و بانکی حتماً باید انجام شود ولی از سه درخواستی که طرف غربی مطرح کرده بود، گفتیم فقط حاضریم بر سر یکی مذاکره کنیم. مذاکرهکنندههای غربی آمدند گفتند که بعضی از درخواستهایی که ایران دارد، (مثل تجدیدناپذیر بودن توافق) در اختیار ما هست ولی شما هم باید دوره شش ماهه را قبول کنید. آقای رابرت آینهوون نماینده وقت امریکا که آدم مسلط و حرفهای هم بود، به نماینده ایران گفته بود که بحث تجدیدپذیر را سعی میکنیم به یک سرانجامی برسانیم و نماینده ما هم گفته بود حالا که بحث به اینجا رسید، بقیه را هم به یک سرانجامی برسانید.در همان جا (آلماتی- 2) بود که خانم اشتون اعلام کردمذاکرات خیلی خوب بوده و وعده داد «در کمتر از یک هفته با وزرای خارجه 1+5 گفتوگو میکنم و نتیجه را برای شما میگویم». میخواست مجوز تحریمهای نفتی یا بانکی (حداقل یکی) را بگیرد، چونکه میگفت چنین مجوزی در سطح وزرای خارجه است. ولی خانم اشتون که قرار بود یک هفتهای نتیجه را گزارش بدهد، گزارش نداد. بعداً معلوم شد که انگلیسیها گفته بودند باید صبر کنیم تا انتخابات برگزار شود! این در حالی بود که خود خانم اشتون برآوردش این بود که باید در مقطع قبل از انتخابات با ایران توافق کنیم، چونکه برآوردش براساس نظرسنجیهای اولیه انتخابات ایران این بود که  اگر تیم بعدی بیاید از تیمی که در آلماتی بود سختتر خواهد بود. به خاطر همین به تیم ایران گفته بود ظرف یک هفته جواب وزرای خارجه را برایتان میآورم ولی طرف انگلیسی گفته بود چون انتخابات در پیش است باید بمانیم تا نتیجه انتخابات مشخص شود!"

اکنون کجا ایستاده‌ایم؟ برنامه‌ی اقدام مشترک چیست؟

با روی کار آمدن دولت جدید در ایران و تغییر شتاب‌زده‌ی تیم مذاکره‌کننده‌ی ایران، روند تغییر معادلات آغاز شد. تیم و تفکر پشت آن با ابراز مواضع متفاوت، طمع غربی‌ها را برانگیخت و نوع معادلاتشان با ایران به طرز شگفت‌انگیزی تغییر یافت. داده‌‎ها و ستانده‌هایی که نفع حداکثری ایران را تامین می‌کرد به سوی حداقلی شدن پیش رفت. و در نتیجه‌ی چند دور مذاکرات در سطح وزرای امور خارجه، برنامه‌ی اقدام مشترک تنظیم و مورد موافقت دو طرف قرار گرفت. اگرچه دیپلمات‌های ایرانی از این برنامه در محافل سیاسی و رسانه‌ها به عنوان طرح اقدام مشترک یادمی‌کردند، درواقع این طرح یک معاهده‌ی منسجم و واحد بود که از طرف ظریف، وزیر امور خارجه، و طرف‌های غربی به امضاء رسید. که نه مجلس و یا هیپکس دیگری توان اعمال نظر و یا تغییر پسینی در آن را ندارد. این طرح شامل چهار گام است. که سه مرحله‌ی آن دارای قابلیت راستی‌آزمایی متوسطی است(یعنی طرفین می‌توانند مقدار تعهد شان را با مقدار مشخص‌شده در توافق ارزیابی کنند) اما مرحله‌ی چهارم که از آن کمتر اسمی آورده می‌شود، کمی مورد غفلت قرار گرفته است. زیرا طرف غربی قول داده در صورت تامین کلی نظر شان نسبت به اعتمادشان به ایران،  در گام چهارم به تدریج تحریم‌ها را برطرف خواهند کرد. روندی که اکنون درآن غوطه‌ور هستیم گام سوم معاهده است.برای درک بهتر گام سوم معاهده‌، متن ترجمه شده‌ معاهده را باید در نظر داشت.

در مذاکرات عمان تا سوم آذر، چه مواردی بحث شود؟

در طی مذاکرات ژنو و مذاکرات پراکنده‌ی دیگر ایران و 5+1 به نتایجی رسیدند که موقت است. برای مثال ایران متعهد شد غنی سازی 20 درصد را کنار بگذارد و بسیاری قول‌ها و تعهدات دیگر، و در مقابل غرب هم حاضر شد، تحریم‌هایی را تعلیق و نه لغو نماید(به متن معاهده نگاه کنید). اما در متن توافق‌نامه یک تعبیر گام نهایی آمده‌است که نکات مبهم بسیاری دارد. این ابهامات درواقع همان مواردی است که بایستی به شکلی دقیق و قابل سنجش وارزیابی وعددی تبیین و روشن شود. برای تقریب به ذهن قسمتی از توافق ژنو را می‌آوریم.

همانطور که دیده می‌شود مقدار زمانی که ما باید طبق توافق‌نامه به آن پایبند باشیم تا پس از آن با ما مانند دیگران رفتار شود(تا حقمان را رعایت کنند)، محتوا در جدول زمانی، برنامه‌ی غنی‌سازی، نیازهای عملی و...عبارت‌هایی هستند که بایستی در هتل بستان شهر مسقط و در ادامه در ژنو مورد بررسی قرار گیرد و نتیجه‌ی آن به رأی گذاشته شود. زیرا همانطور که جان کری می‌گوید حل مسئله به‌ طور کامل به موارد باقی‌مانده بستگی دارد.(2)

مقایسه‌ هست‌ها و بایدهای مذاکراتی

همانطور که در عنوان این نوشتار آمد، ما بایستی به ارزیابی و تبیین  مواضع هسته‌ای ایران بپردازیم، لذا نیاز به یک ابزار محکی داریم تا در مقایسه‌ی بین استاندارها و هنجارهای عمل مذاکره و عملکرد مذاکره‌کنندگان، به نتیجه‌ای منطقی دست یابیم. خطوط قرمز نظام جمهوری اسلامی ایران که حاصل مشورت‌ها و آرای کارشناسان و نخبگان سیاسی است در قالب نمودار زیر ارائه می‌گردد. دیدبان ارزیابی موضع‌گیری‌ها و عملکرد دیپلمات‌های کشورمان را برعهده‌ی مخاطبان فهیم و آگاه می‌گذارد.

نتیجه ‌گیری 

سیر مذاکرات ایران و 5+1 در فضایی هدایت می‌شود که ایران وارد یک معاهده‌ با طرف غربی شده است که از نگاه نگارنده، یک معاهده‌ی ضعیف از حیث پی‌گیری منافع ایران است و اکنون در گام به اصطلاح نهایی، ایران و غرب باید ابهاماتی را که در متن توافق آمده است و مربوط به یک زمان بلند مدت در آینده است را برطرف کنند. دیدبان براین عقیده‌ است که مقامات دیپلمات کشورمان  بایستی حداکثر تلاش را برای حداقل کردن ضررمردم ایران در این معاهده به کارگیرند و این معاهده را که در حقیقت بار مسئولیت سنگینی را در صورت پذیرش دوطرفه، بر دوش ملت ایران و نسل آینده قرار می‌دهد، به طور ویژه‌ای مورد مداقه قرار دهند چرا که تجربه‌ی توافقات ما با کشورهای استعمارگر‌، تجربه‌ی موفقی نبوده‌است و از این حیث تجربه‌ی تاریخی خوشایندی نداریم.

 

برخی منابع:

1-متن مصاحبه‌ی روزنامه ‌ی جوان: 4 ساعت گفتوشنود با یک دیپلمات سابق درباره ابعاد حقوقی و سیاسی توافق ژنو

2- http://iipdigital.usembassy.gov/st/persian/texttrans/2014/11/20141106310658.

......

*. معاهده‌ی NPT، یعنی معاهده عدم گسترش سلاح هستهای THE TREATY ON THE NON-PROLIFERATION

OF NUCLEAR WEAPONSخود اسم NPT نشانه تبعیض آمیز بودن است، چون تأکیدش بر نداشتن سلاح هستهای نیست بلکه تأکید آن بر «عدم گسترش» سلاح هستهای است. منظور آن هم چند کشور خاص است، یعنی همان پنج کشور امریکا، انگلیس، فرانسه، چین و روسیه که از سال 1967 به دو چیز، یعنی: 1- تکنولوژی ساخت و 2-خود سلاح، دست پیدا کردند. اصولاً وقتی قدرتهای بزرگ به تکنولوژی خاصی که قدرت زا است دست پیدا میکنند، بلافاصله آن تکنولوژی را انحصاری میکنند و میگویند فقط هر کس تا حالا این تکنولوژی را داشته، از این به بعد هم میتواند داشته باشد. این پنج قدرت بلافاصله بعد از دستیابی به سلاح هستهای معاهده NPT  را نوشتند و بین کشورها توزیع کردند و گفتند که پنج کشور میتوانند دارای سلاح هستهای باشند، ولی مابقی کشورها نمیتوانند سلاح داشته باشند، یعنی 188 کشور نمیتوانند این تکنولوژی را داشته باشند. نتیجه این شد که کشورهای دیگر اعتراض کردند و گفتند که معاهده NPT تبعیض آمیز است. به همین خاطر پنج کشور دارنده سلاحهستهای گفتند که دوره معاهده را به 25 سال محدود میکنیم و بحث خلع سلاح را هم میپذیریم. به همین خاطر در ماده 6 ، کشورهای دارنده، مذاکره را برای خلع سلاح هستهای میپذیرند. ماده6  میگوید که باید برای خلع سلاح هستهای مذاکره انجام شود.چون ماده 6 انپیتی کلی بود و مشخص نکرد که تا چه زمانی مذاکره انجام شود، کشورهای بزرگ پذیرفتند که در ماده 4 انپیتی یک امتیاز بدهند. تمام دعوای ایران در بحث هستهای مربوط به همین ماده 4 است، چونکه ایران میخواهد از حق ماده4 استفاده کند. ماده 4 میگوید کشورهایی که به دنبال سلاح هستهای نمیروند میتوانند فعالیت هستهای صلح آمیز داشته باشند. طبق ماده 4 انپیتی ایران مجاز است تحقیق (Research)، تولید (Production) و استفاده (Use) از انرژی هستهای صلح آمیز داشته باشد. تنها قید موجود ماده چهار نیز بحث صلح آمیز (Peaceful) بودن است و در این زمینه هیچ قید و بند دیگری وجود ندارد  و نگفته که کشورها نمیتوانند مثلاً روی سانتریفیوژ تحقیق، تولید یا استفاده نکنند.بنابراین چون تنها قید موجود در ماده 4، صلح آمیز بودن است،کشورها میتوانند 100 درصد هم غنی سازی انجام بدهند.


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۱
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها